در نظام مدیریتی ایشان، اساسا عناصری به نام «من فکر میکنم»، «به نظر من»، «بنده اینطور تصور میکنم» و الفاظ و عبارات مشابه، جایگاهی ندارند. جناب احمدینژاد از طرف همه فکر میکنند، نظر میدهند و تصمیمگیری مینمایند. «دکتر» (اصطلاحی که اعضای هیات دولت و نزدیکان آقای احمدینژاد در مورد وی به کار میبرند) همه کاره است.
در دولت نهم، بیش از نیمی از اعضای هیات دولت از کابینه اخراج شدند چون خلاف اعتقاد و باورهای «رییس» یا «دکتر» نظری داده و حرفی زده بودند. فیالواقع برای نجات دولت از نیاز به رای اعتماد مجدد بود که آقای صفار هرندی که به همراه وزیر اطلاعات از کابینه عزل شده بود به صورت صوری در کابینه ماند تا دولت نهم مجبور نشود برای گرفتن رای اعتماد در چند روز پایانی عمر خود، به مجلس برود.
مشابه همین داستان در دولت دهم هم در شرف وقوع است. تعداد اخراجیها و ادغامیها آنقدر زیاد شده که ظاهرا «دکتر» به لب مرز رسیده و اگر یک نفر دیگر را کنار بگذارد، مجبور خواهد شد که برای گرفتن رای اعتماد به مجلس برود. البته به فهرست وزرای اخراجی میبایستی بیش از یکی دو جین معاون وزیر، استاندار، فرماندار، روسای سازمانهای بزرگ دولتی، سفرا و سایر مدیران ارشد دستگاههای اجرایی را هم اضافه کرد که ظرف هفت سال و نیم گذشته توسط آقای احمدینژاد، کنار گذاشته شدهاند.
جالب است که در طی هشت سال ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی و خاتمی، یک وزیر یا مدیر ارشد کنار گذارده نشد. این ملاحظه در مورد آقای هاشمیرفسنجانی جدیتر هم میشود چرا که افزون بر اینکه ایشان در خیلی از مسایل اجرایی و مدیریتی، دقیق میشدند و دخالت میکردند، طیف همکاران ایشان خیلی متنوعتر از همکاران آقای احمدینژاد بودند.
از مصطفی معین، بیژن نامدارزنگنه، محمدرضا عارف، عبداله نوری، سیدمحمد خاتمی و حسین کمالی چپ گرفته تا مصطفی میرسلیم، هاشمیگلپایگانی، علی لاریجانی، علیمحمد بشارتی، یحیی آلاسحاق و علیاکبر ولایتی جناح راست. با وجود این تنوع، حتی یک وزیر هم در دولت آقایهاشمیرفسنجانی کنار گذاشته نشد و برخی از آنها در پایان دولت، از وزارت کنار رفتند و البته در جایی دیگر از دولت، فعال شدند.
همانطور که گفتیم سبک و سیاق مدیریتی آقایاحمدینژاد نه خیلی غریب و بیسابقه است و نه ایشان تنها رییس دولت و مدیری هستند که اصرار دارند تا تنها فکر و نظر اجرایی و عملی، فقط فکر و نظر ایشان باشد و هرکس را هم که با فکر و نظر ایشان مطابقت پیدا نمیکند، کنار میگذارند. آنچه که در مورد دو دولت ایشان خیلی عجیب است، اصرار و تاکید نزدیکان ایشاناست مبنی بر انکار برکناریها قبل از وقوع.
سخنگوی دولت، معاون اول رییسجمهوری و شخصیتهای دیگر که بسیار به «دکتر» نزدیک هستند در واکنش به اخبار و شایعات برکناری این وزیر یا آن یکی، خیلی قرصومحکم آن را انکار میکنند. دکتر الهام در مواردی حتی، آمیخته به طنز شایعه برکناری وزیر یا مسوول دیگری را انکار کردهاند و آن را شایعه پراکنی مطبوعات بیمسوولیت و دشمنان دولت یا «دروغ 13» اعلام کردهاند.
آقای محمدرضا رحیمی معاون اول رییسجمهوری حتی از سخنگوی دولت محکمتر و قرصتر، حرف و سخنهای برکناری این وزیر یا آن مسوول را رد کرده اما اغلب درست 24 ساعت یا حداکثر دو روز بعدش، همان اتفاق افتاده است! انسان حیران میماند که مقصود آقای احمدینژاد از این رفتار چه میتواند باشد؟ آیا میخواهد بگوید که نباید حرفها و سخنان همکاران رده بالایش را خیلی جدی گرفت؟ آیا میخواهد به همکارانش بفهماند که آنها تصمیمگیر نیستند؟
کمترین انتظاری که انسان از اطرافیان نزدیک آقایاحمدینژاد داشت آن بود که وقتی در موارد عدیهای، «دکتر» برخلاف تکذیبهای محکمشان، تصمیمی مغایر تکذیبها را به مرحله اجرا گذاشته است، چرا هنوز اصرار دارند در مرحله قبل از اجرای تصمیم ها، در مقام تکذیبکننده ظاهر شوند؟ اگر به هر دلیلی، صلاح و مصلحت میدانند که به «دکتر» خدمت نمایند، در آن صورت چرا این درس ساده را نگرفتهاند که درخصوص عزل و نصبها و اساسا مسایل مهم، اظهارنظر نکنند؟
گردآوری: گروه خبر سیمرغ
www.seemorgh.com/news
منبع: fararu.com
مطالب داغ سایر بخشها:
پلیس هند متهم به اهمال در نجات جان دختر قربانی تجاوز به عنف شد
نیمی از طلای صادراتی ترکیه به ایران صادر شد
پاسخ قاطع ترکیه به تحریمهای اتحادیه اروپا
بی نیازی از درآمد نفتی با واقعیت سازگار نیست
اما و اگرهای حمل و نقل در تهران