نوبت بی آبرویی کلینتون رسید
«اِف بی آی» درست دو روز مانده به انتخابات هشتم نوامبر با مبرا دانستن «هیلاری کلینتون» از اتهامات کیفری وارده، رقابت تنگاتنگ میان دو نامزد انتخاباتی را وارد مرحله جدیدی کرد.

هیلاری کلینتون تبرئه شد

خبرگزاری مهر: «پلیس فدرال آمریکا»- اِف بی آی- دو روز مانده به انتخابات عمومی ریاست جمهوری آمریکا با مبرا دانستن «هیلاری کلینتون» از اتهامات کیفری وارده، رقابت تنگاتنگ یک هفته اخیر میان این دو نامزد انتخاباتی را وارد مرحله جدیدی کرد.

لازم به ذکر است که این اتهامات به دلیل استفاده هیلاری کلینتون- وزیر خارجه وقت آمریکا- از یک سرور رایانامه شخصی برای انجام مکاتبات دولتی، علیه وی مطرح شد.

«جیمز کومی» رئیس اِف بی آی در نامه ای خطاب به کنگره آمریکا اعلام کرد که آژانس متبوع وی سری جدید رایانامه های کشف شده را «بی وقفه» مورد بررسی قرار دادند و در نهایت، دلیل و مدرکی برای طرح اتهام کیفری علیه هیلاری کلینتون نیافتند.

در این نامه آمده است: «طی این فرآیند، تمام مکاتباتی که هیلاری کلینتون در زمان تصدی پست وزارت امور خارجه دریافت و یا ارسال کرده بود، مورد بررسی قرار گرفت. ما [در نهایت] به همان نتیجه ای رسیدیم که پیشتر در ماه ژوئیه اعلام کرده بودیم».

یک منبع موثق به خبرگزاری رویترز گفت که بنابر تصمیم جدید، تحقیقات اِف بی آی در خصوص رایانامه های هیلاری کلینتون خاتمه می یابد.

گفتنی است که یک هفته پیش، رئیس اِف بی آی به کنگره آمریکا اطلاع داد که به مجموعه ای جدید از رایانامه های هیلاری کلینتون دست یافته است. اندکی پس از انتشار این خبر،  رقابت دو نامزد برای ورود به کاخ سفید با غوغا و جنجال فراوانی همراه شد و برتری نامزد دموکرات بر رقیب جمهوریخواه خود به تدریج رو به نقصان گذاشت.

اکنون به رغم انتشار این خبر، جمهوریخواهان همچنان به انتقادات تند خود علیه کلینتون ادامه می دهند.

گفتنی است که بعد از اعلام خبر مزبور از سوی اِف بی آی، شاخص معاملات آتی سهام آمریکا بیش از یک درصد افزایش یافت که این امر نشان می دهد بازار بورس نیویورک در آستانه پایان دادن به طولانی ترین روند نزولی خود طی سه دهه گذشته است. ارزش دلار آمریکا نیز در مقابل ین ژاپن، یورو و فرانک سوئیس با یک افزایش ناگهانی همراه بود.

*********************************************************

 

آبروی هیلاری کلینتون روی دایره

وطن امروز:  شب ـ داخلی ـ سالن دانشگاه واشنگتن ـ شهر سنت لوئیس ـ ایالت میسوری

دونالد: فکر نمی‌کردم بخواهم روزی این موضوع را با این صراحت بیان کنم ولی متاسفانه باید بگویم اگر در انتخابات پیروز شوم از وکیلم خواهم خواست یک دادستان ویژه برگزیند تا به وضعیت تو رسیدگی کند، زیرا تاکنون این همه دروغ هیچ جا وجود نداشته، این همه فریب سابقه نداشته است.

 

هیلاری: خیلی خوب است که کسی با اخلاق و منش ترامپ مسؤول اجرای قانون در کشور ما نشده است.

 

دونالد: زیرا در آن شرایط  تو در زندان به سر خواهی برد!

[خنده و تشویق تماشاگران حاضر در مناظره دوم انتخابات ریاست جمهوری 2016 ایالات متحده.]

***

شاید تا همین جمعه گذشته، ماندگارترین عتاب و خطاب دونالد ترامپ به هیلاری کلینتون در مناظره‌های سه‌گانه پاییز 2016 هنوز در نگاه آمریکایی‌ها و ما ناظران جهانی، یک فانتزی از نوع  «استندآپ کمدی» محسوب می‌شد نه یک موضوع داغ سیاسی اما از روز جمعه 4 نوامبر/ 14 آبان و یک هفته پس از بازگشایی پرونده کلینتون توسط اف‌بی‌آی، سرانجام بسیاری از آمریکایی‌ها از خودشان پرسیدند «آیا واقعا هیلاری محاکمه و زندانی می‌شود؟» در فاصله تنها 4 روز تا پرتنش‌ترین و غیرعادی‌ترین انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، انتشار 2 مقاله سیاسی افشاگرانه در تارنمای رادارآنلاین که شهرتش به‌خاطر انتشار اخبار داغ و دست اول سلبریتی‌هاست، نامزد دموکرات‌ها را یکباره در افواه عمومی از نخستین رئیس‌جمهور زن آمریکا به یک جاسوس و دشمن جامعه تقلیل داد. مقاله نخست چنین عنوانی داشت: «آمریکا مورد خیانت قرار گرفت!/ هیلاری مخوف اسرار  را برای دشمنان ایالات متحده فاش کرد».

 

رادارآنلاین از قول یک کارمند سابق کاخ‌سفید نوشته بود ماجرای بازگشایی پرونده سوءاستفاده وزیر سابق خارجه ایالات متحده از یک سرور خصوصی توسط اف‌بی‌آی به‌خاطر ارائه بی‌شرمانه و احتمالا غیرقانونی اسرار ملی آمریکا به خطرناک‌ترین دشمنانش بوده است. البته استناد این مقاله به همان شصت و چند هزار ‌ایمیل درز کرده مربوط به جان پودستا، رئیس ستاد انتخاباتی کلینتون بود اما از آنجا که رادارآنلاین – که اتفاقا توسط یک دورگه ایرانی - آمریکایی پایه گذاشته شده - از زیرمجموعه‌های نشریه مشهور «نشنال اینکوایر» با سابقه‌ای زیاد در انتشار اخبار پشت‌پرده و متهم به داشتن روابط خاص با پلیس فدرال و بخشی از جمهوری‌خواهان است، متهم کردن کلینتون به جاسوسی حتی برای داعش و حامیانش از سوی این تارنما اهمیتی مضاعف پیدا کرد. همچنین مطرح شدن یک اتهام داغ سیاسی در فاصله اندک تا  انتخابات نشان از آن دارد که اف‌بی‌آی و جمهوری‌خواهان ذی‌نفوذ در آن در حال تسویه‌حسابی سنگین با کلینتون هستند و دارند موضوع مجرمیت او را به بحث روز جامعه تبدیل می‌کنند.

 

 اما مقاله دومی که روز جمعه توسط  این رسانه عوام‌پسند متعلق به یکی از دوستان ترامپ درباره کلینتون منتشر شد حاوی اطلاعاتی به مراتب دست اول‌تر و تکان‌دهنده‌تر از مقاله اول بود. رادارآنلاین مدعی شد حساب‌های ایمیل هیلاری کلینتون و دستیارش هما عابدین توسط سازمان‌های مخفی روسیه هک شده و صدها پرونده فوق محرمانه درباره سلامت هیلاری و بنیاد کلینتون به همراه چندین پرونده امنیت ملی آمریکا به سرقت رفته است.

 

همزمان با انتشار این خبر بود که یک مقام اطلاعاتی ناشناس روس در واکنش به اتهامات وارده از سوی دولت اوباما و حزب دموکرات درباره دست داشتن در هک و انتشار یارانامه‌های پودستا اعلام کرد روسیه نیازی به این کار نداشته است، چون می‌توانسته به حساب‌های خود کلینتون و دستیار ارشدش دسترسی پیدا کند.

 

این واکنش سلبی اما در حقیقت به معنی تایید خبر تارنمای صورتی آمریکایی بود. در حالی که هنوز اف‌بی‌آی یافته‌هایش را درباره وجود اسناد محرمانه احتمالی در میان 650 هزار ایمیل شخصی هیلاری که روی لپ‌تاپ آنتونی واینر، شوهر هما عابدین پیدا شد اعلام نکرده است، رادارآنلاین مدعی شد روس‌ها تقریبا این کار را کرده‌اند: «عوامل «اس‌وی‌آر» - سرویس اطلاعات خارجی فدراسیون روسیه که قبلا با عنوان «کا‌گ‌ب» شناخته می‌شد - اطلاعات مزبور را با همتایان‌شان در آژانس اطلاعات و امنیت ملی ایتالیا به اشتراک گذاشته‌اند. بنا به گزارش منابعی که این محتوای نفسگیر را مشاهده کرده‌اند، 28‌ ایمیل که میان نامزد ریاست‌جمهوری دموکرات‌ها و عابدین – معاون ستاد انتخاباتی‌اش – در فاصله مارس 2010 تا جولای 2015 ردوبدل شده، با دقت دسته‌بندی و تحلیل شده است و فایل فوق محرمانه  این اسناد بین سازمان‌های جاسوسی کشورهای مختلف می‌چرخد. 

 

رادار همچنین از قول منابعش که احتمالا همان افسران اف‌بی‌آی هستند، فاش می‌کند کلینتون اغلب این ایمیل‌های محرمانه را در دوران وزارت خارجه‌اش در دور نخست ریاست جمهوری اوباما ارسال کرده بود. افشاگری‌های مهم رادارآنلاین در مجموع یک معنی دارد: هیلاری کلینتون، یک مهره سوخته است و نمی‌تواند رئیس‌جمهور آمریکا شود، چرا که تمام دشمنان آمریکا اطلاعاتی محرمانه از او دارند که هر زمان می‌توانند در قالب عملیاتی یا صرفا به صورت افشاگری از آن علیه کاخ سفید استفاده کنند. در حقیقت این سازمان «اس‌وی‌آر»  روسیه بوده که به اشاره پوتین برای ضرب شست نشان دادن به پروژه روس‌هراسی راه انداخته شده توسط اوباما و هیلاری، اسناد حیاتی هک‌شده کلینتون را برای اداره تحقیقات فدرال آمریکا فرستاده تا به گردانندگان آمریکا نشان دهد مهره‌شان برای برپا کردن جنگ سوم جهانی سوخته است. چنین رهیافتی ما را وامی‌دارد ادعای یک ماه پیش ترامپ در دومین مناظره انتخاباتی‌اش با کلینتون را دوباره مورد بررسی قرار دهیم. نامزد جنجالی جمهوری‌خواهان که رسانه‌های اصلی سعی می‌کردند او را یک احمق بی‌سیاست جلوه دهند، چه می‌دانست که دیگران نمی‌دانستند؟ 

 

آیا حتی اگر به فرض فردا اکثر آمریکایی‌ها به هیلاری دغل‌باز زاینده داعش - یا به قول ترامپ همان «هیلاری عوضی» - رای دهند که اسناد جزئی‌ترین اسرار و ارتباطات سیاهش را همزمان بزرگ‌ترین رقیب هژمونیک آمریکا، روسیه و مخوف‌ترین سازمان تروریستی حال حاضر جهان، داعش در اختیار دارند، این به معنی سقوط امپراتوری آمریکا نخواهد بود؟ آیا ریاست‌جمهوری کلینتون به این معنا نخواهد بود که برای نخستین‌بار در تاریخ ایالات متحده، صاحبخانه کاخ‌سفید به استناد مکاتبات هک شده خودش، در داخل و خارج به خاطر جنایت‌ها و اقدامات غیرقانونی گذشته‌اش تحت تعقیب قرار خواهد گرفت؟ آیا آمریکایی‌ها می‌توانند تحمل کنند رئیس‌جمهورشان هر روز توسط یک دولت خارجی یا سازمان بین‌المللی مورد اتهام و تحریم قرار بگیرد؟ با چنین اوصافی اگر ترامپ دست کم یک جمله محاسبه شده در مناظره‌هایش بر زبان آورده باشد همان زندانی کردن هیلاری بوده است.

 

هیلاری راهبرد هرج و مرج‌ جهانی

 نقش مشترک هیلاری کلینتون، ژنرال دیوید پترائوس- به ترتیب وزیر خارجه و رئیس سازمان سیا در دور نخست ریاست‌جمهوری اوباما-  در تشکیل گروه تروریستی موسوم به دولت اسلامی عراق و شام (داعش) به منظور پیشبرد طرح تجزیه خاورمیانه دیگر یک راز نیست. چرخش امروز متحدان راهبردی آمریکا از فیلیپین گرفته تا مصر و ترکیه به سوی چین و روسیه نتیجه طبیعی آگاهی دولت‌ها از ابعاد توطئه «هرج و مرج‌آفرینی جهانی» است که از یک دهه پیش در سازمان سیا طراحی شده و اجرای آن با سازمان‌های اطلاعاتی شریک یعنی موساد اسرائیل، ام‌ای 6 انگلیس، دس‌ژ فرانسه و بی‌ان‌د آلمان به اشتراک گذاشته شد. شاخه‌ای انحرافی از جریان اخوان‌المسلمین، ترکیه، عربستان، قطر و اردن هم ابزار منطقه‌ای اجرای فاز اول آن در کشورهای رقیب یا پیرامون اسرائیل بودند.

 

  از نگاه روتشیلدها و راکفلرها خیزش قدرت‌های اقتصادی و نظامی جدید در مقابل غرب اجتناب‌ناپذیر می‌نمود و از آنجا که آمریکا و متحدانش جرأت جنگ مستقیم با رقبای هسته‌ای‌شان را نداشتند باید آنها را با هرج و مرج‌های منطقه‌ای به خود مشغول داشت. در حقیقت براساس توطئه «هرج و مرج‌آفرینی جهانی»، لازم بود آمریکا به عنوان ابرقدرت وقت، همزمان نقش پلیس بد و خوب را در مناطق آشوب‌زده بازی کند؛ ابتدا شورشی‌ها مخفیانه توسط دولت‌های غربی و همدستان‌شان در قالب امارت‌های تروریستی با اصطلاح اسلامی در هر کشور متشکل می‌شدند و سپس ائتلافی با حضور آمریکا و متحدانش در حمایت از شورشی‌ها یا به بهانه مبارزه با تروریسم برای اشغال یا کوبیدن آن کشور به حرکت درمی‌آمد. بطبیعی بود در خاورمیانه مهم‌ترین خصم آمریکا و اسرائیل یعنی ایران به بهانه تقلب در انتخابات 1388 نخستین هدف پروژه «هرج و مرج جهانی» باشد، پروژه‌ای که آخرین روایت تز استعماری «تفرقه بینداز و حکومت کن» در مقیاسی جهانی بود.

در نقاط دیگر جهان بویژه در محدوده‌های جغرافیایی اطراف روسیه، چین و هند نیز سلسله شورش‌ها و انقلاب‌های رنگی از قبل آغاز شده بود. پس از شکست این فتنه در کشورمان، موج بیداری اسلامی یا- آنطور که غربی‌ها می‌گویند- بهار عربی در آخرین روزهای سال 2010 فرصتی شد برای انحراف انقلاب‌های مردمی در دیکتاتوری‌های عربی به سوی هرج و مرج و در نهایت مستقر کردن هسته‌های تروریستی هماهنگ. هیلاری کلینتون در آخرین کتابش «انتخاب‌های سخت»  آشکارا و با افتخار از این توطئه پرده برداشته است: «ما در جنگ عراق، سوریه و لیبی شرکت کردیم و همه چیز خوب بود اما به یکباره انقلاب سی‌ام جولای در مصر علیه دولت اخوان‌المسلمین رخ داد و همه چیز در مدت 72 ساعت تغییر کرد. ما با اخوان‌المسلمین در مصر توافق کرده بودیم دولت اسلامی(داعش) در سینا تشکیل شود.

 قرار بود ما در روز پنجم ماه ژوئیه سال ۲۰۱۳ در نشستی با دوستان اروپایی خود دولت اسلامی را به رسمیت بشناسیم. من به ۱۱۲ کشور سفر کردم تا نقش آمریکا و توافق با بعضی دوستان را درباره به رسمیت شناختن دولت اسلامی بلافاصله پس از تشکیل آن توضیح دهم اما به یکباره همه چیز در برابر چشمان ما فروریخت». وزیر سابق خارجه آمریکا بی‌محابا از چشم‌انداز این طرح برای خاورمیانه می‌نویسد: «ما از طریق اخوان‌المسلمین در مصر و دولت اسلامی که قرار بود تشکیل شود منطقه را تقسیم می‌کردیم و پس از آن توسط عوامل خود از اخوان‌المسلمین سراغ کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس می‌رفتیم. ابتدا کار از کویت آغاز می‌شد و به ترتیب سراغ امارات، بحرین و عمان می‌رفتیم. در پی آن، تقسیمات منطقه عربی و مغرب عربی به طور کامل تغییر می‌کرد و ما تسلط کامل بر منافع نفتی و گذرگاه‌های دریایی پیدا می‌کردیم».

 ویرایش نخست پروژه داعش در زمان بوش پسر و توسط معاون او دیک چنی برای ایجاد ناآرامی در غرب عراق آغاز شد. کلینتون که جزو دموکرات‌های نومحافظه‌کار و در زمره بازهای شکاری جنگ‌طلب بوده و به لشکرکشی بوش به عراق رای مثبت داده بود، با رسیدن به وزارت خارجه به عنوان مادر، داعش را از پدرانش تحویل گرفت. از ابتدا هیلاری را در این پروژه پترائوس، ژنرال چهارستاره آمریکایی و مدیر وقت سیا همراهی می‌کرد. او مسؤولیت حمایت پنهان از تشکیل گروه‌های مسلح تکفیری در عراق و شام و شمال آفریقا را برعهده داشت اما اوباما انقلابات و روندهای استحاله نرم سیاسی را با سرمایه‌گذاری روی اخوان‌المسلمین جدید ترجیح می‌داد.

 در نهایت پترائوس در سال 2011 به افغانستان فرستاده شد و کمی بعد اف‌بی‌آی برایش پاپوش دوخت و از مسؤولیت‌های اطلاعاتی و نظامی برکنار شد اما او تحت حمایت راکفلرها باقی ماند و به دولت سایه تحت تسلط بازهای جنگ‌افروز خزید تا همچنان پروژه امارت تروریستی را با توجه به نفوذ کلینتون به عنوان وزیر خارجه و جان مک‌کین و دیگر بازهای کنگره پیش ببرد. پس از خروج هیلاری از وزارت خارجه او و پترائوس در کنار دیگر بازهای کنگره نظیر جان مک‌کین – که در ایجاد دولت اسلامی عراق، هسته اولیه داعش نقش داشت – پروژه ویرایش دوم داعش را راه انداخته و به دولت سایه منتقل کردند. مک‌کین حتی در سال 2013 به مناطق تحت کنترل تروریست‌ها در شمال سوریه رفت و با سرکرده‌های آنان از جمله ابوبکر البغدادی که یک سال بعد خود را خلیفه داعش خواند جلسه گذاشت. برای آنکه دریابیم میزان حمایت لابی صهیونیستی در آمریکا از هیلاری کلینتون در روند حمایت از تروریسم تکفیری تا چه اندازه بوده است باید به نحوه اخراج و بازگرداندن رابرت مالی، نخستین گزینه مشاورت امنیتی اوباما توجه کنیم.

 این فارغ‌التحصیل هاروارد از پدر و مادری یهودی اما چپگرا که مواضع متعادلی در قبال سوریه و ایران داشت، از همان لحظه ورود اوباما به کاخ سفید توسط مخالفانش در لابی یهودی - اسرائیلی آمریکا حذف شد، چرا که تصور می‌کردند او دامنه عمل هیلاری کلینتون را برای بی‌ثبات کردن خاورمیانه محدود می‌کند. در نهایت اوباما در آخرین سال‌های ریاست‌جمهوری‌اش در سال 2014، مالی را به عنوان مسؤول خاورمیانه به شورای امنیت ملی بازگرداند تا بلکه دولت واشنگتن بتواند مستقل از بازها افسار بخشی از تروریسم تکفیری را به دست گیرد.

 این در حالی است که پترائوس هنوز در پوشش مدیر یک هلدینگ سرمایه‌گذاری وابسته به نزدیک‌ترین موسسه سرمایه‌گذاری بین‌المللی آمریکا به کلینتون‌ها یعنی گلدمن‌سکس، پروژه حمایت از داعش و گروه‌های تروریستی تکفیری را مدیریت می‌کند. او 3 ماه پیش با هشدار درباره ظهور «داعش ویرایش سوم» می‌خواست خط و نشان بکشد که هنوز پروژه آشوب جهانی را در کنترل خود دارد. شغل فعلی او و روابط کلیدی نظامی- امنیتی‌اش امکان حمایت مالی و تسلیحاتی گسترده را از داعش، جبهه النصره یا بوکوحرام فراهم می‌کند. از طرف دیگر کلینتون از روابط خاص خود در دوران وزارت خارجه با سران سعودی، قطر، بحرین و مراکش برای دریافت رشوه در مقابل صدور مجوز بزرگ‌ترین قرارداد‌های تسلیحاتی آمریکا با آنها استفاده می‌کرد. این رابطه متضمن ادامه حمایت مالی شیوخ از داعش بود. موضوعی که در روزهای اخیر از طریق یارانامه‌های افشا شده رئیس ستاد او مورد توجه قرار گرفته است. 

 نخستین‌ ایمیل‌های افشا شده توسط ویکی‌لیکس حاکی از آن بود که او در زمان وزارت خارجه از ارسال پول برای یک دلال تسلیحاتی در رومانی حمایت کرده است تا برای گروهی شبه‌نظامی در لیبی اسلحه تامین کند که بخشی از شاخه القاعده مغرب بودند و چند ماه پس از آن به ترکیه فرستاده شدند تا نخستین هسته‌های گروه‌های تروریستی جبهه النصره و داعش را تحت پوشش ارتش آزاد در شمال سوریه تشکیل دهند. مقطع زمانی این مکاتبه نیز بسیار مهم است  و به پیش از حمله شبه‌نظامیان به سفارت آمریکا در بنغازی در سال 2012 بازمی‌گردد. حادثه‌ای که به کشته شدن سفیر ایالات متحده انجامید و بزرگ‌ترین رسوایی را برای وزارت خارجه کلینتون رقم زد که درخواست‌های تامین امنیت سفیر را عمدا بی‌پاسخ گذاشته بود. اگرچه او با حمایت آشکار مردان سایه از روند بازجویی‌های اف‌بی‌آی خلاص شد اما همین افتضاح باعث شد اوباما در دوره دوم ریاستش، دیگر به کلینتون به عنوان سکاندار سیاست خارجی اعتماد نکند.

   ژولین آسانژ، رهبر گروه افشاگر ویکی‌لیکس این هفته در مصاحبه با شبکه آرتی در جمع‌بندی بخشی از این ‌ایمیل‌ها اعلام کرد وزیر خارجه اسبق ایالات متحده کاملا از حمایت مالی عربستان و قطر از گروه تروریستی دولت اسلامی موسوم به داعش آگاه بوده اما افکار آمریکایی‌ها را در این زمینه گمراه کرده است. او مشخصا به یکی از یارانامه‌های درز کرده اشاره کرد که طبق آن هیلاری کلینتون از جان پودستا، مشاور وقت باراک اوباما و رئیس ستاد آینده خود خواسته بود به رهبران عربستان و قطر که به داعش کمک مالی می‌کنند، فشار وارد آورد. البته این فشارهای دیپلماتیک نه به منظور جلوگیری از تغذیه تکفیری‌ها بلکه صرفا برای اخاذی از شیوخ عربی بوده است. آسانژ در این‌باره می‌گوید: «ایمیل‌های افشا شده نشان داد عربستان، قطر، مراکش و بحرین بویژه دولت ریاض و دولت قطر به داعش کمک می‌کنند. در عین حال کشورهایی که نامشان برده شد بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین کمک‌کننده‌های مالی به بنیاد کلینتون هستند».

 آسانژ در مصاحبه اخیر ریشه کمک مالی شیوخ عربی به بنیاد کلینتون را در دوران وزارت خارجه هیلاری و امضای توافقنامه‌های فروش گسترده سلاح به این کشورها بویژه عربستان دانست که ارزش آن بیش از 80 میلیارد دلار است. در کارزار انتخاباتی فعلی کلینتون نیز نقش دلارهای سعودی و قطری پررنگ است. اوایل تابستان گذشته خبرگزاری رسمی اردن در خبری که به وضوح برای زیرفشار گذاشتن کلینتون توسط محمد بن سلمان، پسر پادشاه سعودی منتشر شد، از قول شاهزاده جاه‌طلب فاش کرد 20 درصد هزینه‌های انتخاباتی کلینتون را عربستان پرداخت می‌کند. بدین ترتیب بازگشت او به کاخ سفید مترادف با عود کردن تروریسم تکفیری همراه با حمایت‌های همه‌جانبه‌تری از واشنگتن خواهد بود که پیش‌بینی هشدارآمیز همدست او یعنی پترائوس درباره «داعش ویرایش سوم» را توجیه می‌کند.

***************************************************

هیلاری کلینتون دشمن ایران است

شنیدن نام «کلینتون»، حافظه جمعی ایرانیان را به سال‌ها قبل می‌برد؛ یعنی دقیقا سال 1995 میلادی که بمب خبری منفجر شد و «بیل کلینتون»، رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده اذعان کرد یک رسوایی اخلاقی با یکی از کارمندان دفترش به نام «مونیکا لوینسکی» داشته است.

وطن امروز: شنیدن نام «کلینتون»، حافظه جمعی ایرانیان را به سال‌ها قبل می‌برد؛ یعنی دقیقا سال 1995 میلادی که بمب خبری منفجر شد و «بیل کلینتون»، رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده اذعان کرد یک رسوایی اخلاقی با یکی از کارمندان دفترش به نام «مونیکا لوینسکی» داشته است. در همان زمان هم شنیدن نام «هیلاری رودهام کلینتون» به عنوان همسر کسی که بزرگ‌ترین رسوایی جنسی قرن را به نام خود ثبت کرده بود، توجه خیلی‌ها را به خود جلب کرده بود.

 حالا بیش از 20 سال از آن روزها می‌گذرد و هیلاری به همراه همسرش مجددا در صدر اخبار سیاسی ایالات متحده قرار گرفته‌اند؛ البته این‌بار دیگر خبری از رسوایی اخلاقی نیست- یا حداقل، فعلا نیست!- و او قرار است تاریخ را با ورود خود به اتاق بیضی کاخ سفید تغییر دهد و تبدیل به نخستین رئیس‌جمهور زن آمریکا شود. البته این نخستین باری نیست که او فارغ از عنوان تشریفاتی بانوی اول وارد کاخ سفید می‌شود؛ چرا که در دولت نخست باراک اوباما، او سکان هدایت وزارت خارجه ایالات متحده را برعهده داشت.

 هیلاری کلینتون در حالی وزیر خارجه آمریکا شد که باید او را میراث‌دار و تداوم‌دهنده ناکامی‌های جنگ‌طلبان آمریکا خواند. وی از جمله سناتورهایی بود که در سال 2003 به جنگ عراق رای مثبت داد و به عنوان نامزد دموکرات انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا مدعی شد بیت‌المقدس باید پایتخت غیرقابل تقسیم اسرائیل باقی بماند. از سوی دیگر، هیلاری نه‌تنها از کمک‌های بدون قید و شرط به رژیم‌های سرکوبگر حمایت کرد، بلکه وی تمایل بسیار کمی برای کنترل تسلیحاتی از خود بروز داد که عمدتا غیرنظامیان بیگناه را هدف قرار می‌داد. وی همچنین از تایید پیمان‌های بین‌المللی‌ای خودداری کرد که استفاده از مین‌ها را ممنوع اعلام می‌کردند. کلینتون همچنین از دیوار حائل اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی حمایت کرد؛ دیوار حائلی که دادگاه بین‌المللی لاهه آن را نقض قوانین بین‌المللی و حقوق‌بشر دانست.

نگاهی به فعالیت‌های سیاسی کلینتون نشان می‌دهد او از جنگ لذت می‌برد و حاضر است برای دستیابی به این لذت از هر اقدام جنایتکارانه‌ای حمایت کند؛ مساله‌ای که باعث شده برخی رسانه‌های غربی لقب «بانوی جنگ» یا «الهه‌ جنگ» را برای او انتخاب کنند که دارای کنایه‌ای نسبت به مقایسه هیلاری با «مارگارت تاچر»، نخست‌وزیر اسبق بریتانیاست که رسانه‌ها لقب «بانوی آهنین» را برای او انتخاب کرده بودند.

 

بانی اصلی تحریم‌ها

 چند ماه پیش بود که شبکه سعودی «العربیه» گزارش داد: «هیلاری کلینتون، یکی از نامزدهای دموکرات انتخابات ریاست‌جمهوری 2016 آمریکا، ایران را عامل همه کشمکش‌ها در منطقه می‌داند. هیلاری کلینتون که بیشترین بخت را برای کسب نامزدی نهایی حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دارد، بشدت به ایران و دخالت‌های این کشور در امور دیگر کشورها حمله کرد. کلینتون ایران را به حمایت از گروه‌های شرور در خاورمیانه متهم کرد و آن را مسؤول کشمکش‌ها در این منطقه دانست. کلینتون بر بی‌اعتمادی به ایران و عدم پایبندی این کشور به قطعنامه‌ها و توافقنامه‌های بین‌المللی تاکید کرد. کلینتون در تبلیغات انتخاباتی خود متعهد شده است در صورت پیروزی در انتخابات با قاطعیت با ایران برخورد کند.

او می‌گوید توافق هسته‌ای انگیزه‌ها و رویکردهای واقعی ایران را نشان داد. کلینتون به تهران هشدار داد به همه گزینه‌ها از جمله گزینه نظامی در صورت نقض توافق هسته‌ای متوسل خواهد شد. هیلاری از دولت باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا خواست با تخلفات ایران هر چند کوچک به سرعت برخورد کند؛ زیرا خط‌مشی واشنگتن در شرایط کنونی برای مهار تهران در برابر هر نوع نقض توافق در آینده سرنوشت‌ساز خواهد بود».

 بانوی اول سابق کاخ سفید در دیگر سخنرانی‌های خود نیز تاکید دارد آمریکا باید بر 3 موضوع تمرکز کند: اجرای دقیق مفاد توافق، بازداشتن ایران و گروه‌های مورد حمایتش از فعالیت، و تقویت متحدان واشنگتن در منطقه. او همچنین توافق هسته‌ای را «محکم» توصیف کرده و می‌گوید «نباید آن را رد کرد؛ زیرا این توافق تمام راه‌های دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای را مسدود خواهد کرد.» کلینتون در عین حال گفته است: «این توافق سرآغاز یک گشایش دیپلماتیک بزرگ‌تر نیست. ما نباید انتظار داشته باشیم این توافق به تغییر رفتار آنها منجر شود».

 از سوی دیگر، کاندیدای مرحله نهایی انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۶ در حزب دموکرات در سخنانی عصبی و توهین‌آمیز افزوده است: «این یک رژیم بی‌رحم و ستمگر است که دستانش به خون آمریکایی‌ها و دیگران از جمله مردم خودش آلوده است. تجمعات سیاسی‌ در ایران آکنده از شعار مرگ بر آمریکاست. رهبرانش از محو کردن اسرائیل از نقشه جهان صحبت می‌کنند».

 البته سخنان ضدایرانی کلینتون محدود به این اظهارات نیست. دشمنی وزیر پیشین خارجه آمریکا با مردم ایران زمانی آشکارتر می‌شود که وی در سخنرانی خود در «اندیشکده بروکینز» بر نقشش برای تحریم علیه مردم ایران صحه گذاشت. کلینتون توضیح داد او و همکارانش در دولت آمریکا با سفر به کشورهای مختلف، بیش از یکصد کشور جهان را با تحریم سرسختانه ایران همراه کردند. هیلاری کلینتون همچنین در ادامه سخنانش به حمایت از اسرائیل پرداخت و گفت: «آنها عهد می‌کنند که اسرائیل را نابود کنند. ما هرگز نمی‌توانیم این صحبت‌ها را جدی نگیریم. بویژه که ایران موشک‌های پیشرفته برای حزب‌الله لبنان می‌فرستد و [آیت‌الله] خامنه‌ای استراتژی مشخصی برای نابود کردن اسرائیل ارائه می‌کند و درباره این صحبت می‌کند که چطور اسرائیل تا ۲۵ سال آینده وجود نخواهد داشت».

 کلینتون در یکی از مناظرات انتخاباتی هم گفت: «فکر نمی‌کنم هنوز بتوان به عادی‌سازی روابط فکر کرد. چون درباره ایران هنوز کارهای زیادی مانده که باید به پایان برسانیم. آنها باید دست از ایجاد بی‌ثباتی در خاورمیانه که به هرج‌ومرج بیشتر انجامیده، بردارند. آنها باید از سوریه خارج شوند، باید از حمایت از حزب‌الله لبنان و حماس دست بکشند. باید از انتقال موشک به غزه که می‌تواند علیه اسرائیل استفاده شود، خودداری کنند. هنوز کارهای زیادی مانده قبل از آنکه بتوان درباره عادی‌سازی روابط با ایران سخن گفت».

 او همچنین شعار تکراری «جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتم» و «روی میز بودن گزینه نظامی» را مطرح کرد و گفت: «آمریکا هرگز به شما اجازه نخواهد داد به بمب اتم برسید. در مقام رئیس‌جمهوری هر اقدامی که لازم باشد برای محافظت از آمریکا و متحدان‌مان انجام خواهم داد و اگر ایران بخواهد به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند من در توسل به گزینه نظامی تردیدی از خود نشان نخواهم داد».

 شاید همین سخنان ضدایرانی خانم کلینتون است که باعث شده لبخند رضایت بر لبان سران لابی صهیونیستی در آمریکا بنشیند و او را به عنوان مطلوب‌ترین گزینه خود در انتخابات ریاست‌جمهوری آتی معرفی کنند.

 

چند روایت معتبر از کلینتون و فتنه88

اما نقطه عطف فعالیت‌های ضدایرانی هیلاری کلینتون را باید در جریان اغتشاشات خیابانی در تهران در سال 88  به دنبال اعلام نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری دهم دانست؛ انتخاباتی که به گفته خود کلینتون، نتیجه تلخی برای کاخ سفید- با روی کار آمدن مجدد احمدی‌نژاد- داشت ولی تلاش شد با دامن زدن به آشوب‌های خیابانی، از آن به نفع آمریکا استفاده شود. شاید بهترین راوی این ماجرا خود خانم کلینتون و فصل ایران در کتاب خاطرات او باشد.

 کلینتون در ابتدای این بخش از خاطرات خود آورده است: «6 ماهه دوم سال 2009 با تحولات غیرمنتظره بسیاری همراه بود که شکل مباحثات بین‌المللی را درباره ایران بشدت تغییر می‌داد». هیلاری کلینتون انتخابات سال 88 در ایران را یکی از مهم‌ترین رویدادهای آن سال عنوان کرده و تلویحا به ساختگی بودن ماجرای تقلب اشاره می‌کند و می‌نویسد:  «ابتدا، مساله انتخابات ایران پیش آمد. ماه جولای، احمدی‌نژاد به عنوان پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری معرفی شد که از هر جهت اگر نتیجه تقلبی تمام‌عیار محسوب نمی‌شد، بشدت ناامیدکننده بود».

 وی ادامه می‌دهد: «جمعیت وسیعی برای اعتراض به نتیجه انتخابات، در خیابان‌های تهران و در سرتاسر کشور تجمع کردند. تظاهرات شدت گرفت و به آن لقب «جنبش سبز» داده شد. میلیون‌ها ایرانی در نمایش بی‌سابقه اعتراض به خیابان‌ها ریختند. نیروهای امنیتی این اعتراض‌ها را با خشونت شدید پاسخ دادند.

 شهروندانی که راهپیمایی‌های صلح‌آمیز داشتند، مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و به طور گسترده دستگیر شدند. تصویر ویدئویی زن جوانی که به ضرب گلوله کشته شد، ترس و وحشت شدیدی در سراسر جهان ایجاد کرده بود». وی در این بخش از خاطرات خود به تشکیل اتاق فکر در کابینه آمریکا برای چگونگی برخورد با این واقعه اشاره کرده و می‌گوید: «در کابینه اوباما درباره چگونگی واکنش به بحث و مناظره نشستیم. من در این گفت‌وگو‌ها در زمان آغاز اعتراضات گفتم: ما همانند دیگر کشورهای جهان بر روند اتفاقات در حال وقوع در تهران نظاره‌گر خواهیم بود و منتظر می‌مانیم تا ببینیم مردم ایران چه تصمیمی می‌گیرند. به طور قطع امیدواریم نتیجه، بازتابی از اراده و خواسته ملت ایران باشد».

 افشای ارتباط آمریکا با برخی رابط‌هایش در ایران نیز یکی دیگر از نکات قابل تامل این بخش از خاطرات کلینتون است: «رابط‌های‌مان در ایران ما را ترغیب کردند تا حد امکان در این زمینه سکوت کنیم. آنها نگران بودند اگر آمریکا در حمایت از معترضان سخنی بگوید یا اینکه سعی کنیم در امور مداخله کنیم، این مساله سبب شود رژیم ایران اعتراض‌ها را تحت عنوان توطئه خارجی بی‌اعتبار کند. بسیاری از تحلیلگران اطلاعاتی و کارشناسان ایران با این مساله موافق بودند. با این حال، وسوسه شدیدی برای ایستادگی و اعلام حمایت‌مان از ملت ایران و ابراز انزجار از شیوه‌های رژیم وجود داشت. این نقشی بود که مناسب آمریکا و همگام با ارزش‌های دموکراتیک کشور [آمریکا] بود». وی ادامه می‌دهد: «رئیس‌جمهور پس از گوش‌سپاری به همه این بحث‌ها و مناظرات از روی اکراه تصمیم گرفت بهتر است با وارد نکردن آمریکا در میانه بحران، مطابق آرمان‌های ملت ایران عمل کنیم. این یک تصمیم تاکتیکی دشوار بود که با دید باز گرفته شد».

 کلینتون در ادامه دلیل جالبی را برای عدم موافقت اوباما با ورود مستقیم آمریکا به میانه بحران بیان می‌کند: «به‌رغم برخی گمانه‌زنی‌ها در آن زمان، دلیل تصمیم این نبود که رئیس‌جمهور خواستار تعامل با رژیم ایران است و نه ایستادگی در مقابل آن. مساله این بود که می‌خواستیم طبق باورمان درباره صلاح معترضان و برای دموکراسی عمل کنیم».

وزیر وقت خارجه آمریکا پشت صحنه‌های آشوب در ایران را نیز اینگونه روایت می‌کند: «در پشت صحنه، گروه من در وزارت خارجه به طور مداوم با فعالان در ایران در ارتباط بودند و برای جلوگیری از تعطیل شدن توئیتر، به طور فوریتی مداخله کردند؛ قطع شدن توئیتر به معنای از بین رفتن یکی از وسایل اصلی ارتباطی معترضان بود».

 ابراز تاسف هیلاری کلینتون نسبت به عدم دخالت جدی و وسیع‌تر آمریکا در آشوب‌های سال 88 شاید بخش دیگر قابل توجه خاطرات وی باشد؛ وزیر سابق خارجه آمریکا در این‌باره می‌گوید: «اگر به گذشته بنگریم، مطمئن نیستم که خودداری ما از اقدام، انتخابی درست بوده باشد. [خودداری ما از مداخله] رژیم را از سرکوب جنبش سبز بازنداشت و مشاهده این روند بشدت دردناک بود. پیام‌های معترضانه آمریکا احتمالا تغییری در نتیجه ایجاد نمی‌کرد و حتی ممکن بود آن را تسریع کند؛ اما اکنون دیگر هیچگاه نمی‌فهمیم که در آن زمان توانایی ایجاد تغییر را داشتیم یا نه؟! من متاسفم که در آن زمان اعتراض خود را شدید‌تر اعلام نکردیم و دیگر کشور‌ها را [به اعتراض] ترغیب نکردیم. در دوران پس از سرکوب [مخالفان] در ایران در راستای تجهیز مخالفان طرفدار دموکراسی به ابزار و فناوری‌هایی برای مقابله با فشار‌ها و سانسورهای دولت، تلاش کردم».

 وی به صراحت از پول‌های خرج‌شده توسط آمریکا برای حمایت از جنبش سبز برای زنده ماندن آن، سخن گفته و می‌نویسد: «در چند سال پس از آن، ما ده‌ها میلیون دلار سرمایه‌گذاری کردیم و بیش از 5 هزار فعال [طرفدار دموکراسی] را در سراسر جهان آموزش دادیم.»

 

عملیات احتمالی ضدایرانی کلینتون در کاخ سفید

 طبق آنچه در سایت شورای راهبردی روابط خارجی ایالات متحده آمده، تاکنون سیاست‌های اعلامی هیلاری کلینتون درباره اتخاذ رویکرد احتمالی نسبت به جمهوری اسلامی ایران در صورت پیروزی در انتخابات و راهیابی به کاخ سفید، بر 3 محور زیر استوار بوده است.

 1-کنترل ایران توسط قرارداد هسته‌ای [برجام]: کلینتون در یکی از سخنرانی‌های خود ضمن حمایت از برجام، روش خود را عدم اعتماد و راستی‌آزمایی معرفی کرده و درباره این توافق گفته است: «راهبرد من، عدم اطمینان به تهران و بازرسی دقیق فعالیت‌های آن است. من فکر می‌کنم ایران به دنبال تست رئیس‌جمهور بعدی خواهد بود تا ببیند تا چه اندازه می‌تواند نقض پیمان کند. اگر من در کاخ سفید باشم، اجازه چنین کاری را نخواهم داد».

 2- اعمال مجدد تحریم‌ها و اقدام نظامی در صورت هرگونه نقض برجام: هیلاری کلینتون درباره احتمال نقض برجام از سوی ایران هم تاکید کرده کوچک‌ترین موضوع را تحمل نخواهد کرد: «اگر ایران کوچک‌ترین گامی به سمت بازسازی برنامه هسته‌ای خود بردارد، لحظه‌ای در استفاده از عملیات نظامی علیه این کشور شک نخواهم کرد. ایران به هیچ عنوان حق هرگونه غنی‌سازی ندارد».

 3- تأمین جایگاه نخست تسلیحاتی رژیم صهیونیستی در منطقه: حمایت مطلق از تسلیح گسترده اسرائیل به سلاح‌های روز آمریکایی نیز در دستورکار هیلاری کلینتون قرار دارد. او در یکی از سخنرانی‌های خود گفته است: «زمانی که رهبر ایران از عدم وجود اسرائیل در 25 سال آینده صحبت می‌کند و ایران سلاح‌های پیشرفته به حزب‌الله لبنان ارسال می‌کند، نباید از کمک همه‌جانبه به تل‌آویو خودداری کنیم. جنگنده‌های اف 35 ما باید در اختیار اسرائیل قرار بگیرد».

 حالا بهتر می‌توان درباره روحیه ایران‌ستیزی هیلاری کلینتون صحبت کرد و عیار ادعاهایی که او را به دلیل عضویت در حزب دموکرات و تقابل با جمهوری‌خواهان، فردی معتدل و مناسب برای همکاری با تهران معرفی می‌کنند، سنجید.

 

 

منبع: وطن امروز