وزیر راه و شهرسازی ایران نوشت: مسیرِ پرسش و پاسخ بین مجلس و دولت جاده یكطرفه است. قطعا حركت در خلاف جهت جریمه سنگینی دارد.
مقصر سقوط هواپیمای یاسوج کیست؟
عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی ایران در روزنامه اعتماد نوشت: مسیرِ پرسش و پاسخ بین مجلس و دولت جاده یكطرفه است. قطعا حركت در خلاف جهت جریمه سنگینی دارد. لیكن، اینبار میخواهم برخلاف رویه معمول، پرسشی را با نمایندگانِ عزیزِ استیضاحكننده در میان بگذارم و بهقول معروف طلب توضیح كنم. و آن این است كه آیا این استیضاح پایه استواری دارد؟ و آیا مراحلِ عرفِ حقوقی شكلگیری خود را طی كرده است؟ و سرانجام، آیا بر اثرِ آن نكته تاریكی روشن خواهد شد؟ بسیار خرسندم كه برای سومین بار در صحن مجلس شورای اسلامی برای پاسخ به استیضاح نمایندگان طالب توضیح حضور پیدا خواهم كرد.
البته افزون بر استیضاح، تاكنون چهار بار دیگر نیز برای پاسخ به سوال نمایندگان محترم نیز حضور یافتهام و در تمام موارد اكثریت نمایندگان عزیز توضیحهای اینجانب را قانعكننده تشخیص دادهاند. مبنای من در ادای توضیحها همواره بر صداقت و درستی، منظور داشتن منافع ملی و رعایت وجدان جمعی ملت عزیز ایران بوده و هست و بر این باور نیز هستم كه روح مردمسالاری چیزی جز اعمال حق پرسشگری برای ملت و ملزمساختن مسوولان به پاسخگویی در چارچوب قانون چیز دیگری نیست و باید با جان و دل آن را پاس بداریم. با این وجود، چند نكته باریكتر ز مو اینجاست.
بنا بهگفته منطقیان یكم، پرسش باید بر پایههای درست و پایداری استوار باشد. این بدین معنی است كه پرسش از آنچه میدانیم بیمورد است و پرسش از آنچه پاسخش در نتیجه آزمون باید به دست آید، قبل از آن، بینتیجه است. دوم، آنكه پرسشگری باید بر مبنای حقوقِ قانونی پرسشكننده و پاسخگو بوده و فرآیندهای حقوقی و قانونی در شكلگیری آن طی شده باشد. این نیز مورد اجماع جامعههای مبتنی بر حاكمیت قانون است. سوم، در نتیجه پرسش، حقیقتی روشن شود و گرهی از امور كشور طی آن باز شود.
بیگمان استفاده شكلی و ظاهری از این حقوق، نه تنها به نهادینه شدن مردمسالاری و آزادی منجر نخواهد شد كه میتواند نتیجه معكوس هم داشته باشد. نمونه افراطی این وضعیت را در دولتهای نهم و دهم همگان دیدیم و اكنون نیز میبینیم كه بر اثرِ آن چگونه جامعه در لب پرتگاه شكاف اجتماعی؛ و به تعبیر قرآن بر لبِ گودالِ آتشی كه كندهشد و هرگز پر نشد قرار گرفت و اینك نیز همچنان نهاد جامعه تا این حد بیقرار و ناآرام است.
اجازه دهید فراگرد شكلگیری این استیضاح را بررسی كنیم. من در پی نیتخوانی نیستم و از مقاصد پنهان سخن نمیگویم. من میخواهم یك روایت رسمی داشته باشم. استیضاح در پی سانحه سقوط هواپیمای آسمان كلید خورد و یكی از طراحان آن عنوان كرد «باید توجه داشت در حوادث نفتكش سانچی و سقوط هواپیمای تهران به یاسوج وزارتخانههای تعاون، كار و رفاه اجتماعی و راه و شهرسازی مقصر هستند.»
ایشان چگونه و با چه مدركی به این نتیجه رسیدند؟ در كجای فرآیندی كه منجر به سانحه سانچی شد، وزارت راه قرار میگیرد كه ایشان حكم به تقصیر صادر فرمودهاند؟ همگان آگاهند و نمایندگان محترم بهقاعده بیش از دیگران آگاهند كه سانحه توسط گروهی متشكل از كارشناسان ارشد رسیدگی به سوانح دریایی كشورهای ذیربط؛ ایران، چین، پاناما و هنگكنگ در دست رسیدگی است. رسیدگی بر اساس دستورالعمل رسیدگی به سوانح دریایی كه ضمیمه كنوانسیون بینالمللی ایمنی جان اشخاص در دریا (SOLAS) است، صورت میگیرد. جمهوری اسلامی ایران نیز جزو كشورهای متعاهد آن است. حال چگونه ایشان به این نتیجه رسیدهاند كه وزارت راهوشهرسازی مقصر است؟ در موضوعی كه با جان انسانها سروكار دارد، آیا گفتن چنین سخنان بیبنیانی موجب آزردگی عواطف و احساسات خانوادههای عزیز داغدار و عموم مردم نمیشود؟
عمل به قانون از هر كسی پسندیده است و البته از نمایندگان محترم پسندیدهتر است. و اما درباره سقوط هواپیمای آسمان در مسیر تهران-یاسوج، بر اساس ماده ٢٢ قانون هواپیمایی كشوری و آییننامه اجرایی آن پس از وقوع سانحه، ستاد رسیدگی به سانحه باید شكل گیرد تا به آن رسیدگی نماید. دقیقا همان روز ٢٩/١١/١٣٩٦ اولین اقدامی كه از سوی اینجانب طی ابلاغ به سازمان هواپیمایی كشوری صورت گرفت، تشكیل ستاد رسیدگی به سانحه بود كه اولین گزارش را نیز انتشار داد. بهموجب قانون، استیضاحكنندگان میبایست تامل میكردند تا گزارش این ستاد انتشار مییافت و براساس آن قاصران یا مقصران احتمالی شناسایی و آنگاه اقدام به استیضاح یا استفاده از سایر ابزارهای نظارتی میكردند.
دوستان در حالی كه من در محل وقوع سانحه در حال تنظیم امور امداد، تجسس، شناسایی و سركشی به خانوادههای داغدار بودم، درخواست استیضاح را به هیات رییسه تقدیم كردند. آیا واقعا درست است كه مسوول درگیر عملیات میدانی را در چنین موقعیتی از كار بازداشت؟ آن هم پیش از آنكه كوچكترین اطلاعی از كیفیت وقوع سانحه به دست آید؟ ممكن است، گفته شود كه ما نگران تطویل زمان یافتن لاشه هواپیما و جعبه سیاه بودیم.
آیا نمیشد دو هفته انتظار كشید؟ هرچند، حتی این موضوع هم موجب نمیشود تا با چشم بسته دستگاهی با این سطح از حساسیت را متهم نمود. در این مورد، ظرف دو روز پس از سانحه در ١/١٢/١٣٩٦ لاشه هواپیما و ظرف چهارده روز پس از آن در ١٢/١٢/١٣٩٦ جعبه سیاه یافته شدند و امید است كه با توجه به اطلاعات گردآوریشده، ظرف چند روز آتی ستاد سانحه نظر نهایی خود را درباره علت سقوط سانحه اعلام كند؟ باز، آیا نمیشد پس از یافتهشدن جعبه سیاه دوستان اعلام میكردند كه ما تا روشن شدن ابعاد گوناگون سانحه صبر میكنیم و پس از آن براساس یافتههای ستاد رسیدگی در جهت استیفای حقوق مردم عمل خواهیم كرد.
اكنون سوال من از دوستان این است كه آیا این استیضاح برپایه درستی استوار است؟ و آیا استیضاح مراحل مورد پذیرش عرف حقوقی را طی كرده است؟ و سرانجام، آیا بر اثر آن نكته تاریكی روشن خواهد شد؟ یا آنكه پاسخ در گرو اعلام نتیجه از سوی ستاد رسیدگی بسانحه است؟ و استیضاح جز متشنج كردن فضا و ایجاد بیثباتی در دستگاه اجرایی و محیط گسترده كسبوكار حملونقل سود دیگری ندارد.
گردآوری: گروه خبر سیمرغ
seemorgh.com/news
منبع: etemaad.ir