باید همه روسای جمهور در آتش الهی بسوزند
مجتبی ذوالنوری گفت: ما جانمان را هم برای وحدت ملی می دهیم منتها وحدت ملی باید بر مبنای ولایت،اصول و ارزش ها و منافع ملی باشد.
«وحدت ملی،گفت و گوی ملی، آشتی ملی» سال هاست که با واژه های مختلف صحبت از کنار گذاشتن اختلافات به میان می آید اما فقط در حد حرف باقی می ماند و باز سایه اختلافات سیاسی بر آن سنگینی می کند. اخرین بار هفته پیش بود که بار دیگر حسن روحانی همه را به وحدت دعوت کرد این بار هم تنها سرها به نشانه تائید تکان می خورند اما خبری از گام عملی نیست.
مجتبی ذالنوری از نمایندگان منتقد دولت در مجلس دهم و از افرادی که به جدیت به دنبال تحقق سوال از رئیس جمهور است می گوید مشکل ما حرف زدن نیست؛ مشکل ما عمل کردن است. او دعوای اصلاح طلب و اصولگرا را حرف مفت می داند و معتقد است باید همه روسای جمهور در آتش الهی بسوزند. هرچند ذالنوری می گوید جانش را برای وحدت ملی می دهد اما به نظر می رسد آتش اختلاف از نظر او زنده است حتی این اختلاف را خواست خدا می داند. آنچه در ادامه می خوانید مشروح این گفت و گو است:
- از روزی که آقای روحانی در مسند قدرت قرار گرفت صحبت از وحدت ملی کرد چرا تا امروز هیچ گام عملی از سوی دیگران برداشته نمی شود؟
آقای روحانی از پنج سال پیش همه هنرشان گفتار درمانی بوده است و جز این ما چیز دیگر و اقدام مثبتی ندیدیم و علت آن هم این است که ایشان را این کاره نمی دانم چراکه وضعیت ما یک وضعیت عادی نیست که با یک آدم عادی و کارهای معمولی حل شود؛ بلکه نیاز به روحیه و تفکر جهادی دارد و اقدام و عمل جهادی می خواهد.
وقتی برف میآید آقای رئیس جمهور سه روز از خونه بیرون نمی آید تا سرما به او نزند لذا معلوم است نمی تواند مشکلات کشور را حل کند. وقتی ایشان در شمال تهران زندگی می کند روزی یک ساعت و نیم دیرتر از این طرف و یک ساعت و نیم زودتر از آن طرف به خانه برمی گردد تا در ترافیک نماند این رئیس جمهور نمی تواند مشکلات کشور را حل کند.
- فکر نمی کنید همین مباحث شخصی و حرفهایی که نیاز به اثبات دارد مانع شکل گیری وحدت ملی است؟
نه ما اختلاف شخصی با آقای رئیس جمهور نداریم. بحث من هم همین است که برای وحدت ملی ایشان مثلا باید 70 گام برمی داشت تا ما هم 30 گام برداریم و حمایت کنیم. اما وقتی رئیس جمهور هیچ قدمی برنمی دارد باید تعریف از آن بکنیم؟
- بحث تعریف و تمجید نیست بحث بر سر کنار گذاشتن اختلافات و رسیدن به یک راه حل و یک نسخه درمان است؟
وادار کردن مسئولین در جهت اینکه به وظیفه شان عمل کنند این کمک به وحدت ملی است. پایه وحدت ملی، مردم هستند. چه کسانی قرار است با هم وحدت کنند؟ این مردم هستند که پشتوانه نظام هستند و مردم را زمانی می توان نگه داشت که مسئولین به وظیفه خود عمل کنند. کجا نقد کردن و وادار کردن مسئولی به اینکه وظیفهاش را عمل کند خلاف وحدت ملی است ؟
- شما همه موضوعات را به سوال از رئیس جمهور ختم می کنید درحالی که اصلا بحث سوال از رئیس جمهور نیست
اما این حق و اختیار را نه رئیس جمهور به رسمیت می شناسد و نه هیات رئیسه مجلس
- به هر حال بحث ما این نیست بلکه سوال این است که آیا وقت آن نرسیده اختلافات را کم کنیم؛ اختلافات سیاسی و جناحی؟
شما مصداق بگو
ببینید سالهاست دعوای اصولگرایی و اصلاح طلبی داریم یا درمورد دولت در همین پنج سال شاهد تصمیمهای موازی با تصمیمات دولت هستیم، یا برخی محدودیتها اینها همه مصداق اختلاف محسوب نمی شوند؟
ببینید اصلا این را خداوند متعال درست کرده است.
- یعنی اختلافات سیاسی و درونی ما، خواست خدا بوده؟
من توضیح می دهم. ببینید به تعداد انسانهای روی زمین تفکر و نگاه وجود دارد. اگر ما بگوییم همه مثل ما فکر کنند که انسان، انسان نیست؛ بلکه ربات است. خداوند متعال، انسانها را متفاوت خلق کرده و راه راهم مشخص کرده است. ایشان در قران می فرمایند« وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا» حبل الله امروز چیست؟ ولایت فقیه است.
ولایت فقیه گفت اقتصاد مقاومتی؛ دولت بیاید گزارش دهد برای اقتصاد مقاومتی چه کاری انجام داده است؟ همان زمان که دولت برنامه اش را ارائه داد من در نطق هم گفتم اگر اصلا ما چیزی به عنوان اقتصاد مقاومتی نداشتیم برنامه دولت با این چیزی که امروز ارائه کرده است چه فرقی میکرد؟ خب ما یک بار سیاستهای اقتصاد مقاومتی را مرور کنیم، تاکید بر توانمندی داخلی، ارتباط با همسایگان،صادرات محور شدن و... دولت در کدام یک از این زمینهها قدم برداشته است؟
- شما دائم توپ را در زمین دولت می اندازید درحالی که در به وجود آمدن این شرایط فقط دولت را نمی توان مقصر دانست؟
اجازه دهید. وقتی یک جریانی لب به انتقاد باز می کند دولت به جای اینکه موضوع را حل کند، آن را سیاسی می کند و این را تخریب می داند. کجای حرفهای ما تخریب است؟ اگر قبول ندارید بیایید گزارش دهید.
نمایندگان دولت آمدند و با ما بحث کردند که شما باید به ما جایزه بدهید چرا که ما واردات را از 75 میلیارد به 40 میلیارد کاهش دادیم یا قاچاق را از 25 میلیارد به 12 میلیارد کاهش داده ایم؛ من یک سوال پرسیدم که در جواب درمانده شدند و آن این بود که اگر این ادعای شما درست باشد باید در چهار نقطه نمود داشته باشد 1- باید تقاضای ارز کم شده باشد. تقاضای ارز برای چیست؟ یا واردات قانونی یا قاچاق.
برای حفظ و ارتقای ارزش پول هم هست؛ برخی آن را پس انداز می کنند. فقط برای واردات نیست بحث سفرهای خارجی هم مطرح است.امروز اوضاع آشفته است و در این مدت اخیر می توان توجیه تبدیل سرمایه را مطرح کرد اما در این پنج سال که همیشه وضعیت اینگونه نبوده.
به هر حال درخواست ارز سیر صعودی داشته است از سوی دیگر اگر واردات را چه قانونی و چه به صورت قاچاق کاهش دادید باید مصرف ما هم کم شده باشد آیا کم شده؟ مسئله دیگر این است که اگر واردات کم شده و مصرف کم نشده پس باید صنعت داخلی جایگزین شده باشد اما این مسئله هم محقق نشده و ما می بینیم صنعت ما با 40 درصد ظرفیت کار می کند و عملا خوابیده است.
نکته مهمتر اینکه اگر واردات و قاچاق کم شده است باید نمود آن کالای خارجی هم در بازار ما کم شده باشد درحالی که می بینیم خودنمایی و رقص کالای خارجی که در بازار ما بیشتر شده است پس چگونه می گویید قاچاق و واردات را نصف کرده ایم. موضوع اینها است؛ دعوای اصولگرا و اصلاح طلب یک حرف مفت است.
ما بیاییم بر سر مشکلات اصلی کشور وحدت کنیم و آن را حل کنیم؛ دولت در این زمینه قدم بردارد ما هم کمک می کنیم؛ اما آیا تاکنون قدمی برداشته شده است؟ زمانی که آقای رفسنجانی رئیس دولت بودند، رهبری فرمودند بروید و طرح اقتصاد غیر نفتی را بیاورید. ایشان ابتدا اقداماتی کرد و بعد هم دنباله اش رها شد و به کلی از یادها رفت. اگر از همان زمان یعنی سال 74 تا امروز ما سالی 4 درصد از اتکا به نفت کم می کردیم امروز 10 درصد هم وابستگی به نفت نداشتیم که ترس از تحریم داشته باشیم.
من معتقدم همه روسای جمهور ادوار ما به عذاب الهی خواهند سوخت که چرا مردم باید چوبش را بخورند فرقی هم بین احمدی نژاد و خاتمی و روحانی نیست. اتفاقا من حضور اصلاح طلب و اصولگرا را مشکل نمی دانم و قائل به تحزب هستم چرا که افراد اگر از دل احزاب بیایند آن جریان خود را پاسخگو می داند و از این بابت است که افراد کوتوله دیگر راس کار نمی آیند. ما همه کادرسازی را کنار گذاشتیم و از کار حزبی فقط سیاسی کاری و شانتاژبازی را یاد گرفته ایم.
- یک سوال. اصلا به وحدت ملی اعتقاد دارید؟
ما جانمان را هم برای وحدت ملی می دهیم منتها وحدت ملی باید بر مبنای ولایت،اصول و ارزش ها و منافع ملی باشد.
گردآوری: گروه خبر سیمرغ
seemorgh.com/news
منبع: khabaronline.ir