![]() |
روابط نزدیک صدام و ملک حسین(پدر پادشاه فعلی اردن) ریشه ای تاریخی و سابقه ایی طولانی دارد و حمایت های بی دریغ اردن از صدام در جریان جنگ تحملی علیه ایران در تاریخ ثبت شده است.مهمترین این کمک های بی دریغ ، در اختیار قرار دادن بندر استراتژیک "عدن" به عراقی ها در طول جنگ تحمیلی بود، ضمن اینکه حضور هزاران سرباز و مستشار نظامی اردنی در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در گزارشات رسمی از جنگ هشت ساله ثبت شده است.
اما بعد از سقوط صدام(مارس 2003) اردن بازی جدیدی را در پیش گرفت، از یک سو با آمریکایی ها در موضوع "خاورمیانه بزرگ" همراهی نشان داد و از سوی دیگر به تاکتیک حمایت های علنی و غیر علنی از جریان تروریسم سلفی در عراق روی آورد.
تردد آزادانه بقایای حزب بعث و تروریست های سلفی از طریق مرز اردن به عراق، رویدادی بود که با چشم پوشی علنی غرب و آمریکا مواجه شد، این درحالی بود که خانواده صدام حسین از زمان سقوط حزب بعث درعراق، به عنوان "مهمان" پادشاهی اردن و در پناه حاکمان این کشور به سر برده و می برند.
نکته قابل توجه این است که به اعتراف بسیاری ازکارشناسان بیطرف و آگاه خاورمیانه، خانواده صدام ، خود به تنهایی یکی از کانون ها و عقبه های جریان تروریستی در عراق است. نکته قابل توجه این است که بعد از اعدام صدام، خانواده او اجازه یافتند، با حمایت دولت اردن، مراسمی باشکوه و نیمه رسمی در تجلیل از دیکتاتور سابق برگزار کنند.
فقط درماههای اخیر بود که"اینترپل" برای دستگیری رغد(دختر صدام) به جرم حمایت از جریان تروریسم در عراق حکم دستگیری ویژه ای صادر کرد.
اما آخرین حلقه تحرکات ضد ایرانی پادشاهی اردن، بسیارمعنادارتر ازاقدامات گذشته بود. اردن دریک حرکت بی سابقه و عجیب ،نه تنها به سران اصلی گروهک تروریستی منافقین(مجاهدین خلق) پناهندگی و حق اقامت داده است، بلکه به آنان برای انجام فعالیت سیاسی -نظامی در خاک اردن چراغ سبز نیز داده است!
این در حالی است که سران گروهک منافقین به دلیل اقدامات تروریستی خود در دوران صدام، تاچندی قبل، زیر نظر نیروهای آمریکایی در حالت نیمه بازداشت به سر می بردند. با کنار هم قرار دادن این پازل ها، می توان به این نتیجه رسید که گویا اردن با حمایت غرب، در یک روند محسوس و معنادار، سعی می کند جای "عراق دوران صدام" را در تقابل و به اصطلاح "مهار ایران" بگیرد.
توجه به این واقعیت که حکومت اردن از اواخر دوران ملک حسین با موج نارضایتی های شدید اجتماعی-سیاسی مواجه است و شورش های سال 1999-2000 در این کشور، این مسئله را اثبات می کند که اردن، ناتوان تر از آن است که بتواند به بازیگر منطقه ای و مامور مهار ایران تبدیل شده و پنجه در پنجه ایران بیاندازد. بازخوانی تجربه و عاقبت صدام در همراهی با غرب برای مهار ایران نیز برای اردنی ها مفید و معنا دار خواهد بود .
به گزارش مهر، بی شک تشکیل یک قطب جدید ضد ایرانی در خاورمیانه، می تواند معادلات فعلی را دستخوش تغییرات جدی کند، اما نکته اصلی این است که استفاده از چنین فرمول های تاریخ مصرف گذشته برای مهار قدرت منطقه ای ایران، تنها زمینه تشنج و تنش را در منطقه بالا می برد و هزینه های غرب را در منطقه افزایش می دهد.