یادداشت عجیب روزنامه کیهان
این روزنامه در یادداشتی نوشت:
* نفاق، آبشخورِ فتنه است و همواره در تعاملِ با آن. فتنه و نفاق دو روی یک سکهاند و منافق کاری جز فتنهانگیزی ندارد. اما فتنه، گاه پنهان است.
* منافق در آغاز با «فتنه پنهان» ظهور مییابد و چهبسا دهههایی از حیات ننگین خود، همچون آتشی زیر خاکستر، کفر خویش را فاش نمیسازد.
* ابلیس که روزگاری بسانِ موجودی کروبی بوده است، در مسیرِ اضلال و تباهیِ خویش از حربه تزیین بهره میگیرد و زشتیها را برای پیروان خود، آراسته و زیبا جلوه میدهد. دیو نیز با خاتمی که از سلیمان نبی ربوده، دعوی اعجاز میکند و سامری این زیانکار امت موسوی، گوساله خویش را خدا میخواند و در صف بنی اسرائیل فتنه برمیانگیزد. و این نبرد خونین تا دجال و سفیانی، ضلالتپیشگانِ واپسین، استمرار دارد. سپس در ظهورِ باشکوهِ نورِ الهی، ظلمتِ فتنه و نفاق برای ابد از قاموس بشریت محو خواهد شد.
* اما نفاق در پرده دیگری، شمشیر را از رو میبندد و با «فتنه آشکار» به میدان میآید. و این زمانیست که سلاحِ فتنه پنهان، کُند و بیاثر گردد. فتنه آشکار، حربهای پلید و هراسانگیز است که همچون سپاه ابرهه، چیزی در مسیر او بیگزند نخواهد ماند. سپاه فتنه را جز پرندگان ابابیل کسی هماورد نیست.
* فتنه آشکار در میان امواجِ توفانی که خود برانگیخته، لشکریانی گرد میآورد که غبارِ آشوبها بر چشمانشان حجاب بیبصری افکنده و بردهوار تنها گوش به فرمان فرماندهان خویشاند. فرماندهانی شیطانصفت که بر قامت ناموزون باطل، لباس حق پوشاندهاند و گاه در عاشورای ۶۱ هجری، سپاه خویش را در جنگ با امام غریب و بییاور «خّیلّ الله» خوانده یا در عاشورای ۸۸ مهاجمان به دستههای عزاداری آن امام مظلوم را «مردم خداجو» لقب دادهاند.
* اما پیکره فتنه با همه صلابت و مهابت خویش، در برابر آفتاب فروزان بصیرت، همچون تودهای یخی و منجمد، مقاومتی نکرد و زود از هم فروپاشید.