چالش های خروج انگلیس از اتحادیه اروپا برای ایران چیست؟
در ارتباط با خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا «مهدی مطهرنیا» کارشناس مسائل بینالملل میگوید: انگلستان در همان آغاز در چارچوب شکلگیری فرآیند اتحادیه اروپا به دلیل جایگاه قدرتمند این کشور در تاریخ و سابقه بریتانیای کبیر به عنوان یک کشور ابرقدرت و حضور در مجموعه کشورهای ابرقدرت که از نظر تاریخی جایگاه ویژهای را به خود اختصاص میدهند، از یک سو و از سوی دیگر با توجه به جایگاه انگلستان در اقتصاد اروپا در نظام بینالملل، تمایل چندانی برای پیوستن به وجه اقتصادی اتحادیه اروپا را مدنظر قرار نداده بود.
اولین تاثیر؛ چالش در درون ساختار اتحادیه
مطهرنیا ادامه میدهد: اتحادیه اروپا و پیوستن انگلستان به آن از همان آغاز یک وجه متزلزل را به خود اختصاص میداد و انگلیسیها بیشتر تمایل داشتند که از منظر دفاعی و امنیتی در اتحادیه اروپا جایگاه ویژهای را به خود اختصاص دهند و از این جهت باید بگوییم که رویکرد انگلیس نسبت به اتحادیه اروپا دارای نوعی تحفظهای درونی بود. اکنون که انگلیس از اتحادیه اروپا خارج شده است، در وهله نخست برای درون ساختار اتحادیه چالش ایجاد میکند. از این جهت که دیگر کشورها با تمایلات ناسیونالیستی که در اتحادیه اروپا وجود دارد، تمایل خاص خود را برای ایجاد یک فضای معنادار در راستای تمایلات بخشهای مهمی از مردم برای جدا شدن از اتحادیه اروپا را تشدید میکند. او میگوید: بسیاری از این کشورها دچار نوعی از نوسانهای ناسیونالیستی در بین ملیتهای خود هستند که همگرایی در قالب اتحادیه اروپا را چندان با دیدگاههای خود موافق نمیبینند.
این عدم موافقت موجب میشود که زمینههایی ایجاد شود که در چارچوب آنها ما شاهد ایجاد یک فضای معنادار در مسیر واگرایی از اتحادیه اروپا و سرایت آنچه که در انگلستان رخ داد در کشورهای دیگر باشیم. از طرف دیگر انگلستان هنوز از نام، سبقه و برند خاص خود در اتحادیه اروپا و نظام بینالملل برخوردار است و به عنوان بازمانده بریتانیای کبیر جدا شدنش از اتحادیه اروپا، پرستیژ قدرت اتحادیه اروپا را با پرسش در نزد افکار عمومی به ویژه در نزد تودهها روبهروبه میکند. این به هر حال میتواند از نظر روانی بر همگرایی بر اتحادیه اروپا نیز تاثیر بگذارد و این معنا را تا حدودی تشدید کند.
ضربه به پرستیژ سیاسی و بینالمللی اتحادیه اروپا
این کارشناس مسائل بینالمللی میافزاید: با وجود همه نقصانهایی که لندن گرفتار آنهاست و فرازونشیبهایی که باعث ضعفش شده است، اما هنوز اثرات حضور انگلیس میتواند برای دیگر متحدان و روند همگرایی امری مثبت محسوب شود. بنابراین خروج انگلستان از اتحادیه اروپا از منظر پرستیژ سیاسی و بینالمللی برای اتحادیه اروپا تا حدودی میتواند هزینهآور باشد. از دیگر سو ایالات متحده آمریکا هماکنون با توجه به رقابت اتحادیه اروپا بر شکل دادن به نظم آینده جهانی شاهد خروج انگلستان از اتحادیه اروپا و احساس قدرت بیشتر برای ایالات متحده آمریکایی است که توانسته سالها ۵۰ استان را به مثابه ۵۰ کشور به یکدیگر مرتبط کند و در قالب یک دولت فدرال قدرتمند آنها را در یک همگرایی معنادار تاریخی در حدود ۲۳۰ سال کنار هم قرار دهد. در حالی که اتحادیه اروپا با وجود سابقه کهن همپیوندی این سرزمینها به یکدیگر نتوانستهاند به همگرایی معنادار دست یابند و اکنون نیز که به همگرایی دست یافتهاند زمینههایی ایجاد شده است که این همگرایی با اختلال روبه رو شود و یکی از قدرتمندترین کشورهای اروپایی از آن خارج شود.
به گفته مطهرنیا این خروج زمانی صورت میگیرد که رقابت شدید میان چین و اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا برای شکل دادن به نظم آینده جهان وجود دارد. این وضعیت برای اتحادیه اروپا میتواند یک چالش باشد و برای ایالات متحده آمریکا یک نوع جهتگیری مثبت تلقی شود. با توجه به اینکه اکنون بوریس جانسون نخست وزیر انگلستان است و موفقیت او در خروج از اتحادیه اروپا و حل بحران برگزیت تا حدودی میتواند او را به عنوان یک نخست وزیر توانمند به نمایش بگذارد. گرایشهایی شدیدی که میان نخست وزیر انگلیس و رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در همپیوندی با همدیگر تا حدودی نسبت به نخستوزیرهای قبل از ترامپ که ما شاهد بودهایم به نوعی احساس نزدیکی بیشتر با آمریکا نیز توسط انگلستان باعث شده مورد توجه قرار بگیرد. این احتمال وجود دارد که سیاستهای انگلستان به سیاستهای آمریکا در سیاست خارجی و بینالمللی نزدیک شود.
خروج انگلستان برای ایران هزینهآور است
او در پاسخ به این سوال که نزدیکی احتمالی سیاستهای انگلستان به آمریکا در برابر ایران چه پیامدها و اثراتی میتواند برای برجام به همراه داشته باشد، توضیح میدهد: همه اینها را وقتی در کنار هم بگذاریم، شاید برای ایران این بخش از موضوع که انگلستان از اتحادیه اروپا خارج میشود، خوشایند نباشد. به هر حال ضعف اتحادیه و میراث دیپلماتیک این اتحادیه به صورت غیرمستقیم برجام و پرونده هستهای را تحتالشعاع قرار میدهد و این تاحدودی میتواند برای تهران هزینهآور باشد.
نزدیکی احتمالی انگلستان به آمریکا وضع در اتحادیه اروپا در جهت دنبال کردن اهداف این اتحادیه جهت رقابت و قدرت با ایالات متحده از یکسو و همکاری با ایران در قالب برجام از سوی دیگر با توجه به نزدیکی احتمالی سیاستهای انگلستان به آمریکا در برابر ایران، میتواند تا حدودی برای ایران دغدغههایی را به وجود آورد. این استاد دانشگاه اضافه میکند: این احتمال نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده است. به هر تقدیر ما شاهد ایجاد فضایی هستیم که در آن اتحادیه دیگر نمیتواند به واسطه خروج انگلستان، سیاستهای کلان مربوط به لندن به عنوان عضوی از اعضای اتحادیه اروپا دیکته کند.
اینجاست که لندن میتواند نسبت به گذشته بیشتر مستقلانه تصمیم بگیرد و در صورت نزدیکی لندن به واشنگتن سیاستهای اعمالی خود را علیه جمهوری اسلامی ایران یا حتی به سود جمهوری اسلامی ایران گسترش ببخشد. اما با توجه به نزدیکی انگلستان به ایالات متحده آمریکا و خروج انگلستان از اتحادیه اروپا و به تبع آن احتمال نیاز بیشتر انگلیس به آمریکا در مسائل بینالمللی شاهد نوعی همگرایی بیشتر این کشورها در زمینههای گوناگون بینالمللی بالاخص موضوع ایران باشیم.
سرنوشت برجام چه خواهد شد؟
مطهرنیا درباره پیشبینی خود نسبت به خروج انگلستان از برجام به دنبال وضعیت پیش آمده میگوید: ببینید از منظر حقوقی و سیاسی این نکته که دست انگلستان به واسطه خروجش از اتحادیه در جهت اعمال سیاستهای مستقل بازتر شده است، امری قابل پذیرش است. اما اینکه آیا انگلستان خواهد توانست و مهمتر از آن خواهد خواست که سیاستهای خود را تغییر دهد و در چارچوب حرکتهای جدیدی وارد عرصه بینالمللی و تغییر تحولات در سیاست خارجی شود یا نه، موضوعی است که باید نسبت به آن اندیشید و تامل کرد. از همه مهمتر باید منتظر ماند تا فضای ناشی از خروج انگلستان از اتحادیه اروپا و بازیابی وضعیت دولت انگلستان در دوران پساخروج از برگزیت را مورد مطالعه قرار داد.
گردآوری: گروه خبر سیمرغ
seemorgh.com/news
منبع: روزنامه همدلی