در دنیای فوتبال همیشه اولویت و اكثریت با مربیانی بوده است كه در ایام جوانی و بازیگری، خود فوتبالیست‌های توانا و مطرحی بوده‌اند و چه بسیار مربیان نامداری كه در جوانی ستاره‌های نخست فوتبال كشور خود تلقی شده‌اند.

فرانتس بكن باوئر آلمانی كه به او قیصر می‌گویند، میشل پلاتینی فرانسوی كه اینك رئیس یوفاست و دونگای برزیلی نمونه‌های روشنی در این خصوص هستند.

بكن باوئر كه در سال‌های 1984 تا 1990 سرمربی آلمان بود و نایب‌قهرمان و سپس فاتح جام‌جهانی شد، در سال‌های 1965 تا 1977 در تیم ملی این كشور توپ می‌زد و به هر افتخاری كه تصور كنید، با آن تیم رسید.

میشل پلاتینی از 1976 تا 1986 كه سال بازنشستگی‌اش بود، چشم و چراغ تیم ملی فرانسه به شمار می‌آمد و سپس از 1988 تا 1992 این تیم را مربیگری هم كرد.

دونگا نیز كاپیتان تیم فاتح جام‌جهانی 94 و نایب‌قهرمان جام 98 بود و از زمان اتمام جام‌جهانی 2006 تاكنون، سرمربیگری تیم‌های ملی بزرگسالان و امید برزیل را به عهده داشته و با تیم دوم در مسابقات المپیك پكن هم حضور یافته است.

اما در جوار مربیان معروفی كه پیشتر بازیكنان بزرگی بوده‌اند، داشته‌ایم مربیانی را هم كه در این حرفه بسیار موفق ظاهر شده‌اند، اما در زمان بازیگری یا نفراتی متوسط و گمنام بوده‌اند یا اگر هم خوب بازی كرده‌اند هرگز به سطح ملی نرسیده و پیراهن تیم ملی كشور خود را به تن نكرده‌اند. از این قبیل مربیان كه همیشه توفیق‌شان در این حرفه نوعی راز تلقی شده، می‌توان به این گونه یاد كرد!

جاه‌طلب و تیزهوش‌

خوزه مورینیوی پرتغالی سرآمد این قبیل مربیان است. او در زمان جوانی‌اش یك بازیكن واقعا متوسط و حتی سطح پایین در كشور زادگاهش بود و هیچ كار مهمی را هم صورت نداد و نه فقط به تیم‌های ملی پرتغال در هیچیك از رده‌های سنی دعوت نشد، بلكه در سطح باشگاهی هم به هیچ جا نرسید و نه به جام دست یافت و نه اصولا بازی‌‌های فوق‌العاده‌ای را هم به انجام رساند.

مورینیو به واقع شهرت و پایه‌های كار خود را در دنیای مربیگری نه با كمك مربیگری و دستیاری فنی مربیان بزرگ، بلكه با مترجمی بابی رابسون در بارسلونای اسپانیا پی‌ریزی كرد. حسن بزرگ خوزه جوان اضافه بر جاه‌طلبی، غرور خیره‌كننده و هوش فوق‌العاده‌اش، تبحر و تسلط او بر 5 زبان زنده دنیاست.

او به سبب استادی‌اش در زبان و ادبیات انگلیسی، برای برگرداندن گفتار و توصیه‌های رابسون بریتانیایی در بارسلونا انتخاب شد و چه در تك‌فصلی كه او سرمربی بود (1996 -  1995)‌ و چه در فصل بعدی كه به عنوان مدیر فنی در نوكمپ ماند، هر جا كه رابسون می‌رفت او را همراهی می‌كرد.

از تیزهوشی این پرتغالی جسور در آن دوره قصه‌ها می‌گویند و به گفته شاهدان عینی او در هر جلسه تمرینی بارسا، از كارها و حرف‌های رابسون یادداشت برمی‌داشت و می‌كوشید هریك از فنون و كارهای او را به ذهن بسپرد و آنها را آنالیز و بررسی كند و سپس تصمیم بگیرد و دریابد كه هریك از آن كارها در چه زمانی موثر واقع می‌شود و هركدام برای كدام موارد به كار می‌آید.

تیزهوشی ذاتی او در گرفتن این نكات، آشنایی با اصول و پایه‌های فوتبال، در ذهن داشتن بازی‌های پدرش كه مثل خود او در زمان جوانی‌اش فوتبالیست‌ حرفه‌ای بود، مطالعات بی‌پایان در روش‌های فوتبال كه به لطف وقوف وی به زبان‌های مختلف كتاب‌های متعددی به زبان‌های متنوع را در بر می‌گرفت، از مورینیوی جوان، مردی ساخت كه وقتی رابسون هم كاتالونیا را ترك گفت، به چشم سران بارسا و دیگر تیم‌ها یك هدایتگر باهوش و مقتدر آمد.

2 بار متوالی قهرمانی مطلق در لیگ پرتغال، یك بار فتح جام حذفی این كشور، یك مرتبه پیروزی در سوپرجام پرتغال و فراتر از آن فتح جام یوفا و تصاحب جام قهرمانان باشگاه‌های اروپا سبب شد كارنامه‌ای استثنایی از مورینیو در پورتو به جای بماند و او یك‌شبه ره صدساله برود.

این توفیق‌ها كه با سلاح‌های فوق و با مهارت شگفت‌انگیز او در ارائه بازی‌های حساب‌شده و تدافعی به دست آمده پای مورینیو را به چلسی باز كرد و هرچند این تیم انگلیسی طی 3 سال و 3 ماه حضور مورینیو به فتح جام باشگاه‌های اروپا نایل نشد، اما به فتوحاتی رسید كه شاید طلایی‌ترین ایام تاریخ حیات چلسی به حساب آید.

مورینیو كه لقب آقای خاص را یدك می‌كشید، چلسی را پس از 50 سال صبر برای صدرنشینی در لیگ انگلیس 2 بار متوالی قهرمان این لیگ كرد، 2 مرتبه به افتخار تصاحب جام اتحادیه این كشور و یك‌بار هم به فتح جام حذفی انگلیس رساند و به محبوب‌ترین فرد نزد هواداران چلسی بدل شد، به طوری كه یك سال پس از جدایی‌اش از این تیم، دوستداران این باشگاه هنوز نام این مربی 45 ساله پرتغالی را فریاد می‌كشند و به تحسین او می‌پردازند.

مورینیو برای فصل جدید، اینترمیلان را در دست گرفته و تمامی آن كاریزما و غرور و برتری‌جویی را به جامعه فوتبال ایتالیا منتقل كرده تا در كشوری كه شخصیت‌های فوتبالی‌اش همیشه زیاد بوده‌اند، كاراكتر تازه‌ای را بر آنها بیفزاید و آنجا هم از رقبای نامدارش فراتر رود.

رفتارهای عصبی‌

مارچلو بی‌یلسای آرژانتینی نیز مثل مورینیو هیچ‌گاه بازیكن بزرگی نبود و ادعایی هم در این زمینه نداشت و به بالاترین مدارج دانشگاهی در رشته‌های روان‌شناسی و اقتصاد رسید، ولی از اواخر سال 1998 كه هدایت تیم ملی كشورش را در دست گرفت، بعضی اصول تازه را به تیم آرژانتین افزود و هرچند ابتدا توفیق‌های بزرگی كسب نكرد و رفتار عصبی و متفاوتش در كنار زمین در تضاد با علم روان‌شناسی و مدرك تحصیلی او در این خصوص بود و تبلیغ مساعدی برای او محسوب نمی‌شد و عزلت‌گرایی و توضیحات اندك و ناقص او هم مزید بر علت شد و وی را مرد دیوانه نامیدند اما وقتی سال 2004 از این پست كناره گرفت، تقریبا همگان قبول داشتند كه جوان‌گرایی موثر و سرنوشت‌سازی را در تیم ملی بزرگسالان آرژانتین صورت داده است كه برای سال‌های بعدی به كار این كشور خواهد آمد.

حذف در همان مرحله نخست جام جهانی 2002 در كره و ژاپن و به دست رقبایی نه‌چندان قوی مثل سوئد، بهانه‌ای خوب در دست‌های مخالفان پرشمار بی‌یلسا بود تا وی را مربی ناسپاسی بدانند كه توانایی استفاده از شماری از بهترین فوتبالیست‌های دنیا را هم ندارد ؛ اما وقتی آرژانتین با هدایت او در كوپا آمه‌ریكا نایب ‌قهرمان شد و جشن اولین قهرمانی‌اش را در فوتبال المپیك‌ها به فاصله چند ماه پس از آن پیكارها در آتن گرفت، بر همگان مشخص شد كه بی‌یلسا كاری ریشه‌ای و اساسی را صورت داده كه آثار آن در سال‌های بعدی هویدا خواهد شد.

از بدنسازی تا فتح جام جهانی‌

كارلوس آلبرتو پری‌یرا سال 1994 برزیل را پس از فترتی 24 ساله برای چهارمین بار فاتح جام جهانی كرد و در جام 2006 نیز تا یك‌چهارم نهایی به پیش راند و تیم‌های ملی كویت و عربستان و آفریقای جنوبی را هم هدایت كرد، اما كمتر كسی می‌داند كه او نه‌فقط یك بازیكن معمولی در زمانش بود، بلكه كارش را در كادر مربیان تیم ملی برزیل هم فقط به عنوان مربی بدنسازی شروع كرد و نزدیك به 15‌سال در همین سمت جای داشت و هیچ‌گاه او را یك مربی برجسته فنی نمی‌دانستند تا این كه سرانجام از اواخر دهه 1980 با چنین صفتی شناخته شد.

پری‌یرا در سمت سرمربیگری خود و به عنوان مرد اول كادر فنی همیشه از تجربیات برگرفته از سال‌ها كار در دنیای فوتبال سود جسته است، زیرا اطرافیانش نیز اعتراف دارند او ابتدا فقط به خاطر تخصص‌اش در كارهای فیزیكی و جسمانی در ورزش فوتبال مورد اعتنا قرار داشت و به كار دعوت می‌شد و لزوما هیچ‌كس او را یك استراتژیست برجسته نمی‌دانست تا این كه تبحر و دانش اندوخته‌شده طی سال‌ها كار در محیط فوتبال از او یك مربی برجسته ساخت؛ مربی‌ای كه اینك استراتژی‌های فوتبال را بخوبی می‌شناسد، تاكتیك‌ها را به نیكی طراحی و اجرا می‌كند، بازی‌خوانی را بلد است و می‌داند كه برای هر مسابقه‌ای به كدام تاكتیك‌ خاص نیاز است. به‌واقع میان مربیان بدنساز در دنیا كه به بالاترین سطح رسیده باشند، كمتر كسی با پری‌یرا برابری می‌كند.

غول چندملیتی‌

گاس هیدینك در 20 سال اخیر یك غول در دنیای مربیگری بوده و كارهای اعجاب‌انگیزی را انجام داده است، اما كمتر كسی این را می‌داند كه او در ایام جوانی بازیكنی معمولی بود كه هیچ‌گاه به شهرت مفرط نرسید و برای تیم ملی هلند هم بازی نكرد.

مردی كه كره‌ای‌ها و روس‌ها در دهه اخیر وی را به درستی معجزه‌گر نامیده‌اند، اولین بار نشانه‌های نبوغ خود را با قهرمان كردن آیندهوون در جام باشگاه‌های اروپا 1988 به اثبات رساند و سپس تیم ملی هلند را صاحب رتبه چهارم جام جهانی 98 كرد.

اگر عده‌ای این توفیق را وابسته به مهارت عالی فوتبالیست‌های هلندی دانستند، كمتر كسی توانست رساندن كره‌جنوبی را به مقامی مشابه (چهارم) در‌2002 نیز به چنان فاكتوری نسبت دهد و این به واقع بالاترین رتبه‌ای است كه یك تیم آسیایی در تاریخ 78 ساله برپایی جام‌های جهانی به دست آورده است.

پزشك مارادونا!

كارلوس بیلاردو در اصل یك پزشك است و درآمد قابل توجهی از طبابت داشته، اما عشق به فوتبال وی را به میدان‌های این ورزش كشاند و آنقدر مطالعه و كنكاش كرد كه مربی شد و آنچنان در این خصوص پایمردی نشان داد كه مربیگری تیم ملی آرژانتین را در میانه دهه 1980 به وی سپردند.

آن تیم با هدایت وی فاتح جام جهانی 1986 و نایب ‌قهرمان جام 90 شد و هرچند خیلی‌ها می‌گویند اگر دیه‌گو مارادونا و كارهای انفرادی محیرالعقول او نبود، دست‌های دكتر خالی خالی می‌ماند و مربی و فرمانده اصلی آرژانتینی‌ها دیه‌گوی دردسرساز بود، اما به هر حال آن پیروزی‌ها به نام بیلاردو نوشته شد؛ به اسم مربی‌ای كه شاید بیش از حد به یك فرد (مارادونا)‌ متكی بود، اما هنر چیدمان دیگر نفرات را در دور و بر آن ستاره داشت و از مدیریت لازم هم بهره می‌برد و می‌دانست كه در تیم‌های متكی بر تك‌ستاره‌ها شرایط را چطور هدایت كند و به كدام سو برود تا مارادونا دچار محدودیت و فشار مفرط روحی نشود و راهش را آن‌طور كه می‌خواهد طی كند و یكه‌تاز باشد.

به هر حال پزشك‌ها این را بهتر از هركس می‌دانند كه یك تیم متوسط را چطور می‌توان با نبوغ یك فوق ستاره به اوج رساند و یك عمل جراحی موفق را با كمترین امكانات انجام داد.
منبع:jamejamonline.ir