هرچند از اواخر دهه نود، اين ايده به تدريج در ميان نخبگان آمريكايي رواج يافته است اما با تجزيه و تحليل تصاوير منتشر شده از سوي «ناسا» و تطبيق آن با اصول علمي، احتمال صحت اين ادعا افزايش يافته است. پاسخهاي متناقض و قابل تشكيك «ناسا» به ابهامات طرح شده نيز به تقويت اين افشاگري منجر شده است.
«بازتاب» با انتشار تصاوير تجزيه شده و ادله علمي اين نظريه، مخاطبان خود را با موضوعي كه ممكن است در سالهاي آينده حاكميت ايالات متحده ـ به ويژه «ناسا» و پنتاگون را با چالشي گسترده مواجه كند ـ آشنا ميسازد.
«بازتاب» با انتشار تصاوير تجزيه شده و ادله علمي اين نظريه، مخاطبان خود را با موضوعي كه ممكن است در سالهاي آينده حاكميت ايالات متحده ـ به ويژه «ناسا» و پنتاگون را با چالشي گسترده مواجه كند ـ آشنا ميسازد.
دانشمندان و متخصصان عالم اخترشناسي و اكتشافات فضايي، پيش از اين، حقايق مربوط به سفر تخيلي آمريكاييها به كره ماه را بررسي كردند، اما شبكه تلويزيوني FOX در تاريخ 15 فوريه 2001 برنامهاي با عنوان «تئوري دسيسه» پخش كرد كه نظر بسياري از منتقدان سفر تخيلي انسان به كره ماه را به چالش كشانيد و كمكم اسرار ديگري از اين پروازهاي تخيلي براي جهانيان آشكار شد. اين مباحث كه در چند سال اخير با مذاكرات و مباحثاتي با كارشناسان NASA پيگيري شده، هر روز واقعيات بيشتري را آشكار ميسازد و با وجود ادله فراوان عقلي و منطقي، راز اين دروغ 32 ساله را برملا ميكند.
«بازتاب» ضمن ارايه گزارشي از اين ادعاي كذب آمريكاييها، ضمن نگارش ادعاهاي منتقدان سفر به ماه و همچنين ارايه ادله سازمان «ناسا» با ارايه شواهد براي آگاهي عمومي در ارتباط با بزرگنمايي آمريكاييها، واقعيات پشت پرده را روشن ميكند.
از سال 1958 كه آغاز عمليات فضايي بوده، تا سال 1969 ـ كه آمريكاييها ادعا كردند با فرستادن سفينه آپولو 11 به كره ماه، پيشتاز سفر انسان به كره ماه بودهاند، 11 سال ميگذرد. آنان ميگويند كه در اين 11 سال به چنان تكنولوژي دست يافتهاند كه ظرف ميتوانند فقط مدت 3 سال، 7 سفينه به نامهاي آپولو 11 تا 17 به كره ماه بفرستند. با اين حال چرا فضانوردان آمريكايي كه در آن زمان در مدت 4 روز به كره ماه رفت و آمد داشتند و از سال 1972 تاكنون پس از گذشت 32 سال، آنان نتوانستهاند به كره ماه هيچگونه مسافرتي داشته باشند.
در اين سلسله مقالات علمي، ضمن بررسي ديدگاههاي علمي در اين زمينه، نحوه نگرش سازمان «ناسا» به اين موضوع و همچنين چگونگي عملكرد و حقههاي سينمايي به كار رفته در اين دروغ بزرگ قرن را تشريح كردهايم. در مقاله اول اين بخش، شمهاي از برخي موارد نقض قوانين تثبيت شده علمي با نمايش تعدادي عكس مشخص ميشود و در بخشهاي ديگر قوانين علمي در اين زمينه مورد تجزيه و تحليل قرار خواهد گرفت.
«بازتاب» ضمن ارايه گزارشي از اين ادعاي كذب آمريكاييها، ضمن نگارش ادعاهاي منتقدان سفر به ماه و همچنين ارايه ادله سازمان «ناسا» با ارايه شواهد براي آگاهي عمومي در ارتباط با بزرگنمايي آمريكاييها، واقعيات پشت پرده را روشن ميكند.
از سال 1958 كه آغاز عمليات فضايي بوده، تا سال 1969 ـ كه آمريكاييها ادعا كردند با فرستادن سفينه آپولو 11 به كره ماه، پيشتاز سفر انسان به كره ماه بودهاند، 11 سال ميگذرد. آنان ميگويند كه در اين 11 سال به چنان تكنولوژي دست يافتهاند كه ظرف ميتوانند فقط مدت 3 سال، 7 سفينه به نامهاي آپولو 11 تا 17 به كره ماه بفرستند. با اين حال چرا فضانوردان آمريكايي كه در آن زمان در مدت 4 روز به كره ماه رفت و آمد داشتند و از سال 1972 تاكنون پس از گذشت 32 سال، آنان نتوانستهاند به كره ماه هيچگونه مسافرتي داشته باشند.
در اين سلسله مقالات علمي، ضمن بررسي ديدگاههاي علمي در اين زمينه، نحوه نگرش سازمان «ناسا» به اين موضوع و همچنين چگونگي عملكرد و حقههاي سينمايي به كار رفته در اين دروغ بزرگ قرن را تشريح كردهايم. در مقاله اول اين بخش، شمهاي از برخي موارد نقض قوانين تثبيت شده علمي با نمايش تعدادي عكس مشخص ميشود و در بخشهاي ديگر قوانين علمي در اين زمينه مورد تجزيه و تحليل قرار خواهد گرفت.
جعلكنندگان سفر به ماه؟
Neil Armstong، در 20 جولاي 1969 نام خود را به عنوان نخستين بشري كه پاي در كره ماه گذاشت، در تاريخ ثبت كرد، با اين حال برخي معتقدند همه آنها ساختگي بوده است. آيا آنها با راضي كردن ما به اينكه آرمسترانگ به ماه رفته، كار فوقالعادهاي انجام دادهاند؟ آيا «ناسا» در خلق تصاوير زيبا از فضانوردان بر روي ماه، از خود ابتكار عمل به خرج داده است؟
با وجود آنكه رفتن به ماه، كاري بسيار فوقالعاده و سرگرمكننده و جالب بود، بعد از هفتمين سفر به ماه متوقف شد. «ناسا» ميگويد، اين سفرها به خاطر كمي بودجه تعطيل شدند و اضافه ميكند، آنها ميخواستند تمركز خود را بر ايجاد يك پايگاه فضايي و همچنين وسيلهاي كه بتواند آنها را به آن پايگاه (يا شاتل فضايي) معطوف سازند، ولي آيا هزينه شاتل كمتر از هزينه رفتن به ماه بود؟
تكنولوژي
آيا شما هيچگاه به ميزان پيشرفت تكنولوژياي كه جهان در اواخر دهه 60 و اوايل دهه 70 داشته، فكر كردهايد؟ آيا اين ميزان تكنولوژي قادر بود سه نفر را از جو زمين خارج كرده و دو نفر آنان را به ماه ببرد؟ شايد! اما اين كار چگونه ممكن بوده است؟ جالب است كه بدانيم حافظه كامپيوترهايي كه در عملياتهاي آپولو از آن استفاده ميشده، تنها به اندازه حافظه يك ماشين لباسشويي پيشرفته امروزي بوده و اين كامپيوترها همچنين فضاي بيشتري از آنچه فضاپيما و سفينهها داشتهاند، اشغال ميكرد. با دانستن اين مطالب و اين حقيقت كه تكنولوژي در دهه 60، بسيار ضعيف بوده، پس چگونه «ناسا» توانسته است دههاهزار عكس با آن كيفيت بالا را خلق و ضبط كند؟ حال آنكه حتي كامپيوترهاي مخصوص اين كارها اصلا وجود نداشته است؟
عكسها
اگر عكسهاي فضانوردان در جايي غير از زمين گرفته شده بود، فضانوردان چه احتياجي داشتند كه در جلوي صفحات آبي بايستند؟ شايد براي يك عكس ساختگي از ماه، ژست گرفته بودند و قرار بوده عكس آنها در آن تصوير جعلي قرار داده شود! دانستن اين مطالب در مورد اين عكسها، موضوعاتي جدالبرانگيز است. مثلا اينكه چرا ما در هيچ كدام از عكسهاي «ناسا» از ماه، ستارهاي نميبينيم. آيا آنها به هنگام ساختن زمينههاي جعلي براي عكسها، فراموش كردهاند كه ستارهها را اضافه كنند؟ «ناسا» مدعي است، خورشيد تمام انوار ستارگان در فضاي ماه را بلوكه ميكند. اين مسأله باوركردني نيست. تنها دليلي كه باعث ميشود آسمان ماه سياه و آسمان زمين آبي باشد، نبود جو و اتمسفر در ماه و در مقابل، وجود اتمسفر در زمين است. ما هيچگاه در شب در كره ماه نبودهايم. منظور من اين است كه ما به هزاران دليل نميتوانيم در قسمت تاريك ماه ـ كه همان قسمت دورتر و پشت ماه نسبت به زمين است ـ فرود آييم. يكي از دلايل آن، سردي بيش از حد آن قسمت و همچنين نبود امكان برقراري ارتباطهاي راديويي است. پس بنابراين زماني كه بشري بر روي كره ماه است، در اصل در قسمت نزديكتر آن است، طوري كه ميتوانيم بگوييم آن لحظه، از لحظات روز در ماه است.
علت اينكه ما نميتوانيم ستارهها را در روز ببينيم، وجود اتمسفر نيست. اگر اين طور باشد، پس چرا ما آنها را در شب ميبينيم؟ علت آن است كه خورشيد بسيار روشنتر از هر نور ديگري است و به اين دليل، نميتوانيم آنها را ببينيم. اگر شما اين مسأله را باور نداريد يك چراغ قوه را در روز روشن كنيد، و يك جنگ نوري با خورشيد به راه بيندازيد. مطمئنا فرد پيروز، شما نيستيد و .... شما نميتوانيد نور چراغ قوه را در روز هنگامي كه آن را در مقابل خورشيد گرفتهايد، ببينيد.
به عكسهاي زير نگاه كنيد. مطمئنا آنها را قبلا ديدهايد. اينها تنها عكسهاي عادي هستند كه در طول 7 سفر به ماه گرفته شدهاند.
ميبايست آسمان ماه پر از ستاره باشد اما هيچكدام از اين ستارههاي درخشان آسمان در عكسهاي سفينههاي آپولو پيدا نيست. «ناسا» اعتقاد دارد، به دليل اينكه عكسها از سطح ماه گرفته شده و دوربينها بر روي آن تنظيم شده است، بنابراين نميتوان ستارهها را نشان داد به همين دليل، تصاويري كه از كره زمين از مدار آن گرفته ميشود بدون ستاره هستند. ستارهها آنجا هستند ولي ظاهر نميشوند و بين ديدن ستارهها تا عكسبرداري از آنها تفاوتهايي وجود دارد. فضانوردان اگر بخواهند، ميتوانند، ستارهها را در عكسبرداري به نمايش بگذارند نميخواستند كه از ستارهها عكس بگيرند و فقط ميخواستند از فعاليتهاي انسان در كره ماه عكسبرداري نمايند. اين ادعاي «ناسا» بسيار عجيب و فريبكارانه است، زيرا عكسهايي كه تمامي آنها براي 4 ثانيه بوده و توسط سازمان «ناسا» در اين 32 سال تهيه شده و Ehdeavour و شاتلهاي ديگر از مناطق زمين تهيه كردهاند، به راحتي و به وضوح روشني كليه ستارگان نوراني را هم به نمايش ميگذارد و هر گاه از فضا عكسبرداري شده ستارگان در آن مشخصند به عكسهاي ضميمه در اين زمينه دقت نماييد.
هنگامي كه lunar modak ـ سفينهاي كه براي نخستين بار به كره ماه رفت و ما از اين پس آن را با «LM» نشان ميدهيم ـ روي ماه فرود ميآيد، موتورهاي قوي آن، فشاري معادل 3000 پوند بر سطح ماه وارد ميكند. اين امر باعث ايجاد سوراخي بزرگ بر روي سطح ماه خواهد شد كه محل آن دقيقا زير محل فرود «LM» ميباشد (در تصوير مقابل با حرف «E» نشان داده شده است. اگر شما همچنين به قسمتي كه با حرف «F» نشان داده شده، دقت كنيد، جاي پايي مشكوك را خواهيد ديد. حال، چگونه ممكن است زير يك سفينه ساكن ـ كه در طول حضورش در ماه تكان نخورده، جاي پايي به وجود آيد؟ براي اين كار آنها ميبايست، پيش از گرفتن عكس، «LM» را از جايي كه پيشتر در آن بوده، به مكان فعلي آن كه در تصوير مشخص است، جابجا كرده باشند.
عكس «A»: آيا تصاوير نيل آرمسترانگ را به هنگام پايين آمدن از نردبان در حالي كه با همه مردم جهان صحبت ميكرد، به خاطر داريد؟ و آيا به خاطر ميآوريد كه دوربين دقيقا بايد در كجا قرار ميداشت تا ما بتوانيم آرمسترانگ را از روبرو ببينيم؟
Neil Armstong، در 20 جولاي 1969 نام خود را به عنوان نخستين بشري كه پاي در كره ماه گذاشت، در تاريخ ثبت كرد، با اين حال برخي معتقدند همه آنها ساختگي بوده است. آيا آنها با راضي كردن ما به اينكه آرمسترانگ به ماه رفته، كار فوقالعادهاي انجام دادهاند؟ آيا «ناسا» در خلق تصاوير زيبا از فضانوردان بر روي ماه، از خود ابتكار عمل به خرج داده است؟
با وجود آنكه رفتن به ماه، كاري بسيار فوقالعاده و سرگرمكننده و جالب بود، بعد از هفتمين سفر به ماه متوقف شد. «ناسا» ميگويد، اين سفرها به خاطر كمي بودجه تعطيل شدند و اضافه ميكند، آنها ميخواستند تمركز خود را بر ايجاد يك پايگاه فضايي و همچنين وسيلهاي كه بتواند آنها را به آن پايگاه (يا شاتل فضايي) معطوف سازند، ولي آيا هزينه شاتل كمتر از هزينه رفتن به ماه بود؟
تكنولوژي
آيا شما هيچگاه به ميزان پيشرفت تكنولوژياي كه جهان در اواخر دهه 60 و اوايل دهه 70 داشته، فكر كردهايد؟ آيا اين ميزان تكنولوژي قادر بود سه نفر را از جو زمين خارج كرده و دو نفر آنان را به ماه ببرد؟ شايد! اما اين كار چگونه ممكن بوده است؟ جالب است كه بدانيم حافظه كامپيوترهايي كه در عملياتهاي آپولو از آن استفاده ميشده، تنها به اندازه حافظه يك ماشين لباسشويي پيشرفته امروزي بوده و اين كامپيوترها همچنين فضاي بيشتري از آنچه فضاپيما و سفينهها داشتهاند، اشغال ميكرد. با دانستن اين مطالب و اين حقيقت كه تكنولوژي در دهه 60، بسيار ضعيف بوده، پس چگونه «ناسا» توانسته است دههاهزار عكس با آن كيفيت بالا را خلق و ضبط كند؟ حال آنكه حتي كامپيوترهاي مخصوص اين كارها اصلا وجود نداشته است؟
عكسها
اگر عكسهاي فضانوردان در جايي غير از زمين گرفته شده بود، فضانوردان چه احتياجي داشتند كه در جلوي صفحات آبي بايستند؟ شايد براي يك عكس ساختگي از ماه، ژست گرفته بودند و قرار بوده عكس آنها در آن تصوير جعلي قرار داده شود! دانستن اين مطالب در مورد اين عكسها، موضوعاتي جدالبرانگيز است. مثلا اينكه چرا ما در هيچ كدام از عكسهاي «ناسا» از ماه، ستارهاي نميبينيم. آيا آنها به هنگام ساختن زمينههاي جعلي براي عكسها، فراموش كردهاند كه ستارهها را اضافه كنند؟ «ناسا» مدعي است، خورشيد تمام انوار ستارگان در فضاي ماه را بلوكه ميكند. اين مسأله باوركردني نيست. تنها دليلي كه باعث ميشود آسمان ماه سياه و آسمان زمين آبي باشد، نبود جو و اتمسفر در ماه و در مقابل، وجود اتمسفر در زمين است. ما هيچگاه در شب در كره ماه نبودهايم. منظور من اين است كه ما به هزاران دليل نميتوانيم در قسمت تاريك ماه ـ كه همان قسمت دورتر و پشت ماه نسبت به زمين است ـ فرود آييم. يكي از دلايل آن، سردي بيش از حد آن قسمت و همچنين نبود امكان برقراري ارتباطهاي راديويي است. پس بنابراين زماني كه بشري بر روي كره ماه است، در اصل در قسمت نزديكتر آن است، طوري كه ميتوانيم بگوييم آن لحظه، از لحظات روز در ماه است.
علت اينكه ما نميتوانيم ستارهها را در روز ببينيم، وجود اتمسفر نيست. اگر اين طور باشد، پس چرا ما آنها را در شب ميبينيم؟ علت آن است كه خورشيد بسيار روشنتر از هر نور ديگري است و به اين دليل، نميتوانيم آنها را ببينيم. اگر شما اين مسأله را باور نداريد يك چراغ قوه را در روز روشن كنيد، و يك جنگ نوري با خورشيد به راه بيندازيد. مطمئنا فرد پيروز، شما نيستيد و .... شما نميتوانيد نور چراغ قوه را در روز هنگامي كه آن را در مقابل خورشيد گرفتهايد، ببينيد.
به عكسهاي زير نگاه كنيد. مطمئنا آنها را قبلا ديدهايد. اينها تنها عكسهاي عادي هستند كه در طول 7 سفر به ماه گرفته شدهاند.
ميبايست آسمان ماه پر از ستاره باشد اما هيچكدام از اين ستارههاي درخشان آسمان در عكسهاي سفينههاي آپولو پيدا نيست. «ناسا» اعتقاد دارد، به دليل اينكه عكسها از سطح ماه گرفته شده و دوربينها بر روي آن تنظيم شده است، بنابراين نميتوان ستارهها را نشان داد به همين دليل، تصاويري كه از كره زمين از مدار آن گرفته ميشود بدون ستاره هستند. ستارهها آنجا هستند ولي ظاهر نميشوند و بين ديدن ستارهها تا عكسبرداري از آنها تفاوتهايي وجود دارد. فضانوردان اگر بخواهند، ميتوانند، ستارهها را در عكسبرداري به نمايش بگذارند نميخواستند كه از ستارهها عكس بگيرند و فقط ميخواستند از فعاليتهاي انسان در كره ماه عكسبرداري نمايند. اين ادعاي «ناسا» بسيار عجيب و فريبكارانه است، زيرا عكسهايي كه تمامي آنها براي 4 ثانيه بوده و توسط سازمان «ناسا» در اين 32 سال تهيه شده و Ehdeavour و شاتلهاي ديگر از مناطق زمين تهيه كردهاند، به راحتي و به وضوح روشني كليه ستارگان نوراني را هم به نمايش ميگذارد و هر گاه از فضا عكسبرداري شده ستارگان در آن مشخصند به عكسهاي ضميمه در اين زمينه دقت نماييد.
هنگامي كه lunar modak ـ سفينهاي كه براي نخستين بار به كره ماه رفت و ما از اين پس آن را با «LM» نشان ميدهيم ـ روي ماه فرود ميآيد، موتورهاي قوي آن، فشاري معادل 3000 پوند بر سطح ماه وارد ميكند. اين امر باعث ايجاد سوراخي بزرگ بر روي سطح ماه خواهد شد كه محل آن دقيقا زير محل فرود «LM» ميباشد (در تصوير مقابل با حرف «E» نشان داده شده است. اگر شما همچنين به قسمتي كه با حرف «F» نشان داده شده، دقت كنيد، جاي پايي مشكوك را خواهيد ديد. حال، چگونه ممكن است زير يك سفينه ساكن ـ كه در طول حضورش در ماه تكان نخورده، جاي پايي به وجود آيد؟ براي اين كار آنها ميبايست، پيش از گرفتن عكس، «LM» را از جايي كه پيشتر در آن بوده، به مكان فعلي آن كه در تصوير مشخص است، جابجا كرده باشند.
عكس «A»: آيا تصاوير نيل آرمسترانگ را به هنگام پايين آمدن از نردبان در حالي كه با همه مردم جهان صحبت ميكرد، به خاطر داريد؟ و آيا به خاطر ميآوريد كه دوربين دقيقا بايد در كجا قرار ميداشت تا ما بتوانيم آرمسترانگ را از روبرو ببينيم؟
پس چرا ما اين دوربين را در هيچ تصويري از جمله تصوير مقابل نميبينيم؟ اين تصوير، عكسي است كه توسط نيل آرمسترانگ دقيقا پس از خروج وي از «LM» گرفته شده و نشاندهنده خروج باز آلدرين (Buzz Aldrinl) از «LM» و آغاز حركت وي به سمت پايين، يعني پايين آمدن از نردبان و قرار گرفتن بر روي ماه است. دوربيني كه يك يا دو دقيقه پيش از فرود نيل فيلمبرداري كرده، كجاست و چرا در اين عكس ديده نميشود؟
عكس «B»: اين عكس نشاندهنده نمايي از «LM» است. اگر به قسمتي كه با حرف «H» نشان داده شده، دقت كنيد، ميبينيد كه ستارهاي در آسمان ماه وجود ندارد. اگر به قسمتي كه با حرف «G» نشان داده شده است، بنگريد، متوجه ميشويد كه شما ميتوانيد پرچم آمريكا را به وضوح و با روشنايي كامل در سمت تاريك «LM» ببنيد. بنابراين، اين نميتواند تصويري از ماه باشد، زيرا اگر چيزي در روي ماه در سايه قرار گيرد، به هيچ وجه ديده نميشود.
اگر ما ميتوانيم اشيا را بر زمين در سايه ببينيم، به علت وجود مولكولهاي هواست كه ميتواند نور را با خود حمل و مسير آن را تغيير و آن را در اطراف شيء حركت دهد. در واقع نور، بازتاب مولكولهاي هواست كه ميتوانند قسمت تاريك اجسام را روشن كنند و همچنين جو، اشعههاي خورشيد را منحرف ميكند و باعث ميشود كه آسمان، آبي به نظر برسد. اما در ماه هيچ جوي وجود ندارد تا نور را پخش يا منحرف كند، بنابراين آسمان آن كاملا سياه است و اشيا در سايه ديده نميشوند
.عكس «B»: اين عكس نشاندهنده نمايي از «LM» است. اگر به قسمتي كه با حرف «H» نشان داده شده، دقت كنيد، ميبينيد كه ستارهاي در آسمان ماه وجود ندارد. اگر به قسمتي كه با حرف «G» نشان داده شده است، بنگريد، متوجه ميشويد كه شما ميتوانيد پرچم آمريكا را به وضوح و با روشنايي كامل در سمت تاريك «LM» ببنيد. بنابراين، اين نميتواند تصويري از ماه باشد، زيرا اگر چيزي در روي ماه در سايه قرار گيرد، به هيچ وجه ديده نميشود.
اگر ما ميتوانيم اشيا را بر زمين در سايه ببينيم، به علت وجود مولكولهاي هواست كه ميتواند نور را با خود حمل و مسير آن را تغيير و آن را در اطراف شيء حركت دهد. در واقع نور، بازتاب مولكولهاي هواست كه ميتوانند قسمت تاريك اجسام را روشن كنند و همچنين جو، اشعههاي خورشيد را منحرف ميكند و باعث ميشود كه آسمان، آبي به نظر برسد. اما در ماه هيچ جوي وجود ندارد تا نور را پخش يا منحرف كند، بنابراين آسمان آن كاملا سياه است و اشيا در سايه ديده نميشوند
از سوي ديگر نور خورشيد در روي ماه، خيرهكننده و كوركننده است. به همين دليل فضانوردان، صفحاتي با رنگ طلايي اندود شده را بر روي كلاهكهاي خود ميپوشند تا بتوانند 95 درصد از نور خورشيد را تقليل دهند.
قسمتهاي تاريك اجسام در عكسهاي «ناسا» بايد كاملا سياه باشد، در حالي كه قسمتهاي روشن آن بايد بسيار روشن باشد، اما تمامي عكسهاي فعلي «ناسا» از ماه، روشنايي ملايمي دارد و به نظر ميرسد كه در جو زمين گرفته شدهاند.
عكس «C»: اگر به قسمتي كه با حرف «L» مشخص شده است، به دقت نگاه كنيد، خواهيد ديد كه يكي از علامتهاي «+» كه در تمام عكسهاي «ناسا» ديده ميشود ـ كه در اصل قسمتي از دوربين است كه بين فيلم و ديافراگم قرار دارد ـ در پشت پش ولگرد ماهي ـ وسيلهاي كه در تصوير مشاهده ميشود ـ قرار دارد و علامت «+» ديگر در جلوي آن است. چطور ممكن است كه قسمتي از تصوير در جلوي علامت «+» و بقيه آن در پشت ديگر علامت «+» باشد، حالي آنكه اين علامتها مربوط به خود دوربين است.
قسمتهاي تاريك اجسام در عكسهاي «ناسا» بايد كاملا سياه باشد، در حالي كه قسمتهاي روشن آن بايد بسيار روشن باشد، اما تمامي عكسهاي فعلي «ناسا» از ماه، روشنايي ملايمي دارد و به نظر ميرسد كه در جو زمين گرفته شدهاند.
عكس «C»: اگر به قسمتي كه با حرف «L» مشخص شده است، به دقت نگاه كنيد، خواهيد ديد كه يكي از علامتهاي «+» كه در تمام عكسهاي «ناسا» ديده ميشود ـ كه در اصل قسمتي از دوربين است كه بين فيلم و ديافراگم قرار دارد ـ در پشت پش ولگرد ماهي ـ وسيلهاي كه در تصوير مشاهده ميشود ـ قرار دارد و علامت «+» ديگر در جلوي آن است. چطور ممكن است كه قسمتي از تصوير در جلوي علامت «+» و بقيه آن در پشت ديگر علامت «+» باشد، حالي آنكه اين علامتها مربوط به خود دوربين است.
عكس «D»: اين عكس نيز بزرگ شده قسمت تصوير قبلي است كه با «P» نشان داده شده و براي دقت بيشتر آورده شده است.
عكس «E»: در اين تصوير نيز مشكلي در مورد علامت «+» وجود دارد. اين عكس، نشاندهنده آلدرين است كه نخستين گام خود را بر روي ماه گذاشته است. شما با توجه به سطح افق، ميتوانيد بگوييد كه اين عكس همتراز با افق ـ يعني به صورت افقي ـ گرفته شده است. پس چرا علامتهاي «+» با چنين زاويه مسخره و مضحكي قرار گرفتهاند. حدس من اين است كه آنها پس از گرفتن عكس، صفحه پلاستيكي شفافي را كه شامل اين علامتها بوده، بر روي عكس قرار ميدادهاند، اما در اين عكس خاص، نتوانستهاند اين صفحه را درست با عكس تطبيق دهند و آنها را همرديف و همتراز نكردهاند. شما باز هم ميتوانيد تصديق كنيد كه دوربيني كه پيش از آن، از فرود آرمسترانگ بر روي ماه فيلم گرفته، در اين تصوير نيز ديده نميشود.
عكس «F»: اين عكس مشهور «ناسا»، آرمسترانگ و آلدرين را حين عمليات آپولو 11 در حالي كه روي ماه هستند نشان ميدهد. آنها در حال نصب پرچم آمريكا در محل فرود «LM» هستند. اگر به قسمتي كه با حرف «A» نشان داده شده نگاه كنيد، متوجه ميشويد كه سايه آلدرين تقريبا دو برابر سايه آرمسترانگ است. اين چگونه امكان دارد در حالي كه تنها منبع نوري در روي كره ماه، خورشيد است؟ من به شما ميگويم، چگونه. اگر به قسمت چپ تصوير نگاه كنيد، خواهيد ديد كه روشنتر از قسمت راست تصوير است. شما ميتوانيد به راحتي با چشم غيرمسلح، ببينيد كه در روبروي آلدرين و در پشت آرمسترانگ، تپه كوچك و يا سطح شيبداري ـ با شيب كم ـ وجود دارد و البته آنقدر كم هست كه باعث شود، سايه آرمسترانگ كوچكتر از سايه آلدرين شود. ولي به نظر ميرسد كه اين تپه بسيار بزرگ باشد، زيرا سايه آرمسترانگ مانند حالتي است كه او روبروي يك ديوار قرار گرفته باشد. بنابراين به نظر ميرسد اين تپه يا برآمدگي، ارتفاع زيادي دارد.
عكس «G»: اين تصوير كه به «بشر در ماه» شهرت دارد، از عكسهاي مشهوري است كه از ماه گرفته شده است. اين تصوير عجيب است و جاي تأمل دارد. منطقه «B» نشاندهنده سايهاي است كه روي لباس فضايي فضانورد افتاده است. اگر خورشيد تنها منبع روشنايي باشد و اگر ماه بدون جو باشد، بنابراين سايه بايد بسيار بسيار تاريكتر باشد.
در زمينه تصوير كه با «C» نشان داده شده، شما ميتوانيد به راحتي ببينيد كه هرچه به قسمتهاي دورتر نگاه ميكنيم، تصوير محوتر و تاريكتر ميشود، تا جايي كه كاملا سياه ميشود. اين اتفاق در زمين ميافتد و آن هم به علت جغرافياي جوي است، در حالي كه ماه جو ندارد و اين به آن معني است كه افق ماه نبايد محو باشد. بلكه برعكس بايد بسيار متفاوت و كاملا روشن و واضح باشد.
در زمينه تصوير كه با «C» نشان داده شده، شما ميتوانيد به راحتي ببينيد كه هرچه به قسمتهاي دورتر نگاه ميكنيم، تصوير محوتر و تاريكتر ميشود، تا جايي كه كاملا سياه ميشود. اين اتفاق در زمين ميافتد و آن هم به علت جغرافياي جوي است، در حالي كه ماه جو ندارد و اين به آن معني است كه افق ماه نبايد محو باشد. بلكه برعكس بايد بسيار متفاوت و كاملا روشن و واضح باشد.
قسمت «D»، شيئي را نشان ميدهد كه بالاي سطح ماه شناور است. اگر شما ميخواهيد چيزي را ببينيد كه «ناسا» نميخواهد شما آن را ببينيد، به درون كلاه كسي كه از آن عكس گرفته شده، نگاه كنيد. اين عكس يكي از مثالهاي بارز آن است. هيچ كس نميداند كه آن شيء خاص چيست. اما طبق حدس يكي از محققان دقيقا بالاي سطح ماه ساختاري وجود دارد كه به «Castle» معروف است. از هر فضانوردي كه در مورد آن سؤال كنيد، وجود آن را انكار ميكند و دليل آن، اين است كه آنها در هنگام حضورشان در ماه، كلاههاي فضانوردي جلوي چشمانشان دارند، اما چندين تصوير ديگر وجود دارد كه اين «Castle»ها در آنها ديده ميشود.
عكس «H»: اين عكس فضايي كه از بخشي از ماه گرفته شده است، سطح پر از دهانه آتشفشاني ماه را نشان ميدهد. قطعهاي كه با شماره «3» نامگذاري شده، باز هم نشانميدهد كه در آسمان ماه هيچ ستارهاي قابل رؤيت نيست و قسمت «E» نشاندهنده سايه شيء نامعلومي است كه بر روي ماه افتاده است. نميتوان گفت كه اين شيء چيست، اما به هر حال هرچه هست، جايش آنجا نيست
عكس «I»: اين عكس، عكسي از الن بين است كه يك ظرف آزمايش محيطي مخصوص را در دست خود نگه داشته است. اين عكس توسط دوربيني كه بر گردن Conrad قرار دارد، گرفته شده است. اگر اين تصوير واقعا توسط يك دوربين از روي سينه گرفته شده، بنابراين چرا ما ميتوانيم قسمتي كه با «L» مشخص شده (نوك كلاه بين) را واضح ببينيم؟ مگر اينكه Conrad روي يك صخره بزرگ ايستاده باشد؛ صخرهاي كه با حرف «M» مشخص شده و از درون كلاه فضايي Bear قابل رؤيت است.
يكي ديگر از چيزهايي كه «ناسا» نميخواهد شما آن را ببينيد، آن است كه سايهها از بيش از يك منبع نوري به وجود ميآيند. يك منبع نوري، سايههاي غيرموازي ايجاد نميكند. حرف «N» قسمت تاريك اين جعبه را نشان ميدهد. در اين قسمت بازتابي از يك منبع نوري ديگري غير از خورشيد وجود دارد. ممكن است لباس فضايي آلن، نور مورد نياز را باز بتاباند. قسمتي كه با عدد «7» نشان داده شده است، شيء عجيب و غيرعادي را در آسمان نشان ميدهد. دقيقا نميتوان مشخص كرد كه اين شيء چيست، اما هرچه هست، در آن قسمت قرار دارد
.يكي ديگر از چيزهايي كه «ناسا» نميخواهد شما آن را ببينيد، آن است كه سايهها از بيش از يك منبع نوري به وجود ميآيند. يك منبع نوري، سايههاي غيرموازي ايجاد نميكند. حرف «N» قسمت تاريك اين جعبه را نشان ميدهد. در اين قسمت بازتابي از يك منبع نوري ديگري غير از خورشيد وجود دارد. ممكن است لباس فضايي آلن، نور مورد نياز را باز بتاباند. قسمتي كه با عدد «7» نشان داده شده است، شيء عجيب و غيرعادي را در آسمان نشان ميدهد. دقيقا نميتوان مشخص كرد كه اين شيء چيست، اما هرچه هست، در آن قسمت قرار دارد
عكس «J»: اين تصوير ميتواند بهترين مدرك براي ادعاي ما باشد. به داخل كلاه او نگاه كنيد. اگر شما در عكس قبل، تصوير دو فضانورد را در كلاه وي نديديد، اكنون ميتوانيد آن را مشاهده كنيد. دو نفر بودند، نه سه نفر و همچنين ملاحظه داشته باشيد كه در عكس قبلي نفر سوم را از عكس خارج كرده بودند، در حالي كه اين دو عكس در اصل يكي هستند، نه دو تا
.عكس «K»: اما در اين عكس چيزهايي ديده ميشود كه در عكس قبلي نبود. نگاهي به منطقه دايرهاي بيندازيد. در اين قسمت، شما شيارهايي را در سمت چپ «ولگرد ماهي» ميبينيد. آيا ميتوانيد قبول كنيد كه اين شيارها طبيعي است؟ درواقع شما براي داشتن چنين شيارهايي، احتياج به مخلوطي از تركيبات مركب و آب داريد؛ آب در ماه! و اگر شما به صخرهاي در سمت چپ و پايين تصوير با حرف «R» دقت كنيد، متوجه خواهيد شد كه يك حرف «C» بر روي آن حك شده است؛ شايد اين يك شيرين كاري كوچك توسط بخش پشتيباني باشد
.عكس «L»: گفته ميشود، اين نخستين جاي پاي گذاشته شده روي ماه است. به نظر من اين تصوير ساختگي است. به نظر شما زمينه تصوير خاك و رس نيست؟ جاي نوك انگشتان پا كمي پيچخوردگي دارد و حلقه مانند است. من علت آن را سايه ايجاد شده توسط جاي نوك انگشتان ميدانم، اما چطور يك جاي پا ميتواند سايهاي به اين بزرگي داشته باشد؟ به نظر ميرسد كه شخص در اين قسمت در حال نشسته است. به هر حال جاي پا به آن شكلي كه بايد باشد، نيست.
عكس «M»: اين عكس، آلدرين را در حال پايين آمدن از نردبان در عمليات آپولو 11 نشان ميدهد. او در سايه بزرگ ايجاد شده توسط «LM» قرار دارد و با توجه به نبود جو و مولكولهاي هوا در ماه، ما نبايد قادر به ديدن وي باشيم.
عكس «N»: اگر شما تا به حال باور داشتيد كه پرچم در اصل توسط فضانوردان آپولو در ماه جا گذاشته شد، اين عكس ممكن است. شما را دوباره به فكر فرو ببرد. اين نيز نقاشي از يك هنرمند است كه نشاندهنده لحظه ترك ماه توسط «LM» است. آيا شما تاكنون مكاني را كه پرچم در آن نصب شده بود ديدهايد؟ حدس من اين است كه پرچم در جايي به فاصله 10 تا 20 فوت از «LM» قرار داده شده بود. با توجه به اين عكس، آيا پرچم نبايد سوخته باشد؟ و آيا نبايد از اين لكه از زير «LM» عكس گرفته شده باشد و آيا نبايد در محل فرود «LM» يك سوراخ بزرگ باشد؟
نكات جالب
درجه حرارت متوسط در اوقات روز در ماه، بين 260 تا 280 درجه فارنهايت ميباشد. در چنين دمايي، فيلمها ذوب و حيات بشريت نيز بسيار سخت ميشود و حتي ممكن است شما در آنجا بميريد!
اين امكان وجود ندارد كه ما در ماه بتوانيم تصاوير را با دوربين بگيريم، زيرا فيلم عكاسي در 250 درجه فارنهايت ذوب ميشود، هرچند فيلمي كه فضانوردان استفاده ميكردند، فيلم معمولي نبوده و در اين دما ذوب نميشود. فضانوردان آپولو از فيلمي شفاف با طراحي مخصوص، استفاده ميكردهاند كه بنا بر قرارداد سازمان «ناسا» ـ براي يك محيط شبيه ماه مطابق قرارداد ـ با «كداك فيلم» در بدترين حالت از 200 درجه فارنهايت ذوب نميشود و حتي تا 500 درجه فارنهايت ذوب نميشود. دوربينها در داخل سيستم حفاظتي قرار داشتند كه دماي آنها را سرد نگه دارد، موقعيت در ماه با شرايط بدون هوا با موقعيت در اجاق متفاوت است و انتقال دما به سه صورت كنوانسيون تماس و تابش انجام ميگيرد. در ماه انتقال دما فقط به صورت تابش Radiation انتقال مييابد و گرماي تابشي ميتواند از شياي انعكاس يابد كه آن را در موادي مانند اجسام به رنگ سفيد كه نور را منعكس ميكنند؛ قرار داده باشند. بدنه دوربين و لباسهاي فضانوردان نيز از جنس سفيد است.
دما در هنگام شب (در قسمت پشت ماه) تا 41- درجه فارنهايت پايين ميآيد. در دماي 40- درجه فارنهايت، اشيا بسيار ترد و شكننده ميشوند، دستگاههاي الكترونيكي به خوبي كار نميكنند و باتريهاي ماشينها به سختي روشن ميشوند. تفاوت بسيار زياد دماي شب و روز از قسمت تاريك تا قسمت روشن، باعث انقباض و انبساط اشيا و نيز خرد شدن آنها و يا دستكم كاركرد ناصحيح آنها ميشود.
فضاي تحت كنترل راديويي سياره ما، تنها بين 250 تا 750 مايل را پوشش ميدهد كه به حد آن كمربند VanAllen گفته ميشود. اين كمربند ما را از قرار گرفتن در معرض امواج راديويي زياد حفظ ميكند. ماه حدود 200 هزار مايل از زمين فاصله دارد. بنابراين براي رفتن به ماه بايد از اين كمربند عبور كنيم. اين عمل غيرممكن است، مگر اينكه شما در 4 فوت سرب محاصره شده باشيد.
چرا گرانش و جاذبه ماه كه يكششم مقدار گرانش زمين است، باعث ميشود كه فضانوردان، گاهي جست و خيز كنند و روي هوا باشند و گاهي درست مثل اينكه روي زمين راه ميروند، حركت كنند؟ هنگامي كه يك فضانورد زانوهاي خود را خم ميكند تا با آخرين توان خود بپرد، بيشتر از دو فوت نميتواند بپرد و اين تنها يك تعبير دارد. به نظر شما تعبيرش چيست؟ آنان بيشتر از آنكه يك انسان عادي ميتواند در روي زمين ميتواند بالا بپرد، نميتوانند بالاتر بپرند. چرا؟ همچنين بارها ديده شده كه فضانوردان در هنگام فرود به سختي روي زانوهاي خود فرود ميآيند. آيا در اين حالت آنها در معرض خطر پاره يا سوراخ شدن لباسهاي فضانوردي خود كه هواي داخل آن تنظيم شده است قرار ندارند؟
درجه حرارت متوسط در اوقات روز در ماه، بين 260 تا 280 درجه فارنهايت ميباشد. در چنين دمايي، فيلمها ذوب و حيات بشريت نيز بسيار سخت ميشود و حتي ممكن است شما در آنجا بميريد!
اين امكان وجود ندارد كه ما در ماه بتوانيم تصاوير را با دوربين بگيريم، زيرا فيلم عكاسي در 250 درجه فارنهايت ذوب ميشود، هرچند فيلمي كه فضانوردان استفاده ميكردند، فيلم معمولي نبوده و در اين دما ذوب نميشود. فضانوردان آپولو از فيلمي شفاف با طراحي مخصوص، استفاده ميكردهاند كه بنا بر قرارداد سازمان «ناسا» ـ براي يك محيط شبيه ماه مطابق قرارداد ـ با «كداك فيلم» در بدترين حالت از 200 درجه فارنهايت ذوب نميشود و حتي تا 500 درجه فارنهايت ذوب نميشود. دوربينها در داخل سيستم حفاظتي قرار داشتند كه دماي آنها را سرد نگه دارد، موقعيت در ماه با شرايط بدون هوا با موقعيت در اجاق متفاوت است و انتقال دما به سه صورت كنوانسيون تماس و تابش انجام ميگيرد. در ماه انتقال دما فقط به صورت تابش Radiation انتقال مييابد و گرماي تابشي ميتواند از شياي انعكاس يابد كه آن را در موادي مانند اجسام به رنگ سفيد كه نور را منعكس ميكنند؛ قرار داده باشند. بدنه دوربين و لباسهاي فضانوردان نيز از جنس سفيد است.
دما در هنگام شب (در قسمت پشت ماه) تا 41- درجه فارنهايت پايين ميآيد. در دماي 40- درجه فارنهايت، اشيا بسيار ترد و شكننده ميشوند، دستگاههاي الكترونيكي به خوبي كار نميكنند و باتريهاي ماشينها به سختي روشن ميشوند. تفاوت بسيار زياد دماي شب و روز از قسمت تاريك تا قسمت روشن، باعث انقباض و انبساط اشيا و نيز خرد شدن آنها و يا دستكم كاركرد ناصحيح آنها ميشود.
فضاي تحت كنترل راديويي سياره ما، تنها بين 250 تا 750 مايل را پوشش ميدهد كه به حد آن كمربند VanAllen گفته ميشود. اين كمربند ما را از قرار گرفتن در معرض امواج راديويي زياد حفظ ميكند. ماه حدود 200 هزار مايل از زمين فاصله دارد. بنابراين براي رفتن به ماه بايد از اين كمربند عبور كنيم. اين عمل غيرممكن است، مگر اينكه شما در 4 فوت سرب محاصره شده باشيد.
چرا گرانش و جاذبه ماه كه يكششم مقدار گرانش زمين است، باعث ميشود كه فضانوردان، گاهي جست و خيز كنند و روي هوا باشند و گاهي درست مثل اينكه روي زمين راه ميروند، حركت كنند؟ هنگامي كه يك فضانورد زانوهاي خود را خم ميكند تا با آخرين توان خود بپرد، بيشتر از دو فوت نميتواند بپرد و اين تنها يك تعبير دارد. به نظر شما تعبيرش چيست؟ آنان بيشتر از آنكه يك انسان عادي ميتواند در روي زمين ميتواند بالا بپرد، نميتوانند بالاتر بپرند. چرا؟ همچنين بارها ديده شده كه فضانوردان در هنگام فرود به سختي روي زانوهاي خود فرود ميآيند. آيا در اين حالت آنها در معرض خطر پاره يا سوراخ شدن لباسهاي فضانوردي خود كه هواي داخل آن تنظيم شده است قرار ندارند؟
چرا كيفيت فيلمي كه از آپولو 11 گرفته شده در مقايسه با عملياتهاي بعدي آپولو پايينتر است. با توجه به اينكه افراد بيشتري فيلم عمليات آپولو 11 را نگاه ميكردند، در مقايسه با عملياتهاي ديگر آپولو كمتر مشكوك به نظر ميرسيدند؟
دوربين تلويزيوني آپولو 11، دوربين سياه و سفيد بوده كه در آن يك نمايشگر تلويزيوني با درجه 10 فريم در ثانيه در 320 خط در هر فريم استفاده ميشده است. تصاوير براي پخش جهاني ميبايست، براي تلويزيونهاي معمولي تبديل ميشدند. در سيستم تصاوير تلويزيوني آمريكا با استاندارد EIA تعداد فريم در ثانيه در 525 خط در هر فريم ميباشد و تصاوير در يك مونيتور 10 اينچي سياه و سفيد مشخص ميشدند و يك دوربين ويدكن بر روي صفحه قرار داشته كه تصاوير براي سيستم EIA اسكن شده بودند.
تعدادي تصاوير ويژه بر روي صفحه نمايش داده شد كه برخي از اين تصاوير و انعكاسها به وسيله نور خورشيد ايجاد شده بود و بر روي كلاه فضانوردان مشخص شده بود كه بر روي لنز دوربينهاي متصل به تلويزيون به نمايش در ميآمد اين انعكاسهاي شبح مانند براي عموم قابل ديدن بودهاند و بقيه انعكاسات بر روي صفحه مانيتور از نقاطي بودهاند كه از تبديلات اپتيكي به وجود آمدهاند.
ميليونها شهابسنگ كوچك وجود دارند كه با سرعتي معادل 6000 مايل در ساعت در حال حركتاند و ميتوانند سفينه را تكه تكه كنند.
دوربين تلويزيوني آپولو 11، دوربين سياه و سفيد بوده كه در آن يك نمايشگر تلويزيوني با درجه 10 فريم در ثانيه در 320 خط در هر فريم استفاده ميشده است. تصاوير براي پخش جهاني ميبايست، براي تلويزيونهاي معمولي تبديل ميشدند. در سيستم تصاوير تلويزيوني آمريكا با استاندارد EIA تعداد فريم در ثانيه در 525 خط در هر فريم ميباشد و تصاوير در يك مونيتور 10 اينچي سياه و سفيد مشخص ميشدند و يك دوربين ويدكن بر روي صفحه قرار داشته كه تصاوير براي سيستم EIA اسكن شده بودند.
تعدادي تصاوير ويژه بر روي صفحه نمايش داده شد كه برخي از اين تصاوير و انعكاسها به وسيله نور خورشيد ايجاد شده بود و بر روي كلاه فضانوردان مشخص شده بود كه بر روي لنز دوربينهاي متصل به تلويزيون به نمايش در ميآمد اين انعكاسهاي شبح مانند براي عموم قابل ديدن بودهاند و بقيه انعكاسات بر روي صفحه مانيتور از نقاطي بودهاند كه از تبديلات اپتيكي به وجود آمدهاند.
ميليونها شهابسنگ كوچك وجود دارند كه با سرعتي معادل 6000 مايل در ساعت در حال حركتاند و ميتوانند سفينه را تكه تكه كنند.
بررسي دفاعيه «ناسا» از سفر انسان به كره ماه
انتشار گزارش «بازتاب» تحت عنوان «آيا سفر انسان به ماه، يك دروغ بزرگ بود؟» با انعكاس گستردهاي در ميان خوانندگان مواجه شد. در اين ميان برخي از بينندگان «بازتاب»، اين بحث را قديمي دانسته و شماري ديگر نيز با اشاره به برخي دلايل علمي، آن را رد كردند. همچنين گروهي ديگر، اين سؤال را مطرح ساختند كه در صورت ساختگي بودن سفر به ماه، چرا دانشمندان شوروي ـ كه در آن زمان جديترين رقيب ايالات متحده در اكتشافات فضايي به شمار ميرفتند ـ به افشاي آن اقدام نكردند؟
ديگر پرسشهاي بينندگان «بازتاب» و دفاعيات «ناسا» از سفر انسان به كره ماه، به تفصيل در متن اين گزارش درج شده است.
گفتني است، علت انتشار گزارشات مربوط به سفر ماه، طرح دوباره سفر به اين سياره در دهه دوم قرن بيستويكم است. جورج بوش هفته گذشته اعلام كرد كه طرحي را براي سفر انسان به ماه و ايجاد پايگاهي پژوهشي در اين سياره براي دهه آينده ارايه خواهد داد. اين امر نشاندهنده آن است كه مراكز تحقيقاتي ايالات متحده، تاكنون قادر به حل مهمترين مشكل سفر انسان به ماه، كه همان بازگشت انسان از اين كره است، نشدهاند و براي دستيابي به تكنولوژي پرواز دوباره سفينه از سطح ماه به زمين، دستكم به 15 سال زمان ديگر نياز دارند.
از سويي ديگر برخي اخبار، حكايت از بزرگنمايي و انتشار گزارشهاي ساختگي از موفقيتهاي فضايي شوروي نيز در دهههاي 60 تا 90 دارد.
گفتني است، اين اخبار از نوعي تباني ميان دو ابرقدرت قرن بيستم در تبليغات و بزرگنمايي فعاليتهاي فضايي خود حكايت ميكند.
در بخش دوم گزارش «بازتاب»، پاسخهاي «ناسا» (سازمان فضايي ايالات متحده) به ابهامات وارده به سفر انسان به كره ماه طرح شده و صحت اين پاسخها ارزيابي ميشود.
در ابتدا براي آشنايي بيشتر مخاطبين مشخصات عمده کره ماه را شرح ميدهيم.
سطح کره ماه به دو بخش مهم تقسيم ميشود؛ بخش Maria که پيشينيان به دليل روشن بودن آن دورنماي ريزش آب بر روي سطح ماه را آبشار ميگفتند و بعداً مشخص گرديد که قسمت روشن ماه، منطقه گدازههاي جامد آتشفشاني ميباشد که بيش از ميليونها سال پيش هنگاميکه ماه به صورت آتشفشاني فعال بوده، تشکيل شدهاند که اين قسمتهاي ماه به نام «اقيانوس» ناميده ميشوند.
بخش ديگر ماه Terrae يا «سرزمين» ناميده ميشود که اين قسمتهاي روشن بخش قديمي ماه بوده و آنها به وسيله حفرههاي بيشماري پوشيده شدهاند و آن مکانها از تاثيرات زماني ميليونها سال پديد آمدهاند.
حفرههاي Tycho
اين حفرهها که از روي زمين هم مشخص ميباشند حفرههاي غول پيکري داراي ديوارههايي به بلنداي 5/4 کيلومتر و 85 کيلومتر محيط آنها ميباشد و اين Tychoها در موقع برخورد شهاب سنگهاي آسماني به سطح ماه به وجود آمدهاند که در محل مذاب آن شهاب سنگها ايجاد شدهاند. (تصوير 1)
قسمتهاي آرام سطح ماه (Mare Tranquillitatis)
Mare Tranquillitatis قسمتي از ماه است که اولين فرود در آنجا بوده است. شما ميتوانيد صفحهاي را که فضانوردان در آنجا گذاشتهاند، ببينيد. اين نميتواند حقه باشد به خاطر اينکه روي ماه هيچ بادي نيست که آن را خراب کند؛ اگر چنين اتفاقي واقعاً افتاده باشد!
چگونه ماه شکل گرفت
تاکنون نحوه شکلگيري ماه مشخص نشده و آخرين نظريه در اين زمينه، آن است که يک برخورد بين زمين با يک سيارهاي به اندازه مريخ آن را به وجود آورده است.
نداشتن اتمسفر در سطح ماه باعث ميشود که انسان در برابر تابش نور خورشيد بدون دفاع باشد و به راحتي اشعه ماوراء بنفش و مادون قرمز و اشعههاي راديو اکتيويته روي بدن انسان تأثير مخرب داشته باشد.
فقط نصف ماه از زمين قابل مشاهده است زيرا زمان چرخش ماه به دور محور خودش دقيقاً برابر زمان چرخش ماه به دور زمين است.
نيرويي که از ماه بر زمين وارد ميشود، مشابه تأثيري است که حرکت زمين بر روي ماه ميگذارد. وقتي که سرعت چرخش زمين به دور محور خودش کم ميشود، مشابه وضعيتي است که ماه به دور محور خودش ميچرخد براي همين است که ما فقط ميتوانيم ماه را از يک سمت ببينيم. اين