حسن یزدانی را تختی نکنیم
با بردن تیلور آمریکایی حالا کمی از فشاری که روی حسن یزدانی بود کم شده است

شرایط حسن یزدانی پس از قهرمانی

فشار بیش از اندازه،استرس و یک خشم درونی غیر قابل باور که غالب شده بود بر حسن.حالا که تیلور را برده حرف زدن درباره آن مسابقه راحت است اما کمی برگردیم به عقب.به آنجایی که زمان تمام شد و یزدانی در المپیک به رقیبش باخت.

مشت می کوبید روی تشک،رگ گردنش باد کرده بود،شقیقه هایش بیرون زده بود و آخرین کاری که از دستش بر آمد لگد زدن بود به صندلی کنار زمین.باورش سخت بود اما این کار را کرده بود. وقتی به میکسدزون آمد کمی آرامتر شده بود اما تکه کلامش فقط یک چیز بود:«شرمنده مردم،شرمنده مردم.»بغض هم داشت و اگر کمی بیشتر مقابل دوربین ها می ایستاد قطعا می ترکید.


از المپیک تا جهانی زیاد فاصله ای نبود.حسن سخت تمرین می کرد؛حالا که فیلم هایش منتشر شده مشخص شده که نقشه راه داشته اند با دبیر و سوریان و درستکار.شاید زدن زیر کتف و هول دادن حریف به بیرون تشک زیاد تاکتیک مناسبی نباشد اما همین روش چغر آمریکایی را شکست داد.دور نشویم؛دو - سه ماه سخت را گذرانده که هیچ کسی نمی تواند درکش کند.تکه ای از ریشش که ریخته بود را دیده اید؟در المپیک هم بود اما نه به این شکل.یک بیماری است به اسم آلوپسی آره آتا که به دلیل وراثت،فشار و استرس زیاد به وجود می آید و حسن همه این ها را یک جا داشت.

یک تنه داشت بار 85 میلیون ایرانی را به دوش می کشید و آخ که چقدر خدا رحم کرد؛اگر در جهانی هم به تیلور می باخت چه؟!اصلا معلوم نبود چه اتفاقی می افتاد.همین یکی دو هفته قبل در کوچه و خیابان هر کسی را که می دیدی می گفت یزدانی باید برنده باشد.پهلوان صدایش می زدند و خیلی ها قیاسش می کردند با تختی.می گفتند و هنوز هم بهش می گویند "تختی زمانه".یک تختی که نباید می باخت.یک تختی که باید همه چیز را توی خودش می ریخت،تنهایی غصه می خورد و شب ها که باید آرام باشد،به حرف مردم،مسابقات جهانی،تشک نروژ و تیلور فکر می کرد.

مگر می شود فکر نکرده باشد؟اصلا مگر خود تختی نمی باخت؟!

حسن برد؛خوب هم برد.عکس هایش را دیدید؟روی هوا بود.روی ابرها،دقیقا مثل این عکس.

حسن را تختی نکنیم

او فقط تیلور را نبرد.غرور را برد،تعصب را برد و هر آنچه که مردم در کوچه بازار اسم رویش می گذارند.حالا خالی شده است و قشنگ مشخص است که یک بار خیلی سنگین را از روی دوشش برداشته اند و گذاشته اند زمین؛ولی بیایید همین جا تمامش کنیم.ورزش است،کشتی است و برد و باخت دارد.یزدانی می بازد،تیلور می بازد،باروز می بازد و حتی تختی هم می باخت اما بیایید همین جا تمامش کنیم و این همه خواسته را یک جا از یزدانی نداشته باشیم.

خواسته هایی که خیلی هایش ورزشی نیست.خیلی هایش در قالب نامه و درخواست است،خیلی هایش کمک مالی است و خیلی هایش برقراری یک حس عاطفی که پیوند بزند او را به جامعه ای پر توقع.اصلا چرا فقط باید یزدانی برنده باشد؟

بیایید حسن را تختی نکنیم.بگذاریم کشتی هایش را بگیرد،زندگی شخصی اش را بکند و در المپیک بعدی هم اگر در تیم ملی مان بود نه استرس یک کشور را داشته باشد،نه فقط به بردن فکر کند و نه کاری کنیم که از این همه فشار تکه ای از ریش‌اش سکه ای بریزد.

زندگی نرمالی که یک ورزشکار دارد را به حسن بدهیم.قیاسش نکنیم با تختی و خیلی های دیگر و اجازه بدهیم او فقط برای ما حسن یزدانی باشد،خود خود حسن.



گردآوری: گروه ورزش سیمرغ
seemorgh.com/sport
منبع: khabaronline.ir