از سردار تا فرگوسن؛ عشق زیبای مرا ببین!
قصه «اسب دوستی» سردار آزمون لااقل در قیاس با موارد مشابهی که در جهان ورزش هست داستان تازهای نیست و چه بسیار نامداران سایر رشتههای ورزشی یا هنرمندان و حتی سیاسیون که دلباخته مسابقات سوارکاری بوده و به تبع آن اسبی اختیار کرده و اصطبلی مسابقهای را فراهم آورده و به پرورش اسبهای حاضر در کورسهای سوارکاری همت گماشتهاند.
اگر مرکز اصلی این مهم در کشورمان، گنبد کاووس است در اروپا همیشه بریتانیا را قلب سوارکاریهای سنتی نامیدهاند و در چنین جامعه چهار کشوری (انگلیس، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی) دو، سه شهر مهم به مسابقات کورس سوارکاری (موسوم به Racing) تبدیل شدهاند و به تبع آن صاحب بیشترین اصطبلهای محل پرورش اسبهای مسابقهای هستند. آن شهرها لندن، منچستر و گلاسکو هستند و عجبا که یک چهره بزرگ در این شهرها و عرصههای خاص حرف اول را میزند و او کسی نیست به جز الکس فرگوسن کبیر. مردی که در هیأت سرمربی آبردین اسکاتلند و سپس منچستر یونایتد و در یک طیف زمانی 40 ساله برنده 38 جام رسمی و معتبر در رشته فوتبال شد تا در فهرست مربیان دارای بیشترین جامهای قهرمانی صدرنشین شود و برای دیگران تبدیل به هدفی در دوردست گردد.
فرگی 5 سالی است که از مربیگری فوتبال کناره گرفته و در نتیجه فرصت بیشتری برای پرداختن به عشق حقیقیاش داشته و آن اسب و اسبداری و مشارکت وسیع و جدی در مسابقات سوارکاری است. او البته در اوایل سالجاری دچار عارضه جدی قلبی و مغزی و برای مدتی در بیمارستان بستری شد اما دو ماهی است که از نو در محافل ظاهر میشود و باز هم به تماشای مسابقات منچستر یونایتد از نزدیک مینشیند و البته عشق جنبی نخستاش را که همچنان سوارکاری است تعقیب میکند و تو گویی به همگان میگوید که آنها هم بیایند و عشق زیبای او را و اسبهایی را که از چله کمان رها شده و به سوی خط پایان پیش میتازند، ببینند.
منبع نیرو و الهام
چنین عادت و درخواستی البته موضوع تازهای نیست و فرگی در تمامی 27 سالی هم که اولدترافورد را به یک دژ تبدیل کرده و منچستر یونایتد را شیطانیوار به جان حریفان انداخته بود از این عشق نیرو و الهام میگرفت. اگر تیم او شنبهشب بازی داشت فرگوسن را میشد یکشنبه در یکی از شهرهای گلاسکو و لندن و یا همان منچستر در پیست رقابتهای سوارکاری دید که مثل سایر اسبداران و اسب دوستان برای پیروزی اسب راهوار یا مادیان محبوبش ابراز احساسات میکند و در طول هفته نیز او هر از چند گاهی به اصطبلی میرفت که در تملک آن شریک بود و اداره یکی دو اسب را عهدهدار شده بود و حتی کارگرانی را در استخدامش داشت تا اسبها را تیمار و برای فتح مسابقات مهیا کنند.
او البته هرگز اجازه نمیداد که این عشق سدی در راه پرداختن هر چه بیشترش به منچستر یونایتد ایجاد کند و خشونتی که گاه در رفتار با شاگردانش داشت (مثل لنگه کفشی که به پیشانی بکام کوبید) ریشه در جدیت و سختکوشی و عزمی داشت که دنیای پرشتاب سوارکاری به وی انتقال داده و ملکه ذهن او کرده بود.
امروز سردار آزمون رها از تمامی آن محاسبات متهم به توجه بیش از حد به اسبهایش و اهمیت قایل نشدن برای تیم ملی فوتبال شده است و اعلام کنارهگیری از تیم ملی پس از وقایع جام جهانی امسال و سپس بیاعتنایی به دعوتهای چند باره کیروش از وی برای بازگشت نشانههای روشن این سهلانگاری تلقی شده است. صرفنظر از اینکه این مسأله چقدر حقیقت دارد و نگاه منفی اخیر به آزمون تا چه میزان محصول سلایق افرادی است که شاید صلاحیت برخی مهاجمان تیم ملی را بیشتر از سردار میدانند از کم توجهی آزمون به زندگی دور و برش و ضعف او در ساماندهی موارد غیرفوتبال مرتبط با وی هم برمیخیزد او قطعاً حق دارد که به برخی تفریحات سالم جنبی بپردازد و به مسابقات سوارکاری عشق بورزد و حتی اسبهای گرانقیمت بخرد و به تماشای فیلم سینمایی برود که یک هنرپیشه معروف در مورد اسب او ساخته است اما سردار بهعنوان سرمایه بزرگ امروز و فردای فوتبال کشور وظیفه دارد به گونهای نظاممند عمل کند که هیچکس دچار این شائبه نشود که فوتبال عرصه و مایه شیفتگی و حرفه اصلی او نیست و سوارکاری برای او مهمتر است حتی اگر واقعاً مهمتر باشد.
شما زندگی خصوصی ندارید!
اشتباهی که بسیاری از چهرههای مشهور میکنند این است که گمان میبرند چیزی به نام زندگی خصوصی دارند و در چنین زندگی حق انجام هر کاری را دارند ولی آنها بهعنوان الگوهای اجتماعی باید طوری نفس بکشند که حمل بر زیادهخواهی نباشد و طوری حرف بزنند که دلالت بر نخوت نداشته باشد و بهگونهای رفتار کنند که فروتنی و تواضع با آن بیگانه نباشد. سردار بچه منطقه اسبخیز گنبد و آققلا و زاده گرگان است و اگر عشق زیبایی به نام اسب نداشت بیشتر اسباب تعجب میشد اما از فرگوسن افسانهای تا سردار دوست داشتنی در نوع برخوردشان با این مقوله تفاوت فراوان است.
در دنیای دپاردیو و نیکلسون
ژار دپاردیو هنرپیشه قدیمی و مشهور فرانسوی باغهای فراوان میوه در سطح کشورش و بهویژه اطراف شهر پاریس دارد و پرورش انواع میوهها از تخصصهای اوست و جک نیکلسون آمریکایی دارنده 3 جایزه اسکار بازیگری و کاندیدای جدی عنوان بهترین هنرپیشه مرد تاریخ اغلب در صف اول تماشاگران دیدارهای خانگی لسآنجلس لیکرز در مسابقات لیگ بسکتبال حرفهای آمریکا (NBA) قرار دارد اما مدیریت تمامی آنها بر این عشقهای ذاتی و درونی به گونهای است که حاشیهای برایشان نمیسازد.
برای آنها حتی زیباترین اسبها، شیرینترین میوهها و کوبندهترین اسلم دانکها زیباتر از گلهای غیرقابل شمارش فان نیستل روی و سیل امتیازات کوبی برایانت در مسابقات فوتبال و بسکتبال و درخشش در فیلمهای سینمایی عمیق و غنی نبوده است. این پروسهای است که بدون مدیریت قوی واقعاً زیانبار خواهد شد و اگر قبول ندارید از «سردار» و مخالفان او بپرسید!
گردآوری:گروه ورزش سیمرغ
seemorgh.com/sport
منبع: isport.ir