گزارشی از علاقه جالب و عجیب محمدرضا شجریان به فوتبال !! + عکس
شاید باورش اندکی سخت باشد، اما استاد محمدرضا شجریان طرفدار سرسخت فوتبال بود؛ به حدی که در دوران مبارزه با بیماری هم تماشای فوتبال به ویژه لیگ‌های اروپایی را رها نمی‌کرد. در این گزارش ویژه به زوایای پنهان زندگی خسروی آواز ایران پرداخته ایم

نگاهی به دغدغه های فوتبالی استاد محمدرضا شجریان

 استاد محمدرضا شجریان چشم از جهان فرو بست تا هواداران پرشمارش را سوگوار پرواز آسمانی‌اش کند. داغی ابدی که بر سینه هنر این سرزمین خواهد ماند.
در وصف خسروی آواز ایران گفتنی زیاد است اما بد ندیدیم به بهانه فقدان استاد شجریان نگاهی بیاندازیم به علایق ورزشی او که تا کنون کمتر به آن پرداخته شده است.

محمدرضا شجریان یکم مهرماه سال ۱۳۱۹ در مشهد متولد شد. او از همان دوران کودکی علاوه بر گرایش فراوان به موسیقی به ویژه آواز، به ورزش هایی چون فوتبال و والیبال علاقه داشت.

او ورزش را پس از ورود به دانش سرای مقدماتی مشهد به شکل جدی تری در رشته های والیبال و دوومیدانی دنبال کرد اما به دلیل دغدغه ها و مشغله فراوانش در زمینه موسیقی نتوانست ورزش را به شکل حرفه ای دنبال کند اما با این حال فوتبال را به عنوان یک هوادار همیشه دنبال می کرد.


استاد شجریان در نوجوانی در تیم فوتبال

استاد شجریان در نوجوانی در تیم فوتبال

شاید جالب باشد بدانید استاد سال ۸۴ برای تماشای بازی پرسپولیس و بایرن مونیخ با پسرش رایان به ورزشگاه آزادی رفته بود و جالب اینکه او در پاسخ به پرسش خبرنگار تلویزیون که پرسیده بود دوست دارید پسرتان مثل شما موسیقی را ادامه دهد یا فوتبالیست شود گفت: دوست دارم فوتبالیست شود!


استاد شجریان فوتبال اروپا را هم به شکل جدی و حرفه ای دنبال می کرد و از طرفداران لیگ انگلیس و البته هوادار رئال مادرید بود. او بعد از جام جهانی ۲۰۱۴ یادداشتی خطاب به هواداران خشمگین تیم ملی با عنوان «درد دلی با خود» در فیس بوک منتشر کرد که خواندنش به ویژه در حال و هوای کنونی فوتبال خالی از لطف نیست:

برای هر انسانی دیدارها بهترین لحظات زندگی اوست، دیدارهای دوستانه و گاه عاشقانه. این لحظه‌ها موقعی دلنشین‌اند که همدلی و آشنایی در آن باشد. این همدلی جز با احترام متقابل و دل و گوش جان به سلیقه و نظریه و خواست همدیگر دادن به‌دست نمی‌آید. ما می‌توانیم با احترام به رقبا و حریفان خود در هر پدیده‌ی زندگی، از رقابت‌های ورزشی گرفته تا هنری و سیاسی و ...، آن‌ها را دوست‌دار خود کنیم. ما این استعداد را داریم حتی دشمنی‌ها را به دوستی و به هم‌فهمی مبدل کنیم.


هرگز به رقبا و حتی دشمنان ناسزا نگوییم. در ورزش، خصوصاً ورزش‌های قهرمانی و رقابتی بین شهرها و یا ملت‌ها که به‌نفسه بیانگر سلامتی و شادابی مردمان است، این شادابی را نباید آلوده به کینه‌ورزی و رقابت‌های غیرانسانی و ایجاد خشم و نفرت کرد. بدانیم که خود ما در این مورد بیشتر از رقیب یا حتی دشمن آزار می‌بینیم. آن‌چه را به خود نمی‌پسندیم برای دیگران هم نپسندیم. برای ورزشکاران و تیم‌های رقیب احترام قائل شویم تا ارتباطات انسانی‌مان خدشه‌دار نشود. چرا در میدان‌های ورزشی به‌جای فریاد شادی کشیدن و تشویق و هورا کشیدن و افراد خودی را روحیه دادن گاه مرتکب فحاشی و ناسزاگویی به بازیکنان رقیب می‌شویم و اشیاء را پرت می‌کنیم؟! چگونه می‌توانیم خود را آدم بدانیم وقتی با کینه‌ورزی و خشم، گاه طرفداران دو تیم به جان هم میفتیم؟ چرا باید شادابی‌های ورزش و فریاد شادی‌ها به این جا ختم شود؟ جز این است که ما آدم نشده‌ایم و نادانی‌مان ما را به این ورطه‌ هولناک کشانده است؟

ورزش باید روح انسانی را در ما تقویت کند، نه کینه‌توزی ونفرت را! ورزش برای سلامتی و نشاط روح و روان است، نه کینه و نفرت و پیامدهای زشت آن! چرا برخی نوجوان‌ها و جوان‌های یک ملت فرهنگ‌مدار چندهزارساله، در عصر فضا و لیزر و کامپیوتر و ارتباطات، در فیس‌بوک و سایت‌ها مرتکب ناسزاگویی و فحاشی به دیگران و یا اشخاص سرشناس جهانی بشوند؟ چه سودی حاصل می‌شود جز بدنامی و سرشکستگی یک ملت؟! چرا این اشتباهات را مرتکب شویم؟! ورزشکاران موفق ما آبروی جهانی ما هستند. این درست است که با ناسزاگویی پاداش آن‌ها را ضایع کنیم؟

من از وقتی یادم می‌آید عاشق فوتبال بوده‌ام. بازی‌های تیم‌های سرشناس و پرستاره را با دقت دنبال می‌کنم. از بازی‌های تیم‌های انگلیس لذت می‌برم. از بازی‌های بارسا لذت می‌برم، ولی تیم موردعلاقه‌ام همیشه رئال مادرید بوده است. وقتی این تیم بد بازی کند یا ببازد ناراحت می‌شوم. اما بازیکنان هنرمند تیم‌های دیگر را همیشه ستایش کرده‌ام. منکر نمی‌توان شد گلی را که مسی دقیقه‌ی ٩١ در بازی آرژانتین به ما زد، مثل پتکی بود که به سرم خورد؛ ولی انصاف باید داد که بسیار زیبا و هنرمندانه بود. در بازی با آرژانتین، دروازه‌بان را همه ستایش کردیم و تبریک گفتیم. همین بازیکن را، که اشتباهی هم دربازی با بوسنی نداشت، وقتی رقیب سه گل به ما زد٬ مقصر خطاب می‌کنیم و با همه‌ی تأثر و تأسف و ناراحتی که خود او داشت، به‌جای دل‌داری دادن و ادامه‌ی تشویق‌های قبلی، عده‌ای خودگم‌کرده و یاوه‌گو از بین ما که جز ناسزاگویی هنری ندارند، این بازیکن فداکار را آزرده‌خاطر کرده‌اند.
بس کنیم و بهتر بیندیشیم تا وای بر ما نباشد.

محمدرضا شجریان در دوران مبارزه با بیماری هم فوتبال را رها نکرد و یکی از سرگرمی های روزانه‌اش تماشای لیگ های اروپایی از تلویزیون بود. فرزند آخر او رایان شجریان فروردین ماه سال ۹۶ در پیامی تصویری در توصیف وضعیت سلامتی او گفته بود: یکی از سرگرمی‌های پدر در این روزها تماشای فوتبال است و برد اخیر رئال مقابل بایرن که با گلزنی رونالدو همراه بود حسابی ایشان را خوشحال کرده است.

...و سرانجام ۱۷ مهر سال ۱۳۹۹ «فوتبال» یکی از «خاص‌ترین» هوادارانش را از دست داد. روحش شاد و یادش گرامی.



گردآوری:گروه ورزش سیمرغ
seemorgh.com/sport
منبع: خبرورزشی