گریختن از مرزهای زمان و مكان و ایفای نقش كسی دیگر با دنیایی متفاوت، یكی از هوسها و آرزوهای بشر است.
دیوارنوشتههای كهن نشان میدهد تقریبا همزمان با كشف هنر نقاشی، هنر داستانگویی و بازیگری نیز حضور داشته است. در نقاشیهایی دیواری با قدمتی چند میلیون ساله تصاویری از انسانی ثبت شده كه برای جمعی در حال بازیگری است. این دیوارنوشتهها را قدیمیترین سند درباره هنر میدانند.
بازیگری در عصر معاصر نیز خیلی طرفدار دارد. هریك از ما دستكم یك بار خود را در قامت بازیگری معروف و پرطرفدار تصور كردهایم.
آرزوی مشترك همه انسانها، معروفیت و محبوبیت است و فعلا در عصری كه رسانه حاكمیت مطلق و همهجانبهای دارد، هنرمند بودن كوتاهترین و راحتترین راه برای رسیدن به تمام آرزوهای فروخفته است.
بازیگری این روزها هنری است پردرآمد و در نتیجه پرطرفدار و این واقعیت را بسادگی میتوان از انبوه كلاسهایهای بازیگری، از توجه بیحد و حصر مردم به چهرهها و از جایگاه بیبدیل ستارهها متوجه شد.
عصر امروز، زمانهای كمنظیر برای اهالی هنر است و در این میان ستارهها فراتر از تمام اقشار، جایگاه غریب و والایی یافتهاند، چنان كه مردم عادی فراتر از واقعیات بازیگران، به آنان اعتمادی عجیب دارند و آنان را محرم میدانند.
رضا كیانیان در كتاب «مردم نازنین» از مخاطبی گفته بود كه او را محرم اسرار خود میدانست، چون بارها تصویرش را در تلویزیون دیده است! در واقع مردم انگار بازیگر تلویزیون را یك فامیل دور میدانند.
امروز بازیگری هنری است اجتماعی، به آن معنا كه تصویر و جایگاه بازیگر در هر جامعه دارای فرهنگ مدرن، تصویری تمام قد از نوع نگرش مردم به هنر است. با گسترش دور از ذهن و وحشتناك نفوذ رسانهها در زندگی مردم و با حضور پررنگ و لعاب تصویر در ابعاد مختلف، حالا دیگر بازیگری به یك هنر ـ صنعت تبدیل شده كه سالانه میلیاردها دلار پول را در قالب فعالیتهای فرهنگی، تبلیغاتی و آموزشی در آن مبادله میكنند. به این شكل، بازیگری به یك برند و مارك تجاری معتبر بدل شده كه آرزوهای جوانان را بیشتر تحریك میكند و آنها را به سوی مدینه فاضلهای رهنمون میكند كه هرگز واقعی نیست و آواز دهلی است كه از دور، خوش است.
بازیگر ایرانی، بازیگری ایرانی
با جدی شدن حضور سینما در عرصه اجتماعی كه از دهه 30 اتفاق افتاد، ستاره شدن به مفهوم مدرن هم زاییده شد. از دیرباز و از همان اولین روزهای تزریق شدن حضور بازیگری، ستارهها جایگاهی ویژه و خاص یافتند، اما آنها پیشگامان این عرصه نبودند.
اولین بازیگرانی كه در ایران گل كردند و ستارهوار دوست داشته شدند، بازیگران تعزیه بودند. پردهخوانها كه نقالی میكردند هرگز به عنوان بازیگر جدی گرفته نشدند و بیشتر راویانی بودند محترم و دوستداشتنی، اما تعزیه كه یك تئاتر سنتی ـ بومی ایرانی است، با فضایی مذهبی و قابل اعتماد، زادگاه ستارهها شد.
نیاكان ما طی سالهای دور به بازیگران نقشهای مثبت و منفی تعزیهها، نگاهی خاص و ویژه داشتند. چنان كه مثلا در نایین اوایل سال 1300 هجری شمسی، سالهای سال بازیگر نقش امام حسین(ع) تعزیهها كه مردی به نام حاج سیدعلی نایینی بود، معتمد مردم محل بود و جایگاهی داشت كه امروز برای بازیگران بزرگ دنیا هم رویاست.
بازیگران سینما در دهه 30 شروع به كسب جایگاهی متفاوت و خاص كردند. این روند با شتابی اندك ادامه داشت تا دهه 40. در این دهه با ظهور چند بازیگر مطرح، ناگهان ستاره بودن در سینما مفهومی ویژه پیدا كرد.
مردم گرایشی تمام و كمال به این چهرهها پیدا كردند و بسرعت پوشش و گویش ستارههای آن زمان همهگیر و عامهپسند شد، اما واقعه مهمتر، ظهور ابررسانهای فراگیر به نام تلویزیون بود. چهرههای تلویزیونی با سرعتی بیشتر مورد قبول و پذیرش مردم قرار گرفتند. به لطف همزیستی دائمی با اهالی تلویزیون، مردم خواسته یا ناخواسته اعتمادی كمنظیر به چهرههای تلویزیونی پیدا كردند و به این ترتیب سومین گروه از ستارهها زاده شدند. در این میان، بازیگران تئاتر با توجه به سابقه ذهنی جمعی مردم از جایگاه آنان به عنوان بازیگران جانشین اهالی تعزیه، محترم و دوست داشتنی بودند، اما در سطحی محدودتر و پایینتر.
ستارههای امروز
حال در پاییز 91، ستارهها، جزئی جداییناپذیر از فرهنگ عامه هستند. انبوهی از چهرههای محبوب سینمایی و تلویزیونی، به شكلی انكارناپذیر در فرهنگ ما ذوب شده و مدتهاست به چهرههایی مهم و كلیدی بدل شدهاند. اما امروز، ستارههای تلویزیونی جایگاهی دارند كه در كشور ما با كمتر وجهه اجتماعی قابل مقایسه است. با وقوع انقلاب اسلامی مردم عادت كردند اخبار درست را از رسانه ملی بشنوند و اعتمادی بیمانند نسبت به هر چهره رویت شده در تلویزیون بین مردم نهادینه شد؛ چهرههای ی طنز مانند مهران مدیری، رضا عطاران و...
فقط كافی است به جایگاه كلاه قرمزی، محبوبترین ستاره ـ شخصیت معرفی شده در تلویزیون كه تا عمیقترین زوایای زندگی ما ایرانیها نفوذ كرده است، نگاهی بیندازیم. آنچه در این فرآیند اهمیت دارد، درك درست ستارهها از جایگاه خود است و حلقه مفقودهای كه طی سالهای اخیر امكان ظهور ستارههای جدید را نمیدهد، همین كمتوجهی چهرههای معروف به رمز و رازهای محبوب شدن است.
یادش سبز خسرو شكیبایی كه تمام ویژگیهای یك ستاره مردمی را بسادگی بیان كرد: «هنرمند باید عاشق مردم باشد و عضو خانواده آنها....»
برخی ستارههای امروز، بیشتر سوسو میزنند تا نور داشته باشند. باید صبوری كنیم و منتظر باشیم تا دوباره فرهنگ ستارگی به شكلی همزمان میان مردم و هنرمندان گل كند. شك نكنیم مردم هنردوست ما، همیشه دوستدار ستارهها هستند و هنرمندان ما، همیشه دوستدار توجه مردم !
یادی از یك ستاره
این روزها كه سریال «خانه سبز» از شبكه آیفیلم بازپخش میشود، خسرو شكیبایی دوباره به محبوبترین ستاره روی آنتن بدل شده است، انگار نه انگار كه او دیگر بین ما نیست. اما مردم ما كه ستارههای زنده و پركار را زود از یاد میبرند، چرا این بازیگر از دست رفته را همچنان دوست دارند؟
شكیبایی، همیشه یادش بود كه متعلق به همین مردم است و بارها به هر مناسبتی و در هر گفتوگویی تاكید میكرد هرچه دارد از مردم و وامدار طرفداران خود است نه طلبكار از آنها!
شكیبایی هرگز كاری نكرد كه تصویرش ـ تصویر منزه و دوستداشتنیاش در ذهن مخاطبان هنر او ـ بویژه بینندگان تلویزیون مخدوش شود. مراد بیگ كه میشد، رضای خانه سبز كه میشد، هر كجا كه بود حواسش بود، بیننده تلویزیون از او چه تصویری و توقعی دارد. بسیاری از نقشهای جذاب را رد میكرد و میگفت مردم دوست ندارند مرا در این نقش ببینند. سه روز قبل از مرگش و در شرایطی كه درد وحشتناكی را تحمل میكرد، در برنامهای رادیویی با او همكلام شدیم. اولین جملهای كه قبل از آمدن روی آنتن به ما گفت و بر آن تاكید داشت، این بود كه مبادا من حرفی از بیماری و حال بدش بزنم. مردم مشكلات خودشان را دارند... شكیبایی عاشق مردم بود و تنها راز ماندگاری محبوبیت او همین نكته است.
حمید سلیمی
گردآوری:گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع:jamejamonline.ir
www.seemorgh.com/culture
منبع:jamejamonline.ir
مطالب پیشنهادی :
وضعیت اکران در روزهای اخیر
کاشان،از صفویه تا قاجار
از امشب ستاره ها در تلو یزیون راستش را می گو یند
آرنولد شوارزنگر و فیلم جدیدش
هنرمندان نام آشنا همه در یک جا