ماندگاری «بهترین بازیگران سینما» با دستان اسکندری + عکس
اسکندری که چهره پردازی را از سال 1351 زیر نظر بیژن محتشم در «تلویزیون ملی ایران» آغاز کرده بود، کار جدی اش را با فیلم گوزن ها (مسعود کیمیایی، 1353)، شب غریبان (امیر مجاهد و فرزان دلجو، 1354) آغاز کرد و...

عبدالله اسکندری چهره پردازی از تئاتر به سینمای ایران آمد، و در سال های متمادی، جز در معدودی فیلم غیرمتعارف، که چهره پرداز سر صحنه فیلم برداری حاضر می شد، بازیگران عمدتاً خود چهره شان را آماده می کردند و معمولا خرج آرایششان را خودشان می پرداختند. در عنوان بندی فیلم های دهه های 50- 1330 به تکرار زیر عنوان گریم به نام آی.بی.اس، آرایشگاه روحی، آرایشگاه آتیستا و «با استفاده از لوازم آرایش یوری – ایران و لابراتوار دکتر حمیدی» بر می خوریم.


مهمترین گریمورهای این سه دهه حسین محسنی، صنعان کیانی، علی دلپذیر، غلام علی نبی پور، ناصر لاله زاری، فریدون دیهیم، بیژن محتشم، روح الله مفیدی، ابوالقاسم ملکوتی، رضا هوشمند، ایرج صفدری، رضا رخک، رویا وارترسیان و پرویز شکری هستند و اول بار در فیلم اسرار گنج دره جنی (1353) به نام عبدالله اسکندری بر می خوریم که مدت کوتاهی با ابراهیم گلستان در چهره پردازی این فیلم هم کاری داشت.

اسکندری که چهره پردازی را از سال 1351 زیر نظر بیژن محتشم در «تلویزیون ملی ایران» آغاز کرده بود، کار جدی اش را با فیلم گوزن ها (مسعود کیمیایی، 1353)، شب غریبان (امیر مجاهد و فرزان دلجو، 1354) آغاز کرد و با فیلم های کندو (فریدون گله، 1354)، بت (ایرج قادری، 1355) و بت شکن (شاپور قریب، 1355) ادامه داد.

بازیگر عمده این فیلم ها بهروز وثوقی بود، و خود فیلم ها به جریان «موج نو» یا «موج سوم» سینمای ایران تعلق داشتند. ظاهرا تعدای از فیلم ها نیز به دلیل آن که رنگی فیلم برداری شده بودند چهره پردازی و حضور اسکندری در آنها اهمیت می یافت. فیلم های کندو، ملکوت (خسرو هریتاش، 1355) ، در امتداد شب (پرویز صیاد، 1356)، سایه های بلند باد (بهمن فرمان آرا، 1357) و پرواز در قفس (حبیب کاوش، 1357) شماری از این فیلم ها است.


در این سال ها طراحی و اجرای چهره پردازی توسط اسکندری – به سیاق جریان عمومی سینمای ایران – نقش و سهمی در کمک به با زیگر برای پیدا کردن شخصیت سینمایی اش نداشت، و فقط در معدودی فیلم مثل ذبیح، گوزن ها و ملکوت وقتی بهروز وثوقی «رو به روی آینه چهره پردازی می نشیند و چهره پرداز کارش را آغاز می کند، کم کم بازیگر خود را در قالب شخصیت جدید پیدا می کند و با او آشنا می شود».

اسکندری بعدها تبحر خود را در کمک به بازیگر برای آشنایی بیش تر با شخصیت و نقش در مجموعه تلویزیونی هزاردستان (علی حاتمی، 66 – 1357) و طراحی و اجرای چهره محمود بصیری در اپیزود دوم فیلم دستفروش / تولد یک پیرزن (محسن مخملباف، 1365) نشان داد. او محمود بصیری 37 ساله را در اتاق گریم نشاند و پس از ساعت ها کار از او یک پیرزن نودساله ساخت. فیلم برداری مربوط به این گریم نه جلسه طول کشید و برای هر جلسه یک ماسک جدید با همان رنگ آمیزی، هارمونی و سایه بندی، مشابه فون اول، که از آن عکس گرفته شده بود، تهیه می شد، و در پایان فیلم برداری آن را دور می انداختند.

گروه ورزیده عبدالله و مجید اسکندری، بابک شعاعی و منیژه حاتم آبادی هر جلسه سه و نیم ساعت روی گریم چهره محمود بصیری کار می کردند. آن ها ماسک را به پنج قطعه تقسیم کرده بودند تا بازیگر امکان داشته باشد بر حرکات سر و صورتش مسلط باشد.


ظاهرا اسکندری در موقع طراحی چهره بصیری به صحنه های افتتاحیه فیلم بزرگ مرد کوچک (آرتور پن، 1970) می اندیشیده که دیک اسمیت، گریمور فیلم، از داستین هافمن یک سرخ پوست صد ساله ساخته بود. دیک اسمیت همان کسی است که چهره پردازی فیلم های جن گیر (ویلیام فریدکین، 1973) ، طالع نحس ریچارد دانر 1976) و آمادئوس (میلوش فورمن، 1984) را انجام داده است.

اسکندری سه سال بعد از چهره پردازی اپیزود دوم دستفروش در بانو (داریوش مهرجویی، 1370) نیز چهره پردازی های سنگینی برای دو شخصیت اصلی فیلم قربان سالار (عزت الله انتظامی) و هاجر (گوهر خیراندیش) طراحی کرد. اجرای چهره پردازی قربان سالار به عهده خود بود و هاجر را هم کارش اکرم نویدی گریم می کرد. او برای طراحی چهره قربان سالار، با چشمانی که از حدقه بیرون زده بود، پنج شش بار چهره انتظامی را «تست» کرد تا به نتیجه مطلوب برسد، و برای هر فصل حدود یک ساعت و نیم انتظامی را جلو میز گریم می نشاند تا او را آماده فیلم برداری کند. او می گوید که در چنین گریم هایی سنگینی خود را با بازیگر و حس او درهم می آمیزد تا کارش را بهتر انجام دهد.


به عبارتی تلقی بازیگر از نقش به اسکندری کمک می کند تا کاراکتر او را درست تر بپردازد، همان گونه که هر چه کریم بازیگر را به شکل نهایی اش می رساند او هم از درون خودش را به شخصیتی که ایفاگر نقش او است نزدیک تر احساس می کند. از نظر او هر هنرمندی برای آفرینش و به فعل درآوردن توانایی های درون خود به فضا و موقعیت مناسب و خاص خودش نیاز دارد.

در سالی که دستفروش در جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد برای رشته چهره پردازی جایزه ای در نظر گرفته نشده بود. این رشته از جشنواره هفتم در بخش مسابقه گنجانده شد و عبدالله اسکندری در جشنواره های هشتم برای فیلم (مادر (علی حاتمی، 1368)، دهم برای ناصرالدین شاه آکتور سینما (محسن مخملباف، 1370)، دوازدهم (به همراه مهران روحانی) برای بلندی های صفر (حسین علی فلاح لیالستانی، 1372)، سیزدهم برای آخرین بندر (حسن هدایت، 1373) و روز واقعه (شهرام اسدی، 1373) و شانزدهم برای ساحره (داود میرباقری، 1376) برنده جایزه شده است.


اسکندری همچنین هنرش را در سریال مختار نامه برای تمام اهل فن به نمایش گذاشت.


گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: pana.ir



مطالب پیشنهادی:
گلایه‌های بازیگر زن «ممنوع‌التصویر» به دلیل آواز خواندن!
هدیه تهرانی در افتتاحیه نمایشگاه عباس کیارستمی+عکس
ابی و گوگوش در تلویزیون ایران!
دلمان برای کدام نقش «زمانه» بسوزد؟
جایزه‌ای که شکست و هواداران احسان علیخانی گریه کردند!