دیوید توییلیس با زن ستیزی افراطی‌اش در «برهنه» ابایی از این ندارد كه تماشاگر را مثل كاراكترهای زن فیلم آزار دهد. این آزاردهندگی به‌شدت...



هنگامی كه «برهنه» در جشنواره فیلم كن به نمایش درآمد، منتقدی درباره‌اش نوشت وقتی می‌خواهید فیلمی از مایك‌لی را برای اولین بار تماشا كنید، قبل از ورود به سالن بهتر است یك قرص آرام‌بخش بخورید؛ تازه در این صورت هم باز نمی‌توانید از شوك ناشی از هجوم بی‌واسطه حس و حساسیت‌هایی كه مایك‌لی بی‌رحمانه بر پرده نقره‌ای منعكس كرده، رهایی یابید. مایك‌لی به لحاظ رویكرد انتقادی آثارش با هموطنش كن‌لوچ مقایسه شده است ولی برخلاف لوچ در آثار او سیاست حرف اول و آخر را نمی‌زند و هرگز سینما تحت‌الشعاع پیام‌های اجتماعی و سیاسی قرار نمی‌گیرد. مایك‌لی حتی در فرایند فیلمسازی هم كارگردان متفاوتی است. شیوه كار او با بازیگران منحصر به فرد است. او قبل از فیلمبرداری ماه‌ها با بازیگرانش كار می‌كند و آنها را در شرایط سناریو قرار می‌دهد و نكته جالب اینكه بسیاری از اتفاقاتی كه جلوی دوربین رخ می‌دهند حاصل بداهه‌پردازی‌های خلاقانه او هستند.

مایك لی
در بیستم فوریه 1943 در سالفورد به دنیا آمد. نیمه اول دهه 60 را به تحصیل در ‌آكادمی رویال هنرهای دراماتیك، مدرسه هنر كمبرول و مدرسه فیلم لندن گذراند. از 1965 به فعالیت در عرصه تئاتر پرداخت و تا ابتدای دهه 70 چندین نمایش را بر صحنه برد.
«لحظه‌های بی‌پناهی» اولین ساخته بلند سینمایی مایك لی كه در 1971 جلوی دوربین رفت، كاری بود كه لی‌ابتدا آن را روی صحنه تئاتر برده بود. شخصیت‌های خاص و روابط پیچیده میان كاراكترها در كنار لحن تند و تیز كه بعدها جزو مولفه‌های كاری لی شد، در «لحظه‌های بی‌پناهی» قابل مشاهده است. فیلم داستان زنی را روایت می‌كند كه از خواهر معلولش نگهداری می‌كند. روابط این زن با همكارش و همچنین آشنایی با كسی كه هنوز از نظر احساسی رشد نكرده، به داستان ابعادی متفاوت می‌بخشد.
«لحظه‌های بی‌پناهی» به لحاظ لحن و حال و هوا چنان با سینمای روز انگلستان نامانوس بود كه لی ناچار شد 17سال از سینما فاصله بگیرد و به تلویزیون برود.
 
كاركردن در تلویزیون مهارت فنی را برای لی به ارمغان آورد. در این دوران لی، به مهارتی تحسین‌برانگیز در كاوش در روح و روان كاراكترهایی رسید كه اغلب از طبقات پایین یا متوسط جامعه انتخاب می‌شدند. طنز تلخ و گزنده لی به آدم‌های تك افتاده‌اش و نگاه بی‌واسطه و عریانی كه كانون بحران را نشانه می‌گرفت در فیلم‌هایی چون «جشن ابیگیل»، «دیوانگان در مه» و «بزرگسالان» از حضور خلاقانه‌‌ای خبر می‌‌داد كه می‌تواند تناقض‌ها و ابتذال كاراكترها را در بستر اجتماع به تصویر بكشد.
در این رویكرد به اجتماع، لی از چپ‌گرایی مرسوم كارگردانان انگلیسی مبرا بود و در عین حال انتقادهای تندوتیزی را از سیاست‌های دولت انجام می‌داد كه اوج این انتقاد اجتماعی را می‌شود در «در‌این بین» مشاهده كرد كه در آن سیاست‌های دولت تاچر زیر تازیانه نقد گزنده لی قرار گرفته بود.
مایك لی نارضایتی اجتماعی را در حالی به تصویر می‌كشید كه از غلتیدن در دام شعارهای ژورنالیستی با مهارت فنی مثال‌زدنی‌اش پرهیز می‌كرد. در آثار تلویزیونی او، این كاراكترها بودند كه علایق و آرمان‌های سركوب شده‌شان مركز حركت درام قرار می‌گرفت و هر تصویری از اجتماع با میزانسن‌های خاص لی معنا و مفهوم می‌یافت. لی در طول دوران طولانی فعالیتش در تلویزیون به شهرت و اعتبار خاصی رسید و برخی از فیلم‌هایش در انگلستان میلیون‌ها بیننده داشتند.
در اواخر دهه 80، لی یكی از شاخص‌ترین فیلمسازان تلویزیون بود؛ زمانی كه او این موقعیت را یافت ‌ كه دوباره به سینما باز گردد. در 1988 «آرزوهای متعالی» به عنوان دومین ساخته بلند سینمایی لی و با موضوع یك خانواده طبقه كارگر كه دچار اضمحلال شده مقابل دوربین رفت. منتقدان، فیلم را به خاطر آنچه توانایی در به تصویر كشیدن خشم و هیاهوی كاراكترها خواندند، ستودند.

«زندگی شیرین»
فیلم بعدی لی هم گامی به پیش ارزیابی شد ولی سكوی پرتاب این فیلمساز، فیلم «برهنه» بود؛ فیلمی كه نمایش‌اش در جشنواره كن مهمترین اتفاق این فستیوال لقب گرفت. نمایش تضادهای روحی كاراكترها و آن حضور بی‌واسطه خالقشان كه خوب می‌داند چطور كنار بایستد تا از فضای آزاد و خلاقانه‌ای كه ایجاد كرده، بهترین بهره گرفته شود، «برهنه» را به یكی از بهترین‌های دهه 90 تبدیل كرد.
 
اجرای حیرت‌انگیز بازیگران كه حاصل كارگردانی منحصر به فرد مایك لی بود، «برهنه» را به زندگی نزدیك كرده بود. لی هنرپیشه‌ها را از مدت‌ها پیش از فیلمبرداری در موقعیت‌های داستانی سناریو قرار داد و البته سرصحنه هم آنها را با نكاتی تازه غافلگیر كرد. دیوید توییلیس با زن ستیزی افراطی‌اش در «برهنه» ابایی از این ندارد كه تماشاگر را مثل كاراكترهای زن فیلم آزار دهد. این آزاردهندگی به‌شدت تاثیرگذار و هنرمندانه در چند فیلم دیگر لی هم به چشم می‌خورد؛ جوری كه به نظر می‌رسد مایك لی با بی‌رحمی هرچه تمام‌تر،‌سویه تلخ واقعیت را عریان و بی‌واسطه به نمایش می‌گذارد.
«رازها و دروغ‌ها» باز با همان بارقه‌های نبوغ و درخشش هولناك، ذهن خلاق سازنده‌اش را به نمایش گذاشت و نشان داد كه موفقیت همه جانبه «برهنه» حاصل یك اتفاق نبوده است. موضوع فقدان عدالت كه دستمایه چند فیلم تلویزیونی لی در دهه 80 بود، در «رازها و دروغ‌ها» نیز مشهود است؛ زنی كه زندگی محنت‌باری دارد و با ایستادگی می‌كوشد تا مقابل بی‌عدالتی بایستد.
مایك لی با وجود آنكه از تصویر كردن مشكلات و مصائب ابایی ندارد، در ستایش از فردیت و ایستادگی هم كم نمی‌گذارد و همین باعث می‌شود تا آدم‌هایی كه به‌شدت معمولی‌اند،‌ به جهت مقابله با مشكلات، تبدیل به شخصیت‌هایی خاص و به یادماندنی شوند. در این دوران مایك لی به لحاظ سبكی هم به فیلمسازی صاحب امضا تبدیل شده بود؛ كارگردانی كه علاقه چندانی به حركت دادن دوربین ندارد و بیشتر این كاراكترها هستند كه در درون قاب حركت می‌كنند، دوربین اگرچه ثابت است ولی در بهترین نقطه ممكن قرار گرفته است.
 
در «دختران كارگر» استفاده از فلش بك كاملا خلاقانه است و نه تنها وقفه‌ای در روند روایت ایجاد نمی‌كند كه به غنای آن نیز می‌افزاید. مایك لی كارگردانی كمال‌گر‌است و همین نقطه تفاوت او با فیلمسازی چون كن لوچ است. كن لوچ هرجا كه ضروری ببیند فرم را فدای شعارهای مطلوب‌اش می‌كند ولی مایك لی با آنكه در آثارش رگه‌های تند و تیزی از انتقاد اجتماعی-سیاسی به چشم می‌خورد، تن به چنین كاری نمی‌دهد.  
سبك منحصر به فردش در فیلمسازی از سویی كاملا بداهه پردازانه به نظر می‌رسد و از سوی دیگر چنان منجسم است كه به نظر می‌رسد او تك تك نماها و كنش‌ها را از قبل پیش‌بینی و محاسبه كرده است. جهان از زاویه دید مایك لی گرچه جای راحتی برای زندگی كردن نیست ولی شور زیستن و خنكایی كه حاصل عشق است، آن را قابل تحمل می‌سازد؛ درست مثل پاپی، كاراكتر فیلم آخرش «بی غل و غش» كه با وجود تمام مشكلات، روحیه‌اش را در مقابل مصائب از دست نمی‌دهد.
      
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: hamshahrionline.ir