بعدازظهر سگی سگی
به هر حال هرکس فیلم مرا ببیند می‌فهمد که داستانش خیلی با «بعدازظهر سگی» شباهتی ندارد. اما این فیلم را دوست دارم. من دراین فیلم به خیلی فیلم ها طعنه زده ام. در واقع...
 
شبه کمدی‌های امروز کار ما را سخت کرده است 
در شرایطی که سینمای کمدی ایران به لحاظ کیفی و هم چنین استقبال مخاطبان با بحرانی جدی مواجه است، فیلمی ‌با عنوان «بعداز ظهر سگی سگی» به روی پرده آمده است که کمدی موفق و قابل قبولی به شمار می‌رود. «بعدازظهر سگی سگی» با ارائه داستانی پرهیجان و شوخی‌های حساب شده، موفق می‌شود ماموریت خنداندن مخاطب را به خوبی اجرا کند. به بهانه اکران این فیلم با «مصطفی کیایی» نویسنده و کارگردان «بعدازظهر سگی سگی»به گفت و گو نشستیم.داستان «بعدازظهر سگی سگی» درباره یک دانش آموخته رشته مهندسی مکانیک است که در صنعت خودروسازی طرح‌هایی ارائه کرده اما کسی به او بها نمی‌دهد. او برای این که حرف خود را به گوش مسئولان برساند بازی خطرناکی را آغاز می‌کند که منجر به گروگان گیری می‌شود. «بعدازظهر سگی سگی»، اولین فیلم بلند داستانی «مصطفی کیایی» محسوب می‌شود.

درباره شباهت‌های فیلم تان با فیلم «بعدازظهر سگی » ساخته «سیدنی لومت» توضیح دهید. از اول قصد داشتید فیلمی‌با الگوبرداری از «بعدازظهر سگی» بسازید؟

نه، اواسط کار بود که به یاد فیلم «بعدازظهر سگی» افتادم.
انتخاب نام این فیلم زمانی اتفاق افتاد که نیمی‌از فیلم نامه را نوشته بودم. در فیلم نامه من هم موضوع گروگان گیری مطرح بود.در فیلم نامه اولیه بازیگر نقش اصلی پس از دیدن یک برنامه ماهواره‌ای، تصمیم به گروگان گیری می‌گرفت. اما من به دلیل علاقه ای که به فیلم «بعدازظهر سگی» سیدنی لومت داشتم، تصمیم گرفتم اسم فیلم را «بعدازظهر سگی» بگذارم. بعد عنوانش را «بعدازظهر سگی سگی» کردم تا وجهه طنزش هم لحاظ شود. دوست داشتم به آن فیلم ادای دین کنم. شخصیت محوری داستان من هم پس از دیدن آن فیلم تصمیم به گروگان گیری می‌گیرد.

جالب است که این گونه کپی برداری‌ها از سینمای جهان، در سینمای ما زیاد اتفاق می‌افتد. اما کارگردان‌ها عنوان می‌کنند که فلان فیلم خارجی را اصلا ندیده اند و از ساخت آن خبری ندارند. شما جزو معدود افرادی هستید که اعتراف به الگوبرداری از فیلم محبوبتان می‌کنید.
 این ماجراها در سینمای ما زیاد اتفاق می‌افتد. خیلی‌ها انکار می‌کنند و می‌گویند که ما فلان فیلم را ندیده ایم. به هر حال هرکس فیلم مرا ببیند می‌فهمد که داستانش خیلی با «بعدازظهر سگی» شباهتی ندارد. اما این فیلم را دوست دارم. من دراین فیلم به خیلی فیلم‌ها طعنه زده ام. در واقع با برخی فیلم‌های دیگر ایرانی و خارجی شوخی کرده ام. این کار در سینمای جهان رایج است.

شخصیت اصلی فیلم شما که یک تحصیل کرده است، تحت تاثیر تماشای یک فیلم تصمیم به گروگان گیری می‌گیرد. فکر نمی‌کنید تاثیرپذیری او از یک فیلم یک مقدار اغراق آمیز از آب درآمده است؟

بله. اغراق آمیز است. اما اگر فیلم من یک ملودرام بود که منطق داستانی در آن رعایت شده بود، حرف شما درست بود. اما ما از اول به تماشاگر یک نوع بی منطقی را عرضه می‌کنیم. اگر شما متن پایانی را به خاطر داشته باشید، می‌گوید همه آدم‌ها غیرواقعی و زاده ذهن پریشان نویسنده هستند. حتی در موسیقی یک نوع بی منطقی و ناکوکی وجود دارد. این‌ها همه تعمدی بود.می‌توانیم درباره انگیزه گروگان گیری بحث کنیم. من این‌ها را کوتاه کوتاه به مخاطب ارائه کردم. گفتم همسر این فرد او را ترک کرده یا از کار اخراج شده است. تماشای آن فیلم برای «فرشید» یک جرقه بود.

در فیلم شما انگار هیچ چیز سر جای خودش نیست و همه اتفاقات از یک منطق کارتونی پیروی می‌کند. در این شرایط وقتی یک نفر حرف جدی می‌زند بامزه به نظر می‌رسد. چطور به این ترکیب رسیدید؟

 دوستانم وقتی فیلم نامه این کار را خواندند، گفتند که این فیلم یا خیلی لوس می‌شود یا خوب از آب در می‌آید. اما من مطمئن بودم که لوس نمی‌شود. همه می‌گفتند مگر می‌شود پلیس این طوری حرف بزند؟ علاقه داشتم شخصیت‌ها جدی باشند و تنها موقعیت‌شان طنز باشد. فکر می‌کنم چنین شرایطی، برای بسیاری از بازیگرانی که نقش‌های جدی بازی می‌کنند دشوار باشد. من اعتقاد داشتم که باید همه چیز را جدی ببینیم. موقعیت، خودش طنز را به وجود می‌آورد. من معتقدم که کمدی همیشه در تضاد اتفاق می‌افتد. وقتی نیروهای پلیس می‌ریزند و بالگرد می‌آید، آن وقت آدمی‌مثل «سعید آقاخانی» می‌آید تا این مشکل را حل کند.من به «مجید صالحی» و دیگر بازیگران گفتم شما به قضیه جدی نگاه کنید.

فکر می‌کنید در فیلم نامه تان چقدر به واقعیت وفادار بوده اید؟

کمدی مثل یک کاریکاتور است. شما به صورت یک آدم نگاه می‌کنید و ایرادهایش را بزرگ تر نشان می‌دهید. من از واقعیت وام گرفته ام. اما یک جاهایی اغراق کرده ایم. ما آدم‌هایی شبیه «رضا عطاران» را داریم که مزاحم ناموس مردم می‌شوند. روی سایت من یک پیغام گذاشته اند. یک نفر نوشته است من مهندس مکانیک هستم و در یک شرکت خودروسازی کار می‌کنم من هم مثل فرشید از کار بیکار شده ام. البته او گروگان گیری نکرده بود. این اتفاق ممکن است برای هرکسی رخ دهد. ممکن است اتفاق داستان ما، برای یک تحصیل کرده سینما هم بیفتد. کسانی که درس خوانده اند و به تخصص شان توجهی نشده است، حسی شبیه حس فرشید دارند.

میانه تان با کمدی‌های سطحی در حال اکران چطور است؟ نمی‌ترسیدید فیلم تان در کنار آن‌ها قضاوت شود؟

بیشتر کمدی‌های امروزی، ترکیب چند کلیپ و آواز و شوخی‌های کلامی‌ هستند.
فکر می‌کنم شبه کمدی‌هایی که اسم کمدی را یدک می‌کشند، کار ما را سخت کرده است. باید تلاش کنیم مخاطب را به سینما بکشانیم و بگوییم یک کمدی خوب ساخته ایم. ما تلاش کرده ایم قواعد رایج در کمدی‌های امروزی را تا حدی بشکنیم و مبتنی بر موقعیت کار کنیم. در فیلم ما شوخی گفتاری و تصویری وجود دارد. اما همه این‌ها در دل کمدی موقعیت اتفاق می‌افتد. داستان یک خطی ما این است که یک نفر در یک گروگان گیری گیر افتاده است. این یعنی موقعیت داستانی. یکی از شخصیت‌های فیلم مدعی شده که فلانی همسر من است. بعد مشخص می‌شود که این شخص همسر فرد دیگری است. این یک موقعیت دیگر در دل فیلم است. دو نفر آدم دروغگو هم جزو گروگان‌ها قرار گرفته اند.م ن در یکی از مصاحبه‌هایم گفتم این فیلم را با نیت خیر ساخته ام. بعد چند نفر پرسیدند مگر انفاق کرده ای یا نذری داده ای؟ اما واقعا ایده آل من این بود که فضای کمدی‌های کنونی را عوض کنم. این که چقدر فیلم من موفق بوده، قضاوتش با مردم است. شاید فیلم بعدی من کمدی نباشد. الان هم هدفم گیشه نبوده است. فکر می‌کنم می‌شود فیلمی‌ساخت که هم مردم را بخنداند و هم ارزشمند باشد. «بعدازظهر سگی سگی» با یک فکر ایده آل و آرمانی شروع شد. طنز در ادبیات یک رسالتی دارد. ما سعی کردیم آن را در یک کمدی سینمایی اجرا کنیم. من بیشتر دنبال این بودم که بیننده بعد از تماشای فیلم به فکر واداشته شود.کمدی باید لحظات شادی را برای مخاطب به وجود آورد و در کنارش، نگاه انتقادی هم داشته باشد. ما به اندازه ای که دستمان را بازگذاشتند سعی کردیم این اتفاق بیفتد من نمی‌دانم این ایده آل چقدر عملی شده است. علاقه داشتم فیلمی‌ کمدی بسازم که با کمدی‌های رایج امروزی تفاوت داشته باشد. یعنی داستان محور و بر موقعیت متکی باشد.

فکر می‌کنید به چند درصد چیزی که فکر می‌کردید رسیده اید؟
آدم به خاطر وجود محدودیت‌های تولید و ممیزی، هیچ وقت به ایده آل‌هایش نمی‌رسد. ولی در کل فکر می‌کنم این رقم بین ۶۰ تا ۷۰ درصد باشد.
 
  
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: khorasannews.com
 
مطالب پیشنهادی:
گزارش تصویری: فیلم «هرچه خدا بخواهد»
درباره «سن‌پطرزبورگ»
 گزارش تصویری فیلم «بعدازظهر سگی سگی»
گزارش تصویری از فیلم شکلات داغ
گزارش تصویری: پشت صحنه فیلم سینمایی ملک سلیمان