نگاهی به فیلم «خوابهای دنبالهدار» پوران درخشنده
2 پاره نامساوی یك فیلم
این كه بچهها خواب میبینند و بعد، این خواب تعبیر میشود، ایده تازهای در سینمای جهان نیست اما این كه خواب دختربچهای دقیقاً همان چیزی باشد كه در واقعیت اتفاق میافتد یا اتفاق افتاده [یعنی بچه دارای خاصیت «دوربینی» باشد] با این وضوح و روشنی، تازه است و البته در فیلمنامه، آنقدر خوب شكل گرفته كه باورپذیری آن دچار خدشه نمیشود. ریتم فیلمنامه [مگر آن دستانداز غیرطبیعی منجر به تعویض نوع مخاطب كه از سینمای دلهره سر در میآورد] ریتم خوبی است و جذاب برای مخاطبان نوجوان. نظرگاه متن هم تقریباً از نظرگاه این گروه سنی تخطی نمیكند [مگر در همان یك چهارم پایانی كابوسوار] در نهایت میتوان به این نتیجه رسید كه اگر فیلم به دو پاره نامساوی [از لحاظ مخاطبشناسی] تقسیم نمیشد، میشد اسمش را گذاشت بهترین كار درخشنده تا به حال.
2 پاره نامساوی یك فیلم
این كه بچهها خواب میبینند و بعد، این خواب تعبیر میشود، ایده تازهای در سینمای جهان نیست اما این كه خواب دختربچهای دقیقاً همان چیزی باشد كه در واقعیت اتفاق میافتد یا اتفاق افتاده [یعنی بچه دارای خاصیت «دوربینی» باشد] با این وضوح و روشنی، تازه است و البته در فیلمنامه، آنقدر خوب شكل گرفته كه باورپذیری آن دچار خدشه نمیشود. ریتم فیلمنامه [مگر آن دستانداز غیرطبیعی منجر به تعویض نوع مخاطب كه از سینمای دلهره سر در میآورد] ریتم خوبی است و جذاب برای مخاطبان نوجوان. نظرگاه متن هم تقریباً از نظرگاه این گروه سنی تخطی نمیكند [مگر در همان یك چهارم پایانی كابوسوار] در نهایت میتوان به این نتیجه رسید كه اگر فیلم به دو پاره نامساوی [از لحاظ مخاطبشناسی] تقسیم نمیشد، میشد اسمش را گذاشت بهترین كار درخشنده تا به حال.
جای خالی «معجزهگر»
پوران درخشنده از همان آغاز كار خود در دهه 60 تاكنون، مخاطبانش را مجاب كرده كه به هر شكل و با هر مضمون و ایدهای كه فیلم بسازد، در نهایت «ملودرام»، همان «روم» است كه قرار است تمام راهها به آن منتهی شود! دو فیلم نخست او [«رابطه» و «پرنده كوچك خوشبختی» كه اعتبار و تمایز نامی و كاری برایش به ارمغان آوردند] در واقع، جلوهای دیگر از ملودرامهای پرمخاطب دهه 60 بودند كه گاه در آثاری چون «گل مریم»، پای كودكان را هم به قصه میكشاندند چنان كه در «میخواهم زندگی كنم» چنین كردند. این كه بهانه ملودرامهای نخست درخشنده، معلولیت جسمی نوجوانان حاضر در قصه بود، باعث نشد كه ویژگی خاصی به این نوجوانان بخشیده شود [لااقل در آن حد كه در «معجزهگر» آرتور پن- به عنوان فیلم محبوب مخاطبان تلویزیون ایران در دهه 60- میشد شاهدش بود].
پوران درخشنده از همان آغاز كار خود در دهه 60 تاكنون، مخاطبانش را مجاب كرده كه به هر شكل و با هر مضمون و ایدهای كه فیلم بسازد، در نهایت «ملودرام»، همان «روم» است كه قرار است تمام راهها به آن منتهی شود! دو فیلم نخست او [«رابطه» و «پرنده كوچك خوشبختی» كه اعتبار و تمایز نامی و كاری برایش به ارمغان آوردند] در واقع، جلوهای دیگر از ملودرامهای پرمخاطب دهه 60 بودند كه گاه در آثاری چون «گل مریم»، پای كودكان را هم به قصه میكشاندند چنان كه در «میخواهم زندگی كنم» چنین كردند. این كه بهانه ملودرامهای نخست درخشنده، معلولیت جسمی نوجوانان حاضر در قصه بود، باعث نشد كه ویژگی خاصی به این نوجوانان بخشیده شود [لااقل در آن حد كه در «معجزهگر» آرتور پن- به عنوان فیلم محبوب مخاطبان تلویزیون ایران در دهه 60- میشد شاهدش بود].
سینمای بینابینی را ادامه خواهد داد؟
در میان سه فیلمساز زنی كه در دهه 60 به سینمای مردانه ما حال و هوای تازهای بخشیدند، پوران درخشنده، محتملاً كمكارترین و ناآشناترین نام برای نسل جدید سینماروهای دهه 80 است. تا پیش از آن فیلم بلندپروازانه كه در امریكا ساخت، با حضور پسر آنتونی كوئین [و یا قصهای به وام گرفته از سینمای هند]، همه چیز تقریباً داشت خوب پیش میرفت. درست است كه نقش اجتماعی آثار درخشنده هیچ وقت قابل مقایسه با آن دو فیلمساز دیگر نبود، اما ملودرامی كه او ارائه میداد، برای مخاطبان عام دلنشین و متفاوت بود؛ متفاومت با ملودرامهای دیگری كه از سینمای بدنه شاهد بودند. در واقع او اندك اندك داشت با ارائه كیفیتی قابل قبول، همان مسیری را میپیمود كه جلال مقدم در دهه 50 به قلهاش رسیده بود یعنی سینمایی بینابینی را ارائه میداد. به هر حال، گذشتهها گذشته!
در میان سه فیلمساز زنی كه در دهه 60 به سینمای مردانه ما حال و هوای تازهای بخشیدند، پوران درخشنده، محتملاً كمكارترین و ناآشناترین نام برای نسل جدید سینماروهای دهه 80 است. تا پیش از آن فیلم بلندپروازانه كه در امریكا ساخت، با حضور پسر آنتونی كوئین [و یا قصهای به وام گرفته از سینمای هند]، همه چیز تقریباً داشت خوب پیش میرفت. درست است كه نقش اجتماعی آثار درخشنده هیچ وقت قابل مقایسه با آن دو فیلمساز دیگر نبود، اما ملودرامی كه او ارائه میداد، برای مخاطبان عام دلنشین و متفاوت بود؛ متفاومت با ملودرامهای دیگری كه از سینمای بدنه شاهد بودند. در واقع او اندك اندك داشت با ارائه كیفیتی قابل قبول، همان مسیری را میپیمود كه جلال مقدم در دهه 50 به قلهاش رسیده بود یعنی سینمایی بینابینی را ارائه میداد. به هر حال، گذشتهها گذشته!
از زمانی كه سینمای كودك و نوجوان به عنوان سینمایی گلخانهای در اواخر دهه چهل، اندك اندك در ایران حیات یافت، این سؤال مطرح بود كه سینمای كودك چه تفاوتی دارد با سینمایی كه صرفاً از حضور و ایدههای مربوط به زندگی كودك بهره میگیرد؟ پوران درخشنده، از نخستین سینماگرانی بود كه سعی كرد این سینما را از حالت گلخانهایاش برهاند و به هویت اقتصادی مستقلی برساند با 2 فیلم «رابطه» و «پرنده كوچك خوشبختی»؛ مسیری كه بعد از این دو فیلم، توسط او دنبال نشد تا همین فیلم اخیر؛ كه كمابیش نظری دارد به ایدههای همان فیلمها. به گمانم برای رسیدن به این نكته كه «خوابهای دنبالهدار» فیلم موفقی است یا نه، اول باید دید كه مخاطبان این فیلم چه طیفی میتوانند باشند؟ وقتی به گذشته نگاه میكنیم در مییابیم كه نه «رابطه» نه «پرنده كوچك خوشبختی»، فیلم هایی برای نوجوانان نیستند بلكه آثاری هستند كه با استفاده از ایده معلولیت جسمی نوجوانان و خطاب به بزرگسالان ساخته شدهاند. متأسفانه، این مسیری است كه در آثار گلخانهای این سینما هم شاهدش بودهایم. درخشنده، در فیلم اخیر خود، البته، از مسیر یاد شده تقریباً دور شده یعنی سه چهارم فیلم، اثری است درگیر دنیای كودكی و دارای جذابیتهایی كه میتواند مخاطب كودك و نوجوان را [بیشتر نوجوان را] مشتاق دیدار فیلم كند اما ناگهان، با یك چرخش غیرمنتظره، فیلم وارد حوزه «تریلر» میشود آن هم به شیوه «سكوت برهها» و نمونههای تینیجریاش مثل جیغ، هالیووین، میدانم تابستان سال گذشته را چه كردی و در نهایت، با محور قرار دادن یك شخصیت معلول در مركز «وحشت»، یادآور همه آثاری است كه عدهای دانشآموز یا دانشجو به همكلاسی خود آسیب رساندهاند و او از آن جهان یا این جهان [البته با ظاهری آسیب دیده و دلخراش] برمیگردد كه انتقام بگیرد. این تغییر مسیر در مواجهه با مخاطب، میتواند خطرناك باشد آن هم در سینمایی كه دست مخاطباناش مثل مخاطبان سینمای دهه شصت، آنقدرها بسته نیست كه از سر ناچاری و در 2 روز پایان هفته به دیدار هر فیلمی [كه راهی پرده شده] بروند. چرا درخشنده از یك قصه پریان جذاب، به یك «كابوس» رو آورده؛ آیا از یاد برده كه كهنهكاری مثل «برتون» هم، وقتی میخواهد «كابوس» را نشان دهد، در نهایت از آن قصه پریان میسازد [چنانكه در «كابوس شب كریسمس» و «عروس مرده» چنین كرد] گمان نكنم كه درخشنده در یك فیلم زنده و با طیف مخاطبان مشخص، نیازمند این بوده باشد همان مسیری را برود كه انیمیشن «ترس از تاریكی» رفت؛ انیمیشنی كه درجه خشونت و وحشتاش در حدی است كه برای یك بزرگسال هم، به بدخوابیهای شبانه منجر میشود. طبیعتاً كسی در فرانسه به این فكر نمیافتد كه این انیمیشن را نشان فرزندانش دهد. درخشنده از «رابطه» تا «خوابهای دنبالهدار»، با مخاطب دچار مشكل رابطه بوده و هیچوقت نتوانسته یك «ژانر» را بهدرستی و تمام و كمال بر پرده شكل دهد. به یاد بیاوریم تلاشی را كه در امریكا به سرانجام نرسید و از آمیختگی عجیب و شگفتآور ملودرام و اكشن با سینمای پیش از 1346، اثری پدید آمد كه تنها عنصر جذابش برای مخاطب ایرانی، حضور پسر آنتونی كوئین در آن بود [یادتان هست روزگاری را كه آثار كمهزینه هالیوودی را با حضور پسر، برادر، خواهر، دختر یا برادرزاده فلان بازیگر مشهور اكران میكردند و در آنها، نه قصه نه بازی نه كارگردانی فیلم تعریفی نداشت]؛ البته قصد ندارم خوابهای دنبالهدار را با آن اثر بشدت ناموفق مقایسه كنم. مشكل این فیلم، نه در فیلمنامه بد است، نه در بازیهای بد [انصافاً در آن، شاهد یكی از بهترین بازیگردانیهای درخشنده طی سه دهه فعالیت هنریاش بودهایم] نه در كارگردانی بد؛ مشكل، در عدم تجانس آن سهچهارم كودكانه با این یكچهارم «كابوس در الم استریت» است! چه كسی قرار است این فیلم را ببیند؟
بچهها را كه باید بعد از آن سهچهارم اول، از سینما بیرون برد و بزرگترها هم كه سهچهارم اول فیلم، نمیتواند برایشان جذاب باشد. چه باید كرد؟ خود درخشنده اگر جای مخاطبی بود كه قرار بود برای دیدن این فیلم حداقل 30 هزار ریال و حداكثر چهار هزار ریال برای هر نفر بپردازد، چه میكرد؟ اقتصاد و هنر، در برخی تقاطعها، بدجوری با هم گره میخورند.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: tehrooz.com/ آریان گلصورت
مطالب پیشنهادی:
«ملک سلیمان» نمایش نزدیکی عالم جن و انس است
رازهای ترسناکترین فیلم تاریخ!
حاشیه ها و مشکلات آدم برفی از زبان داوود میرباقری در یک گفتگوی امروزی
ترسناکترین کودکان روانی قاتل در فیلمهای هالیوود!! (+عکس)
5 شخصیت منفى دوستداشتنى سینما!!