گفتوگو با بهزاد حاتم
کتاب «تالار رودکی» با پنجاه پوستر بیشتر شبیه یک صندوقچه گنج است تا یک کتاب. کتابی نایاب، با کاغذ و چاپی نفیس، که طراحی پوسترهای تالار رودکی را به دست صادق بریرانی و بهزاد حاتم (از 1346 تا 1356)، نمایش میدهد. این پوسترها هنوز هم پس از گذشت سالها بیننده امروزی را به وجد میآورد. با نگاهی موشکافانه میتوان هنوز هم این پوسترها را از بهترینهای پوسترهای نمایش (تئاتر، اُپرا، باله) برشمرد (اما دریغ و صد افسوس که نبود حافظه تاریخی ما شامل گرافیکمان هم میشود. متأسفانه بسیاری از طراحان جوان ما با بخشهایی از تاریخ گرافیک ایران آشنایی ندارند). در هر حال، پوسترهای تالار رودکی آغاز آشناییام با بهزاد حاتم شد. پس از مدتها پژوهشگر و منتقدی کاربلد را یافتم که در مجله رودکی (سابق) قلم میزد. در ابتدا، باورش برایم سخت بود که آیا این همان بهزاد حاتم است! بهزاد حاتم را پس از چند گفتوگوی تلفنی در شب افتتاحیه نمایشگاه گوش ونگوگ دیدم. نمایشگاه موفقی که کمتر در داخل به آن توجه شد. دلم میخواست با او درباره نقد هنری در ایران، مجله رودکی، ... صحبت کنم. اما مجال اندک بود و گفتوگوی ما فقط بر محور پوسترها گشت.
شروع كار هنری بهزاد حاتم از چه وقتی است؟
از بچگی میدانستم كه هنرمند خواهم شد! در دوران نوجوانی نقاشی میكردم، و حالا كه به یاد میآورم، میبینم چــه انــدازه پیشرو بــودم؛ مــثلاً، در شانزدهسالــگی room installation درست میكردم. به تدریج متوجه هنر گرافیك شدم. در همان ایام مجلههای گرافیك خارجی به دستم میرسید. در واقع، با آنها به خودم گرافیك میآموختم. بعد از آن بود كه به دانشكده هنرهای زیبا رفتم. ولی هرگز آنجا چیزی یاد نگرفتم. هم مكتبگریز بودم و هم با اولین پروژهای كه كار كردم، توُ ذوقم خورد و حس كردم، آنجا جای نوآوری نیست. در همان روزها مجله رودكی راه افتاد كه من از اول با آن بودم. برای صفحهبندی مجله به دفتر ممیز- كه با او و مثقالی از پیش آشنا بودم- میرفتم و در آنجا از نزدیک اجرای كار گرافیك را میدیدم.
اولین بار چه وقت وسوسه شدید، طراحی گرافیك کنید؟
در واقع، قبل از راه افتادن مجله رودكی شنیدم كه تالار رودكی برای معرفی چند برنامه یك بروشور لازم دارد. رئیس بافرهنگ روابط عمومی پذیرفت كه من را بیازماید. من برای اطلاعرسانی برنامههای سه گروه هنری (موریس ژار، آلوین نیكلایس و اُركستر پاریس)، كه در بهار 1350، در تالار رودكی، اجرا شد، بروشوری طراحی كردم. این نخستین كاری بود كه از من چاپ شد.
برخوردها چه طوری بود؟ آیا فضای كار برای طراحی پوستر به رویتان باز بود؟
مسلماً باز بود. اگر نبود که این كارها خلق نشده بود. در كنار بریرانی، كه سالها پوسترهای تالار رودكی را طراحی میکرد، به من هم میدان داده شد. بعد از مدتی همه كارها را خودم میكردم. هفتهای یكی دو پوستر و چهار- پنج بروشور.
در آن زمان گرافیك امریكا هم كسی مثل گلیزر را دارد؛ چرا تأثیر او كمتر است؟ نگاه ضد امریکایی و گرایش به چپ اغلب روشنفكران را در این جریان، مؤثر نمیدانید؟
شاید حرف شما درست باشد. ولی از آنجا كه من گرایشی به سیاست نداشتم، هرگز به این مسأله فكر هم نمیكردم.
آیا کسب درآمد از راه طراحی پوستر، به عنوان یك شغل، زندگیتان را تأمین میكرد؟ اصولاً رفاه مادی یك طراح چه تأثیری بر كیفیت آثارش دارد؟
روند طراحی یك پوستر برای شما چه طوری بود؛ شاید خواندن فقط قسمتی از آن هم برای طراحان نسل امروز جالب باشد؟
نوع طراحی دستی شما و، این كه گمان میكنم، بیشتر كارهاتان برای چاپ سیلك اسکرین طراحی شده، برایم جالب است. آیا در ادامة كارهاتان شیوه خاصی را دنبال میكردید؟
در طراحی پوسترهاتان به نظر بیانی فرا منطقهای و بعضاً غربی دارید. تأكید بر بیان بومی و منطقهای یك اثر چه قدر برایتان مهم بوده، هرچند میدانم، خیلی از كارهای شما برای سفارشی طراحی شده كه موضوعی غیر ایرانی دارد؟
بر خلاف بعضی از طراحان نسل امروز، كه از تم اصلی نمایش فاصله میگیرند، شما در آثارتان به تم اصلی وفادارید. چه طور طراحی یك پوستر را كارگردانی میکردید؟
سفارشدهندگان چه برخوردی با كارهاتان داشتند؟
بگذارید واقعیتی را برایتان تعریف کنم: از روزی كه كارم را شروع كردم، سفارشدهندگان همیشه متوجه بودند كه من در زمینه فرهنگی بیشتر از آنها میدانم. احاطهام به ادبیات، سینما، نمایش، نقاشی، ... به من كمك كرد، همه دستم را باز بگذارند. از همان اول نه با سفارشدهندهام حرفی میزدم، نه حتا پوسترها را قبل از چاپ به آنها نشان میدادم. سفارشدهنده مثل دیگران پوستر را در خیابان میدید! نتیجه كار هم این بود كه كارم همیشه در جذب مشتری برای نمایش خیلی مؤثر بود.
تأثیر عملی پوستر در آن زمان بر مردم چه بود؟
در آن زمان، ما از مزیتی برخوردار بودیم كه حالا وجود ندارد. در آن زمان تعداد پوسترهایی كه در شهر دیده میشد، خیلی كم بود. از مراكز محدودی پوستر بیرون میآمد. جاهایی هم- مثلاً بعضی از رستورانهای خاص- دوست داشتند، پوسترهای فرهنگی را به دیوارهاشان بچسبانند. مردم هم عادت داشـــتند كه از این راه اطلاعات به دســــت بیاورند و بدانند كجا چه خبر است.
تیراژ پوسترها چه قدر بود؟
از هر پوستر سیصد ورقه چاپ میشد.
بعد از تالار رودكی چه عاملی باعث شد که دیگر طراحی پوستر نكنید؟
وقتی من فعالیتی به آن گستردگی و سطح بالایی داشتم، طبعاً با قطع شدن آن دیگر برایم جذابیتی نداشت كه بخواهم كارهای مختصری بكنم. دوباره به سراغ نقاشی رفتم. یك دوره نقاشی كردم و در خارج از ایران به نمایش گذاشتم. ولی متأسفانه استمرار نداشت؛ چون زندگیام استمرار نداشت. در كشورهای مختلف زندگی كردم و بیشتر دنبال فرهنگ بودم تا كار خودم. در سالهای گذشته در ایران كارم تبلیغات بوده. مهمترین كارم طراحی پیكره بیلبوردهای تبلیغاتی بوده. با اولین بیلبوردی كه ساختم، یك جایزه مهم بینالمللی به دست آوردم. در زمینه طراحی گرافیك، فقط چند كار خیلی ساده برای شركت ساراول کردم كه مشتری یكی از بیلبوردهای من بود و مدیرانش هم آدمهای فهمیدهای هستند. طرح اولیه، كه خیلی ساده بود، چنان موفق بود كه تا چند سال واریاسیونهای مختلف آن روی بیلبورد رفت.

www.seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ