برنده متعهد میشود؛ بازنده وعده میدهد.
وقتی برندهای مرتکب اشتباه میشود، میگوید: ((اشتباه کردم))؛ وقتی بازندهای مرتکب اشتباه میشود، میگوید: ((تقصیر من نبود))
برنده بیش از بازنده کار انجام میدهد، و در انتها بازهم وقت دارد؛ بازنده همیشه((آنقدرگرفتار))است که نمیتواند به کارهای ضروری بپردازد.
هراس برنده از باختن به آن اندازه نیست که بازنده باطناً از برنده شدن دارد.
برنده به بررسی دقیق یک مشکل میپرازد؛ بازنده از کنار مشکل گذشته وآن را حل نشده رها میکند.
برنده میگوید؛ ((بیا برای مشکل راه حلی پیدا کنیم؛)) بازنده میگوید؛((هیچ کس راه حلی را نمیدانند.))
برنده میداند به خاطر چه چیزی پیکار کند، و بر سر چه چیزی توافق و سازش نماید؛ بازنده آن جا که نباید، سازش میکند، و به خاطر چیزی که ارزش ندارد مبارزه میکند.
برنده با جبران اشتباهش، تاسف و پشیمانی خود را نشان میدهد؛ بازنده میگوید؛ ((متاسفم))،اما درآینده اشتباه خود را تکرار میکند.
برنده مورد تحسین واقع شدن را به ((دوست داشته شدن)) ترجیح میدهد، هر چند که هر دو حالت مدنظر دارد؛ بازنده ((دوست داشتنی)) بودن را، به مورد تحسین واقع شدن ترجیح میدهد،حتی اگر بهای آن خفت و خواری باشد.
برنده گوش میدهد؛ بازنده فقط منتظر رسیدن نوبت خود برای حرف زدن است.
گردآوری: گروه سرگرمی سیمرغ-محیا ترکمان
www.seemorgh.com/entertainment
اختصاصی سیمرغ
برگرفته از کتاب برندگان و بازندگان-سیدنی جی هریس