وقت خواندن این گزارش حواستان باشد که این دو صفحه یک منوی پیشنهادی است تا بر اساس علاقه و شناخت اولیه ای که از جو کار به دست می‌آورید؛ یک تصمیم درست و حسابی بگیرید. ترتیب ذکر نمایش‌ها...
 
معرکه گیری، آخر پاییز
 در این روز‌های سرد، تئاتر شهر شب‌های داغی را تجربه می‌کند.
این روز‌ها سالن‌های تئاتر شهر حسابی شلوغ و پلوغ هستند. تا قبل از رسیدن ماه محرم تئاتری‌ها وقت دارند بیشتر روی صحنه باشند. پس پربیراه نیست که هنرمندان و گروه‌های نمایشی این شب‌ها را از دست ندهند. اگر به طور اتفاقی به هر کدام از سالن‌های این مجموعه سری بزنید، یک یا چند چهره آشنا می‌بینید؛ از بازیگران قدر خاک صحنه خورده تئاتر تا جوان‌های جویای نامی که البته پیش از این در تلویزیون و رادیو کیا و بیایی داشته اند و اگر از خوره‌های تلویزیون هم باشید؛ آن‌ها را می‌شناسید. وقت خواندن این گزارش حواستان باشد که این دو صفحه یک منوی پیشنهادی است تا بر اساس علاقه و شناخت اولیه ای که از جو کار به دست می‌آورید؛ یک تصمیم درست و حسابی بگیرید. ترتیب ذکر نمایش‌ها هم کاملا اتفاقی است و بعید می‌دانیم کسی بتواند همزمان از تمام نمایش‌های این ماه تئاتر شهر راضی بیرون بیاید.

فیروزه/ بهزاد فراهانی
مرگ (بیوک میرزایی) به سراغ یک نویسنده (فرخ نعمتی) می‌رود. نویسنده که حسابی از مرگ گریزان است، سعی می‌کند با اجرای نمایش نامه‌های مختلف، مرگ را بی‌خیال کند. به زندگی ادامه دهد و به آرزو‌های ناتمامش برسد. نمایش از پنج اپیزود مجزا تشکیل شده.
 
بهزاد فراهانی
چرا باید این نمایش را ببینیم؟
به نظر من «فیروزه» یکی از تئاتر‌های ملی است که کوشش کرده تمام دستاورد‌های فنی و ادبی این بخش از نمایش ملی ما را در بر بگیرد، ضمن این که یک نیروی خیلی خوب هم پشت این کار قرار دارد. بیشتر بازیگران این نمایش بیش از 40 سال تجربه کار هنری دارند، از طرف دیگر هم مفاهیمی که در این نمایش به آن‌ها اشاره می‌شود، حاصل رنج روزگاران ماست. مفاهیم به کار گرفته شده، مفاهیمی انسانی هستند در ارتباط با مسائل روز و در گیری با مسائلی مثل فقر، سیاست و ساده‌انگاری‌های درون ما و از همه مهم‌تر پرداختن به ظلم و ظلم پذیری.
 
شما هم مثل خود نویسنده نمایش می‌توانید مسیر زندگی را با هنرتان تغییر دهید؟
من این‌ها را کابوس و دلشوره درونی یک نویسنده و کارگردان تئاتر می‌دانم، بستری در رابطه با چالش‌های درونی یک هنرمند. شاید برداشت شما از شخصیت مرگ، فرشته قابض الارواح باشد اما همان طور که در نمایش هم می‌شنوید، مرگ به نویسنده می‌گوید: «من خود توام، در توام، با توام، فکر می‌کنی من رفته ام، من هستم» همان حرف اولم که گفتم این نمایش تصویری از درگیری روانی جمعیت هنرمند است.

 در آخر نمایش شما هم، نویسنده تسلیم مرگ می‌شود و تصویری که از مرگ ارائه می‌کنید به هولناکی همان «فاوست» گوته می‌شود.
چه کار کنم؟ زندگی همین است دیگر. وقتی عزیزانم به راحتی جلوی چشمم از بین می‌روند، وقتی مهدی فتحی جلوی چشمم می‌میرد، چه حرفی غیر از این توی نمایشم می‌توانم بزنم؟ کی می‌تواند بگوید فتحی را چی نابود کرده؟ چه جوری نابود کرده.
 
شقایق فراهانی
از بازی کردن در نقش زنی اشرافی با این ویژگی‌های ظاهری نترسیدید.
من همیشه به نقش‌هایی علاقه داشتم که حرفی برای گفتن داشته باشند. از تکرار گریزانم و خودم اصرار داشتم که این ویژگی‌ها را به این زن که اسمش درمتن زن اشرافی است اضافه کنم. به خاطر دلایل شخصی در بقیه اپیزود‌ها بازی نکردم ولی نقشم در اپیزود اول را دوست دارم.
 
 اگر کسی جز پدرتان این نقش را به شما پیشنهاد می‌داد، می‌پذیرفتید؟
بله، اتفاقا من به پدر پیشنهاد دادم که این نقش را به من بدهد. ایشان ابتدا زیاد مایل نبودند و این تقاضای خودم بود.
 
بعضی‌ها معتقدند شما برای این نقش از تجربه‌های زندگی تان به صورت مستقیم استفاده کرده اید.
من هر نقشی که بازی می‌کنم، سعی دارم مشابه آن را در زندگی عادی پیدا کرده و به آن رجوع کنم. باید بروم این آدم را ببینم و با او زندگی و معاشرت کنم تا او را پیدا کنم. من عین این زن را بار‌ها در طول زندگی دیده ام. زن‌هایی با این هیبت و اخلاق حتی نحوه راه رفتن و آرایش را دیده بودم، اما بین آن‌ها و خودم ارتباطی حس نمی‌‌کنم.

سوگ سیاوش/ سیاوش طهمورث
صحنه نمایش یک قهوه خانه سنتی با تمام جزئیات و عنصر آن است. نقاشی‌های قهوه خانه ای از شاهنامه، یک رادیوی گت و گنده و میز و صندلی‌های ساده چوبی. حیاط با آجر‌های مربعی مفروش شده است و حوضی در وسط نمای قهوه خانه را کامل می‌کند. حالا در این قهوه خانه داستان سیاوش و عبورش از آتش به جای آن که نقش شود، جان می‌گیرد و این اسطوره تراژیک در مقابل چشمان تماشاچیان دوباره اتفاق می‌افتد. مرجانه گلچین که تا چند هفته پیش زیور «شمس‌العماره» بود، بعد از دو سال دوباره به صحنه نمایش برگشته است. این نمایش قبلا در سال 76 هم به اجرای عمومی در آمده بود.
 
سیاوش تهمورث
چرا باید این نمایش را ببینیم؟
من به شخصه همیشه دنبال نمایشی هستم که موقعیت ساختار وجودی خودم را که بر گرفته از فرهنگ، سنت و آداب و رسومم است، مطرح بکنم. دوستانی که به تماشای این نمایش می‌آیند، به تماشای خودشان، سنت خودشان و موقعیت خودشان می‌آیند و با دیدن این کار تاریخ خود را دنبال می‌کنند. کار بر گرفته از فرهنگ خود تماشاچی است و دیدن آن به همین علت می‌تواند جذاب باشد. از طرفی من فکر می‌کنم گروه دارد تئاتر را به معنای واقعی کار می‌کند. نمی‌خواهیم تماشاگر فقط سرگرم شود، می‌خواهیم در بیان آن چه بازی می‌کنیم، صادق باشیم.
 
کودکی خودتان در چنین قهوه خانه ای گذشته است؟
من بزرگ شده چهار راه مختاری هستم. زیاد قهوه خانه رفته ام اما اصولا اعتقاد من این است که دیدن مهم نیست. تاثیر پذیرفتن از روح چنین جا‌هایی مهم است چون من امکان دیدن همه قهوه خانه‌ها را نداشتم ولی می‌توان گفت که بیشتر شان این طور بوده اند. تمام قهوه خانه‌ها به ویژه در دو سه دهه اخیر به این صورت سنت را در خودشان حفظ نکرده اند. قهوه خانه به نظر من فقط جای نشستن و خوردن نیست، جای یکی شدن آدم‌هایی است که در آن جا می‌نشینند و دغدغه‌هایشان را واگویه می‌کنند.
 
جن گیر/ کوروش نریمانی
کورش نریمانی از آن دسته کارگردان‌هایی است که خیلی خوب می‌داند مخاطبانش دنبال چه هستند، ‌مخصوصا وقتی کاری را که خودش نوشته است کارگردانی می‌کند. می‌توان مطمئن بود که بیشتر تماشاچی‌ها راضی وخندان از سالن بیرون می‌آيند. نریمانی در اجرا‌های قبلی اش از «شوایک» و «هتل پالازا» هم با وجود استقبال تماشاچیان سالن‌های کوچکی را در اختیار داشت. مشکلی که الان هم با کمیاب و نایاب شدن بلیت‌های نمایش «جن گیر» که حال خیلی از تئاتری‌های شاد و شنگول اهل دل را گرفته است و با توجه به نزدیکی ایام سوگواری محرم تمدید شدن نمایش طنز او ممکن نیست. داستان نمایش مربوط به یک زوج خیاط خجسته (سیامک صفری و ژاله صامتی) است که با جن‌ها در ارتباط هستند.
 
سیامک صفری
چرا باید این نمایش را ببینیم؟
کار جذابی است. کلا تئاتر اجرا می‌کنند که شما بیایید و تماشا کنید دیگر. همیشه نمایش‌های طنز تماشاچی خودش را داشته است، مخصوصا الان که مردم واقعا نیاز به شادی دارند.
 
جنس طنز این کار با بقیه نمایش‌ها چه تفاوتی دارد؟
نریمانی به دنبال فضاهایی می‌رود که خیلی تازه هستند، شوخی‌هایش نخ نما نشده اند و در هدفی که برای نمایش تعریف می‌کند کاملا موفق است.
 
ژاله صامتی
چرا باید این نمایش را ببینیم؟
کار خوبی است. چون یک مجموعه خوب دارند در کنار هم برای آن تلاش می‌کنند. متن، کارگردانی و بازی‌های خوب دلیل خیلی موجهی برای دیدن یک نمایش است.
 
قبل از این اجرا، با نمایش‌های کوروش نریمانی آشنایی داشتید؟
بله. من قبلا کار‌های او را دیده بودم  و سال‌ها قرار بود با هم کار کنیم که نمی‌شد، یا من سر کار بودم یا ایشان. نریمانی طنز بی غل و غشی را ارائه می‌کند که من دوستش دارم. همه جور آدم با آن ارتباط بر قرار می‌کنند و این برای یک کارگردان تئاتر حسن بزرگی است.
 
فکر می‌کنید اکران همزمان «نیش زنبور» روی فروش این نمایش تاثیری گذاشته است؟
نه بابا، چه ربطی به هم دارند؟!
 
 ربطش دقیقا شما هستید.
نمی‌دانم، واقعا نمی‌دانم اما چندان چشمم آب نمی‌خورد که نیش زنبور باعث استقبال از جن گیر شده باشد.

من حرفی ندارم.../ آشا محرابی
متن نمایش من حرفی ندارم، دنبالشو بگیر بیا را فرهاد نقد علی بر اساس دو داستان کوتاه از آلبرتو موراویا، نویسنده مشهور ایتالیایی نوشته است. نمایش داستان زندگی پر فراز و نشیب دو زوج جوان را روایت می‌کند که در فضایی طنز آلود، دچار مشکلات جدی می‌شوند و کارشان به جاهای باریک می‌کشد.
 
امیر جوشقانی
 چرا باید این نمایش را ببینیم؟
زوج‌های جوان حتما این کار را ببینند. کسانی که فکر می‌کنند هنوز برای اصلاح روابطشان وقت دارند، می‌توانند از دیدن این نمایش به عنوان غیر مستقیم‌ترین نوع دادن پیام‌های مثبت به هم استفاده کنند. نمایش به زوج‌های جوان این قدرت را می‌دهد که درباره مسائل زندگی شان به راحتی حرف بزنند و برای حل مشکلاتشان قدم بردارند. از طرف دیگر کار مفرحی است و لحظه‌های شاد هم کم ندارد.
 
 قبلا نمایش دیگری هم روی صحنه داشته اید؟
من چند تجربه تئاتر داشتم که متاسفانه به اجرا نرسیدند و این اولین کاری است که به بازی روی صحنه رسید. پیش از این سر تمرین نمایش‌های مختلفی رفته ام. یک بار مریض شدم یا یک کارگردان از من خوشش نمی‌آمد یا دوستان دیگری محبت می‌کردند و رای کارگردان را بر می‌گرداندند! اما به هر حال این اولین تجربه بازیگری صحنه من است و از این بابت خوشحالم.
 
سینا رازانی 
 چرا باید این نمایش را ببینیم؟
این نمایش می‌تواند آینه ای با نگاهی فانتزی به زندگی خیلی از آدم‌های دور و بر ما باشد. نمایش از نگاه خوبی برخوردار بوده و با وجود غلو در بعضی حالات آدم‌ها، خیلی هم از فضای واقعی زندگی روز مره فاصله نگرفته است.
 
حس می‌کنید مجموعه گاو صندوق بر دیده شدن این نمایش تاثیر دارد؟
نه، ممکن است تماشاچی ای که این جا می‌نشیند یادیش بیاید که من را در فلان سریال دیده است اما معمولا مخاطبان تئاتری هستند که وقتی من را در تلویزیون می‌بینند، می‌گویند «این که سینا رازانیه»
 
این شخصیت مرد وسواس حرص در آر هیچ شباهتی با شما دارد؟
نه واقعا. مثلا من در اتاق خوابم یک راه از در اتاق به تختخوابم دارم که خودم آن را حفظم اما اگر غریبه‌ای وارد اتاقم شود، قطعا با شیئی برخورد می‌کند و سر و دستش می‌شکند. بس که آدم مرتبی‌ام من!
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع:  هفته نامه همشهری جوان/ شماره 240
بازنشر اختصاصی سیمرغ
 
مطالب پیشنهادی:
پانته آ بهرام از «سگ‌سکوت» و ستاره‌های تئاتر می‌گوید!
این غرور كور نا‌اهل
 گزارش تصویری: نمایش «حسنک کجایی»
سوژه داغ نمایش «واوها و ویرگول‌ها»
حامد بهداد: دیگر پایم را در تئاتر نمی‌گذارم!!