ما سعی کردیم تا به امروز و تا سرحد توان به در خواست های مکرر شما گرامیان ارج بنهیم و از چهره های محبوب و مشهور جامعه هنری کشورمان به دفتر سایت دعوت کنیم و ازشون اون سوالاتی که در ذهنتون پرورش میدادید رو در قالب یک مصاحبه خوندنی و در قالب این سایت بپرسیم و تقدیم نگاه مهربونتون بکنیم. این هفته رفتیم سراغ عموهای فیتیله ای که هم ما و هم شما و همه ی بزرگتر ها و کوچکتر ها اون ها رو خیلی خیلی دوست دارند و هر جا که باشیم سعی میکنیم روز های جمعه برنامه فیتیله ای ها را از دست ندیم و ساعاتی رو با اونها خوش بگذرونیم. کما این که مدت هاست به جای کودکان ،پدرو مادر ها و حتی پدر بزرگ ها و مادر بزرگ های مهربون هم بیشتر از بقیه پای برنامه عموهای فیتیله ای میخکوب میشینند و تماشاشون میکنن. هفته ی گذشته در یک روز قشنگ وبسیار گرم تابستونی در دفتر سایت میزبان فیتیله ای ها بودیم که اگر تا به آخر حوصله داشته باشید این مصابحه خودمونی را با همدیگه میخونیم و برای هم تعریف میکنیم! در این روز بیاد موندنی آقایان علیرضا آقایی ( تهیه کننده مجموعه آسه آسه، قصه قصه) به علاوه امیر فروتن (مدیر تولید برنامه فیتیله ) و همینطور علیرضا بابالو (دستیار تولید و هماهنگی گروه فیتیله) و بالاخره عموهای فیتیله ای یعنی محمد مسلمی، حمید گلی و علی فروتن مهمون ناخونده های بسیار دوست داشتنی صبح تهران بودند که حاصل گپ و گفت مارو در زیر میتونید بخونید. لطفا بفرمایید...
• جناب آقایی در ابتدا لطفا درباره مجموعه جدیدی که از عموهای فیتیله ای به زودی در شبکه نمایش خانگی خواهیم دید توضیح بفرمایید.
- سه شنبه هفته گذشته اولین قسمت این مجموعه با اسم« در جستجوی خوشبختی» در شبکه نمایش خانگی توزیع شد.این کار با محوریت کودک برای گروه سنی 12-5 سال تولید شده وطبق طرح حکمت ملی به نگارش درآمده است.
• محتویات هر دی وی دی به چه موضوعاتی اختصاص دارد؟
- هرکدام از این مجموعه ها شامل یک بخش نمایشی و یک بخش عروسکی هفت دقیقه ای است که کار خانم سعادت است و همچنین دو دقیقه ای است که مجموعا هشتاد تا نود و پنج دقیقه طول میکشد.
• از مراحل و تهیه تولید این مجموعه برای خوانندگان صبح تهران بگویید.
- در ابتدا از چند نفر تشکر ویژه داریم. آقای سجادپور (مدیرکل شورای نظارت ارشاد) و آقای فروتن (مدیرکل شبکه رسانه خانگی) که حقیقتا اگر حمایتهای آنها نبود کار ما آسان نمیشد. از خانم الهام پاوه نژاد هم بسیار متشکرم که در این مجموعه گروه فیتیله ای ها را یاری دادند و به حق میتوان گفت که بازیگر توانا و شجاعی هستند.متن این مجموعه را خانم دکتر رستگار با نگاهی روانشناسانه به مسائل کودک نوشته است و خانم مریم مصفا کارگردان تلویزیونی این مجموعه هستند. همچنین سرمایه گذاراین مجموعه، شرکت عموهای فیتیله ای است و دکور این مجموعه بسیار قوی و ماهرانه طراحی و ساخته شده است. برای این بیست قسمت پانصد دست لباس طراحی و در لوکیشنی حدود هفتصد متر مربع ساخته شده است.در بخش تئاتر عروسکی در ایران دکور "کروماکی" تا به حال نداشتیم و مردم تا به حال درکارهای داخلی این صنعت را ندیده اند. (منظور دکوری است که بعدا برای آن عروسک تهیه میشود) این اولین کارنمایشی حرفه ای در ژانر کودک است. ما متعهد میشویم که هیچ وقت کار بعدی مان با قبلی قابل مقایسه نباشد و این به خاطر اهمیت دادن به سلیقه مخاطب است.در این کار من یک بازوی توانا به نام امیر فروتن داشتم که مجری طرح بود.تا الان صد و اندی نفر در این مجموعه کار کرده اند و این پروژه چراغ خانه هفتاد بازاریاب و 1700 نفر به طور غیر مستقیم در شبکه توزیع و 13هزار پایانه فروش را روشن کرده است.ما خدا را شاکریم که هم کار فرهنگی برای کشورمان انجام داده ایم و هم روزی حلال را سر سفره همکارانمان به ارمغان آورده ایم.
*خب، جناب گلی شما دراین مورد توضیحاتی بفرمایید.
- در حوزه تولید، این کارجزو معدود تولیداتی بود که تقریبا هرآنچه میخواستیم شد. البته هزینه های تولید نسبت به آنچه پیش بینی شده بود بسیار بالاتر درآمد.قاعدتا باید جلوی این کار گرفته میشد ولی خوشبختانه امیر فروتن و شخص آقای بابایی سبب شدند که در اجرای طرح به ایده آل برسیم.قطعا این کار از لحاظ فنی و هنری اشکالاتی دارد (مثل همه کارها) ولی نقاط قوتش هم زیاد است. نکته مهم دیگر دیدگاه روانشناسی است که در این مجموعه لحاظ شده است مثلا در هنگام دیدن نمایش کودک یاد میگیرد که چگونه مهارت «نه گفتن» را بیاموزد.
• آقای آقایی به نظر شما چرا لازم است که در ژانر کودک و نوجوان کار حرفه ای انجام شود؟
- ما قریب به 13میلیون و اندی خانواده ایرانی داریم . درحالیکه تعداد گروههایی که برای کودک کار میکنند از تعداد انگشتان دست بیشتر نیست.ما یک شبکه داریم که همه انرژی اش را گذاشته که برای کودک و نوجوان برنامه بسازد درحالیکه حدود 40شبکه فارسی زبان در ماهواره در حال جذب مخاطب و از جمله مخاطب کودک و نوجوان است.بازهم نباید ازاین واقعیت فاصله بگیریم که مخاطب شبکه های ماهواره ای زیاد است چرا که هرجا خلاء بیشتر باشد هوا بیشتر وارد میشود! پس باید خلاء را پر کرد. به نظر من اگر همه کسانیکه برای کودک کار میکنند همه ثانیه هایشان را هم از کار عقب نکشند باز جای کار وجود دارد. ما مطمئنیم که این مجموعه گل خواهد کرد و گامیهرچند کوچک برای فرهنگ سازی و سرگرمیکودکان کشورمان خواهد بود.
- اگر مایلید درباره سریالی که پیش رو است و کار تولیدش تمام شده و در مرحله توزیع قرار گرفته بیشتر صحبت کنیم. موافقید؟
- حمید گلی توضیح میدهد: این جمله شما را به این شکل تصریح میکنم که این مجموعه سریال محسوب نمیشود زیرا هر قصه ای منحصرا در همان بخش اجرا و به پایان میرسد.میتوان گفت تنها ربط این بیست مجموعه در بازیگران آن است که بازیگران اصلی اش، ما سه نفرهستیم و خانم پاوه نژاد. ما با یک گاری وارد محله ای میشویم که "آب سرداب" نام دارد . کسبه ای آنجا هستند که همیشه آنجا حضور دارند و این انگاره به وجود میآید که گروه نمایش هر هفته به جایی سر میزند و هفته ای یکبار هم به این محل میآید.این مجموعه از این لحاظ که تله تئاتر است منحصربفرد است . طی سالهای اخیر مجموعه های زیادی خریده و دوبله شده یا حتی ساخته شده ولی هیچکدام اینگونه نبوده که برای مخاطب تلویزیون به صورت تئاتر کار حرفه ای شود و برای دوربین کار شود. ما مفاهیم رابه کمک دوربین به بچه ها منتقل میکنیم.قبل از اینکه گاری بیاید یک اتفاقی (یا موضوعی) برای اهالی محل اتفاق میافتد که حدود 8-7دقیقه است بعد نمایش اصلی با آمدن گاری شروع میشود که نمایش کاملی است و شامل شروع، اوج و پایان است .بعبارتی طرح موضوع دارد و پاسخی به سوال داده میشود و در نهایت با یک نتیجه گیری تمام میشود.موضوعات دارای چاشنی کمدی هستند و این نمایشها ازلحاظ طراحی و دکور منحصربفرد است.وقتی گاری خداحافظی میکند بعضی ها متغیر میشوند و بعضی ها نه. لوکیشنها و تنوع شخصیتهای نمایشها آنقدر زیاد بود (زن جوان و مرد جوان و انواع حیوانات مانند: ملخ و روباه و ...) که خیلی از دوستان بازیگر ما که در پشت صحنه نمایش را میدیدند بسیار ذوق زده میشدند. لوکیشنها از کاخ یک حاکم و وزرایش تا حمام یا سفینه ای که در آن بحث محیط زیست را مطرح کردیم تغییر میکرد. موضوعات داستانها کاملا ایرانی است و در تمام داستانها سعی کردیم به تئاتر وفادار بمانیم. 30-20درصد هم از خطای ذهنی مخاطب استفاده کردیم و نمایشها را روتوش نکردیم و این بدان معنی بود که انگار نمایش جلوی چشم شما انجام میشود . یک گاری میآید و مخاطب اینگونه میانگارد که تئاتری در یک محله ای اتفاق میافتد و... .امیدواریم مخاطب از دیدن این مجموعه لذت ببرد.در کنار این نمایش یک آیتم 7دقیقه ای داریم که کار خانم مریم سعادت است و موضوع آن جریان آشنایی یک شاپرک و جیرجیرک است که هردو موزیسین هستند، یکی آوازه خوان است و دیگری کمانچه زن. ما یک سفری را شروع میکنیم و شادی را به ارمغان میبریم. این دو نفر در سفرهایشان با شخصیتهای جدیدی مانند کبوتر و سنگ و...روبرو میشوند . در این کار اشخاصی مانند هنگامه اخوان یا آقای مفید و... که بسیار حرفه ای هستند و در کار عروسکی استخوان ترکانده اند کار کرده اند.
• این کار در چند قسمت طراحی شده است؟
- با همکاری هایی که جناب آقایی داشتند تا صد درصد این برنامه در بیست برنامه طراحی شده و تمام کارهایش اکنون انجام شده است و الان بحث حضور چهارده روز یکبار در سینمای خانگی است که اگر کشش باشد از چهارده روز به یک هفته تبدیل میشود. باید ببینیم برخورد مخاطب چگونه است.
• آیا تولید در شبکه خانگی دلیل قانع کننده ای است برای اینکه برنامه تان در رسانه ملی قطع شود؟!
- این تفکر که فیتیله ای ها به خاطر تهیه برنامه در شبکه خانگی برنامه زنده شان را در رسانه ملی قطع کرده اند اشتباه است. ما برای تهیه برنامه های جدید در تلویزیون در حال طراحی هستیم و پخش خانگی مجموعه جدید ارتباطی به پخش برنامه تلویزیونی ندارد چرا که فیلمبرداری مجموعه «آسه آسه؛ قصه قصه» در زمانی بود که ما پخش زنده تلویزیونی داشتیم. ما کمبود برنامه برای کودکان را در شبکه خانگی حس و شروع به برنامه سازی کردیم . این شروعی است تا فرزندان ما به جای آنکه سی دی خارجی نگاه کنند کارهایی را ببینند که با فرهنگ خودمان ساخته میشود .
• آیا در ساخت این مجموعه خط قرمزها را رعایت کرده اید؟
- خوشبختانه در حوزه کار برای کودکان خط قرمزها کمرنگ میشود. در برنامه سازی برای کودک از آن جهت که کار تئاتر کم انجام شده است ما تئاتر را به شبکه خانگی آوردیم و این برنامه سازی هیچ ربطی به برنامه زنده تلویزیونی ندارد.
• آیا برای برنامه سازی تلویزیونی مشکلی دارید که فعلا آن را تعطیل کرده اید؟
- محمد مسلمی: مشکلات همیشه وجود دارند و ما با مشکلات میسازیم! (فیتیله ای ها باهم میخندند...) اگر در برنامه های کودک دقتی داشته باشید میبینید که برنامه ها غالبا تقلیدی شده اند و الان ما هشت سال است که این برنامه را به صورت یکنواخت ادامه داده ایم. این انتظار حرفه ای ما را برآورده نمیکند. گروه ما دوست دارد پله پله جلو برود و هرروز برنامه بهتری ارائه دهد. به زودی برنامه جدید فیتیله ای ها با تحولات چشمگیر شما را متعجب میکند. منتظر باشید...
• میتوانید زمانی برای برنامه های جدیدتان در تلویزیون مشخص کنید.
- چون پیش تولیدمان سنگین است احتمالا پیش تولیدمان در تابستان خواهد بود.
• آقای فروتن با توجه به پرکاری فیتیله ای ها و فیلمها و مجموعه های مختلف و اجرا در شهرستانها و حتی خارج از کشور، عموهای فیتیله ای از کار خسته نمیشوند؟
- ما از کار برای بچه ها خسته نمیشویم. خیلی وقتها از خستگی خوابمان میگیرد ولی از کار خسته نمیشویم. مردم به ما خیلی لطف دارند . حضور در کنار مردم بخصوص بچه ها برایمان بسیار لذت بخش است.دقیقا مثل کار یک خبرنگار که در نهایت پرکاری و تهیه خبر، گزارش و مصاحبه کم نمیآورد و همچنان کار میکند.ما نیز به عشق مردم کار میکنیم.
• چه چیزی باعث خستگی تان را از یاد ببریدو چه چیزی شما را خسته میکند؟
- درک و فهم مردم و حضور در کنار بچه ها همیشه خستگی را از تن ما دور میکند. ما میگوییم لذتی که در کنار بچه ها بودن هست درهیچ وجودکاری ندارد . طبیعتا عدم درک مردم و درک نکردن شرایط ما از طرف افرادی که با آنها سرو کار داریم خستگی را در تنمان انبار میکند!
• آقای گلی، خیلی از گروهها برای کودکان چند صباحی کار کرده اند و بعد از صحنه خارج شده اند،عامل موفقیت گروه فیتیله برای در صحنه ماندن چیست؟
- این موضوع را میتوان از نگاههای مختلف بررسی کرد. اگر خدا بخواهد واقعیتی را به مردم نشان بدهد مثالهای زنده ای را در هر عصر و زمانی برای مردم قرار میدهد شاید ما نیز یکی از این مثالها باشیم.تیم ورک بودن در ایران سالیان سال است که رخت بر بسته است. حتی اگر دقت کنید در تیمهای ورزشی هم کار گروهی قوی وجود ندارد.هنر تئاتر کار تیمیقوی میخواهد. از طرفی زایش هنری ما سه نفر در مقوله تئاتر اتفاق افتاده است. اگر حمل بر خودستایی نباشد شاید گروه ما مثال خوبی برای کار تیمی خوب باشد. شاید IQما سه نفر تعریفی نداشته باشد ولی میتوانیم ادعا کنیم که EQبالایی در کار از خودمان نشان داده ایم. در هر موقعیتی از کار، ما سه نفر همدیگر را به خوبی پشتیبانی میکنیم و این باعث موفقیت گروه ما شده است. دوم اینکه ما از خیلی قبلها فهمیده ایم که وقتی انسان ازحالت فردیت به تثنیه میرسد و بعبارتی جمع بیشتری یک هدف مشترک را دنبال میکند توفیقات بیشتری نصیب جمع میشود. ما نتیجه صبوری مان را در کار بعد از بیست و دو سال داریم میگیریم. یک بخش عمده از زندگی حرفه ای ما تمرین در تئاتر بود و ما بدون هیچ چشمداشت مادی با عشق تمرین کردیم و شاید کار امروز ما نتیجه تمرینات سه ماهه سال 75باشد. یک موضوع دیگر در موفقیت گروه ما شفاف سازی است. خیلی از گروهها در ابتدای امر خطوط اقتصادی خود را مشخص میکنند.خوشبختانه ما در هیچ زمینه ی مرتبط با مسائل اقتصادی و امور مالی با هم اختلاف نظر نداشته و نداریم .از طرفی کار گروهی، انطباق روحی میخواهد که خدا را شکر بین ما سه نفرکاملا وجود دارد.شاید من به تنهایی قابل تحمل نباشم ولی ده سال همکارانم مرا تحمل کردند تا من بتوانم آنی باشم که باید باشم و از این نظر از همکارانم کمال تشکر را دارم. ما سه نفر همدیگر را یاری داده ایم تا بتوانیم قطار موفقیت را به حرکت در بیاوریم.وقتی بیننده مرا تشویق میکند من صد در صد مطمئنم که من در این گروه میتوانم موفق باشم و اگر تنها بودم نمیتوانستم راه به جایی ببرم. در این درخشش همه شریکند. البته به این منشور از هر زاویه ای نور بتابد رنگ بازتابش متفاوت خواهد بود.
• ورود شما به دنیای کودک، بامطالعه بوده یا ذاتی ویا سلیقه فکری تان شما را به کار کودک راهنمایی کرد؟
- همه اینها بوده است. ما از سال 67 وارد این رشته شدیم.
- حمید گلی: من فارغ التحصیل از مدرسه هنر وادبیات صدا و سیما در رشته بازیگری هستم و از سال 64 كار حرفه ای خود را آغازكردم.
- محمد مسلمی: من هم از مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما در رشته بازیگری فارغ التحصیل شدم و زیر نظر استاد حمید سمندریان دوره بازیگری دیدم.
- علی فروتن: من نیز در مجتمع آموزشی سینما در رشته كارگردانی و بازیگری فارغ التحصیل شدم و دوره های آموزشی استاد حمید سمندریان را گذراندم و در نهایت از سال 1373 به صورت حرفهای در صدا و سیما مشغول به کار شدم.
بعد از آن در کلاسهای دکتر نصر و بعد هم نزد اساتیدی مانند آقایان خمسه و هرمز هدایت درس پس دادیم و در همین رشته جلو رفتیم. جذابیتهای زیادی مانند موسیقی ،رنگ و صمیمیت در این ژانر هست که راز ماندگاری ما درخانه های مردم بود.
• آقای فروتن شما چه خوراکی به مخاطبین خود داده اید که بزرگترها هم کنار فرزندانشان برنامه های شما را میبینند؟
- یکی از دلایلی که بزرگترها هم بیننده برنامه ما هستند قدمتی است که این برنامه دارد. ما حدود دو دهه است که برنامه کودک میسازیم.پدر و مادر امروز همان کودکانی هستند که ده – پانزده سال قبل پای برنامه ما مینشستند و این یک حس نوستالژی است.البته از همان اول دیدگاه ما این بود که والدین هم بی نصیب نباشند ولی هدف اصلی ما بچه ها بودند و هستند.از طرفی صداقت و روراستی ما با مردم باعث جذب مخاطب شده است. مردم ما را از خودشان میدانند. ما سعی کردیم درگیر حاشیه های سیاسی – جناحی نشویم . مردم میدانند که ما از خودشان هستیم. یکی از بینندگان برنامه های ما میگفت: «میگویند باران نصیب بچه ها میشود. شما همیشه با بچه ها هستید. خوش به حالتان که با بچه ها زیر بارانید.» شاید به همین دلیل است که در تلاطمیکه در وضعیت هنری کشورما هست ما همیشه روی آب شناور بودیم و خدا همیشه ما را حفظ کرده است. خدا را شکر مردم نگاه قشنگی به ما دارند . مردم احساس میکنند که ما یکی از اعضای خانواده آنها هستیم و این برای ماخیلی با ارزش است.
• شاید به جرات بتوان گفت که شما از جمله مشهورهای محبوب هستید. درست است؟
- شما لطف دارید. انشالله که مردم از ما راضی باشند.
• سه تا خاطره ماندگار (تلخ یا شیرین) از دنیای فیتیله ای تان برای مخاطبان تان بگویید.
- محمد مسلمی: در این بیست سال تمام روزهای ما خاطره است. خاطره آخری که ما را خیلی اذیت کرد این بود که دختر خانمی در یکی از شهرستانها بعد از آمدن از مکه بسیار دوست داشت مهمان برنامه ما باشد. دریک خیابان با مینی بوس تصادف میکند و متاسفانه فوت میکند. مادرش یکسال بود که در پی ما میگشت. حدود 20 روز پیش به آن شهرستان رفتیم و سرخاک او حاضر شدیم. مادرش خیلی خوشحال بود و کلی گریه کرد. این خاطره هم تلخ بود و هم شیرین.
- حمید گلی: بخشی از فعالیتهای ما وقتی جوانتر بودیم در کانون اصلاح و تربیت بود. ما آنجا با نوجوانان 18-16سال در ارتباط بودیم. پسر نوجوانی بود که بنا به مشکلی که داشت به کانون سپرده شده بود و ما او را در واحد فرهنگی کانون دیده بودیم. این پسر میگفت میخواهد اولین روزنامه را در کانون منتشر کند و این قضیه تمام شد. چند سال بعد در کانون پرورش فکری نمایشگاه مطبوعاتی برقرار بود که ما از آنجا بازدید داشتیم. به محض اینکه این نوجوان را در آنجا دیدم شناختم ولی او خود را از ما پنهان کرد. به سختی او را دوباره در کانون پرورش فکری پیدا کردیم و او به من گفت که آقای گلی چیزی به کسی نگویی من در کانون اصلاح و تربیت تبرئه شدم و بعد از آزادی وارد دنیای رسانه شدم. این یک خاطره شیرین از کار در کانون بود.
- علی فروتن: یک روز بارانی از میدان ونک به سمت رسالت میآمدم. باران سیل آسایی گرفته بود. من چون تک سرنشین بودم تصمیم گرفتم چند نفری را سوار ماشینم کنم. به مترو حقانی که رسیدیم یکی از مسافران گفت: آقا چقدر میشود؟! گفتم پولی نیست و صلوات بفرستید. بعد که دوباره حرکت کردم دیدم یکی دیگر از آنها سریع با موبایلش شماره میگیرد و به دوستش میگوید: «میدونی الان پیش کی هستم؟ !عموهای فیتیله ای، آره، دارند مسافرکشی میکنند!» بعد منم زدم بغل و گفتم آقا یعنی چی این حرف و.... خلاصه اینکه خیلی خوش گذشت! (با کلی خنده...)
• راستی! یک سوال تکراری. چرا از گروه عمو قناد جدا شدید؟
- لطفا نپرسید. همه چی آرومه!
• سوژه های خوبتان که خیلی شاد و جذابند حاصل تلاش کیست؟
- محمد مسلمی: ما درطول هفته فکر میکنیم و پیشنهاداتی به نویسنده های مختلف که با ما کارمیکنند میدهیم. البته خیلی داستانها را هم خودمان مینویسیم. طراحی اش با خودمان است. ملودی، شعر و وداستان و هرچه هست همه پیشنهاد خود ماست.
• با توجه به مشغله کاری تان ، آیا دلتان برای خانواده تان تنگ میشود؟!
- علی فروتن: شما بپرسید آیا خانواده هم دارید! ( با خنده...) خانواده های ما از نبود ما گله دارند ولی به این باور رسیده اند که بخش اعظمیاز زندگی ما به مردم تعلق دارد.
- محمد مسلمی: ما مال خودمان نیستیم. ما خودمان را متعلق به مردم کشورمان میدانیم. هرکدام از ما دو فرزند داریم ولی واقعیت این است که ما به همه بچه های ایرانی فکر میکنیم.
- حمید گلی: دقیقا همین است که آقای مسلمی میگوید. پسربزرگ من این روزها در استرس کنکور است و دقیقا روز کنکور او من در مسافرت کاری خواهم بود و فرزندان ما وقت و بی وقت عدم حضور ما را در کنارشان درک کرده اند و متاسفانه این معضل بزرگی است که از همین جا از خانواده هایمان برای تحملی که دارند سپاسگزاریم.
علی فروتن اینجا حرف او را قطع میکند و با خنده میگوید: یک خواهش از مردم و بخصوص اصحاب رسانه داریم. اینکه اسم ما را کامل ذکر کنند و بنویسند. تورو خدا...
• آقای آقایی در کنار کارگروهی تان آیا طرحی برای کارهای خیریه نیز دارید؟
- اگر به برد (تخته) ما در اتاق کارمان توجه کنید، دستگیری از نیازمندان و بیماران جزو برنامه های هفتگی و دائمی ماست. اما دلم میخواهد این کار تمام شود به این معنی که آلامی نباشد که ما دست به کار شویم و کمک کنیم. ما در صدد ثبت خیریه عموهای فیتیله ای هستیم.
• آقای گلی به نظر شما چرا کار در ژانر کودک ضروری است؟
- ما دچار یک فقری در زمینه بازیگر و نیروی حرفه ای هستیم. بزرگان هنرهای نمایشی یا از دنیا رفته اند یا دیگر کار نمیکنند. انتقال تجربه و علم باید به شکلی حرفه ای صورت بگیرد. ما در حوزه نمایش کودک نه در ایران بلکه در خارج از کشورهم مرجعی نداریم و این یک چالش بزرگ است. مثلا علیرضا توپچیان یا نورالدین مفخم بودند که همه و همه بزرگان از دنیا رفته اند. آنها گوهرهایی بودند که از روی زمین رخت برکشیدند. رضا بابک، خانواده برومندها، حسن پورشیرازی و... دیگر توان کار ندارند. تعیین کننده فقر فرهنگی در زمینه نمایش آرشیو صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. بالاخره ما هم یک روزی خسته میشویم و جوانترها باید بیایند و کار را از ما تحویل بگیرند. شاید به خاطر کمبود هنرمند و برنامه ساز در ژانر کودک است که کار ما به چشم میآید. به قول معروف، آدم یک چشم در شهر کورها پادشاه ست! کاش برنامه سازان مختلفی بودند و کار در ژانر کودک زیاد بود تا بیننده با دست باز انتخاب میکرد. ما نیروهای بالقوه زیادی داریم که میتوانند کار فرهنگی کنند. باید بشود فرهنگ را صادر کرد تا شاید بتوان جلوی هجمه ی بیگانگان مقاومت کرد و با آن جنگید. کشورگشایی مدرن با رسانه اتفاق میافتد و ما هرروز شاهد حمله فرهنگی از طریق امواج ماهواره هاهستیم پس چه بهتر که خودمان برنامه سازی کنیم و فرهنگ غنی خود را به کودکانمان بیاموزیم و در نهایت بتوانیم آن را به دیگران نیز تعمیم دهیم. به امید آن روز...
- سه شنبه هفته گذشته اولین قسمت این مجموعه با اسم« در جستجوی خوشبختی» در شبکه نمایش خانگی توزیع شد.این کار با محوریت کودک برای گروه سنی 12-5 سال تولید شده وطبق طرح حکمت ملی به نگارش درآمده است.
• محتویات هر دی وی دی به چه موضوعاتی اختصاص دارد؟
- هرکدام از این مجموعه ها شامل یک بخش نمایشی و یک بخش عروسکی هفت دقیقه ای است که کار خانم سعادت است و همچنین دو دقیقه ای است که مجموعا هشتاد تا نود و پنج دقیقه طول میکشد.
• از مراحل و تهیه تولید این مجموعه برای خوانندگان صبح تهران بگویید.
- در ابتدا از چند نفر تشکر ویژه داریم. آقای سجادپور (مدیرکل شورای نظارت ارشاد) و آقای فروتن (مدیرکل شبکه رسانه خانگی) که حقیقتا اگر حمایتهای آنها نبود کار ما آسان نمیشد. از خانم الهام پاوه نژاد هم بسیار متشکرم که در این مجموعه گروه فیتیله ای ها را یاری دادند و به حق میتوان گفت که بازیگر توانا و شجاعی هستند.متن این مجموعه را خانم دکتر رستگار با نگاهی روانشناسانه به مسائل کودک نوشته است و خانم مریم مصفا کارگردان تلویزیونی این مجموعه هستند. همچنین سرمایه گذاراین مجموعه، شرکت عموهای فیتیله ای است و دکور این مجموعه بسیار قوی و ماهرانه طراحی و ساخته شده است. برای این بیست قسمت پانصد دست لباس طراحی و در لوکیشنی حدود هفتصد متر مربع ساخته شده است.در بخش تئاتر عروسکی در ایران دکور "کروماکی" تا به حال نداشتیم و مردم تا به حال درکارهای داخلی این صنعت را ندیده اند. (منظور دکوری است که بعدا برای آن عروسک تهیه میشود) این اولین کارنمایشی حرفه ای در ژانر کودک است. ما متعهد میشویم که هیچ وقت کار بعدی مان با قبلی قابل مقایسه نباشد و این به خاطر اهمیت دادن به سلیقه مخاطب است.در این کار من یک بازوی توانا به نام امیر فروتن داشتم که مجری طرح بود.تا الان صد و اندی نفر در این مجموعه کار کرده اند و این پروژه چراغ خانه هفتاد بازاریاب و 1700 نفر به طور غیر مستقیم در شبکه توزیع و 13هزار پایانه فروش را روشن کرده است.ما خدا را شاکریم که هم کار فرهنگی برای کشورمان انجام داده ایم و هم روزی حلال را سر سفره همکارانمان به ارمغان آورده ایم.
- در حوزه تولید، این کارجزو معدود تولیداتی بود که تقریبا هرآنچه میخواستیم شد. البته هزینه های تولید نسبت به آنچه پیش بینی شده بود بسیار بالاتر درآمد.قاعدتا باید جلوی این کار گرفته میشد ولی خوشبختانه امیر فروتن و شخص آقای بابایی سبب شدند که در اجرای طرح به ایده آل برسیم.قطعا این کار از لحاظ فنی و هنری اشکالاتی دارد (مثل همه کارها) ولی نقاط قوتش هم زیاد است. نکته مهم دیگر دیدگاه روانشناسی است که در این مجموعه لحاظ شده است مثلا در هنگام دیدن نمایش کودک یاد میگیرد که چگونه مهارت «نه گفتن» را بیاموزد.
• آقای آقایی به نظر شما چرا لازم است که در ژانر کودک و نوجوان کار حرفه ای انجام شود؟
- ما قریب به 13میلیون و اندی خانواده ایرانی داریم . درحالیکه تعداد گروههایی که برای کودک کار میکنند از تعداد انگشتان دست بیشتر نیست.ما یک شبکه داریم که همه انرژی اش را گذاشته که برای کودک و نوجوان برنامه بسازد درحالیکه حدود 40شبکه فارسی زبان در ماهواره در حال جذب مخاطب و از جمله مخاطب کودک و نوجوان است.بازهم نباید ازاین واقعیت فاصله بگیریم که مخاطب شبکه های ماهواره ای زیاد است چرا که هرجا خلاء بیشتر باشد هوا بیشتر وارد میشود! پس باید خلاء را پر کرد. به نظر من اگر همه کسانیکه برای کودک کار میکنند همه ثانیه هایشان را هم از کار عقب نکشند باز جای کار وجود دارد. ما مطمئنیم که این مجموعه گل خواهد کرد و گامیهرچند کوچک برای فرهنگ سازی و سرگرمیکودکان کشورمان خواهد بود.
- اگر مایلید درباره سریالی که پیش رو است و کار تولیدش تمام شده و در مرحله توزیع قرار گرفته بیشتر صحبت کنیم. موافقید؟
- حمید گلی توضیح میدهد: این جمله شما را به این شکل تصریح میکنم که این مجموعه سریال محسوب نمیشود زیرا هر قصه ای منحصرا در همان بخش اجرا و به پایان میرسد.میتوان گفت تنها ربط این بیست مجموعه در بازیگران آن است که بازیگران اصلی اش، ما سه نفرهستیم و خانم پاوه نژاد. ما با یک گاری وارد محله ای میشویم که "آب سرداب" نام دارد . کسبه ای آنجا هستند که همیشه آنجا حضور دارند و این انگاره به وجود میآید که گروه نمایش هر هفته به جایی سر میزند و هفته ای یکبار هم به این محل میآید.این مجموعه از این لحاظ که تله تئاتر است منحصربفرد است . طی سالهای اخیر مجموعه های زیادی خریده و دوبله شده یا حتی ساخته شده ولی هیچکدام اینگونه نبوده که برای مخاطب تلویزیون به صورت تئاتر کار حرفه ای شود و برای دوربین کار شود. ما مفاهیم رابه کمک دوربین به بچه ها منتقل میکنیم.قبل از اینکه گاری بیاید یک اتفاقی (یا موضوعی) برای اهالی محل اتفاق میافتد که حدود 8-7دقیقه است بعد نمایش اصلی با آمدن گاری شروع میشود که نمایش کاملی است و شامل شروع، اوج و پایان است .بعبارتی طرح موضوع دارد و پاسخی به سوال داده میشود و در نهایت با یک نتیجه گیری تمام میشود.موضوعات دارای چاشنی کمدی هستند و این نمایشها ازلحاظ طراحی و دکور منحصربفرد است.وقتی گاری خداحافظی میکند بعضی ها متغیر میشوند و بعضی ها نه. لوکیشنها و تنوع شخصیتهای نمایشها آنقدر زیاد بود (زن جوان و مرد جوان و انواع حیوانات مانند: ملخ و روباه و ...) که خیلی از دوستان بازیگر ما که در پشت صحنه نمایش را میدیدند بسیار ذوق زده میشدند. لوکیشنها از کاخ یک حاکم و وزرایش تا حمام یا سفینه ای که در آن بحث محیط زیست را مطرح کردیم تغییر میکرد. موضوعات داستانها کاملا ایرانی است و در تمام داستانها سعی کردیم به تئاتر وفادار بمانیم. 30-20درصد هم از خطای ذهنی مخاطب استفاده کردیم و نمایشها را روتوش نکردیم و این بدان معنی بود که انگار نمایش جلوی چشم شما انجام میشود . یک گاری میآید و مخاطب اینگونه میانگارد که تئاتری در یک محله ای اتفاق میافتد و... .امیدواریم مخاطب از دیدن این مجموعه لذت ببرد.در کنار این نمایش یک آیتم 7دقیقه ای داریم که کار خانم مریم سعادت است و موضوع آن جریان آشنایی یک شاپرک و جیرجیرک است که هردو موزیسین هستند، یکی آوازه خوان است و دیگری کمانچه زن. ما یک سفری را شروع میکنیم و شادی را به ارمغان میبریم. این دو نفر در سفرهایشان با شخصیتهای جدیدی مانند کبوتر و سنگ و...روبرو میشوند . در این کار اشخاصی مانند هنگامه اخوان یا آقای مفید و... که بسیار حرفه ای هستند و در کار عروسکی استخوان ترکانده اند کار کرده اند.
- با همکاری هایی که جناب آقایی داشتند تا صد درصد این برنامه در بیست برنامه طراحی شده و تمام کارهایش اکنون انجام شده است و الان بحث حضور چهارده روز یکبار در سینمای خانگی است که اگر کشش باشد از چهارده روز به یک هفته تبدیل میشود. باید ببینیم برخورد مخاطب چگونه است.
• آیا تولید در شبکه خانگی دلیل قانع کننده ای است برای اینکه برنامه تان در رسانه ملی قطع شود؟!
- این تفکر که فیتیله ای ها به خاطر تهیه برنامه در شبکه خانگی برنامه زنده شان را در رسانه ملی قطع کرده اند اشتباه است. ما برای تهیه برنامه های جدید در تلویزیون در حال طراحی هستیم و پخش خانگی مجموعه جدید ارتباطی به پخش برنامه تلویزیونی ندارد چرا که فیلمبرداری مجموعه «آسه آسه؛ قصه قصه» در زمانی بود که ما پخش زنده تلویزیونی داشتیم. ما کمبود برنامه برای کودکان را در شبکه خانگی حس و شروع به برنامه سازی کردیم . این شروعی است تا فرزندان ما به جای آنکه سی دی خارجی نگاه کنند کارهایی را ببینند که با فرهنگ خودمان ساخته میشود .
• آیا در ساخت این مجموعه خط قرمزها را رعایت کرده اید؟
- خوشبختانه در حوزه کار برای کودکان خط قرمزها کمرنگ میشود. در برنامه سازی برای کودک از آن جهت که کار تئاتر کم انجام شده است ما تئاتر را به شبکه خانگی آوردیم و این برنامه سازی هیچ ربطی به برنامه زنده تلویزیونی ندارد.
• آیا برای برنامه سازی تلویزیونی مشکلی دارید که فعلا آن را تعطیل کرده اید؟
- محمد مسلمی: مشکلات همیشه وجود دارند و ما با مشکلات میسازیم! (فیتیله ای ها باهم میخندند...) اگر در برنامه های کودک دقتی داشته باشید میبینید که برنامه ها غالبا تقلیدی شده اند و الان ما هشت سال است که این برنامه را به صورت یکنواخت ادامه داده ایم. این انتظار حرفه ای ما را برآورده نمیکند. گروه ما دوست دارد پله پله جلو برود و هرروز برنامه بهتری ارائه دهد. به زودی برنامه جدید فیتیله ای ها با تحولات چشمگیر شما را متعجب میکند. منتظر باشید...
• میتوانید زمانی برای برنامه های جدیدتان در تلویزیون مشخص کنید.
- چون پیش تولیدمان سنگین است احتمالا پیش تولیدمان در تابستان خواهد بود.
• آقای فروتن با توجه به پرکاری فیتیله ای ها و فیلمها و مجموعه های مختلف و اجرا در شهرستانها و حتی خارج از کشور، عموهای فیتیله ای از کار خسته نمیشوند؟
- ما از کار برای بچه ها خسته نمیشویم. خیلی وقتها از خستگی خوابمان میگیرد ولی از کار خسته نمیشویم. مردم به ما خیلی لطف دارند . حضور در کنار مردم بخصوص بچه ها برایمان بسیار لذت بخش است.دقیقا مثل کار یک خبرنگار که در نهایت پرکاری و تهیه خبر، گزارش و مصاحبه کم نمیآورد و همچنان کار میکند.ما نیز به عشق مردم کار میکنیم.
• چه چیزی باعث خستگی تان را از یاد ببریدو چه چیزی شما را خسته میکند؟
- درک و فهم مردم و حضور در کنار بچه ها همیشه خستگی را از تن ما دور میکند. ما میگوییم لذتی که در کنار بچه ها بودن هست درهیچ وجودکاری ندارد . طبیعتا عدم درک مردم و درک نکردن شرایط ما از طرف افرادی که با آنها سرو کار داریم خستگی را در تنمان انبار میکند!
• آقای گلی، خیلی از گروهها برای کودکان چند صباحی کار کرده اند و بعد از صحنه خارج شده اند،عامل موفقیت گروه فیتیله برای در صحنه ماندن چیست؟
- این موضوع را میتوان از نگاههای مختلف بررسی کرد. اگر خدا بخواهد واقعیتی را به مردم نشان بدهد مثالهای زنده ای را در هر عصر و زمانی برای مردم قرار میدهد شاید ما نیز یکی از این مثالها باشیم.تیم ورک بودن در ایران سالیان سال است که رخت بر بسته است. حتی اگر دقت کنید در تیمهای ورزشی هم کار گروهی قوی وجود ندارد.هنر تئاتر کار تیمیقوی میخواهد. از طرفی زایش هنری ما سه نفر در مقوله تئاتر اتفاق افتاده است. اگر حمل بر خودستایی نباشد شاید گروه ما مثال خوبی برای کار تیمی خوب باشد. شاید IQما سه نفر تعریفی نداشته باشد ولی میتوانیم ادعا کنیم که EQبالایی در کار از خودمان نشان داده ایم. در هر موقعیتی از کار، ما سه نفر همدیگر را به خوبی پشتیبانی میکنیم و این باعث موفقیت گروه ما شده است. دوم اینکه ما از خیلی قبلها فهمیده ایم که وقتی انسان ازحالت فردیت به تثنیه میرسد و بعبارتی جمع بیشتری یک هدف مشترک را دنبال میکند توفیقات بیشتری نصیب جمع میشود. ما نتیجه صبوری مان را در کار بعد از بیست و دو سال داریم میگیریم. یک بخش عمده از زندگی حرفه ای ما تمرین در تئاتر بود و ما بدون هیچ چشمداشت مادی با عشق تمرین کردیم و شاید کار امروز ما نتیجه تمرینات سه ماهه سال 75باشد. یک موضوع دیگر در موفقیت گروه ما شفاف سازی است. خیلی از گروهها در ابتدای امر خطوط اقتصادی خود را مشخص میکنند.خوشبختانه ما در هیچ زمینه ی مرتبط با مسائل اقتصادی و امور مالی با هم اختلاف نظر نداشته و نداریم .از طرفی کار گروهی، انطباق روحی میخواهد که خدا را شکر بین ما سه نفرکاملا وجود دارد.شاید من به تنهایی قابل تحمل نباشم ولی ده سال همکارانم مرا تحمل کردند تا من بتوانم آنی باشم که باید باشم و از این نظر از همکارانم کمال تشکر را دارم. ما سه نفر همدیگر را یاری داده ایم تا بتوانیم قطار موفقیت را به حرکت در بیاوریم.وقتی بیننده مرا تشویق میکند من صد در صد مطمئنم که من در این گروه میتوانم موفق باشم و اگر تنها بودم نمیتوانستم راه به جایی ببرم. در این درخشش همه شریکند. البته به این منشور از هر زاویه ای نور بتابد رنگ بازتابش متفاوت خواهد بود.
• ورود شما به دنیای کودک، بامطالعه بوده یا ذاتی ویا سلیقه فکری تان شما را به کار کودک راهنمایی کرد؟
- همه اینها بوده است. ما از سال 67 وارد این رشته شدیم.
- حمید گلی: من فارغ التحصیل از مدرسه هنر وادبیات صدا و سیما در رشته بازیگری هستم و از سال 64 كار حرفه ای خود را آغازكردم.
- محمد مسلمی: من هم از مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما در رشته بازیگری فارغ التحصیل شدم و زیر نظر استاد حمید سمندریان دوره بازیگری دیدم.
- علی فروتن: من نیز در مجتمع آموزشی سینما در رشته كارگردانی و بازیگری فارغ التحصیل شدم و دوره های آموزشی استاد حمید سمندریان را گذراندم و در نهایت از سال 1373 به صورت حرفهای در صدا و سیما مشغول به کار شدم.
بعد از آن در کلاسهای دکتر نصر و بعد هم نزد اساتیدی مانند آقایان خمسه و هرمز هدایت درس پس دادیم و در همین رشته جلو رفتیم. جذابیتهای زیادی مانند موسیقی ،رنگ و صمیمیت در این ژانر هست که راز ماندگاری ما درخانه های مردم بود.
• آقای فروتن شما چه خوراکی به مخاطبین خود داده اید که بزرگترها هم کنار فرزندانشان برنامه های شما را میبینند؟
- یکی از دلایلی که بزرگترها هم بیننده برنامه ما هستند قدمتی است که این برنامه دارد. ما حدود دو دهه است که برنامه کودک میسازیم.پدر و مادر امروز همان کودکانی هستند که ده – پانزده سال قبل پای برنامه ما مینشستند و این یک حس نوستالژی است.البته از همان اول دیدگاه ما این بود که والدین هم بی نصیب نباشند ولی هدف اصلی ما بچه ها بودند و هستند.از طرفی صداقت و روراستی ما با مردم باعث جذب مخاطب شده است. مردم ما را از خودشان میدانند. ما سعی کردیم درگیر حاشیه های سیاسی – جناحی نشویم . مردم میدانند که ما از خودشان هستیم. یکی از بینندگان برنامه های ما میگفت: «میگویند باران نصیب بچه ها میشود. شما همیشه با بچه ها هستید. خوش به حالتان که با بچه ها زیر بارانید.» شاید به همین دلیل است که در تلاطمیکه در وضعیت هنری کشورما هست ما همیشه روی آب شناور بودیم و خدا همیشه ما را حفظ کرده است. خدا را شکر مردم نگاه قشنگی به ما دارند . مردم احساس میکنند که ما یکی از اعضای خانواده آنها هستیم و این برای ماخیلی با ارزش است.
• شاید به جرات بتوان گفت که شما از جمله مشهورهای محبوب هستید. درست است؟
- شما لطف دارید. انشالله که مردم از ما راضی باشند.
• سه تا خاطره ماندگار (تلخ یا شیرین) از دنیای فیتیله ای تان برای مخاطبان تان بگویید.
- محمد مسلمی: در این بیست سال تمام روزهای ما خاطره است. خاطره آخری که ما را خیلی اذیت کرد این بود که دختر خانمی در یکی از شهرستانها بعد از آمدن از مکه بسیار دوست داشت مهمان برنامه ما باشد. دریک خیابان با مینی بوس تصادف میکند و متاسفانه فوت میکند. مادرش یکسال بود که در پی ما میگشت. حدود 20 روز پیش به آن شهرستان رفتیم و سرخاک او حاضر شدیم. مادرش خیلی خوشحال بود و کلی گریه کرد. این خاطره هم تلخ بود و هم شیرین.
- حمید گلی: بخشی از فعالیتهای ما وقتی جوانتر بودیم در کانون اصلاح و تربیت بود. ما آنجا با نوجوانان 18-16سال در ارتباط بودیم. پسر نوجوانی بود که بنا به مشکلی که داشت به کانون سپرده شده بود و ما او را در واحد فرهنگی کانون دیده بودیم. این پسر میگفت میخواهد اولین روزنامه را در کانون منتشر کند و این قضیه تمام شد. چند سال بعد در کانون پرورش فکری نمایشگاه مطبوعاتی برقرار بود که ما از آنجا بازدید داشتیم. به محض اینکه این نوجوان را در آنجا دیدم شناختم ولی او خود را از ما پنهان کرد. به سختی او را دوباره در کانون پرورش فکری پیدا کردیم و او به من گفت که آقای گلی چیزی به کسی نگویی من در کانون اصلاح و تربیت تبرئه شدم و بعد از آزادی وارد دنیای رسانه شدم. این یک خاطره شیرین از کار در کانون بود.
- علی فروتن: یک روز بارانی از میدان ونک به سمت رسالت میآمدم. باران سیل آسایی گرفته بود. من چون تک سرنشین بودم تصمیم گرفتم چند نفری را سوار ماشینم کنم. به مترو حقانی که رسیدیم یکی از مسافران گفت: آقا چقدر میشود؟! گفتم پولی نیست و صلوات بفرستید. بعد که دوباره حرکت کردم دیدم یکی دیگر از آنها سریع با موبایلش شماره میگیرد و به دوستش میگوید: «میدونی الان پیش کی هستم؟ !عموهای فیتیله ای، آره، دارند مسافرکشی میکنند!» بعد منم زدم بغل و گفتم آقا یعنی چی این حرف و.... خلاصه اینکه خیلی خوش گذشت! (با کلی خنده...)
• راستی! یک سوال تکراری. چرا از گروه عمو قناد جدا شدید؟
- لطفا نپرسید. همه چی آرومه!
• سوژه های خوبتان که خیلی شاد و جذابند حاصل تلاش کیست؟
- محمد مسلمی: ما درطول هفته فکر میکنیم و پیشنهاداتی به نویسنده های مختلف که با ما کارمیکنند میدهیم. البته خیلی داستانها را هم خودمان مینویسیم. طراحی اش با خودمان است. ملودی، شعر و وداستان و هرچه هست همه پیشنهاد خود ماست.
• با توجه به مشغله کاری تان ، آیا دلتان برای خانواده تان تنگ میشود؟!
- علی فروتن: شما بپرسید آیا خانواده هم دارید! ( با خنده...) خانواده های ما از نبود ما گله دارند ولی به این باور رسیده اند که بخش اعظمیاز زندگی ما به مردم تعلق دارد.
- محمد مسلمی: ما مال خودمان نیستیم. ما خودمان را متعلق به مردم کشورمان میدانیم. هرکدام از ما دو فرزند داریم ولی واقعیت این است که ما به همه بچه های ایرانی فکر میکنیم.
- حمید گلی: دقیقا همین است که آقای مسلمی میگوید. پسربزرگ من این روزها در استرس کنکور است و دقیقا روز کنکور او من در مسافرت کاری خواهم بود و فرزندان ما وقت و بی وقت عدم حضور ما را در کنارشان درک کرده اند و متاسفانه این معضل بزرگی است که از همین جا از خانواده هایمان برای تحملی که دارند سپاسگزاریم.
علی فروتن اینجا حرف او را قطع میکند و با خنده میگوید: یک خواهش از مردم و بخصوص اصحاب رسانه داریم. اینکه اسم ما را کامل ذکر کنند و بنویسند. تورو خدا...
• آقای آقایی در کنار کارگروهی تان آیا طرحی برای کارهای خیریه نیز دارید؟
- اگر به برد (تخته) ما در اتاق کارمان توجه کنید، دستگیری از نیازمندان و بیماران جزو برنامه های هفتگی و دائمی ماست. اما دلم میخواهد این کار تمام شود به این معنی که آلامی نباشد که ما دست به کار شویم و کمک کنیم. ما در صدد ثبت خیریه عموهای فیتیله ای هستیم.
• آقای گلی به نظر شما چرا کار در ژانر کودک ضروری است؟
- ما دچار یک فقری در زمینه بازیگر و نیروی حرفه ای هستیم. بزرگان هنرهای نمایشی یا از دنیا رفته اند یا دیگر کار نمیکنند. انتقال تجربه و علم باید به شکلی حرفه ای صورت بگیرد. ما در حوزه نمایش کودک نه در ایران بلکه در خارج از کشورهم مرجعی نداریم و این یک چالش بزرگ است. مثلا علیرضا توپچیان یا نورالدین مفخم بودند که همه و همه بزرگان از دنیا رفته اند. آنها گوهرهایی بودند که از روی زمین رخت برکشیدند. رضا بابک، خانواده برومندها، حسن پورشیرازی و... دیگر توان کار ندارند. تعیین کننده فقر فرهنگی در زمینه نمایش آرشیو صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. بالاخره ما هم یک روزی خسته میشویم و جوانترها باید بیایند و کار را از ما تحویل بگیرند. شاید به خاطر کمبود هنرمند و برنامه ساز در ژانر کودک است که کار ما به چشم میآید. به قول معروف، آدم یک چشم در شهر کورها پادشاه ست! کاش برنامه سازان مختلفی بودند و کار در ژانر کودک زیاد بود تا بیننده با دست باز انتخاب میکرد. ما نیروهای بالقوه زیادی داریم که میتوانند کار فرهنگی کنند. باید بشود فرهنگ را صادر کرد تا شاید بتوان جلوی هجمه ی بیگانگان مقاومت کرد و با آن جنگید. کشورگشایی مدرن با رسانه اتفاق میافتد و ما هرروز شاهد حمله فرهنگی از طریق امواج ماهواره هاهستیم پس چه بهتر که خودمان برنامه سازی کنیم و فرهنگ غنی خود را به کودکانمان بیاموزیم و در نهایت بتوانیم آن را به دیگران نیز تعمیم دهیم. به امید آن روز...
www.seemorgh.com/culture
منبع: sobhetehran.com
مطالب پیشنهادی:
احسان علیخانی از تجربه 11 ساعت اجرای خود میگوید
آزاده نامداری: بعد از گریم از بازیگری ترسیدم!
حرفهای جالب ریما رامین فر همسر امیر جعفری
گفت وگو با الهه رضایی، مجری با سابقه برنامههای كودك و نوجوان
نگاهی به برنامه "شام ایرانی"
آزاده نامداری: بعد از گریم از بازیگری ترسیدم!
حرفهای جالب ریما رامین فر همسر امیر جعفری
گفت وگو با الهه رضایی، مجری با سابقه برنامههای كودك و نوجوان
نگاهی به برنامه "شام ایرانی"