شهنام شهابی
من زمانی كه نماهای قسمت سوم را می‌گرفتند دچار حادثه شدم. در یكی ازسكانس‌ها رضا رویگری‌ ـ سعید ـ در را قفل كرده بود و من باید از پنجره بیرون می‌رفتم. قرار بود از پنجره آویزان شوم. بعد...
 
آهسته و آرام در دنیای بازیگری
وقتی با او قرار مصاحبه را هماهنگ می‌كنم انتظار دارم فردی به تحریریه روزنامه بیاید كه كمی از ویژگی‌های جسورانه هومن سریال تاوان را در وجودش داشته باشد. اما با پسر جوانی مواجه می‌شوم كه بیش از حد خنده‌رو و خونگرم است و از زمین تا آسمان با هومن تفاوت دارد.
 
او خودش تاكید می‌كند كه هیچ شباهتی با هومن ندارد. شهنام شهابی می‌گوید: هومن خیلی پر جنب و جوش است، من خودم بیشتر خجالتی و آرامم. او بازی در سینما را با فیلم «شاخ گاو» به كارگردانی كیانوش عیاری آغاز كرده است. سریال‌های سایه‌ای در تاریكی (ابراهیم جوادخانی)، لبه تاریكی و‌ جوانی (سعید سلطانی) و فیلم‌های از كنار هم می‌گذریم، ابراهیم و تعطیلات تابستانی از جمله كارهایی هستند كه شهابی در آنها نقش آفرینی كرده است.
شهنام شهابی متولد سال 1361 است و مدرك كارشناسی ادبیات نمایشی دارد. با او به بهانه ایفای نقشش در سریال تاوان هم‌صحبت شدیم.

شنیده‌ام در سنین كودكی كیانوش عیاری برای بازی در یكی از كارهایش شما را انتخاب كرده. درست است؟

بله. زمانی كه 8 ساله بودم داشتم با دوچرخه سر كوچه بازی می‌كردم. آقای عیاری من را اتفاقی دید و خوشش آمد. رفت و با پدر و مادرم صحبت كرد. من اصلا نمی‌دانستم بازیگری یعنی چی! پدرم اولش با این كه من بازی كنم مخالف بود. می‌گفت از درس‌هایت عقب می‌افتی. اسم فیلم كوتاهی كه من در آن بازی كردم «دلپذیر» بود.

شاخ گاو را بعد از دلپذیر بازی كردی؟

قرار بود نقش اول را در شاخ گاو بازی كنم. اما پدر و مادرم نگذاشتند. به خاطر ‌شاخ گاو‌، ‌ 8 ماه مدرسه نرفتم. با این كه من بچه بودم و هیچ چیز از سینما نمی‌فهمیدم كیانوش عیاری خوب من را راهنمایی می‌كرد. او خیلی خوب از بازیگرانش بازی می‌گیرد. من آن موقع عشق و علاقه‌ای به بازیگری نداشتم. بیشتر به دامپزشكی و دنیای حیوانات علاقه داشتم.

پس چطور شد كه بعدها بازیگری را به عنوان شغل انتخاب كردی؟

وقتی چند تا كار بازی كردم در یك مسیری افتادم. یكدفعه دیدم هیچ كار دیگری به جز بازیگری بلد نیستم. از لحاظ زمانی و فكری درگیر این كار شده بودم.

از 8 سالگی تا الان در تعداد انگشت شماری فیلم و سریال بازی كرده‌ای. چند تا هم تله فیلم داشته‌ای. چرا تعداد كارهایت اینقدر كم است؟

من 4 سال سر كار نرفتم. با این كه به من خیلی فیلم پیشنهاد شد. یعنی درست بعد از سریال طنز این زمینی‌ها چند سال بازی نكردم. برای فیلم ابراهیم‌ در جشنواره چهاردهم فیلم فجر از بازی من تقدیر كردند. جشنواره جیفونیه ایتالیا هم به من لوح تقدیر داد. آن زمان پیشنهادهایم زیاد شد.
می‌ترسیدم مثل بازیگرانی باشم كه از رده خارج می‌شوند. خیلی ترس داشتم. چون تمام هم سن و سالان من وقتی به نوجوانی رسیدند دیگر بازی نمی‌كردند. دوست داشتم یك كاری باشد كه بازی‌ام به چشم بیاید.

خودت از تجربه بازی در سریال تاوان چقدر راضی هستی؟
تاوان به خاطر پخشش یك مقدار لطمه خورد. اولا كه پخش سریال با جام جهانی همزمان شد. ضمن این كه تابستان فصل خوبی برای سریال‌ها نیست. ساعت 9 شب تازه هوا تاریك می‌شود و خنك، مردم دوست دارند از خانه بیرون بروند. اما وقتی متن تاوان را می‌خواندم خیلی ازش خوشم آمد.

عوامل گروه در انتخاب بازیگر نقش هومن چه معیارهایی داشتند؟

كارگردان دنبال كسی می‌گشت كه بتواند آواز بخواند و صدای خوبی داشته باشد. من هم كار آهنگسازی و خوانندگی انجام می‌دهم. كارگردان و تهیه‌كننده روی این نقش خیلی حساس بودند. می‌خواستند نقش دوتا دوست خوب دربیاید. قبل از من خیلی‌ها بودند و تست داده بودند. همزمان می‌خواستند بازیگر نقش كامبیز‌ را هم انتخاب كنند. من هر روز به دفتر می‌رفتم. افراد مختلفی می‌آمدند. ما را نسبت به هم می‌سنجیدند. شهرام شاه‌حسینی به من خیلی لطف داشت. از او ممنونم كه به من اعتماد كرد.

با این كه 27 سال ‌داری نقش جوانی را بازی می‌كنی كه سنش هفت‌ هشت سال از خودت كوچك‌تر است. بهتر نبود یك بازیگر جوان‌تر از تو را انتخاب می‌كردند؟ برای خودت سخت نبود كه در نقش یك نوجوان ظاهر بشوی؟
هیچ‌كس باورش نمی‌شود من 27 سال داشته باشم. هركس می‌شنود تعجب می‌كند. قیافه‌ام بیشتر به نوجوان‌ها می‌خورد. هومن یك‌سری درگیری با پدر و ناپدری‌اش داشت. كارگردان دوست داشت كه هومن خیلی بچه سال نباشد. اگر سن بازیگر خیلی پایین بود نمی‌توانست اینقدر درگیر بشود و حركت داشته باشد. البته این طوری نبوده كه همیشه سنم كمتر باشد. من در سریال سایه‌ای در تاریكی نقش پسری 26 ساله را بازی كردم، در حالی كه 22 سال داشتم.

شنیده‌ام هنگام تصویربرداری، فیلمنامه تاوان آماده نبوده و سر صحنه نوشته می‌شده است. شما به عنوان بازیگر چطور با این مساله كنار آمدید؟

ما متن‌نهایی فیلمنامه را در دست نداشتیم. پایان سریال تاوان باز است و هنوز سكانس‌های نهایی‌اش تصویربرداری نشده است. در حد چهار پنج روز كار تصویربرداری باقی مانده است. من قسمت اول طرح اولیه فیلمنامه را كه خواندم، دیدم قهرمان داستان همان اول كار می‌میرد. از همان ابتدا احساس كردم كه باید تاوان داستان هیجان انگیزی داشته باشد. یك‌سری اتفاقاتی داشت كه با متن‌های دیگر فرق می‌كرد. 3 ماه اول كه تصویربرداری كار انجام شد، فقط من و بازیگر نقش كامبیز انتخاب شده بودیم. بازیگر نقش مادر انتخاب نشده بود. عوامل گروه مجبور بودند همه نماهای ما دو نفر را جدا جدا بگیرند. ما فقط فیلمنامه 4 قسمت اول را داشتیم و بقیه سكانس‌ها در حال نوشته شدن بود. همان زمان رج می‌زدند و سكانس قسمت‌های پایانی را تصویربرداری می‌كردند. من نمی‌دانستم این وسط چه اتفاقی افتاده است. حتی‌ جاهایی طرح اولیه فیلمنامه را هم نداشتیم.‌ بخشی از فیلمنامه سرصحنه نوشته می‌شد و گفتگوها همان جا عوض ‌ می‌شد.

یعنی دورخوانی نداشتید؟

آن اوایل دورخوانی داشتیم. اما بعد كه ‌سریال ‌جلوتر ‌رفت‌ نه.

كامل نبودن فیلمنامه كار بازیگر را سخت‌تر می‌كند. نه؟

كار همه عوامل سخت‌تر می‌شد. فیلمبردار و طراح صحنه هم می‌خواهند راكوردها حفظ بشود. حفظ كردن حس نقش هم خیلی سخت بود. در طول داستان صد تا اتفاق برای هومن می‌افتاد. وقتی متن را كامل نخوانده باشی كارت سخت می‌شود.

در بین فیلم‌های در حال اكران فیلمنامه هفت دقیقه تا پاییز هم سر صحنه نوشته شده است. این كار بعضی جاها باعث می‌شود خلاقیت بازیگر بیشتر شود و حس جاری در نقش واقعی‌تر دیده شود.

در سینما می‌شود این كار را كرد. اما در سریال نه. در سریال تاوان در یك روز هم سكانس اول قسمت اول را تصویربرداری می‌كردند و هم سكانس 40 قسمت دوازدهم. من دقیقا نمی‌دانستم بار دوم چه واكنشی نشان بدهم. شاید در این مدت رابطه هومن با پدرش خوب شده باشد. شاید هم بدتر شده باشد. كارگردان زیاد توضیح می‌داد. اما وقتی خودت متن را بخوانی خیلی تسلطت بیشتر می‌شود.

خودت در رشته ادبیات نمایشی درس خوانده‌ای. این تحصیلات باعث می‌شد كه در مسیر تكمیل فیلمنامه نظر بدهی و نقش داشته باشی؟

من در رشته بازیگری و كارگردانی در دانشگاه بوشهر قبول شدم. بعد به رشته ادبیات نمایشی تغییر رشته دادم. شهرام شاه‌حسینی از این نظر خیلی خوب بود. می‌گفت باید روزی بیست تا پیشنهاد بدهید.

درباره شخصیت هومن خودت چه پیشنهاد‌هایی می‌دادی؟ نمی‌ترسیدی از این كه این شخصیت باتوجه به معتاد بودنش و شرارت‌هایش خیلی سیاه و منفور از كار دربیاید؟

می‌خواستم هومن خیلی سیاه و منفی درنیاید. من دوست داشتم با بازی ام بگویم هومن ذاتش خوب است. اما با سن و سال كمش در شرایط بدی قرار می‌گیرد. دوستانش اشتباه راهنمایی‌اش می‌كنند. او مادرش را دوست دارد. در فیلمنامه اولیه‌ صحنه‌ای كه سر خاك مادرش می‌رود، هومن كلی گریه می‌كند. پس از آن كه می‌فهمد مادرش ارث زیادی برای او نگذاشته شاكی و معترض می‌شود. سنگ قبر مادرش را می‌شكند. كلی مونولوگ می‌گوید و می‌رود. بعد دیدیم این‌طوری خیلی بد و زننده می‌شود. به هر حال مادرش است. تهیه‌كننده گفت این سكانس را متعادل‌تر بگیریم.

ما یك تصویر كلیشه‌ای از معتادان سریال‌ها در ذهن داریم. یعنی آدم‌هایی كه كمرشان خمیده است و مثلا سین را شین تلفظ می‌كنند. اما در تاوان این كلیشه شكسته شده و كنش‌های حسی هومن فقط در تیك‌های عصبی‌اش خلاصه می‌شود. چطور به نقش اینچنینی یك معتاد رسیدی؟

درباره این كه هومن باید اعتیادش به چه چیزی باشد خیلی صحبت كردیم. قبلا بازی كردن در نقش معتاد خیلی راحت‌تر بود. آدم یك تیپ خاصی می‌گرفت. اما اعتیادهای جدید فرق دارند. من ‌پسری را می‌شناسم كه شیشه می‌كشید. روزی 20 ساعت به او خیره می‌شدم. او مثل آدم‌های عادی بود. هیچ كار عجیب و غریبی نمی‌كرد. وقتی هم حرف می‌زد حرف‌هایش منطقی بود. من هیچ نكته خاصی از او ندیدم كه نشانه اعتیادش باشد. البته یك حالت‌های مختلفی به این‌جور آدم‌ها دست می‌دهد. وقتی می‌ترسند ترسشان یك كم اغراق شده‌تر است. ما در این سریال تصمیم گرفتیم كه اعتیاد هومن به ماده مخدر كك‌ باشد. این ماده خماری زیادی ندارد. مادر هومن نمی‌داند كه پسرش معتاد است. می‌خواستیم اعتیادش یك جوری باشد كه هر كسی متوجه نباشد.
جنس اعتیاد فرق می‌كند. اگر هومن معتاد تریاك بود و مصرفش بالا بود، باید با كمر خمیده بازی می‌كردم.

در مرحله تحقیقات با چه جور معتادهایی مواجه شدی؟

خیلی سخت بود. باید ‌ آدمی پیدا می‌كردیم كه معتاد باشد. كسی اعتراف نمی‌كند كه من معتادم. بسختی چنین آدمی را پیدا كردم. به كلینیك ترك اعتیاد هم رفتم. مصرف آدم‌های آنجا خیلی بالا بود. هومن این طوری نیست. او تفننی مصرف می‌كند.

هومن بجز معتاد بودنش یك ویژگی دیگر هم دارد. او از همه چیز ناراضی است. حس خشم و نفرتش را چطور در آوردی؟

هومن یك آدم عصبی است. او همه چیز را درون خودش می‌ریزد. هومن خیلی روحیه پرخاشگری دارد. او دور خودش می‌چرخد و به هیچ جا نمی‌رسد. من چون خواننده‌ام خوب می‌توانم داد بزنم. سعی كردم صدایم را در گلویم بریزم.

یكی از دشواری‌های این نقش جنب و جوش زیادش است. درباره این موضوع صحبت كن.
یك جورهایی شبیه بدلكارها شده بودم. این سریال صحنه كتك خوردن و كتك زدن زیاد داشت. تعقیب و گریز و بدو بدو زیاد داشتیم. این صحنه‌ها چند بار تكرار می‌شد. یك بار بوم توی كادر می‌آمد. یك بار ‌ آدمی از پشت دوربین رد می‌شد. وقتی از سر صحنه به خانه می‌رسیدم از خستگی می‌افتادم.

درباره آسیب‌دیدگی‌ات در این سریال توضیح بده. یادم می‌آید آن زمان چند روزنامه با آب و تاب خبرش را چاپ كردند.
من زمانی كه نماهای قسمت سوم را می‌گرفتند دچار حادثه شدم. در یكی از سكانس‌ها رضا رویگری‌ ـ سعید ـ در را قفل كرده بود و من باید از پنجره بیرون می‌رفتم. قرار بود از پنجره آویزان شوم. بعد كات می‌دادند و این نما به نمای بعدی تدوین می‌شد كه پاهای من روی زمین بود. یك ساختمان دو طبقه بود. من لبه پنجره را گرفته بودم. هوا گرم بود اما من كاپشن به تنم كرده بودم. صحنه‌ها مربوط به فصل زمستان می‌شد. چون كت تنگ بود دستم را نتوانستم تكان بدهم و از آن بالا به پایین افتادم. از بیمارستان آمدند و با كاردك من را جمع كردند! (می خندد) دستم از سه چهارجا شكست. قرار بود عمل بشود. نفسم بند آمده بود.
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir
 
مطالب پیشنهادی:
گفتگو با رضا رویگری بازیگر مجموعه تلویزیونی «تاوان»
بازیگر جوان سینما و تلویزیون سر صحنه سریال «تاوان» دچار سانحه شد
تاوان: ریتم تند، قصه كشدار
گفتگو با كارگردان مجموعه «تاوان»
گزارشی از پشت صحنه سریال «سی‌امین روز» برای ماه رمضان