دو سال قبل خانواده زني ميانسال او را در حالي كه بشدت سوخته بود، به بيمارستان رساندند. آنها گفتند چراغ خوراكپزي خانه آتش گرفته و او سوخته است، اما پرستاران تشخيص دادند اين زن با بنزين سوخته است.
به گزارش جام جم گزارشي كه پرستاران به ماموران دادند، آغاز پروندهاي شد كه آيدين را متهم به آتش زدن مادرش كرد.
تحقيقات پليسي نشان داد اين جوان در پي درگيري با خواهرش عصباني شده و بنزين را روي چراغ خوراكپزي ريخته و باعث آتش گرفتن و در نهايت مرگ مادرش شده است.
«آيدين» كه در شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي اصغر عبدالهي محاكمه شد، وقتي پشت ميز محاكمه قرار گرفت ادعا كرد مادرش را به قتل نرسانده و آتش گرفتن اين زن فقط يك اتفاق بوده است.
اما نماينده دادستان تهران نظر ديگري دارد. او ميگويد: وقتي به پليس خبر رسيد زن ميانسالي به بيمارستان آورده شده كه بشدت دچار سوختگي شده و اين سوختگي با بنزين بوده است، ماموران بلافاصله خود را به محل رساندند و تحقيقات خود را آغاز كردند و متوجه شدند كسي كه باعث آتش گرفتن اين زن شده، پسرش آيدين بوده است.
البته آيدين هم به آتش زدن مادرش اعتراف كرد و گفت چون از دست او عصباني شده خانه را آتش زده و در پي آن مادرش هم سوخته است.
او اعتراف كرد، عصبانيتش به خاطر اين بود كه مادرش به نيت آشتي دادن او و خواهرش مهمان دعوت كرده بود و آيدين هم به همين خاطر عصباني شده و خانه را آتش زده بود.
او در دادسرا گفته است: خواهرم كاري كرد كه مرا بازداشت كنند و به زندان بيندازند. او مخفيگاه مرا به همسر سابقم نشان داده بود و همسرم هم با پليس آمد و بازداشتم كرد. چراكه حكم جلبم را گرفته بود تا مهريهاش را بدهم. وقتي مادرم گفت بالاخره همه چيز تمام شد و حالا بايد كاري كني كه كينهها از بين برود و من فهميدم خواهرم را دعوت كرده تا آشتي كنيم، عصباني شدم و بنزين را روي چراغ خوراكپزي كه وسط اتاق بود ريختم و خانه آتش گرفت و مادرم هم سوخت.
نماينده دادستان ميگويد: البته آيدين در اعترافات آخرش حرفش را تغيير داد و گفت پيت بنزين از دستش رها شده و روي چراغ خوراكپزي افتاده و خانه آتش گرفته است. به هر حال به نظر نميرسد اين گفتهها درست باشد. البته اوليايدم رضايت دادند، اما جنبه عمومي جرم باقي است و ما هم از دادگاه درخواست صدور حكم قانوني در اين خصوص كرديم.
عاشق مادرم بودم
آيدين گفتههاي نماينده دادستان را قبول ندارد و ميگويد هيچ عمدي در آتش زدن مادرش نداشته و او را بسيار دوست داشته است.
توضيح بده چه اتفاقي افتاد كه مادرت را آتش زدي؟
من اين كار را نكردم و خيلي هم از اين اتفاق ناراحتم. من اصلا قصد آتش زدن مادرم را نداشتم. او از من خواست پيت بنزين را به پشتبام ببرم چون مهمان داشتيم. من هم پيت را دستم گرفتم و داشتم به سمت پشتبام ميرفتم كه پايم ليز خورد و به زمين افتادم. پيت بنزين از دستم افتاد و بنزين روي چراغ خوراكپزي ريخت. خانه آتش گرفت و مادرم سوخت. من اصلا قصد كشتن مادرم را نداشتم.
چه كسي او را به بيمارستان رساند؟
من و پدرم خيلي سريع او را به بيمارستان رسانديم و او بستري شد. البته دكترها گفتند كه اميدي نيست و درصد سوختگي خيلي بالاست.
ماجراي مشكلي كه با خواهرت داشتي چه بود؟
من با همسر اولم مشكل داشتم و در آستانه جدايي بوديم. همسرم مهريهاش را اجرا گذاشته بود و همه آن را يكجا ميخواست، ولي من نداشتم كه بدهم. حكم جلب گرفته بود و من هم خودم را مخفي كرده بودم. خواهرم به او گفته بود كه كجا هستم و همين موضوع باعث شد تا با خواهرم دعوا كنم و با هم مشكل پيدا كنيم.
آن طور كه در پرونده آمده آن روز مادرت مهماني ترتيب داده بود كه با هم آشتي كنيد. درست است؟
بله قرار بود همه دور هم جمع شويم و كدورتها كنار برود. مادرم ميگفت خواهرت اشتباه كرده و تو بايد او را ببخشي. من دوست نداشتم با خواهرم آشتي كنم.
به همين خاطر هم عصباني شدي و خانه را آتش زدي؟
من كه توضيح دادم آتشسوزي عمدي نبود. درست است كه ناراحت بودم، اما نه در حدي كه دست به چنين كاري بزنم. اگر تا اين حد از خواهرم كينه داشتم، ميتوانستم از خانه بيرون بروم نه اين كه آنجا را آتش بزنم و باعث مرگ مادرم بشوم.
رابطهات با مادرت چطور بود؟
مادرم را دوست داشتم و عاشقش بودم. هيچ كس در زندگي من جاي او را نميگيرد. اعضاي خانوادهام ميتوانند شهادت دهند من چقدر او را دوست داشتم و چقدر به او رسيدگي ميكردم. من به دعاي مادر و نفرين مادر خيلي اعتقاد دارم. هميشه از اين كه دلش را بشكنم و باعث شوم نفرينم كند، نگران بودم. به همين خاطر هيچ وقت آزارش نميدادم و هر كاري از من ميخواست انجام ميدادم.
در حال حاضر همسر داري؟
از همسر اولم كه جدا شدم با زن ديگري ازدواج كردم. با او رابطه خوبي داشتم و زندگيمان خوب بود تا اين كه به جرم قتل بازداشت شدم. زماني كه من بازداشت شدم همسرم باردار بود. فرزندم به دنيا آمد در حالي كه من در زندان بودم. حالا يك سال و نيم دارد و حرف ميزند. بابا ميگويد، اما من نيستم كه او را در آغوش بگيرم و به او محبت كنم. از اين اتفاق خيلي ناراحتم.
فرزندت را تا به حال ديدهاي؟
او را در راهروهاي دادگاه ميبينم و گاهي هم همسرم او را با خودش به زندان ميآورد.
اوليايدم رضايت دادند و تو به لحاظ جنبه عمومي جرم محاكمه ميشوي. فكر ميكني چه حكمي در انتظار توست؟
با اين كه دادستان عليه من شكايت كرده است، اما اعضاي خانوادهام مرا بخشيدهاند و راضي به زنداني شدنم نيستند. پدرم در دادگاه درخواست كرد آزادم كنند و براي قضات توضيح داد كه من به عمد اين كار را نكردم. اميدوارم قضات شرايطم را در نظر بگيرند و با توجه به اين كه 2 سال است زنداني هستم، آزادم كنند. اميدوارم طوري حكم دهند كه زن و فرزندم بيشتر از اين آسيب نبينند و بتوانم هرچه زودتر سر خانه و زندگيام برگردم. راستش را بخواهيد من هزينه زندگي پدرم را ميدادم و حالا كه زنداني شدم، او هم خيلي سختي ميكشد.
رابطهات با خواهرت چطور است؟
با هم حرف ميزنيم. او هم به دادگاه آمده بود و براي قضات توضيح داد كه چه اتفاقي افتاد و حتي گفت كه مادرم در بيمارستان از او خواسته هيچ شكايتي عليه من مطرح نكنند.
آيدين مادرش را آتش نزد
پدر آيدين ميگويد روز حادثه در خانه حاضر بوده و حاضر است شهادت دهد پسرش به عمد خانه را آتش نزده است. او ميگويد: آن روز قرار بود همه بچههايم در خانه ما جمع شوند. همسر آيدين تازه جدا شده بود و پسرم وضعيت روحي خوبي نداشت. مادرش سعي ميكرد كاري كند كه او آرام شود. به همين خاطر هم مهماني گرفته بود. آن روز وقتي آيدين فهميد قرار است خواهرش هم بيايد، ناراحت شد و اعتراض كرد، اما آنقدر عصباني نشد كه خانه را آتش بزند. كمي غرغر كرد و بعد رفت به اتاق. مادرش او را صدا زد كه پيت بنزين را به پشتبام ببرد. آيدين آمد تا كاري كه مادرش گفته را انجام دهد. من داشتم نماز ميخواندم فاصله كمي از آنها داشتم. يكدفعه پايش ليز خورد و افتاد. پيت بنزين هم از دستش افتاد و خانه آتش گرفت.
او در مورد اين كه چطور شد همسرش هم آتش گرفت، ميگويد: همسرم نزديك چراغ خوراكپزي بود. يكدفعه همه جا شعلهور شد و او هم آتش گرفت. آيدين به عمد اين كار را نكرد. اتفاقا خيلي سريع پتو دور مادرش پيچيد و او را خاموش كرد و همين هم باعث شد تا دستش هم بسوزد. بعد هم بلافاصله او را به بيمارستان رساند.
اين مرد در مورد گفتههاي همسرش در بيمارستان ميگويد: از ما خواست شكايتي نكنيم. گفت حلالتان نميكنم اگر پسرم را به زندان بيندازيد. او به عمد اين كار را نكرد و شما هم نبايد اذيتش كنيد. راضي نيستم حتي يك روز هم زنداني شود. البته همسرم درست ميگفت آيدين به عمد اين كار را نكرد و من هم شاهد بودم.
پدر آيدين ميگويد فرزندش پسر صالحي بوده و خيلي به پدر و مادرش رسيدگي ميكرد. او ميگويد: پسرم خرجي من و مادرش را ميداد. حتي زماني كه خيلي گرفتار بود ما را فراموش نميكرد و ميگفت مشكلاتش باعث نميشود ما را فراموش كند. من بجز آيدين يك پسر ديگر هم دارم، اما او خيلي به ما رسيدگي نميكند و آيدين است كه به همه كار ما ميرسد. پسرم راننده بود و با پولي كه درميآورد خرج ما را ميداد. حالا كه زنداني شده است من خيلي سختي ميكشم و شرايط بدي دارم. او نبايد زندان باشد چون واقعا به عمد اين كار را نكرده است.
اين مرد در پاسخ به اين سوال كه اگر پسرش به عمد اين كار را كرده بود، باز هم او را ميبخشيد، ميگويد: بله او را ميبخشيدم، اما از دادگاه برايش درخواست مجازات ميكردم. به هر حال آيدين پسر من است و تحت هيچ شرايطي دلم نميخواهد بميرد و برايش درخواست قصاص نميكردم، اما قطعا درخواست مجازات ميكردم، اما آيدين واقعا اين كار را نكرده است.
گردآوری: گروه خبر سیمرغ
www.seemorgh.com/news
منبع: tabnak.ir
مطالب داغ سایر بخش ها:
گزارشی از پشت پرده ثروتمندترین و با نفوذترین خانواده آمریکایی
شفیق: من قطعا رئیس جمهور مصر هستم
ابلاغ نرخنامه جدید مرغ و تخم مرغ
فراخوان بازیگری سریال جدید «جوزانی»
یک عبرت عجیب تاریخی