چارلی چاپلین
اما باید اعتراف کنیم که چاپلین در این مسیر، پیشگام و متفاوت بوده است. به‌نحوی‌که ساخت و پرداخت شخصیت یک «ولگرد» بی‌خانمان که حتی از داشتن نام و نشان هم محروم است....
                                                         
مروری بر زندگی هنری چارلی چاپلین
حوالی این روزها سالروز تولد مردی است که برای بیش از یک قرن و شاید تمام دوره‌های آینده، جهان سینما را تحت تاثیر خود و آثارش قرار داد. هرچند چاپلین هنرمندی قدیمی‌ است اما حتی نسل امروز هم درباره او اطلاعاتی به مراتب بیشتر از بسیاری از فیلم‌سازان مطرح حال حاضر جهان دارند و این تفاوت بزرگ چاپلین با دیگر هنرمندان است. امروز اگر از هرکسی دلایل شهرت «آلبرت انیشتین» را بپرسیم به جواب‌هایی چون «هوش سرشار» یا «نبوغ» می‌رسیم، دلایلی که به درستی در مورد چاپلین هم صدق خواهد کرد، چاپلین یعنی نبوغ محض در هنر و به‌خصوص سینما. وقتی با گذشت نزدیک به یک قرن از ساخته شدن آثار چاپلین و پخش مداوم آن‌ها از شبکه‌های تلویزیونی کشورمان، هنوز هم نماهنگ‌های چند دقیقه‌ای از فیلم «روشنایی‌های شهر» قهقهه‌ای از اعماق دل بر صورتمان می‌نشاند، دلیل روشنی است بر نوعی از آفرینش هنری که نه از فرط تکرار از سکه می‌افتد و نه این‌که مشمول گذر زمان می‌شود، آفرینشی که ما هم به سهم خود سعی بر این داریم تا برخی از پررنگ‌ترین مشخصه‌های آن را روی کاغذ بیاوریم.

سبک‌های مینیاتور
کمتر طنزپردازی را سراغ داریم که برای سال‌های سال در قالب یک شخصیت ثابت و بدون تغییر باقی مانده باشد، البته مقصودمان این نیست که چاپلین در داشتن چنین مولفه‌ای بی‌همتاست چرا که هنرمندان هم‌عصر او مانند «باستر کیتون»، «هارولد لوید»، «برادران مارکس» و «لورل و ‌هاردی» هم از همین روش پیروی کردند اما باید اعتراف کنیم که چاپلین در این مسیر، پیشگام و متفاوت بوده است. به‌نحوی‌که ساخت و پرداخت شخصیت یک «ولگرد» بی‌خانمان که حتی از داشتن نام و نشان هم محروم است و در عین حال پاکی، معصومیت، خوش‌قلبی و نوع‌دوستی از صفات بارز او به‌شمار می‌روند اولین مولفه و بزرگ‌ترین موفقیت هنری چاپلین در نمایش کمدی بوده است. ولگرد خوش‌قلبی که نماینده بخشی از جامعه است، بخشی که در دوران او و در تمام زمان‌های پیش و پس از او وجود داشته است. با این حال ولگرد داستان چاپلین مثل بقیه ولگردها نیست، او به جامعه اطرافش بی‌تفاوت نبوده و در زمان‌های مقتضی به کمک افراد نیازمند، زنان و کودکان بی‌پناه می‌شتابد، با آن قامت کوچک و ظاهر پر از بلاهتش در مقابل آدم‌های گردن کلفت زورگو قد علم می‌کند و در موارد بسیاری دست به فداکاری هم می‌زند، گاهی با زرنگی‌هایش بیننده را به خنده وامی‌دارد و گاهی با نگاه غمگین و مایوسانه‌اش چشم‌های بیننده را خیس می‌کند. چاپلین با شخصیت ولگرد، تلخی‌های زمانه‌ای را که در آن زندگی کرده است به تصویر می‌کشد و با نگاهی طنزآلود، این تلخی‌ها را قابل تحمل می‌کند.

تکیه بر یک داستان تمام عیار
در آثار چاپلین، موقعیت‌های طنزآلود و کمیک نه از لودگی‌های لحظه‌ای ساخته می‌شدند و نه از گفت‌وگوهای کمیک، چراکه در آن دوران به‌ سبب صامت بودن سینما، اساسا امکان استفاده از دیالوگ‌های طنز فراهم نبود و این هنر چاپلین بود که با تکیه بر فیلم‌نامه و داستان، موفق به خلق موقعیت‌های طنزآلود می‌شد و جالب‌تر این‌که ضرباهنگ کمیک و طنزآلود در آثار چاپلین حتی لحظه‌ای از حرکت بازنمی‌ایستد و از ابتدا تا انتهای فیلم ادامه دارد. نقش مهم و کلیدی ولگرد خوش‌قلب و ساده‌لوح چاپلین در تمام آثار او به‌روشنی پیداست اما همه بر این نکته تاکید دارند که اگر سیر محکم و منسجم داستان‌های مخلوق قلم چاپلین نبود، شخصیت ولگرد پس از گذشت سال‌های طولانی تکراری می‌شد و چیزی از آن در یادها باقی نمی‌ماند.

حرف‌هایی برای گفتن
پس از گذشت چندین دهه و در مواردی نزدیک به یک قرن از نمایش آثار چاپلین، بسیاری از فیلم‌های بلند و کوتاه این هنرمند، بیان‌کننده دردها و مشکلاتی است که بشر از گذشته تا به امروز درگیر آن‌ها بوده است، اگر تمامی‌آثار چاپلین را زیر و رو کنیم، به زحمت می‌توان فیلمی‌ را پیدا کرد که بیننده‌اش را بخنداند ولی برای لحظاتی او را به فکر فرو نبرد. از فیلم «پسربچه» گرفته تا «دیکتاتور بزرگ» همه آثار این هنرمند بیان‌کننده دردهایی از اجتماع، در زمانه‌ای بوده‌اند که آن درد در اوج خود قرار داشته است. حرص و طمع و فقر در دوران رکود اقتصادی پس از جنگ جهانی اول، زندگی ماشینی و اختلاف طبقاتی و خطر بزرگ دیکتاتوری در میانه قرن بیستم، همه و همه مسائلی بودند که آثار چاپلین به آن‌ها پرداخته‌اند و از روشنفکران و محققان گرفته تا مردم کوچه و بازار را در تمام ادوار تاریخی به فکر فرو برده است و این یکی از بزرگ‌ترین تفاوت‌های سینمای طنز او با بسیاری از کمدی‌سازان امروزی است؛ طنز تلخ چاپلین مردم را به اندیشیدن درباره دردهای جامعه پیش می‌برد و فکاهه کمدی‌سازان امروزی همانند مخدری، بینندگان را تنها برای ساعتی از اندیشیدن به مشکلات خود و جامعه رها می‌کند.

سبک فیلم‌سازی استاد
چاپلین در فیلم‌های اولی که خودش ساخت از فضای کمدی جسمی‌ و ژست‌های اغراق ‌شده که در آن زمان رایج بود؛ استفاده می‌کرد. اما بعدها به شیوه‌ای شخصی‌تر دست پیدا کرد که حاصل هنر و نبوغ خودش بود. تا قبل از ساخت فیلم‌های ناطق مانند «دیکتاتور بزرگ» در سال ۱۹۴۰، او هیچ وقت یک فیلم‌نامه کامل در اختیار نداشته‌ است. روش چاپلین این‌گونه بود که ابتدا طرحی در ذهنش پرورانده می‌شد و بر اساس آن‌چه ارائه می‌کرد با او قرارداد بسته می‌شد و در این مسیر او می‌توانست آزادانه بنویسد و خودش کارگردان فیلم باشد. بعد چاپلین گروه همکاری خود را تشکیل می‌داد و محیط داستان و شخصیت‌های آن را می‌ساخت و تقریبا در طول فیلم بود که ابتکارها و ظرافت‌های داستان به ذهن‌اش می‌رسید و آن‌ها را به طرح خود اضافه می‌کرد. روش فیلم‌سازی یکتای چاپلین تنها پس از مرگ‌اش شناخته شد، زمانی که صحنه‌های بریده شده فیلم‌ها و خروجی‌های نهایی آن‌هابه‌وسیله گروه بریتانیایی «مستند چاپلین ناشناخته» در سال ۱۹۸۳ بررسی شد. به همین دلایل، ساخت یک فیلم برای چاپلین نسبت به رقیبانش زمان بیشتری می‌گرفت. دلیل دیگر آن این بود که چاپلین کارگردان بسیار دقیقی بود و اصرارداشت که هنرپیشه‌ها دقیقا همان گونه بازی کنند که منظور اوست و اصلا هم برای او مهم نبود که چقدر طول بکشد تا بتواند بازی مورد نظرش را از هنرپیشه‌ بگیرد.

ولگرد خلق می‌شود
چاپلین در مورد خلق شخصیت ولگرد می‌نویسد: «من هیچ‌ایده‌‌ای درباره چهره‌پردازی و لباسم نداشتم. لباس فیلم اولم را دوست نداشتم. در راه اتاق پرو لباس به این نتیجه رسیدم که شلوار بگی گشاد، کفش‌های بزرگ و کلاهی خاص بپوشم. می‌خواستم همه چیز با هم در تضاد باشد. کتی تنگ و کلاهی کوچک و کفشی بزرگ. نمی‌دانستم باید پیر به نظر بیایم یا جوان؟ اما وقتی یاد حرف کارگردان افتادم که می‌خواست کمی‌بزرگ‌تر از آن‌چه هستم به نظر برسم، یک سبیل هم اضافه کردم. نمی‌دانستم باید چه شخصیتی داشته باشم، اما زمانی که لباس‌ها را پوشیدم، خود لباس‌ها احساسی به من داد که شخصیت را دیدم. آغاز به شناختنش کردم و زمانی که به روی صحنه می‌رفتم، کاملا متولد شده بود.»

چاپلین علیه کیتون
فیلم‌های چاپلین با آن فضاهای سرخوشانه و سبک ملودرام و چهره گرم و سمپاتیک ولگرد، بیش از همه باسبک «باستر کیتون» مشهور به‌صورت سنگی که هیچ حسی از صورتش به بیننده منتقل نمی‌شد در تعارض بود. چاپلین بیشتر مورد توجه عوام بود در حالی که سبک سرد کیتون از دید منتقدان هنرمندانه‌تر تلقی می‌شد اما این رقابتی است که بیشتر بین طرفداران این دوسبک در جریان است وگرنه کیتون در سرگذشت خود از چاپلین با نام بزرگترین طنزپرداز که تابه حال زندگی کرده یاد کرده‌ است و چاپلین هم متقابلا در سال 1925 از او در اتحادیه بازیگران تقدیر کرد.



گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
  
منبع: khorasannews.com


مطالب پیشنهادی:
بهترین بازیگران مرد تاریخ سینما (+عکس)
مرد عینکی محبوب سینمای کمدی (+تصاویر)
از «چاپلین» تا «مستر بین»
تصاویر به یادماندنی از چارلی چاپلین
من پوآروی تلویزیونی‌ام!!