گفتگویی خواندنی با برزو ارجمند
بازیگر فیلمهای «مجرد 40 ساله»، «معراجیها»، «طهران طهران»، «محیا»، «انتخاب» و... که دو فیلم سینمایی دیگر در انتظار اکران دارد، این روزها در هفتمین تجربه همکاریاش با محمدحسین لطیفی سریال «تنهایی لیلا» را روی آنتن دارد. بازیگر شخصیت لطیف جزو معدود بازیگرانی است که در گونههای مختلف طنز و جدی حضوری فعال دارد. او با مجموعههای «زخم»، «ما فرشته نیستیم»، «فراموشی»، «نشانی»، «یک وجب خاک»، «خواستگاران»، «شبهای برره»، «صاحبدلان»، «زیر آسمان شهر» و... به تلویزیون آمده و این روزها تنها اولویتش فیلمنامه قوی است نه ژانر و گونه نمایشی. برزو ارجمند مهمان یک فنجان چای شد تا از سریال «تنهایی لیلا» بگوید:
هنوز مشغول کار هستید؟
ـ بله، یک هفته دیگر کار داریم.
برنامه بعدیات چه خواهد بود؟
ـ چند تا فیلمنامه خواندم، ولی همه چیز در حد حرف باقی مانده و قراردادی بسته نشده است.
و البته دو فیلم سینمایی که در نوبت اکران داری؟
ـ بله فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» آقای جلیلوند و «سه بیگانه» آقای مهدی مظلومی که قرار است اکران شود.
تو این شانس را داری که اصولاً با محمدحسین لطیفی نقشهای متفاوتی را تجربه کنی. شاید همیشه برزو ارجمند را برای کارهایی که از او دیدهاند و نقشهایی که در کارنامه دارد دعوت کنند، ولی تو در همکاری چند بارهات با لطیفی به تجارب جدیدی رسیدهای؟
ـ درست میگویی، خدا را شکر همین است که به درستی به آن اشاره کردی. این هفتمین کاری است که من با حسین لطیفی تجربه میکنم. با توجه به شناختی که از من دارد و البته من از سبک و سیاق کار ایشان دارم، در این سالها تجارب خوبی را کنار هم رقم زدیم. اما این بار ماجرا کاملاً فرق میکرد...
چون تو قبل از محمدحسین لطیفی به این پروژه پیوستی؟
ـ بله دقیقاً، من جزو اولین نفرهایی بودم که برای این پروژه انتخاب شدم. این سریال را ابتدا قرار بود بهرنگ توفیقی کار کند و جا دارد اینجا از او هم تشکر کنم. بهرنگ با من تماس گرفت و دلیل عمده آن هم میتواند پیشنهاد حامد عنقا باشد که من را برای این نقش پیشنهاد کرد. خیلی با هم گپ و گفتهای خوبی راجع به نقش داشتیم. روزهای خوبی آمد و رفت، اما او متاسفانه به دلیل مشغلهای که سر کار قبلیاش داشت و به موقع تمام نشدن آن کار نتوانست به این سریال برسد. از سوی دیگر از شانس خوب من، محمدحسین لطیفی جایگزین شد و این هم باز یک اتفاق خوب بود. به هر حال من جلوی دوربین لطیفی یک مقدار بیتنشتر و آرامتر هستم. این مسئله را به لحاظ روحی و روانی خود من هنگام بازی حس میکنم. من این نقش را خیلی دوست دارم. کاراکتر متفاوتی است که برای من فرصت جدیدی بود، امیدوارم آن طور که باید از آب در آمده باشد.
اصولاً تو از آن دست بازیگرانی هستی که به این راحتی دست از سر نقش بر نمیداری. بگو چگونه کاراکتر لطیف در آمد و چگونه به این شکل و شمایل از اجرا رسیدی؟
ـ جدا از فیلمنامه که اصولاً یک معرفی از نقش دارد و جایگاه کاراکتر را در دل قصه مشخص میکند، هر بازیگری وظیفه دارد زیر و بم نقش را در بیاورد. کاراکتر را بشناسد، به ویژگیهای آن دست پیدا کند تا در نهایت با یک چهارچوب درست شخصیت را جلوی دوربین ببرد. من با شناختی که از پسینه و پیشینه نقش پیدا کردم، به دنبال این بودم که با آقای لطیفی نقشه چگونگی اجرای کاراکتر را بکشیم.
لطیف از آن دست نقشهایی است که اصولاً پتانسیل نزدیک شدن به تیپ را دارد. چگونه و با چه ترفندی مراقبت کردی تا لحن و استایل این شخصیت به تیپ نرسد؟
ـ این شخصیت و دیگر شخصیتهای سریال «تنهایی لیلا» برای من یک تفاوت اصلی و دوست داشتنی با تجارب قبلیام دارد.
و آن تفاوت!؟
ـ چون ما به ازای شخصیتهای این سریال را شما در جامعه ندیدهاید یا خیلی کم هستند. یعنی ما امروز در اطرافمان دیگر از جنس محمد نمیبینیم. رفاقتهای مدل لطیف را دیگر کمتر میبینیم. به همین دلیل این سریال و کاراکترهایش را خیلی دوست دارم. من این سریال را یک فانتزی مذهبی میدانم که پیش از این مدل آن را تجربه نکردهام. کاراکترهایی که ما به ازای آن در جامعه یا حداقل جلوی چشم ما نیست. بنابراین وقتی بازیگر به شخصیتهایی میرسد که دوست دارد جای آنها باشد، عملاً از اجرای آن لذت میبرد و دوست دارد خیلی واقعی به نظر برسد. من تمام تلاشم را گذاشتم که لطیف واقعی از آب در آید. یک کاراکتر با جنس خاص و گرمی از دوست داشتن، یک جنس دوست داشتنی از مرد بودن، یک جنس دوست داشتنی از اشتباهاتی که هر آدمی میتواند در زندگیاش داشته باشد. خب این تعاریف نشان میدهد که لطیف نمیتواند یک تیپ صرف باشد. جدا از هدایت محمد حسین لطیفی که در این مسیر بسیار کمک حال من بود، به شدت بهره گرفتم از تجارب آن سالهایی که مشهد بودم، دورانی که مدرسه میرفتم و با آدمهای مذهبی در حرم آشنا شدم. به هر حال بازیگر در اجرای هر نقش به سراغ داشتههایش میرفت، چیزهایی که دیده، اتفاقاتی که تجربه کرده و هر آنچه کمک میکند تا به نقش نزدیک شود.
در صحبتهایت اشاره کردی که شخصیتهای سریال «تنهایی لیلا» در دسترس امروز ما نیستند؟
ـ بله...
خب این نقطه عطف از نظر تو از نظر خیلیها یک نقطه ضعف است.
ـ بله قبول دارم.
چون تماشاگر حس میکند آدمهای داستانش قابل دسترسی نیستند، چرا که در اطرافش نمیتواند آنها را پیدا کند.
- متاسفانه از یک دوران به بعد ما هر چه ساختیم چه در سینما و چه در تلویزیون واو به واو از واقعیت بوده است. یعنی برای هر کدام از اتفاقات رخ داده در قصه، به دنبال سند بودیم و منبع داشتیم.
خب به نظر تو این نگاه واقعی دارای ایراد است؟
- نه، ولی این نگاه صرف باعث میشود خیال از سینما برود. یعنی ما هر چه میسازیم را مستندگونه میبینیم. به نظرم یک جا باید این فکر شکسته شود. به هر حال فراموش نکنید خیلی از اتفاقات ویژه سینمای ایران برمیگشت به خیالپردازی سینماگرانمان، ولی متاسفانه امروز این خیالپردازی که میتواند به جذابیتهای نمایش کمک کند، دیگر دیده نمیشود. من راضیام از این اتفاق و معتقدم این سریال میتواند جرقهای باشد برای هر نویسنده یا کارگردانی که اینگونه بنویسد و اینگونه کار کند. برای من که این نگاه بسیار جذاب است.
اما قبول کن اگر این نگاه در اجرا در نیاید، به خصوص در بحث بازیگری، تماشاگر در مقابل آدمهای قصه که به قول خودت از روزگار امروز نیستند موضع میگیرد.
- قبول، اما بازخوردی که من از اطراف خودم میگیرم، از شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام میگیرم این است که مخاطب یا سریال «تنهایی لیلا» را دوست دارد یا دوست ندارد، یعنی مخاطب یا از سریال خوشش آمده یا بدش آمده، حد وسط ندارد. من ندیدم کسی بگوید سریال ای، بد نبود! آنهایی که از سریال بدشان آمده همانهایی هستند که به ساخت آثار فعلی عادت کردهاند. آنهایی که از سریال خوششان آمده، همانهایی هستند که دوست دارند جای آدمهایی از سریال باشند.
در واقع مخاطبی که به یک ایدهآل اعتقاد دارد...
- بله، به هر حال من خودم از این نگاه رویاپردازانه راضیام و خوشحالم که در این سریال بازی کردم. اما چیزی که در مورد این قصه مرا ناراحت میکند و مردم به آن چنگ میزنند. اظهار نظر در مورد کاراکترهاست، مثلاً میگویند «محمد» دستش را سوزاند چون یک انسان ضعیف است، در حالیکه واقعیت این است او به خاطر اعتقادش دست به این کار میزند. من اتفاقاً از این نگاه سریال بسیار خوشم آمد.
در مورد لطیف صحبت کن و شناسنامهاش که در سبک و سیاق حرف زدن و اجرای این نقش هم موثر بوده است.
- البته ما تا دیشب راجع به شناسنامه لطیف خیلی حرف نزدیم. از اینجا به بعد ما راجع به کاراکتر و اینکه از کجا بوده، از کجا میآید و تا به حال چه کرده و... بیشتر خواهیم گفت، اما پیش از این مشخص شده که لطیف بزن بهادر بوده و آشنایی با محمد باعث شده به راه راست هدایت شود. اصولاً لطیف خوب مطلق نیست، اشتباه هم دارد. خیلی کار برای این نقش برایم لذت بخش بود. شخصیت بالا و پایینهایی داشت که من را به عنوان بازیگر به شدت به سمت خود سوق میداد. من هر چه داشتم برای این نقش گذاشتم. اگر آنچه باید از آب در نیامده برمیگردد به حد و بضاعت من در بازیگری، ولی من هر آنچه در این 21 سال کاری بلد بودم، برای این نقش گذاشتم. دوست داشتم با این نقش با مردم عزیزم زلفی گره بزنم.
نمیدانم چقدر قبول داری، کاراکتر لطیف در جاهایی اجرای درشت و تئاتری دارد. گاهی حس میشود از داشتههایت در دنیای تئاتر برای اجرای برخی از لحظات کاراکتر استفاده کردی؟
- خیلی اندیشمندانه این مسئله در خود فیلمنامه بود و حسین لطیفی هم خیلی هوشمندانه از نقش حفاظت و مراقبت کرد. معمولاً کدهایی بین بازیگر و کارگردان وجود دارد که حسین مدام از این کدها برای من استفاده میکرد. خیلی ظریف این نکته که تو اشاره کردی در خود فیلمنامه بود. به هر حال آدم خرابی که بهترین رفیقش را دفن کرده و از دست داده، مرادش را از دست داده پس هر رفتاری از او قابل تصور است. به هر حال برای او ادامه زندگی سخت است. من سعی کردم تفکیک این جنس بازی دیده شود؛ حالا نمیدانم چقدر موفق بودهام.
به نظر فینال این آدمها میتواند جذاب باشد؟
- من هنوز فیلمنامه قسمت پایانی را نخواندهام که بتوانم جواب سوال تو را بدهم. امیدوارم فینال خوبی در انتظار مخاطب باشد.
خیلیها برزو ارجمند را بازیگری طناز میدانند، اگر چه در این سالها با چند نقش جدی هم حضوری موفق داشتی، علاقه خودت به کدام گونه نزدیکتر است؟
خیلی دور است باید بگویم من امروز تشنه فیلمنامه خوب هستم و خیلی به ژانرش فکر نمیکنم. بعد از فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» برای من یک اتفاق ویژه رخ داد. آن فیلم سختترین کار زندگی من بود چون برای همه چیز فقط دو سکانس فرصت داشتم، پس باید این کار سخت را انجام میدادم. آن کار برای من تجربه بسیار لذتبخشی بود و بعد از آن فیلم و سریال مسعود آبپرور (زخم) و امروز «تنهایی لیلا» دوست دارم انتخاب کنم. در واقع دیگر ساده از نقش نمیگذرم. پارسال میدانی سال بدی را پشت سر گذاشتم (اشاره میکند به درگذشت پدرش انوشیروان ارجمند) و مدت زیادی کار نکردم. امروز دیگر به راحتی از یک نقش عبور نمیکنم شیره نقش را میگیرم. (میخندد)
گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع : banifilm.ir