وقتی نیما در خندوانه رامبد جوان را فروخت و ماشین خرید!
نیما در خندوانه وارد شد و سوال هایی از رامبد جوان پرسید ، انگار قرار بوده جوان را به جای قیمت ماشین بفروشد یا معاوضه کند و ماشین خود را بخرد.

خندوانه بدون حضور کمدین و جناب خان پخش شد

برنامه شب گذشته خندوانه در روز سه شنبه ( 13 مرداد ) با اجرای رامبد جوان آغاز شد . رامبد جوان اعلام کرد که شادی این برنامه را به همه رانندگان تاکسی که منتظر دربست نمی ایستند و اولین نفری را که می بینند سوار می کنند ، تقدیم کرد.

در ابتدای برنامه رامبد جوان همراه با تماشاگران مسابقه داخل استودیو را برگزار کرد . او عباراتی را بیان می کرد و از حاضرین می خواست که 3بار آن را ادا کنند . این مسابقه برای مخاطبین در خانه و همچنین تماشاگران داخل استودیو بسیار جذاب بود.

سپس رامبد جوان در تعریف از مهمان اصلی برنامه گفت : خاطره نوشتن و هنگام تنهایی درد دل نوشتن و... ،وقتی می نویسیم می‌ توانیم چراهای مختلف را بفهمیم . وی افزود : به نظرم بنویسیم تا ببینیم چه قدر حالمان خوب می شود، ما نیز امشب مهمان کسی هستیم که مدام مینویسد. او از داوود امیریان دعوت کرد که به روی صحنه بود.


داوود امیریان

داوود امیریان


داوود امیریان در ابتدای گفتگو، به ترسش از موجوداتی مثل عقرب ومار اشاره کرد و گفت : عاشق هری پاتر هستم و هر 7 جلد آن را در خانه دارم.او گفت که  می‌خواسته ادامه‌ ای خاص برای هری پاتر بنویسد به طوری که در جلد آخر هری پاتر به جای آن ایستگاه معروف در راه آهن تهران پیاده می شود و جیب‌ بری چوب او را بزند . که متاسفانه نشد. جوان در این ارتباط از او پرسید که چرا نشد؟ وی گفت : چون اگر می نوشتم به من انگ تقلید از آنها را می زدند. من هم دنبالش را نگرفتم.

امیریان در ادامه به جذابیت‌ هایی که در بعضی از افسانه‌های ایرانی در گذشته وجود دارد اشاره کرد . در ادامه جوان از او خواست تا در حالیکه همه چشم هایشان را بسته اند داستانی را تعریف کند و او اینگونه پاسخ داد : درویشی به پادشاهی که بعد از چند پسر دلش دختر می‌خواسته سیبی می‌دهد تا به همسرش بخوراند و بعد از 9 ماه دختری به دنیا می‌آید. یکی از پسران از شدت حسادت تصمیم می‌گیرد او را کامل زیر نظر بگیرد و  شبی می‌ بیند که آن بچه از جایش بلند می‌شود و دست می‌اندازد و پوستش را می‌کند و ناگهان یک هیولا از آن خارج می‌شود  که به سمت اسطبل رفته و یکی از اسب‌ ها را می‌خورد و مجدد به رختخواب بر می‌گردد و همان پوست را می‌پوشد و می‌خوابد. آن برادر فردا صبح قضیه را می‌گوید ولی کسی حرفش را باور نمی‌کند و می‌گویند از روی حسادت این حرف‌ ها را زده. و این گونه مبارزه‌ ای شروع می‌شود که در نهایت نیکی به زشتی پیروز می‌شود.

سپس رامبد جوان اعلام کرد: امشب از حضور شما چند دقیقه مرخص می‌شویم و بعد برمی‌گردیم. سپس بعد از خواندن شعر معروف خندوانه و دیدن چند آیتم نیما شعبان نژاد ، بستنی به دست وارد خندوانه شد و از رامبد به بهانه‌ خرید ماشین سوال‌ های عجیب و غریبی مانند قد ، وزن ، سابقه اعتیاد را پرسید که در آخر مشخص شد نیما انگار قرار بوده جوان را به جای قیمت ماشین بفروشد یا معاوضه کند. حضور او در این بخش به شدت بر جذابیت و سرگرمی برنامه افزوده بود.

بعد از پخش چند آیتم کوتاه دوباره به سراغ مهمان خندوانه رفتند و داوود امیریان صحبت هایی درباره  محیط زیست و دوران کودکی خود کرد . او در ادامه از خاطره‌ ترکشی که در جبهه به قمقه‌ آب او خورده بود و سوراخ شدن آن باعث خنده و آبرو ریزی برایش شده بود، گفت.

او در پایان به جای تعریف لطیفه چند خط از یکی از کارهای خود به نام "گردان قاطرچی‌ ها" و با آرزو‌های شیرین برای همه‌ی ایرانیان به پایان رسید.

نکته جالب در این قسمت از خندوانه غیبت جناب خان و هم چنین کمدین برنامه بود .


تهیه و تدوین : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ / فریبا بیات