این فیلم تلویزیونی یك داستان رئال دارد كه برای مخاطب باورپذیر خواهد بود و چیزی شبیه زندگی خیلی از ما آدم‌هاست. در واقع ما از شمالی‌ترین تا جنوبی‌ترین جای تهران می‌چرخیم و زندگی‌های انسان‌‌های عادی...

فیلم تلویزیونی «یك داستان كوتاه و چند داستان دیگر» به كارگردانی حجت قاسم‌زاده اصل و تهیه‌كنندگی علی‌اكبر جناغی در گروه فیلم و نمایش شبكه 4 سیما در حال تولید است. به همین بهانه سری به یكی از لوكیشن‌های این فیلم تلویزیونی زدیم.
برای رفتن به محل تصویربرداری این تله‌فیلم كوچه پس‌كوچه‌های قدیمی منطقه‌ای در پونك در حوالی امامزاده عین علی زین علی را پشت سر می‌گذارم و وقتی افشین رضایی برنامه‌ریز و دستیار كارگردان فیلم برای راهنمایی به استقبالم می‌آید آنقدر خوشحال می‌شوم كه بدون هیچ سوالی پشت سرش راهی می‌شوم و در انتهای یك كوچه كه بیشتر شبیه كوچه‌های روستایی است به گروه می‌رسیم. آنها در كنار یك ساختمان قدیمی كوچك با آجرهای بهمنی و درخت‌هایی كه از دیوار كوچه خودنمایی می‌كند، جمع شده‌اند. قاسم‌زاده در گوشه‌ای از كوچه پشت مانیتور نشسته است و عوامل و دست‌اندركاران دوربین و كرین و سایر ملزومات در جاهای مشخص قرار دارند و «مهران احمدی» با لباس‌هایی شبیه جوان‌های جنوب شهر با یك موتور هوندا جلوی در ایستاده و با رضایی دیالوگ‌ها را تكرار می‌كنند.
با این كه ظهر است و معمولا مردم در این ساعت از روز مشغول استراحت هستند یك همسایه مزاحم كه گویا چند جوان دور هم جمع شده‌اند مدام با صدای بلند موسیقی‌شان مزاحم كار هستند. نادر انتظاری صدابردار فیلم با گلایه از صداهای مزاحم می‌گوید: مدام مجبوریم چك كنیم كه صدای آنها داخل كار بوده یا نه، به او پیشنهاد می‌كنم یكی از عوامل را برای تذكر به درب منزل آنها بفرستد ولی او خاطرنشان می‌كند كه چند بار از صبح آنها را متوجه حساسیت كار كرده‌ایم ولی اعتنایی نداشته‌اند.
دلم برای مظلومیت گروه می‌سوزد ولی چاره‌ای نیست شاید هنوز خیلی‌ها متوجه این موضوع نیستند كه تمامی این افراد برای اثری تلاش می‌كنند كه ماحصل آن را خودشان می‌بینند و شاید بهتر باشد در كنار فرهنگ‌سازی برای رانندگی، مصرف آب، سوخت و... برای چنین موقعیت‌هایی هم فرهنگ‌سازی كرد!
همه آماده می‌شوند تا ضبط را شروع كنند: منشی صحنه پانته‌آ حسینی با صدای بلند می‌گوید: سكانس 7 برداشت 3 و كلاكت را جلوی دوربین می‌برد.
حیاط خانه ـ روز ـ خارجی
رضا (مهران احمدی)‌ موتورش را از حیاط خارج می‌كند و به كوچه می‌آید و خطاب به همسرش: پروانه بدو، من تو كوچه‌ام!
بیرون در صاحبخانه با عصبانیت ایستاده است. رضا غافلگیر می‌شود:
رضا: سلام آقا عزت (با شرمندگی)‌
عزت: سلام آقا رضا
رضا: بفرمایین تو، دم در بده.
عزت: همین جا خوبه. سلامت باشین آقا رضا. امروز قرار بود پول ما رو جور كنین؟
كات می‌شود. یك موتورسوار از انتهای كوچه می‌آید و ضبط متوقف می‌شود. كوچه باریك است و برای عبور موتوری گروه كمی جابه‌جا می‌شوند. این صحنه‌ها چند بار دیگر تكرار می‌شود تا قاسم‌زاده نتیجه مورد نظرش را بگیرد. او كارگردان صبوری است و برخلاف بسیاری از كارگردان‌ها با آرامش نكات مورد نظر را به عوامل گوشزد می‌كند.
لیلا زارع كه نقش پروانه، همسر مهران احمدی را بازی می‌كند، با مانتو شلوار و یك شال تقریبا آبی‌رنگ به كوچه آمده و قرار است سكانس بعدی را در كنار احمدی و در برخورد با صاحبخانه بازی كنند. دیالوگ‌ها را با دستیار كارگردان چك می‌كند. چهره معصوم او كاملا برای این نقش مناسب است.
در این پلان، زارع هم مقابل در می‌آید. او نیز با صاحبخانه سلام و علیك دارد. چند دیالوگ كوتاه بین زن و مرد ردوبدل می‌شود و در نهایت احمدی، موتور را روشن می‌كند و زارع نیز ترك موتور می‌نشیند و می‌روند. قرار است همه برای ادامه ضبط به حیاط خانه بروند. به سمت قاسم‌زاده می‌روم. فرصتی مناسب است تا پیرامون موضوع این فیلم از كارگردانش سوالاتی بكنم.
قاسم‌زاده كه فیلمنامه را نیز خودش نوشته است، پیرامون موضوع فیلم می‌گوید: من در ابتدا فیلمنامه را نوشتم و دو كاراكتر اصلی فیلم یعنی رضا و پروانه خلق شد؛ ولی طراحی داستان را رویا غفاری برعهده داشته و سایر شخصیت‌هایی كه وارد خط داستان می‌شوند را خانم غفاری خلق كردند. این فیلم تلویزیونی یك موضوع اجتماعی و به‌روز دارد كه حكایت زن و شوهری است كه یك صبح تا شب فرصت دارند تا پول پیش خانه‌شان را تهیه كنند. درواقع یك صبح تا شب كل ماجرای داستان روایت می‌شود؛ ماجراهایی كه برای رضا و پروانه به وجود می‌آید و در كنار خط اصلی داستان، داستانك‌هایی هم ایجاد می‌شود كه به نوعی به این زن و شوهر مربوط می‌شوند و تا شب طول می‌كشد.
این فیلم تلویزیونی یك داستان رئال دارد كه برای مخاطب باورپذیر خواهد بود و چیزی شبیه زندگی خیلی از ما آدم‌هاست. در واقع ما از شمالی‌ترین تا جنوبی‌ترین جای تهران می‌چرخیم و زندگی‌های انسان‌‌های عادی را نشان خواهیم داد و در نهایت به این نتیجه خواهیم رسید كه تنها چیزی كه باقی می‌ماند و نگهدارنده روابط انسان‌هاست، مسائل معنوی و عاطفی است نه پول!
این كارگردان با اشاره به انتخاب بازیگران این فیلم گفت: یك داستان كوتاه و... یك اثر پربازیگر است كه نقش‌های اصلی آن برعهده مهران احمدی و لیلا زارع می‌باشد و در حال حاضر چند روز است كه ضبط شروع شده و تا 2 هفته دیگر نیز ادامه می‌دهیم و تاكنون در مناطقی چون كلانتری ـ برج نگار، تعمیرگاه و این خانه بخش‌هایی را تصویربرداری كرده‌ایم.
قاسم‌زاده بر لزوم حرفه‌ای بودن بازیگران و همچنین سایر عوامل در ساخت یك اثر نمایشی تاكید دارد و معتقد است: همیشه دوست دارم از بازیگران حرفه‌ای استفاده كنم؛ زیرا وقتی بازیگر حرفه‌ای باشد، رنگی به رنگ‌های یك اثر اضافه می‌كند و نیازی نیست انرژی‌های بی‌مورد صرف بازی گرفتن از‌ آنها شود و به بحث كیفی كار بیشتر پرداخته خواهد شد. درواقع حضور یك بازیگر حرفه‌ای باعث سنگین‌تر شدن بار كیفی اثر خواهد شد و این موضوع در مورد سایر عوامل در ساخت یك ژانر نیز قابل توجه است. به نظر من وقتی عوامل حرفه‌ای نباشند مجبوریم به حداقل‌ها قناعت كنیم و نمی‌شود روی لایه‌های دوم و سوم كار كرد و ماحصل كار آنچه كه باید باشد نخواهد بود.
این كارگردان با اشاره به لزوم حمایت‌های مدیران به ساخت آثار نمایشی می‌گوید: علاوه بر موضوعاتی كه به آنها اشاره كردم بخشی از موفقیت‌های آثاری چون تنهایی یا قصه‌ها و واقعیت‌ها را مدیون حمایت و اعتماد مدیران سازمان هستم. به نظر من یك اثر برابر با آبروی یك كارگردان است.
این كارگردان تله‌فیلم‌های خوبی چون تنهایی، تباهی، قصه‌ها و واقعیت و ... را برای شبكه 4 سیما كارگردانی كرده است. از او می‌پرسم كه چرا برای سایر شبكه‌ها تله‌فیلم نمی‌سازد و فكر نمی‌كند كه فیلم‌هایش در شبكه‌ای با مخاطب خاص كمتر دیده می‌شود« به نظر من هیچ فرقی ندارد یك كار خوب و موفق در هر شبكه‌ای كه پخش بشود دیده می‌شود و مخاطب خود را پیدا خواهد كرد علاوه بر این آثاری كه من تولید می‌كنم موضوعات خاصی دارد كه برای شبكه 4 مناسب هستند و وقتی مردم كانال تلویزیون را عوض می‌كنند یك فیلم خوب می‌بینند محال است به سراغ كانال‌های ماهواره بروند.»
«قاسم‌زاده» پس از این تله‌فیلم تصمیم دارد یك فیلم سینمایی بسازد. بیش از این وقت او را نمی‌گیرم. گروه تقریبا در حیاط مستقر شده‌اند و بازیگران برای تعویض لباس‌هایشان به داخل ساختمان رفته‌اند.
در این سكانس رضا (مهران احمدی)‌ قرار است در داخل حیاط به هنگام صبح مكالمه‌ای را با همسرش پروانه (لیلا زارع)‌ داشته باشد.
رضا با لباس‌های راحتی و دمپایی‌های پلاستیكی به داخل حیاط آمده و قرار است از دستشویی كه در گوشه حیاط خانه است به سمت حوض و شیر آب بیاید و با همسرش صحبت كند. ضبط شروع می‌شود. احمدی به سمت شیر آب می‌رود
پروانه خطاب به او می‌گوید:
پروانه ـ باز كه در دستشویی رو نبستی!
رضا ـ سر صبحی چه حواست به همه چیز هست
پروانه ـ حواسم جمع نیست، از رو عادت گفتم چون تو همیشه یادت میره درو ببندی
رضا ـ نخیر! داشتی سرك می‌كشیدی ببینی دست‌هامو صابون می‌زنم یا نه
«كات می‌شود»
یك هندوانه‌فروش با بلندگویش مانع از ادامه ضبط می‌شود.
كارگردان به یكی از عوامل می‌گوید كه به خارج از خانه برود و به هندوانه‌فروش بگوید داخل خانه مشغول ضبط فیلم هستند و به شوخی می‌گوید: برو همه هندوانه‌هایش را بخر!
احمدی داخل دستشویی می‌رود تا دوباره تكرار كنند ولی هر باركه زارع می‌خواهد به شوهرش تذكر بدهد كه در را نبسته در خود بخود بسته می‌شود و باعث قطع ضبط می شود به ناچار یكی از عوامل به داخل می‌رود تا وقتی بازیگر وارد حیاط می‌شود در را نگه دارد! قاسم‌زاده از گروه صحنه می‌خواهد تغییرات اندكی در حیاط ایجاد كنند. فرصتی دست می‌دهد تا با مهران احمدی بازیگر اصلی مرد این فیلم صحبتی داشته باشم.
احمدی كه در سال‌های اخیر خوش درخشیده و فیلم «هیچ» با بازی او در حال حاضر در حال اكران است و در سریال «آشپزباشی» هم بازی كرده درباره انتخاب این نقش می‌گوید: یكی از مهم‌ترین علت انتخاب این نقش متن خوبی بود كه داشت و در كنار آن جلوی دوربین كارگردانی چون آقای قاسم‌زاده كه آثارشان را دوست دارم. برای من بازی در سینما یا تلویزیون تفاوتی ندارد وقتی یك نقش خوب پیشنهاد شود با انرژی در آن بازی می‌كنم ولی اصولا به نقش‌هایی كه ساده با پیچیدگی‌های درونی هستند علاقه زیادی دارم، مثلا نقشی كه در فیلم سینمایی بیست داشتم را خیلی دوست داشتم. یك آدم معمولی كه با آرزوهای خود زندگی می‌كرد.
این فیلم مضمونی ساده و اجتماعی دارد و قصه آدم‌های معمولی است و رضا هم یكی از افراد این قصه است كه برای هدفی تكاپو می‌كند. سادگی و باورپذیری و نقش‌های این فیلمنامه برایم بسیار جالب بود.
وی پیش از این نیز در تله‌فیلم «تباهی» با قاسم‌زاده همكاری داشته كه هنوز پخش نشده است.
همه آماده شده‌اند و منتظر احمدی هستند، لیلا زارع هم لباس‌های خانگی پوشیده و به تراس آمده است. قرار است صحنه‌های مربوط به صبحانه و در واقع شروع داستان زندگی این زن و شوهر باشد. با او به داخل اتاق گریم می‌روم دیالوگ‌هایش را مدام تكرار می‌كند. وی درباره این نقش می‌گوید: من نقش پروانه را بازی می‌كنم كه قرار است در یك صبح تا شب در كنار رضا همسرم به دنبال برطرف كردن مشكل‌مان باشیم. كار، متن زیبا و ساده‌ای داشت و به عنوان اولین تجربه كاری با قاسم‌زاده‌اصل از كار راضی هستم. پروانه یك زن از طبقه‌ متوسط جامعه است كه علی‌رغم مشكلات مالی كه دارد سعی دارد شرافتمند باشد و این وجه شخصیت پروانه برایم خیلی جذاب بود.
زارع در فیلم‌های سوپراستار، خواب لیلا، پستچی سه بار در نمی‌زند، ما همه خوابیم وچند اثر دیگر بازی كرده و در حال حاضر چند تله فیلم او در نوبت پخش است.

برخی دست‌اندركاران

تهیه‌كننده: علی‌اكبر جناغی، نویسنده فیلمنامه و كارگردان: حجت قاسم‌زاده‌اصل، طراح داستان: رویا غفاری، برنامه‌ریز و دستیار كارگردان: افشین رضایی، مدیر تصویربرداری: محمد ناصری، طراح صحنه و لباس: جهانگیر میرزاجانی، عكاس: صبا سیاهپوش، صدابردار، ناصر انتظاری، منشی صحنه: پانته‌آ حسینی، طراح گریم: پروین نویدی، بازیگران: مهران احمدی، لیلا زارع، شاهرخ فروتنیان، افشین سنگ‌چاپ، شبنم مقدمی، آتش تقی‌پور، حسین سلیمانی، علی صالحی، اتابك نادری، رضا آحادی، منوچهر علی‌پور، نوشین قریبی، عباس خسروی، مهرداد فلاحت‌گر، خسرو فرخزادی و امیر آقایی.
 
گردآوری:گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir
 
مطالب پیشنهادی:
گفتگو با ملیکا شریفی‌نیا بازیگر مجموعه تلویزیونی «آشپزباشی»
گفت‌و‌گو با سودابه بیضایی، بازیگر نقش سروان عزیزی در «هوش سیاه»
نگاهی به ژانر پلیسی در سریال‌های تلویزیون
گفتگو با فرزین محدث، بازیگر نقش حمزه در «پرانتز باز»
چند ساعتی در پشت صحنه سریال «از یاد رفته»، باحضور محمدرضا فروتن