محمدرضا گلزار
تولد: 15 فروردین 1354 در تهران
مادرش خانهدار و پدرش نیز مهندس مکانیک میباشد.
زبان انگلیسی را از پنجم دبستان شروع به یادگیری کرده و به آن تسلط کامل دارد.
در کنکور در سه رشته مترجمی زبان، مهندسی مکانیک، مهندسی معدن قبول شد.
رتبه 5 دانشگاه آزاد در سال 1373
مارمولک را بهرین فیلمی میدونه که دیده..
به سازهای گیتار، ارگ، پرکاشن، علاقه دارد و نواختن این سازها را بدون معلم و خودش به تنهایی یاد گرفته است.
اصلاً اهل تلویزیون نیست و سریالهای تلویزیونی را دنبال نمیکنه. به گفته خودش پدر و مادرش هیچ وقت نگذاشتند کمبودی را توی زندگی احساس کنه و هیچوقت طعم فقر را نچشیده.
بودن در کنار بچههای کوچولو را دوست داره البته اگر برسام خواهرزاده کوچولوش باشه بیشتر لذت میبره.
به فال و فالگیری اعتقاد نداره و همه اینها را سرگرمی میدونه.
معمولاً تولدهایش را خانوادگی میگیره و جشن عمومی برگزار نمیکنه. در دوران مدرسه همیشه از درس ادبیات نمره 20 گرفته.
مدیریت یک شرکت واردات و ساخت تجهیزات و لوازم اسکی با وی میباشد.
به ایتالیا، فرانسه، انگلیس، آلمان، آمریکا و... سفر کرده.
بهترین هدیه تولدش را یک تابلوی نقاشی که توسط یک هنرمند خردسال از صورتش کشیده شده است میداند.
طرفدار دو آتیشه استقلال و صد در صد تیم ملی ایران است.
همیشه با امین حیایی که پرسپولیسیه با هم کری میخوانند.
در آن یک سالی که در هیچ فیلمی بازی نکرد همه میگفتند ممنوعالفعالیت شده است ولی این مساله شایعهای بیاساس بود.
هیچ وقت وارد حاشیه نشده و همیشه به دور از این وادی میباشد.
خاطرات بد خود را فقط مربوط به دیدار از خانه معلولین در رشت میدونه که از وضعیت و حرفهای آنها بسیار متاثر شده بود. خواسته او همیشه از مردم اینه که با یک شاخه گل به دیدار کودکان بیسرپرست و به آسایشگاهها سری بزنند.
آلبوم غریبانه کویتی پور را دوست دارد و از علاقه مندان به صدای او میباشد.
معمولاً تعطیلات آخر هفته به توچال و دیزین میره البته فقط زمستانها.
بدترین حادثه در طول عمرش را زلزله بم میدونه و هرگز اون را از یاد نمیبره.
در بچگی به کارتون "سوپرمن" علاقه داشته.
ماکارونی و قورمه سبزی را بین غذاها ترجیح میده.
پدرش در یالیان دور عضو تیم پاس بوده.
به نگهداری از حیوانات علاقهای ندارد.
برخلاف اون چیزی که همه فکر میکنند اصلاً مغرور نیست و خودش را نمیگیره.
اصلاً اهل مصاحبه نیست و خیلی کم پیش میاد رودررو با روزنامهای مصاحبه کنه ولی اهل روزنامه خوندنه.
اغلب به نام رضا صداش میزنند تا محمدرضا.
زیاد برای خریدکردن بیرون نمیره و فقط از جاهای مشخص خرید میکنه.
در رانندگی کردن تبحر و به ماشینBMW علاقه زیادی دارد.
تا به حال از کسی به نام الگوی خودش نام نبرده.
اهل ریسک نیست و همه کارهاش را با فکر انجام میده.
علاقه بیاندازه به ادکلن دارد همیشه بوی خوش میدهد و بدون ادکلن بیرون نمیرود.
رنگهای سفید، کرم، مشکی و قهوهای را ترجیح میدهد البته هر رنگی به او میآید، اهل ست کردن لباس است.
زیاد کت و شلوار نمیپوشد بیشتر تیپ اسپرت میزند.
بیشتر لباسهای دوختنی میپوشد تا لی و جین.
مادرش اصرار فراوانی به ازدواج او دارد ولی خودش نظری خلاف مادرش دارد.
عاشق شکلات و شیرینی با ترشی میانهای ندارد.
تکیه کلامش خیلی ممنون است.
قبل از این که فیلمی از او اکران شود و تصویرش به نمایش درآید با کمپانی ایکات قرارداد تبلیغاتی بست، یعنی شهرت سینمایی نداشت و چهرهاش ویژگی او بود.
از سیگار و هر چه دود متنفر است.
هر سال مجبور است شماره موبایلش را عوض کند و رکورددار misscallدر ایران است او ساعتی صدها تماس ناشناس دارد.
به شدت رفیق باز، لوطی صفت، دست و دلباز و دست به جیب است.
دستبند و ساعت قیمتی دارد از زیورآلات دیگر خوشش نمیآید.
شمال را دوست دارد و آخر هفتهها برای استراحت میرود.
وکیل و دکتر خانوادگی دارد.
محمدرضا برای ادامه تحصیل به آمریکا رفته بود و بعد نه ماه که مراحل زبان تخصصی را گذراند و مدرک و مجوز زبان تحصیلی در آمریکا را گرفت به وطن بازگشت.
پدر گلزار یعنی پرویز گلزار اصالتاً تبریزی است برای همین نام خانوادگی اصلی وی محمدرضا گلزار آذری است، مادر گلزار اصالتاً تهرانی است.
برادری به نام بردیا دارد که متولد 31 شهریور 1364 ودر رشته مترجمی زبان انگلیسی تحصیل کرده است.
برادرزادهاش مارال و خواهرزادههایش برسام و آویسا نام دارند.
خانواده گلزار مدتی ساکن سهروردی شمالی بودند ولی در حال حاضر در قیطریه هستند.
تا مدتها تدریس گیتار میکرد و تدریس زبان انگلیسی کرده و میکند.
عاشق بازی پرستویی، بهروز وثوقی و آل پاچینو است.
خود را نزد بچههای کوچک عمو خطاب میکند.
در اصل در رشته کامپیوتر در دانشگاه قبول شده بود که سال آخر تغییر رشته داد.
اهل مصاحبه با مطبوعات نیست..
تولد: 15 فروردین 1354 در تهران
مادرش خانهدار و پدرش نیز مهندس مکانیک میباشد.
زبان انگلیسی را از پنجم دبستان شروع به یادگیری کرده و به آن تسلط کامل دارد.
در کنکور در سه رشته مترجمی زبان، مهندسی مکانیک، مهندسی معدن قبول شد.
رتبه 5 دانشگاه آزاد در سال 1373
مارمولک را بهرین فیلمی میدونه که دیده..
به سازهای گیتار، ارگ، پرکاشن، علاقه دارد و نواختن این سازها را بدون معلم و خودش به تنهایی یاد گرفته است.
اصلاً اهل تلویزیون نیست و سریالهای تلویزیونی را دنبال نمیکنه. به گفته خودش پدر و مادرش هیچ وقت نگذاشتند کمبودی را توی زندگی احساس کنه و هیچوقت طعم فقر را نچشیده.
بودن در کنار بچههای کوچولو را دوست داره البته اگر برسام خواهرزاده کوچولوش باشه بیشتر لذت میبره.
به فال و فالگیری اعتقاد نداره و همه اینها را سرگرمی میدونه.
معمولاً تولدهایش را خانوادگی میگیره و جشن عمومی برگزار نمیکنه. در دوران مدرسه همیشه از درس ادبیات نمره 20 گرفته.
مدیریت یک شرکت واردات و ساخت تجهیزات و لوازم اسکی با وی میباشد.
به ایتالیا، فرانسه، انگلیس، آلمان، آمریکا و... سفر کرده.
بهترین هدیه تولدش را یک تابلوی نقاشی که توسط یک هنرمند خردسال از صورتش کشیده شده است میداند.
طرفدار دو آتیشه استقلال و صد در صد تیم ملی ایران است.
همیشه با امین حیایی که پرسپولیسیه با هم کری میخوانند.
در آن یک سالی که در هیچ فیلمی بازی نکرد همه میگفتند ممنوعالفعالیت شده است ولی این مساله شایعهای بیاساس بود.
هیچ وقت وارد حاشیه نشده و همیشه به دور از این وادی میباشد.
خاطرات بد خود را فقط مربوط به دیدار از خانه معلولین در رشت میدونه که از وضعیت و حرفهای آنها بسیار متاثر شده بود. خواسته او همیشه از مردم اینه که با یک شاخه گل به دیدار کودکان بیسرپرست و به آسایشگاهها سری بزنند.
آلبوم غریبانه کویتی پور را دوست دارد و از علاقه مندان به صدای او میباشد.
معمولاً تعطیلات آخر هفته به توچال و دیزین میره البته فقط زمستانها.
بدترین حادثه در طول عمرش را زلزله بم میدونه و هرگز اون را از یاد نمیبره.
در بچگی به کارتون "سوپرمن" علاقه داشته.
ماکارونی و قورمه سبزی را بین غذاها ترجیح میده.
پدرش در یالیان دور عضو تیم پاس بوده.
به نگهداری از حیوانات علاقهای ندارد.
برخلاف اون چیزی که همه فکر میکنند اصلاً مغرور نیست و خودش را نمیگیره.
اصلاً اهل مصاحبه نیست و خیلی کم پیش میاد رودررو با روزنامهای مصاحبه کنه ولی اهل روزنامه خوندنه.
اغلب به نام رضا صداش میزنند تا محمدرضا.
زیاد برای خریدکردن بیرون نمیره و فقط از جاهای مشخص خرید میکنه.
در رانندگی کردن تبحر و به ماشینBMW علاقه زیادی دارد.
تا به حال از کسی به نام الگوی خودش نام نبرده.
اهل ریسک نیست و همه کارهاش را با فکر انجام میده.
علاقه بیاندازه به ادکلن دارد همیشه بوی خوش میدهد و بدون ادکلن بیرون نمیرود.
رنگهای سفید، کرم، مشکی و قهوهای را ترجیح میدهد البته هر رنگی به او میآید، اهل ست کردن لباس است.
زیاد کت و شلوار نمیپوشد بیشتر تیپ اسپرت میزند.
بیشتر لباسهای دوختنی میپوشد تا لی و جین.
مادرش اصرار فراوانی به ازدواج او دارد ولی خودش نظری خلاف مادرش دارد.
عاشق شکلات و شیرینی با ترشی میانهای ندارد.
تکیه کلامش خیلی ممنون است.
قبل از این که فیلمی از او اکران شود و تصویرش به نمایش درآید با کمپانی ایکات قرارداد تبلیغاتی بست، یعنی شهرت سینمایی نداشت و چهرهاش ویژگی او بود.
از سیگار و هر چه دود متنفر است.
هر سال مجبور است شماره موبایلش را عوض کند و رکورددار misscallدر ایران است او ساعتی صدها تماس ناشناس دارد.
به شدت رفیق باز، لوطی صفت، دست و دلباز و دست به جیب است.
دستبند و ساعت قیمتی دارد از زیورآلات دیگر خوشش نمیآید.
شمال را دوست دارد و آخر هفتهها برای استراحت میرود.
وکیل و دکتر خانوادگی دارد.
محمدرضا برای ادامه تحصیل به آمریکا رفته بود و بعد نه ماه که مراحل زبان تخصصی را گذراند و مدرک و مجوز زبان تحصیلی در آمریکا را گرفت به وطن بازگشت.
پدر گلزار یعنی پرویز گلزار اصالتاً تبریزی است برای همین نام خانوادگی اصلی وی محمدرضا گلزار آذری است، مادر گلزار اصالتاً تهرانی است.
برادری به نام بردیا دارد که متولد 31 شهریور 1364 ودر رشته مترجمی زبان انگلیسی تحصیل کرده است.
برادرزادهاش مارال و خواهرزادههایش برسام و آویسا نام دارند.
خانواده گلزار مدتی ساکن سهروردی شمالی بودند ولی در حال حاضر در قیطریه هستند.
تا مدتها تدریس گیتار میکرد و تدریس زبان انگلیسی کرده و میکند.
عاشق بازی پرستویی، بهروز وثوقی و آل پاچینو است.
خود را نزد بچههای کوچک عمو خطاب میکند.
در اصل در رشته کامپیوتر در دانشگاه قبول شده بود که سال آخر تغییر رشته داد.
اهل مصاحبه با مطبوعات نیست..
گردآوری: گروه سرگرمی سیمرغ(www.seemorgh.com/entertainment)
منبع: کتاب هفت