دردسرهای وارثان «ژنِ خوب» در سیاست ایران
ماجرای «ژن خوب» از آنجایی آغاز شد که آقازاده عارف در یک برنامه ضبط شده ویدئویی گفته بود: «آن کسی که توانایی دارد، به جایی رسیده، حتما استعدادهایی داشته، این استعداد، بحث ژن و وراثتی وجود دارد، پدر و مادرم هر دو جزو شاگرد اول های کنکور ایران بودند.»
این حرفها نگاه جامعه را به سمت فرزندان سیاست مداران جلب کرد. فرزندانی که حالا کم کم بزرگتر می شوند و حضورشان در عرصه عمومی بیش از گذشته دیده می شود. منتقدان فرزند عارف تنها از همین تک واژه دلزده شدند و بعد انتقادشان را آغاز کردند و به سایر عرصه های فعالیت اقتصادی او نیز تسری دادند.
انتقادی که سرباز ایستادن هم نداشت. حتی تاجایی که فرزند عبدالواحد موسوی لاری را نیز درگیر خودش کرد و او ناچار شد بعد از یک پاک کردن متنی که نوشته بود عذرخواهی کند.
آیا حقیقت مشکل در همان عبارت و واژه ای بود که فرزند عارف به کار برد؟ فرزندان مسئولان و فعالان سیاسی اگر به پدر یا پدرانشان افتخار کنند آیا کار اشتباهی کردند؟ در چه شرایطی حرف زدن از پدر و افتخار به داشتههایی که از او به ارث برده اند، در جامعه قابل پذیرش و در چه صورتی غیرقابل قبول می شود؟ برای یافتن پاسخ ابتدا باید جنبههای مختلف آن مورد بررسی قرار گیرد.
1 - زمان طرح انتقاد
مصاحبه فرزند عارف در اسفندماه سال 95 انجام شده بود. اما درست زمانی در فضای مجازی غوغا به پا کرد که خبر غیررسمی دستگیری دو مداح در فضای مجازی دست به دست می شد. جامعه نسبت به این ماجرا بسیار حساس بود و بعد به یکباره تمام آن التهاب فروکش کرد و با دستمایه قرار دادن فایلی که متعلق به چند ماه قبل بود، جنجال تازهای ایجاد شد. این جنجال موجب شد تا ماجرای مداحان به فراموشی سپرده شود.
چه کسی اولین بار این فایل را پیدا کرد و انتشار داد؟ و چطور شد که این مساله به سرفصل اعتراضات مجازی تبدیل شد؟ این موضوع خود بحث مفصلی است. به عبارت دیگر میتوان اصل نقد به حرف فرزند عارف را با زمان انتشار آن از یکدیگر تفکیک کرد. حتی اگر به اصل حرف هم انتقاد داشته باشیم، باید توجه کنیم که این انتقاد باعث شد در آن مقطع چه موضوعی به فراموشی سپرده شود.
2 – چرا به فرزند عارف انتقاد شد؟
در جریان اعتراض به فرزند عارف، اصلاح طلبان یا فعالان مجازی نزدیک به اصلاح طلب، بیش از سایرین به موضوع انتقاد کردند. در صورتی که اصولگراها این موضوع را پررنگ تر می کردند امکان این وجود داشت که حتی اصلاح طلبان نسبت به آن واکنشهای قرینهساز صورت انجام دهند. به عنوان مثال به سراغ فرزندان مسئولان طرف مقابل بروند.
اما این اتفاق نیفتد. همین هم باعث شد تا فرزند عارف، تنها یک واکنش تند و عصبی به این موضوع نشان دهند و دیگر در مورد آن حرفی نزند. عجیب تر اینکه خود عارف هم هیچ واکنشی به این موضوع نداشت. نه راجع به ان توضیح داد و توجیه کرد و نه از آن اعلام برائت نمود. اما ویژگی فرزند عارف چه بود که تا این اندازه مورد انتقاد قرار گرفت؟
3 – وارثان ژن خوب در سیاست
در میان آقازاده های سیاست، مشهورترینشان فرزندان علیاکبر هاشمی رفسنجانی هستند که البته بعد از درگذشت پدر در سکوت به سر میبردند. حالا محسن که از مابقی فرزندان کم حاشیه تر بود و سالها در شهرداری تهران خدمت میکرد، سرلیست اصلاحات برای شورای شهر شده و به ساختمان شورا رفته است. سئوال این است که آیا او از خصائص هاشمی پدر هیچ ویژگی را به ارث نبرده است؟ در صورتی که او فرزند هاشمی نبود باز هم در چنین جایگاهی قرار می گرفت؟ در مورد سایرین چطور؟
به عنوان مثال علی مطهری را در نظر بگیرید. آیا مطهری پسر از مطهری پدر، هیچ ارث ژنتیکی نبرده است؟ فریدالدین حدادعادل چطور؟ آنطور که میدانیم فرزند حدادعادل هم مانند خانواده به مسائل فرهنگی علاقهمند است و حتی اگر اینها نگویند و اعتراف نکنند، باز هم نقش ژنی که به ارث بردهاند را کم نمیدانند.
4 – تفاوت ژنهای خوب و مردم عادی
این موضوع را هم نمیتوان ناگفته گذاشت که از میان همین ژنهای خوب سیاست، فرزندانی متفاوت و حتی منافق هم پدید آمدند. به عنوان مثال آیت الله جنتی پسری داشت که به خاطر پیوستن به گروهک منافقین، کشته شد. اما هر چه هست فرزندان سیاستمداران از مابقی مردم بیشتر در چشم هستند.
فرض کنید شهرام جزایری (که خودش هم به حرفهای حمیدرضا عارف انتقاد دارد)، در یک مصاحبه بگوید: «موفقیتش را مدیون ژن خوبی است که پدر و مادرش به او دادهاند.» یا پرفسور سمیعی چنین حرفی را بزند.پ آیا این سخن واکنشی را درجامعه بر میانگیزد؟ همانطور که برای فرزند عارف برانگیخت؟
دقت کنیم که شهرام جزایری طبیعتا مشهورتر از فرزند عارف است که اساسا هویتش را هم مستقل از پدرش نیست. اما چرا در آنجا هیچ کس مخالف نیست و اینجا فریاد همه در انتقاد به هوا می رود؟ یکی از تفاوت های عمده در اینجا وجود دارد این است که فرزندان این افراد همیشه در زیر سایه نام پدر هستند.
حتی تا پس از مرگ. سیداحمد خمینی همچنان «یادگار امام» خوانده میشود و این راز اصلی این موضوع است که چرا جامعه نسبت به این افراد حساسیت بیشتری نسبت به افراد عادلی دارد و از آن به راحتی عبور نمیکند.
از همین روست که از یک طرف تفاوتهای آنها با مردم عادی بسیار زیاد است و از طرف دیگر گرفتاریها و مشکلات زیادی را هم برایشان به ارمغان می آورد. فرزند عارف اگر از خانواده دیگر بود و در اقتصاد موفق ترین فرد هم بود و این حرف را می زد، باز برای کسی مهم نبود. اما می بینیم که یک واژه چطور میتواند خود و پدرانشان را به چالش بزرگی بکشاند. عصر فضازی مجازی نیز به این موضوع کمک میکند تا به طور گستردهای اعتراض مردم بازتاب داده شود.
5 – نمونه های دیگر ژن خوب
اجازه بدهید با یکی دیگر از ژنهای خوب که در آینده بیشتر راجع به ان خواهیم شنید آشنا شویم. نوه مشترک دکتر توکلی و صادق زیباکلام که خانواده او را «یحیی» و زیباکلام او را «حسینعلی» نام گذاری کردهاند، همین یک ماه پیش در پیش چشم ابراهیم رئیسی به تبار خود افتخار می کند.
صادق زیباکلام در مطلبی که در کانال خودش نوشت خبر داد که حسینعلی خودش را به آقای رئیسی رسانده و میپرسد که من را نمیشناسید؟ و جناب رئیسی که متعجب شده بودند پاسخ میدهند «نه! و چرا باید تو را بشناسم؟» حسینعلی هم با غرور پاسخ میدهد: «من نوه دکتر احمد توکلی و دکتر صادق زیباکلامِ معروف هستم!» گویا جناب رئیسی میفرمایند «تو بزرگ بشی چه بشوی!».
او اگرچه کودک است اما با این وجود این تفاخر به تبار و فامیل برای کسی جلب توجه نمی کند. به یک علت مهم: جامعه تنها در قبال فرزندانی از مسئولین واکنش نشان میدهند که دستی در فعالیتهای اقتصادی داشته باشند.
از فرزندان آیتالله هاشمی مهدی و یاسر به همین زیر ذرهبین بودند. فرزند آقای ناطقنوری هخم به همچنین. اما جامعه نسبت به فرزندان احمد توکلی واکنشی ندارد. حتی اگر آنها امروز اعلام کنند موفقیتهایشان را مدیون ژن خوب والدینشان هستند چرا که فعالیت اقتصادی انجام نمیدهند. بازهم برای کسی مهم نیست.
به عبارت روشن تر جامعه نمیتواند بپذیرد که موفقیتهای حمیدرضا عارف تنها به خطار ژن وارثتی است که پدرو مادرش به او داده اند. چرا که میداند آنها حتی اگر به مانند مردم عادی هم بخواهند تجارت یا فعالیت اقتصادی کنند، بازهم فرسنگهای از سایرین جلو هستند و هرگز در سوت آغاز این رقابت با دیگران در یک خط نیاستادهاند.
از میان دارندگان ژنهای مسئولان تنها آنهایی با اعتراض روبه رو هستند که فعالیتهای اقتصادی دارند. برای همین هم هست که میبینید فرزند محمدعلی رامین با وجود آنکه به هیچ وجه سیاسی نیست اما همچنان آقازادهای از دولت قبل لقب میگیرد.
آنهایی که وارد این فضاها نشدند اتفاقا با اقبال مناسبی هم روبهرو هستند. به طور حتم هیچ کس نمی تواند تاثیری که ژن خوب آیت الله بهشتی بر فرزندانش گذاشته را انکار کند. یا در مورد فرزندان آیت الله مطهری به همچنین.
مگر نه اینکه اصلاح طلبان به خاطر آنکه می بینند و می پندارند به فرزندان سیدمحمد خاتمی که متانت و تواضع را به ارث برده است به آنها توجه خاص دارند؟ مگر نه اینکه سیدحسن خمینی علاوه بر شایستگی های فردی، به خاطر وراثتش از امام مورد توجه است و از آنها با عنوان بیت امام یاد می شود؟
جامعه ایران رفته رفته با این معضلات بیشتر دست به گریبان خواهد شد. فرزندان مسئولان و مشهوران، اگرچه در خفا می توانند به راحتی به فعالیت اقتصادی بپردازند، اما اگر در پیش چشم قرار بگیرند هم به خود لطمه می زنند هم به پدرانشان. لازم است حتی از مردم عادی نیز بیشتر مراقبت کنند تا شائبه ای در مورد آنها مطرح نشود. ضمن آنکه به طور قطع میتوان گفت هیچ کس نمیتواند نقش انتقال وراثت را از والدین به فرزندان منکر شود. به قول آن مثل معروف «پسر کو ندارد نشان از پدر؟»
گردآوری: گروه خبر سیمرغ
seemorgh.com/news
منبع: نامه نیوز