داوری : محبوبیت احمدینژاد 80 درصدی است!
داوری :
* این را رد نمیکنم که سال ۸۸ قصور کردیم.
* آقای احمدینژاد در یک سالونیم اخیر چندین مکاتبه با رهبری داشتهاند و در آنجا برنامههای اصلاحی خودشان را مطرح کردهاند؛ به خصوص در نامه ۴۰ صفحهای بهمن ماه ۹۶ راهکارهای خروج از این وضعیت را اعلام کردهاند.
* ایشان برنامههای خودشان را دادهاند و دیگر همه چیز به تصمیم حاکمیت بستگی دارد. ایشان دنبال این نیست که برود سکوی دولت و مجلس را بگیرد، فضای عمومی باید در حاکمیت فهم شود، یعنی ببینند الان مردم چه میخواهند.
* یا باید بگویم تغییرات به سمت خارج از نظام جمهوری اسلامی برود و اشکالی ندارد، که بحث دیگری است، اما اگر بخواهیم تغییرات در داخل سیستم اتفاق بیفتد، واقعا هیچ نقطه اتصالی بین حاکمیت و مردم غیر از آقای احمدینژاد نیست.
* مردم از جریان اصواگرا و اصلاحطلب خسته و زده شدهاند و این دو جریان را در واقع یک جریان میدانند که فقط به فکر منافع و اهداف شخصی و باندی خودشان هستند.
* در حال حاضر آقای خاتمی در بسیاری از نظر سنجیها کمتر از ۱۲ درصد اقبال عمومی دارد، یعنی ایشان اگر صد بار دیگر هم تکرار کند کسی به حرف آقای خاتمی وقعی نخواهد نهاد به خاطر اینکه عملکرد کسانی که آقای خاتمی مردم را برای رای دادن به آنها دعوت کرد، ضعیف بوده و همچنین لیست امید با محوریت آقای عارف و شورای شهر، کاملا مردم را از حق دعوت سیاسی آقای خاتمی دلزده کرده است.
* با توجه به این در نظرسنجیهای اخیر در مراکز استانی آقای احمدینژاد بین ۷۵ تا ۸۰ درصد اقبال عمومی دارد و کاملا توانسته خودش را با جریانهای حاکم متفاوت نشان دهد و مرزبندی خودش با جریانهای اصلاحطلب و اصولگرا برجسته کند، تنها راه تغییر فضای کنونی البته با مکانسیمهای داخل جمهوری اسلامی و تنها نقطهای که میتواند معادلات مشارکت را در انتخابات بعدی از طریق ساز و کارهای داخلی، نظام جمهوری اسلامی را تغییر بدهد، فعال شدن آقای احمدینژاد و جریان هوادار ایشان در انتخابات است.
* حضور آقای احمدینژاد گفتمان و مرزبندی ایشان با جریانهای حاکم و هواداران ایشان که در استانها بسیار هستند، میتواند فضای مشارکت را تغییر دهند و مانع این یخبندانی که در انتخابات آینده با آن روبرو هستیم، شود.
* جریان اصلاحطلبی عین جریان حاکم است، شما یادداشت آقای خاتمی را در گاردین بخوانید و مواضع آنها را ببینید، آنها که جریان حاکمند، کجا اپوزیسیون هستند؟!
* تنها جریانی که میتواند درون نظام پرچم تغییر را بلند کند، جریان نزدیک به آقای احمدینژاد است، هیچ جریان دیگری وجود ندارد، آقای احمدینژاد تنها نقطه اتکا و اتصال نظام با مردم است.
* یعنی هیچ جریانی را در داخل کشور نداریم که با مردم وارد یک پیوند ارگانیک شود. تنها چهره و جریانی که با بدنه اجتماعی رابطه ارگانیک زنده و گفتمانی دارد و میتواند با بدنه گفتوگو کند، آقای احمدینژاد است و مابقی خارج از این نظام هستند.
* در حال حاضر آقای خاتمی از اعتبار افتاده است و اصولگرایان هم که از اول اعتباری نداشتند، آقای خاتمی خودش را از دی ماه ۹۶ به بعد از اعتبار ساقط کرد!
* جریان اصلاحطلبی عین جریان حاکم است، شما یادداشت آقای خاتمی را در گاردین بخوانید و مواضع آنها را ببینید، آنها که جریان حاکمند، کجا اپوزیسیون هستند؟!
* تنها جریانی که میتواند درون نظام پرچم تغییر را بلند کند، جریان نزدیک به آقای احمدینژاد است، هیچ جریان دیگری وجود ندارد، آقای احمدینژاد تنها نقطه اتکا و اتصال نظام با مردم است.
* در حال حاضر آقای خاتمی از اعتبار افتاده است و اصولگرایان هم که از اول اعتباری نداشتند، آقای خاتمی خودش را از دی ماه ۹۶ به بعد از اعتبار ساقطمن یک سوال دارم اگر آقای خاتمی سوار ماشین خودش بشود و به شهرستانی برود کسی مانع او میشود؟ اصلا کسی میتواند مانع او بشود؟ آقای خاتمی به خیلی از مناسبات تن داده است که اگر آقای احمدینژاد به خیلی از این مناسباتی که برای آقای خاتمی تعریف کردهاند، تن میداد همین وضعیت را داشت.
* همین الان آقای خاتمی منزلشان در خیابان یاسر جماران است، اگر از پلههای ساختمان چهار طبقه خود پایین بیایند و با تیم همراه خود، جایی برود، فکر میکنید کسی با ایشان برخورد میکند؟ ایشان پذیرفته یعنی به او گفتهاند بنشین خانه و او هم نشسته. چه ممنوع التصویری؟! چه چیزی؟!
* میخواهم بگویم بخشی زیادی از محدودیتها ناشی از رفتار و پذیرش خود آقای خاتمی است، آقای خاتمی در حاکمیت ذوب است. کرد!
* احمدی نژاد هیچ انگیزهای برای حضور در انتخابات ندارند. برای چه بیایند؟ حاکمیت باید از ایشان بخواهد و ایشان وارد صحنه شود؛ ایشان چهانگیزهای دارد؟!
* اگر همین الان یک رئیسجمهور قوی با رای بالای مردم و یک برنامه مشخص وارد صحنه شود مساله آمریکا و تحریمها را حل میکند. یکی از دلایلی که آمریکاییها آقای ظریف را تحریم میکنند و در کشور آب از آب تکان نمیخورد، این است که آنها وضعیت فشل و بیاعتمادی مردم به دولت آقای روحانی و آقای ظریف را فهمیدهاند.
* مگر مردم به آقای روحانی و ظریف رای دادهاند که بروند جلوی آمریکاییها رجزخوانی کنند؟! آقای روحانی به مردم گفت کلید رابطه با دنیا و مسائل جهانی در جیب من است و مردم به آن رای دادند، مردم به آقای روحانی رای ندادند که جلوی آمریکاییها شاخ و شانه بکشد.