روز حذف تیم ملی عربستان از رقابتهای مقدماتی جام جهانی پس از 5 دوره حضور متوالی این تیم در مرحله نهایی این تورنمنت، بی گمان در تاریخ فوتبال قاره ثبت خواهد شد.
 

به گزارش آرین اسپورت، این همه ماندگاری البته صرفاً به این دلیل نیست که سعودی ها سرانجام طعم گس سقوط را چشیدند و باخت را مزمزه کردند. راز این پایایی حتی مربوط به این مسأله مهم هم نمی شود که عربهای ریاض، به دست تیمی اوت شدند که تا همین هشت سال پیش، بازیکنانش غلام حلقه به گوش آنها بودند و پس از حذف ایران از مقدماتی جام جهانی در منامه به نفع ایشان، با پرچم عربستان برایشان رقص و پایکوبی کردند. آنچه باعث می شود نهم سپتامبر 2009 را روزی در ژرفای تاریخ فوتبال آسیا بدانیم، اتفاقاتی است که در دو دقیقه پایانی دیدار عربستان و بحرین رخ داد؛ آنجا که میزبان با فشار تماشاگرانش سرانجام در سومین دقیقه از وقتهای اضافی نیمه دوم دروازه بحرین سمج را گشود تا به خیال خودش از حذف برهد و نیمه راه صعود به ژوهانسبورگ و کیپ تاون را بچشد، اما یک دقیقه بعد و ثانیه ای پیش از سوت پایان مسابقه، ضربه شست دیگری از بحرینی ها خورد تا خنکای بهشت، ظرف چند لحظه جایش را به هرم و حرارت دوزخ بدهد. بله، بحرین به یک قدمی نقطه فراز تاریخش و حضور در جام جهانی رسید، چون پیری کارکشته و خبره، نظیر «میلان ماچالا» را روی نیمکت خود داشت.

 روزهای زیادی نمی گذرد. از نوروز 88 که تیم ملی ایران برای اولین بار در تاریخ، یک شکست تلخ خانگی برابر عربستان سعودی را تجربه کرد تا شامگاه چهارشنبه گذشته که پسیروی پرتغالی در برابر بحرین تازه مدعی زانو زد، روزهای زیادی نمی گذرد. شباهت غریبی وجود دارد بین جدال عربستان با ایران و بازی این تیم در مقابل بحرین؛ سناریوهایی شبیه هم با پایانی کاملاً برعکس! اگر در تهران سعودی ها توانستند در واپسین دقایق مسابقه از شکست فرار کنند و پس از به تساوی کشیدن رقابت، به گل برتری نیز دست یابند، حضور تیزهوشانه بحرینی ها در ریاض سرنوشت متفاوتی را برای آنها رقم زد؛ چه اینکه تنها دقیقه ای بعد از نجات عربها از حذف؛ این ستاره های بی نام و نشان میهمان سرخپوش بودند که قافیه را نباختند و امیدوار و سختکوش، نتیجه بازی و چه بسا فهرست تیمهای شرکت کننده در آفریقای جنوبی را تغییر دادند. این افتراق، بی شک ریشه در تفاوت روحیات و طرز تلقی علی دایی و میلان ماچالا دارد.

درست همان زمان که سرمربی جوان و به تعبیری «در دام افتاده» ایرانی بعد از گل عربستانی ها عنان اختیار از کف داده و روی نیمکت میخکوب شده بود، ماچالای پرتجربه و کهنه کار لب خط به تیمش روحیه داد تا بحرینی ها ثانیه هایی پس از دریافت گلی که می توانست «نابودگر» باشد، توپ را در میانه میدان بکارند، بازی را از سر بگیرند و به همان یک دقیقه باقی مانده برای تغییر سرنوشت شان حمله ببرند... آری! این است تفاوت مربی با مربی!
 
 مسابقات مقدماتی جام جهانی 2010 که هم اکنون در نقاط گوناگون جهان انجام می شود، مملو از درسهای ریز و درشتی است که سطح اول فوتبال جهان برای کشورهایی نظیر ما به دنبال دارد. یکی از این آموزه ها، آن است که با ستاره یا بی ستاره، اکنون نبض شکست و موفقیت یک تیم فوتبال، بیشتر از هر جای دیگری روی «نیمکت» آن می تپد. بله، این مهم است که شما در تیم تان سوپراستار داشته باشید، مهمتر از آن، این است که یک مربی کاربلد و اندیشمند که از پس فوتبال شطرنج گونه امروز بربیاید، هدایت تیم شما را بر عهده داشته باشد. به آرژانتین و پرتغال نگاه کنید؛ لیونل مسی و کریستیانو رونالدو- بهترین بازیکنان سه سال اخیر فوتبال جهان به تأیید فیفا در آستانه حذف از جام جهانی قرار گرفته اند، چون تیم ملی کشورشان در چنگ مربیان ناکارآمدی مثل مارادونا و کوئیروز اسیر شده. این، همان سرنوشتی است که برای فرانسه رقم می خورد؛ جایی که ریمون دومنک، امثال آنری وریبری و آنکلا را به بازی گرفته است. در نقطه مقابل، همین تورنمنت نشان مان می دهد چگونه یک مربی فکور مثال میروسلاوبلاژویچ- هم او که از ایران رانده شد! - می تواند امثال بوسنی و هرزگویین را به یک قدمی جام جهانی برساند و یا فابیو کاپلوی مجرب- دومین سرمربی خارجی تاریخ تیم ملی انگلستان- گربه سیاه این سالهای بریتانیا، یعنی کرواسی را زیر پا له کند!
دنیای مدرن فوتبال، امروز محفل اندیشه گرایی و کار عقلانی است. تجربه و تخصص متاع ممتاز این روزهای فوتبال بین المللی هستند و خطای ما که حالا باید بنشینیم و برای بحرین کف بزنیم، از زمانی شروع شد که بدون در نظر گرفتن این همه، ردای مربیگری تیم ملی را بر تن دایی جوان و خام پوشاندیم و خرمن را آتش زدیم؛ اشتباهی که این روزها نیز در حال تکرار شدن است...!
 
گردآوری: گروه خبر سیمرغ
www.seemorgh.com/news
منبع: ariensport.com