ستاره‌های فوتبال هر كشور با القاب جالبی خطاب می‌شوند كه بد ندیدیم نگاهی به این جریان در فوتبال یك دهه اخیر ایران بیندازیم. شما هم با ما در این گشت‌وگذار كوتاه و جالب همراه شوید!
 
فوتبال پدیده‌ای شگفت‌انگیز و بسیار جذاب برای نسل معاصر است. این رشته ورزشی آنقدر برای آدم‌های سراسر جهان پراهمیت است كه ستاره‌هایش روی چشم مردم جا خوش می‌كنند. خوب یا بد، ساكنان كره‌زمین جان می‌دهند برای سوپراستارهای فوتبال و آنقدر این موضوع برایشان مهم است كه مثلا در چین اتاقی كه قبلا فقط برای یك شب در اختیار دیوید بكام بوده، با 30 برابر قیمت به اجاره نفر بعدی درمی‌آید!
در این میان چه از طرف توده و چه از سوی ژورنالیست‌ها، ستاره‌های فوتبال هر كشور با القاب جالبی خطاب می‌شوند كه بد ندیدیم به بهانه جابه‌جا شدن لقب «افشین امپراتور» از قطبی به پیروانی، نگاهی به این جریان در فوتبال یك دهه اخیر ایران بیندازیم. شما هم با ما در این گشت‌وگذار كوتاه و جالب همراه شوید!

لقب ستاره‌های خارجی
اگر فكر كرده‌اید فقط ایرانی‌ها جوگیر می‌شوند و ستاره‌هایشان را راهی عرش می‌كنند، سخت در اشتباهید، زیرا پروژه اعطای لقب به سوپراستارهای مستطیل سبز، وسعت جهانی دارد. در انگلیس پل گاسكویین را «گازا» و وین رونی را به خاطر شباهت اخلاقی‌اش به گازا، «وازا» می‌نامند! در آلمان گرد مولر را «بمب افكن» می‌خواندند و به مهدی مهدوی‌كیا و وحید هاشمیان خودمان لقب‌های «موشك» و «هلی‌كوپتر» دادند. در آرژانتین مارتین پالرمو را پس از خراب كردن سه پنالتی در جریان یك مسابقه به كسب لقب «ال‌لوكو» به معنای دیوانه مفتخر كردند و لیونل مسی – بهترین بازیكن فعلی جهان- به خاطر جثه بسیار كوچكش لقب «كك» دریافت كرد، هر چند در اسپانیا او را «ال‌دیگو» و «مسیح» می‌خوانند!

عشق فروشی روی سكو!
سال‌هاست هواداران فوتبال روی سكوهای داغ استادیوم‌های ورزشی با هیجان و حلاوت ستاره‌های محبوبشان را فریاد می‌كنند و برایشان لقب اختراع می‌كنند. این قصه نه مال امروز و دیروز است كه از دوران جباری‌ها و شیرزادگان‌ها و بهزادی‌ها آغاز شده و با پا طلایی‌ها و سر طلایی‌ها و سیم‌خاردارها به حیاتش ادامه داده است. با این وصف امروز اما انگار بوی گند مدرنتیه، سكوها را هم تسخیر كرده است و لقب‌ها و شعارها بیشتر از آنچه از قفسه سینه و موجود تپنده‌اش بیرون بجهند، از لابه‌لای تراول‌های رنگارنگ سربرمی‌آورند. شما هم حتما آوازه بازیكنان زیادی را شنیده‌اید كه بیشتر از استحقاقشان روی سكوها تحویل گرفته می‌شوند تا محبوبیت را بخرند! ای امان كه لقب هم فروشی شد...!

علی پروین سلطان بی‌بدیل فوتبال ایران
به روایتی می‌توان علی پروین را بزرگترین ستاره تاریخ فوتبال ایران قلمداد كرد. بازیكن و سرمربی سال‌های دور و نزدیك پرسپولیس و تیم‌ملی، چهره بسیار محبوبی كه زمانی پرتعصب‌ترین هواداران فوتبال گرد او جمع شده بودند. پرسپولیسی‌ترین آدم تاریخ از اوایل دهه 60 لقب سلطان را از تماشاگران دریافت كرد و در اواسط همین دهه، هنگامی كه به طور توامان مربی- بازیكن سرخپوشان بود، این عنوان به طور كامل روی اسم پروین نشست و هنوز هم حتی جوانترین نسل هواخواهان فوتبال ایران وی را با همین لقب می‌شناسند. با این همه جالب است بدانید پروین اولین سلطان فوتبال ما نبوده و سال‌ها قبل از او استقلالی‌ها از علی جباری با این عنوان یاد می‌كردند اما این آوازه پروین بود كه سراسر كشور را تسخیر كرد!

ناصر حجازی
كاپلوی وطنی!

دومین دروازه‌بان قرن آسیا، ورژن استقلالی علی پروین برای هواداران پرشمار آبی‌های پایتخت بوده است! استقلالی‌ها علاقه بسیار زیادی به حجازی داشته‌اند و او تقریبا از پایگاه مردمی وسیعی هم اندازه پروین سود می‌برده است. بعد از آنكه ناصرخان دروازه‌بانی را كنار گذاشت و تصمیم گرفت مربیگری كند از سوی هواداران ضلع جنوبی ورزشگاه آزادی با لقب «حجازی كاپلو» مورد استقبال قرار گرفت. بیش از آنچه نتایج خوب حجازی با استقلالی‌ها پشتوانه اعطای چنین لقبی بوده باشد، تیپ و قیافه ناصرخان موجب می‌شد هواداران او را با سرمربی خوش‌پوش و شیك سال‌های دور تیم‌های میلان، رم و یوونتوس مقایسه كنند. حجازی كاپلو برعكس همتای پرسپولیسی‌اش هنوز هم مشغول سرمربیگری است.

علی كریمی
از ریوالدو تا جادوگر

علی كریمی یكی از بهترین فوتبالیست‌های تاریخ كشورمان بوده و با توجه به محبوبیت شگفت‌انگیزش، لقب‌های فراوانی را از آن خود كرده است. روزگاری به واسطه درخشش خیره‌كننده در مسابقات غرب آسیا، از كریمی با عنوان «مارادونای آریایی» در روزنامه‌های اردنی استقبال شد و روزگاری دیگر سران
AFC او را «مارادونای آسیا» قلمداد كردند. از سوی هواداران نیز اولین لقبی كه به كریمی تعلق گرفت عنوان «كریمی دنیلسون» بود كه طعنه به روزهای اوج مهاجم ناگهان محو شده فوتبال برزیل داشت. پس از آن تكنیك خارق‌العاده كریمی با ریوالدو قیاس شد تا سكوهای آزادی «كریمی ریوالدو» را صدا بزنند و با این همه طی سال‌های اخیر همه محافل رسانه‌ای و مردمی فوتبال در ایران روی لقب «كریمی جادوگر» برای شماره هشت ایرانی به اجماع رسیدند.

امیر قلعه‌نویی
معروف‌ترین ژنرال

عموما رسم بر این است كه یك تیم فوتبال به ارتشی جنگی تشبیه شود و بر همین اساس، در همه جای دنیا هافبك‌های همه كاره و بازیگردانان اصلی تیم‌های باشگاهی و ملی به ژنرال‌ها تشبیه می‌شده‌اند. در فوتبال ایران - مثلا پرویز قلیچ‌خانی، محمد صادقی، ایرج سلیمانی، سیروس قایقران و كریم باقری در برهه‌های گوناگون زمانی چنین عنوانی را به ارث بردند. برای كسب این لقب، نوعی كاریزما و اتوریته ذاتی، ركنی اساسی و بنیادین تلقی می‌شد. در سال‌های اخیر، امیر قلعه‌نویی توانست شش دانگ سند چنین لقبی را به خود بزند و برای خودش با چنین عنوانی جای خوبی در رسانه‌ها و میان مردم باز كند. او امروز محبوبترین مربی استقلال است كه می‌كوشد راه‌های اسطوره شدن را تمرین كند!

علی دایی
شهریار فامیلی، سوءتفاهم تاریخی!

در مورد علی دایی اتفاق بسیار جالبی رخ داده است. بسیاری تصور می‌كنند كه بعد از درخشش دایی در عرصه بین‌المللی و ملی، رسانه‌ها لقب «شهریار» را برای او برگزیدند تا وی را به اسطوره آذری‌زبان حوزه ادبیات معاصر كشورمان نسبت بدهند. با این حال شاید كمتر كسی بداند كه شهریار لقب خانوادگی و محلی دایی بوده كه در اوج گمنامی در اردبیل به وی اطلاق می‌شده است! در بین برادران دایی، گذشته از بزرگترین پسر به نام حافظ، بقیه لقب خانوادگی و به نوعی اسم دوم یا مستعار داشتند. محمد دایی با لقب كیكاووس، حسن دایی با لقب شهرزاد و حسین دایی با لقب بهزاد شناخته می‌شدند و در این میان علی دایی عنوان «شهریار» را برای خودش برگزیده بود و این مساله ارتباطی با درخشش‌های بعدی او نداشته است. دایی همچنین در برهه‌ای از بازیگری‌اش با لقب «دایی باتیستوتا» تشویق می‌شد.

احمدرضا عابدزاده
عقاب آسیا با ماست

یكی از مشهورترین القابی كه در فوتبال ایران جا‌به‌جا شده مربوط به احمدرضا عابدزاده است كه عنوان «عقاب آسیا» را از آن خود كرد. اولین مرتبه، مجله دنیای ورزش بعد از قهرمانی ایران در بازی‌های آسیایی 1990 پكن این عنوان را به عابدزاده داد. موضوع مربوط به بازی فینال بین ایران و كره‌شمالی شد كه گلر جوان تیم ملی كشورمان از چهار پنالتی طوفان زرد، دو ضربه را مهار كرد و البته یك ضربه به اوت رفت. استقلالی‌ها در آن ایام در ترویج این لقب برای عابدزاده سنگ‌تمام گذاشتند و البته پرسپولیسی‌ها سال‌ها بعد با طراحی شعر جالب و مشهور «عقاب آسیا با ماست» این پروژه را نهایی كردند!

فرهاد مجیدی
كلینزمان جوان!

فرهاد مجیدی در روزهای اوج درخشش برای استقلالی‌ها، به محبوبیتی عجیب و دور از انتظار دست یافت. او كه همین حالا هم از مشروعیت و مقبولیت جوانی‌اش روی سكوها بهره می‌برد، در دوران بلوغ خود در عرصه فوتبال، لقب «مجیدی كلینزمان» را از آن خود كرد، هر چند كه این كلینزمان وطنی بیشتر عمرش را خرج عرب‌های همسایه كرد و حتی از تیم‌ملی هم دور ماند!

رضا شاهرودی
خودخود مالدینی

رضا شاهرودی اگر در ایتالیا متولد می‌شد، پائولو مالدینی هرگز فرصت درخشش و مطرح شدن پیدا نمی‌كرد! به شما توصیه می‌كنیم از تقدم و تاخر تاریخی قضیه بگذرید و فقط طنز ظریفش را بگیرید!
رضا شاهرودی از همان اوج جوانی‌اش در اوایل دهه 70 از تماشاگران تیفوسی پرسپولیس لقب «شاهرودی مالدینی» را دریافت كرد و البته هیچگاه كتمان نكرد كه از شنیدن این شعار روی سكوها چقدر ذوق زده می‌شود و لذت می‌برد. شاهرودی كه ارسال‌های مواج و دقیقش با پای چپ زبانزد خاص و عام بود، در دو مرتبه – یك بار هنگام درگیری با پروین و بار دیگر همزمان با مناقشه با مایلی‌كهن – مربیان خود را با دیالوگی تكراری روبه‌رو كرده بود، «به من می‌گن رضا مالدینی. 40 هزار تماشاگر فقط به هوای من میان استادیوم!»

كریم باقری
واقعا كانتونا!

در عنفوان جوانی، هواداران پرسپولیس و تیم‌ملی در پاسداشت درخشش فوق تصور كریم باقری، او را با اسطوره شماره هفت منچستریونایتد مقایسه می‌كردند و با فریاد «باقری كانتونا» سكوهای آزادی را به لرزه درمی‌آوردند. كریم باقری كه برای فوتبال ایران كم از كانتونا نداشت، برای همزاد‌پنداری بیشتر با تماشاگران، مدت‌های مدیدی یقه پیراهن خود را بالا می‌برد تا با تقلید از عادت همیشگی كانتونا، شباهت افزونتری با این ابرستاره پیدا كند. البته نباید ناگفته بماند كه كریم در عرصه بازی‌های ملی بسیار وفادارتر از كانتونا نشان داد!

مهدی هاشمی‌نسب
اولین رفت و برگشت تاریخ

اولین رفت و برگشت تاریخ فوتبال ایران مهدی هاشمی‌نسب بود؛ ستاره‌ای كه با وجود پست دفاعی‌اش گل زدن در شهرآوردها را خیلی خوب بلد بود. پس از آنكه هاشمی‌نسب در مهر ماه 77 دروازه آبی‌پوشان را در قالب دیدار رفت شهرآورد لیگ آزادگان سال 77 گشود و البته 6 ماه بعد در فروردین 78 گلش را در بازی برگشت هم تكرار كرد، از سوی سكوهای هیجان‌زده جایگاه‌های 34، 35 و 36 لقب مهدی رفت و برگشت را دریافت كرد. این لقب برای استقلالی‌ها بسیار سنگین بود و شنیدن آن، آنها را آزار می‌داد. با این وصف یك دهه بعد، امیدرضا روانخواه و محسن خلیلی به واسطه گلزنی در شهرآوردهای رفت و برگشت لیگ هفتم، لقب «امید رفت و برگشت» و «محسن رفت و برگشت» را دریافت كردند؛ اما این كجا و آن كجا؟!

هادی طباطبایی
چیزی شبیه به دیوید سیمن

حمید بابازاده برای استقلال دروازه‌بان‌های زیادی تربیت كرده كه یكی از بهترین‌های آنها هادی طباطبایی بوده است. هادی در برهه‌ای درخشش فوق‌العاده‌ای داشت و حتی به واسطه عملكرد خیره‌كننده‌اش در مصاف با دانمارك، لقب «شیر كپنهاگ» را از مطبوعات دریافت كرد. استقلالی‌ها ترجیح دادند گلر خود را «هادی دیوید سیمن» صدا بزنند و او را با تشبیه به گلر سرشناس و اسبق تیم ملی انگلستان تشویق كنند.

ایمان مبعلی
از جنس دیوید بكام

ایمان مبعلی برای فوتبالدوستان اهوازی چهره بسیار محبوبی به حساب می‌آید. او كه از نقطه نظر حضور در تیم ملی بسیار بدشانس بوده است، به واسطه كاشته‌های فوق‌العاده‌ای كه می‌زند، در برهه‌ای لقب «ایمان دیوید بكام» را دریافت كرد. خود ایمان هم البته با اعتماد به نفس فراوان، چنین لقبی را برازنده خود می‌داند و تاكید دارد كه ضربات ایستگاهی‌اش چیزی از ستاره جنجالی فوتبال انگلستان كم ندارد! به‌ویژه استیل‌ پشت توپ ایستادن ایمان بسیار شبیه به بكام است.

علی موسوی
به رنگ كلایورت

استقلالی‌ها مهاجمان خوب زیادی داشته‌اند و یكی از بهترین‌های آنها، علی موسوی بوده است. ستاره سیه‌چرده استقلال كه گوشه‌ای از استعدادش را در اواسط دهه 70 در لباس آبی به نمایش گذاشت و البته به سرعت محو شد، از سوی هواداران «موسوی كلایورت» خوانده می‌شد تا یاد و خاطره مهاجم سابق تیم ملی هلند و بارسلونا در ورزشگاه‌های ایران زنده شود. موسوی پس از خراب كردن یك تك به تك تاریخی در بازی مهم ملوان - استقلال، راه نزول را در پیش گرفت.

پایان رافت
شبیه دایی!

به نوعی می‌توان گفت جالب‌ترین لقبی كه در فوتبال ایران به یك بازیكن داده شده است، به پایان رافت مربوط می‌شود. مهاجم بلندقامت، فیزیكی و آستارایی سال‌های نه چندان دور پرسپولیس، هنگامی كه خوش می‌درخشید، با لقب به یاد ماندنی «رافت علی دایی» تشویق می‌شد! جالب اینكه رافت نیز این شعار را بسیار دوست داشت و برای هوادارانی كه او را به این لقب می‌خواندند، دست تكان می‌داد!

حامد كاویانپور
به خاطر شوت‌هایش

حامد كاویانپور، ستاره كم‌نظیری بود كه به اندازه ظرفیت خود در فوتبال ایران ندرخشید. اوایل حضور این هافبك خوش استیل‌ در پرسپولیس، به خاطر شوت‌های مهلك و نیز ته‌چهره خاصش، او را شبیه روبرتو كارلوس - مدافع چپ تكرار نشدنی رئال مادرید - می‌دانستند و با شعار «كارلوس كاویانپور» به تشویق او می‌پرداختند!

مازیار زارع
در جستجوی یك قایقران

همان‌طور كه مردم آرژانتین برای یافتن ورژن دیگر و جدید مارادونا بی‌تابی می‌كنند، انزلی‌چی‌ها هم برای پیدا كردن یك سیروس قایقران تازه به آب و آتیش می‌زنند و تا به حال آدم‌های زیادی این لقب را از مردم بندر دریافت كرده‌اند، اما شبیه‌ترین آنها به مرحوم قایقران، مازیار زارع بود كه قبل از پیوستن به پرسپولیس، كاپیتانی ملوان را هم تجربه كرد. او كه شوت‌های مهیبی هم می‌زند به نام «مازیار قایقران» خوانده می‌شود.

پژمان نوری
موهایش!

پژمان نوری را شبیه پاول ندود می‌دانند و به این نام او را تشویق می‌كنند. انصافا هم نوع استیل‌ و چهره نوری شباهت زیادی به هافبك دونده و درگیر یوونتوس دارد. شباهت هر دو نفر هم البته به شوت‌های سركش و خطرناكی است كه می‌زنند. ضربه قهرآمیز پژمان به قعر دروازه بلاروس را كه از یاد نبرده‌اید؟!

بهنام سراج
آقای دل‌پیرو

مهاجم آبادانی پرسپولیس، ازجمله بازیكنانی بود كه در فوتبال ایران به حق خودش نرسید. او كه در برهه‌ای عنوان ذخیره طلایی را از آن خود كرده بود، با فریاد «سراج دل‌پیرو» تشویق می‌شد.

 
گردآوری: گروه خبر سیمرغ
www.seemorgh.com/news
منبع:goaldaily.ir