معرفی برترین فیلم های آلفرد هیچکاک Alfred Hitchcock
آلفرد هیچکاک استاد معما در سینماست. مردی که فیلمهایش به سینمای تعلیق سمت و سوی دیگری دادند. کارگردانی که در کنار اورسن ولز در همهی نظرسنجیها در صدر انتخابهای منتقدان قرار دارد. کارنامهی پرباری هم داشته و تعداد فیلمهای آلفرد هیچکاک آنقدر زیاد است که حتی نوشتن نام همهشان هم در یک مطلب مقدور نیست.
حتی انتخاب بهترین فیلمهای آلفرد هیچکاک هم کار سادهای نیست. با مراجعه به لیستهای منتقدان و فهرستهای بهترینها در نهایت از میان نزدیک به هفتاد فیلمی که آلفرد هیچکاک کارگردانی کرده است بیست تا از آنها را به عنوان بهترین فیلمهای آلفرد هیچکاک که معرف کارنامه و سبک بصری او هستند انتخاب کردیم.
بیشتر بدانید : بهترین فیلم های هیچکاک، استاد راز و رمزهای تعلیق در سینما + عکس (قسمت اول)
ام را به نشانهی مرگ بگیر Dial M For Murder
محصول: ۱۹۵۴
بازیگران: ری میلاند، گریس کلی، رابرت کامینگز
امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
به نظرم بهترین و جذابترین گریس کلی تاریخ سینما را میتوانید در فیلم «ام را به نشانهی مرگ بگیر» ببینید. یک درام جنایی درجه یک که شبیه داستانهای پلیسی انگلیسی است. فیلم بر اساس نمایشنامهای بود که یک نمایشنامهنویس انگلیسی به نام فردریک نات آن را نوشته بود. این نمایش اولینبار سال ۱۹۵۲ در تلویزیون بی. بی. سی اجرا شد و همان سال روی صحنهی تئاتر هم رفت و با موفقیت روبهرو شد. در نتیجه موفقیت آن برای سینما تقریبا قطعی بود.
فیلم ام را به نشانهی مرگ بگیر Dial M For Murder هیچکاک
فیلم داستان مردی به نام تونی است که تنیسور حرفهای است و با زنی ثروتمند به نام مارگو ازدواج میکند. مارگو عاشق نویسندهی داستانهای جنایی مارک هالیدی است. وقتی تونی خودش را بازنشسته میکند متوجه رابطهی عاشقانهی مارگو میشود و تصمیم میگیرد با کشتن او هم انتقام بگیرد و هم ثروتش را تصاحب کند. نقشهی تونی البته با پیچیدگیهای روبهرو میشود.
بازلی کراوتر از نیویورک تایمز نوشت که هیچکاک در این فیلم به یک دستاورد تکنیکی رسیده است.
منتقدان گفتند که هیچکاک از بازیگرانش بهترین استفاده را کرده است.
مردی که زیاد میدانست The Man Who Knew Too Much
محصول: ۱۹۵۶
بازیگران: دوریس دی، جیمز استوارت
امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰
یک تریلر پر از تعلیق و سوءظن و فیلمنامهای پیچیده که دومین فیلمی بود که هیچکاک به این نام ساخت. سال ۱۹۳۴ وقتی در انگلستان بود فیلم دیگری ساخت که نامش «مردی که زیاد میدانست بود» و آن فیلم کاملا از لحاظ طرح داستانی با این یکی متفاوت بود. هیچکاک در گفتگو با تروفو گفته بود: «اجازه بدهید اینطور بگویم که فرض کنید فیلم اول نسخهای بود که یک آماتور بااستعداد ساخته بود و دومی را یک حرفهای ساخته بود.»
فیلم داستان یک پزشک آمریکایی و همسرش است که همراه با پسرشان برای تعطیلات به مراکش رفتهاند. آنها با مردی به نام برنارد آشنا میشوند که یک شب با چاقو به قتل میرسد، اما پیش از مردن اطلاعاتی به آنها میدهد مبنی بر این که قرار است کسی را در لندن ترور کنند. این وسط پسر خانواده برای تهدید آنها ربوده میشود و همه چیز شکل پیچیدهای پیدا میکند.
مردی که زیاد میدانست The Man Who Knew Too Much
بیشتر منتقدان این یکی فیلم را به آن فیلم محصول ۱۹۳۴ ترجیح دادند و نقدهای مثبتی روی آن نوشتند. به خصوص جیمز استوارت را ستایش کردند که بعد از فیلم «پنجرهی عقبی» در این فیلم هم همچنان نقش مردی را بازی میکند که زیاد میداند. فیلم به نسبت بقیهی آثار هیچکاک کمی طولانیتر بود (نزدیک به دو ساعت)، اما کارگردان چنان ماهرانه حس تعلیق را تا پایان فیلم حفظ کرد که تماشاگر نمیتوانست از آن لذت نبرد.
خرابکاری Sabotage
محصول: ۱۹۳۶
بازیگران: سیلویا سیدنی، اسکار هومولکا
یک تریلر جاسوسی که اقتباسی آزاد از کتابی به نام «مامور مخفی» نوشتهی جوزف کنراد بود. زنی کشف میکند همسرش، که صاحب یک سینما در لندن است، آدمکش است. داستان فیلم با یک لحظهی مهیج شروع میشود. لندن در تاریکی فرو رفته و برق قطع شده است. مردم در سینما خواستار برگرداندن پولشان هستند که صاحب سینما داخل میشود. مردی که در بقیهی جریانات فیلم نقش اصلی دارد.
فیلم در سایت راتن تومیتوز امتیاز نادر ۱۰۰ از ۱۰۰ را کسب کرده است. منتقد نیویورک تایمز فیلم را ستایش میکند و آن را یک «تمرین استادانه در زمینهی تعلیق» مینامد. البته در نقدش یادآور میشود که انگیزهی تروریستها در فیلم چندان مشخص نیست.
از آن جایی که بخش زیادی از قصهی فیلم در سینما اتفاق افتاد هیچکاک قادر بود به فیلمهای معاصر هم ارجاع دهد. رمان کنراد به نسبت فیلم هیچکاک سیاسیتر بود و در روسیهی تزاری میگذشت و محل کار ضد قهرمان داستان هم یک مغازه بود و نه سالن سینما.
بانو ناپدید میشود The Lady Vanishes
محصول: ۱۹۳۸
بازیگران: مارگارت لاکوود، مایکل ردگریو
تریلر اسرارآمیزی که اقتباس از رمان «چرخها میچرخند» نوشتهی اتل لینا وایت منتشر شده در سال ۱۹۳۶ اقتباس شده بود. فیلم دربارهی یک توریست زیبای انگلیسی است که با قطار قارهی اروپا را میگردد. زن متوجه میشود که به طرز عجیبی زن مسنی که در قطار همسفر او بوده ناپدید شده است. نکتهی عجیب این جاست که بقیهی مسافران منکر دیدن زن هستند. یک موزیسین جوان به زن جوان کمک میکند تا راز این جریان را کشف کند.
فیلم بانو ناپدید میشود The Lady Vanishes هیچکاک
هیچکاک با این فیلم بود که نظر استودیوهای هالیوودی را به خودش جلب کرد و خیلی زود بعد از آن به آمریکا رفت؛ و اگر چه سه فیلم قبلی هیچکاک در گیشه موفق نبود، اما «بانو ناپدید میشود» در گیشهی سینماها موفق ظاهر شد و باعث شد سلزنیک در عقیدهاش مصرتر شود که هیچکاک میتواند آیندهی هالیوود باشد.
انستیتو فیلم بریتانیا «بانو ناپدید میشود» را به عنوان سی و پنجمین فیلم انگلیسی قرن بیستم انتخاب کرد و در نظرسنجی سال ۲۰۱۷ تایم اوت از ۱۵۰ کارگردان و فیلمنامهنویس و بازیگر رتبهی سی و یکم را در میان بهترین فیلمهای انگلیسی تاریخ سینما پیدا کرد.
طناب Rope
محصول: ۱۹۴۸
بازیگران: جیمز استوارت، جان دال
امتیاز متاکریتیک: ۷۳ از ۱۰۰
یک تریلر روانشناسانهی دیگر از هیچکاک که در آمریکا ساخته شد. براساس نمایشنامهای که سال ۱۹۲۹ به همین نام پاتریک همیلتون نوشته بود. تهیهکنندهی فیلم خود هیچکاک و سیدنی برنستاین بودند که این اولین تولید کمپانیشان محسوب میشد. این اولین فیلم تکنی کالر هیچکاک بود. فیلم به خصوص از این بابت شهرت دارد که در زمان واقعی (Real Time) اتفاق میافتاد. میگفتند که اصل نمایشنامه از روی زندگی واقعی قاتل پسر ۱۴ سالهای در آزمایشگاه دانشگاه شیکاگو اقتباس شده بود.
فیلم داستان دو جوان است که دوست و همکلاسی سابق خودشان را با طناب به قتل میرسانند و خفه میکنند. آنها میخواهند با قتل و برنامهریزی برای دستگیرنشدن نشان بدهند که از هوش خوبی برخوردارند.
این فیلم یکی از تجربیترین آثار هیچکاک است. منتقدان گفتند این یکی از جالبترین تجربیات است که توسط یکی از کارگردانان جریان اصلی صورت میگیرد که با بازیگران بزرگ و مشهور و محبوب گیشه کار کرده است. هیچکاک بسیاری از تکنیکهای استاندارد فیلم را برای گرفتن برداشتهای بلند بدون کات کنار گذاشت. برخی از برداشتهای این فیلم تا ده دقیقه هم طولشان بود.
طلسم Spellbound
محصول: ۱۹۴۵
بازیگران: اینگرید برگمن، گریگوری پک
یک تریلر فیلم نوآر روانشناسانه که داستان دکتر مرچیسون، رییس یک آسایشگاه روانی را روایت میکند که بعد از بازنشستگیاش دکتری به نام ادواردز جانشین او میشود که جوانتر از آن است که فکرش را میکردند. زنی به نام دکتر پترسون هم در آسایشگاه کار میکند که بقیهی همکاران معتقدند بیش از اندازه احساساتی است و به بیماران نزدیک میشود. دکتر پترسون متوجه فوبیای ادواردز از خطوط موازی در پسزمینهی سفید میشود. خیلی زود میفهمد که دستخط این ادواردز با دکتر ادواردز واقعی متفاوت است و این مرد اصلا کسی که ادعا میکند نیست.
سلزنیک و هیچکاک سر این فیلم به اختلاف برخوردند. جزو قرارداد هیچکاک بود که سه فیلم برای سلزنیک بسازد که یکی از آنها «طلسم» بود. منتها سلزنیک تجربهی مثبتی با روانشناسان داشت و حتی تراپیست خودش را هم سر صحنه آورد که در تیتراژ نامش به عنوان مشاور آمده است. بین هیچکاک و این دکتر تراپیست درگیریهای زیادی پیش آمد.
منتقدان معتقد بودند که داستان این فیلم تکراری است، اما شیوهای که هیچکاک برای گفتن آن انتخاب کرده خارقالعاده است. جریان توالی حوادث و دیالوگها و بافت روایی فیلم خیلی خوب چیده شده است.
من اعتراف میکنم I Confess
محصول: ۱۹۵۳
بازیگران: مونتگمری کلیفت، آن بکستر
پدر مایکل لوگان اعتراف مردی را میشنود که مرتکب قتل شده است. شرایط به گونهای پیش میرود که خود پدر لوگان متهم به قتل میشود. او حالا بر سر دوراهی است که برای نجات خودش واقعیت را بگوید یا طبق سوگند کشیشیاش اعتراف را نزد خودش نگهدارد.
«من اعتراف میکنم» یکی از مفصلترین پیشتولیدها را در میان فیلمهای هیچکاک داشت. چیزی حدود ۱۲ فیلمنامهنویس روی این پروژه برای مدت هشت سال کار کردند. مونتگمری کلیفت به روش متد اکتینگ بازی میکرد که با شیوهی کارگردانی هیچکاک جور درنمیآمد و خیلی زود با هم به اختلاف خوردند. هیچکاک میگفت که این فیلم برای غیر کاتولیکها خیلی قابل درک نیست. پروتستانها یا بیدینها نمیتوانند متوجه بشوند که چهطور کشیش میتواند در این شرایط ساکت بماند.
فیلم من اعتراف میکنم I Confess هیچکاک
فیلم به اندازهی بقیهی فیلمهای هیچکاک نظر مثبت منتقدان را جلب نکرد. هر چند تعلیق فیلم درونی است و تماشای آن را به تجربهی جذابی بدل میکند، اما با نقطههای اوج کارنامهی هیچکاک فاصله دارد. بیشتر از همه مشکل با کنش و واکنشهای قهرمان فیلم است که برای مدت طولانی باید آن را تماشا کنیم.
دربارهی آلفرد هیچکاک
حالا که بهترین فیلمهای آلفرد هیچکاک را مرور کردیم خوب است دربارهی خود این کارگردان بزرگ سینما که استاد تعلیق و راز و رمز است هم بیشتر بدانیم.
آلفرد هیچکاک متولد آگوست ۱۸۹۹ در اسکس انگلستان بود. این کارگردان و تهیهکنندهی انگلیسی در حدود شش دهه فعالیت دهها فیلم بلند ساخت و شاید یکی از معدود کارگردانانی باشد که به لطف گفتوگوهایش و آن حضورهای افتخاریاش جلوی دوربین به اندازهی ستارههای فیلمهایش مشهور بود. او حتی مجری و تهیهکنندهی یک برنامهی تلویزیونی هم بود با عنوان: «هیچکاک تقدیم میکند».
بیشتر بدانید : نگاهی مختصر به زندگی خصوصی و حرفهای «آلفرد هیچکاک» +عکس
هیچکاک رابطهی عجیب و غریبی با بازیگران فیلمهایش داشت و بدرفتاریهای هیچکاک با آنها مشهور است. برای فیلمهایش همیشه استوری بوردهای با جزییات میکشید. در جزییات فیلمنامه با فیلمنامهنویسانش حرف میزد و روی هر نسخه از فیلمنامه که آنها مینوشتند نظارت داشت.
هیچکاک در خاطراتش میگوید که پسربچهای خوش رفتار بوده است. یکی از خاطراتی که خیلی دوست داشت تعریف کند ماجرایی بود که به شش سالگیاش برمیگشت. پدرش او را با یک یادداشت به مرکز پلیس میفرستد و پلیس او را در یکی از آن سلولهایشان میاندازد و میگوید: این کاری است که ما با پسربچههای شیطان میکنیم.
فیلم حقالسکوت Blackmail هیچکاک
به گفتهی هیچکاک خاطرهی آن روز باعث شده که همیشه از پلیس وحشت داشته باشد. هیچکاک به مدرسهی ژزوییتها (انجمن عیسویون) رفت و در گفتوگویی با پیتر باگدانوویچ گفت که: «آنها به من برنامهریزی، کنترل و تا حدی تحلیل را یاد دادند». از بین درسهای مدرسه عاشق جغرافی بود. عشقش مطالعهی نقشهها و راهآهن و جدول زمانی حرکت اتوبوسها بود. المانهایی که بعدتر در فیلمهایش هم به چشم میخورد.
هیچکاک برای شرکت در جنگ جهانی اول زیادی جوان بود. بعد از جنگ هم به کلاسهای نویسندگی خلاق رفت. بعد شروع به نوشتن داستانهای کوتاه کرد. انتشارات او را به بخش تبلیغات معرفی کرد و آنجا هیچکاک برای تبلیغات کابلهای برق طراحی میکرد. از کارش لذت میبرد و بعدها در گفتگو با فرانسوا تروفو گفت که این اولین قدمش به سوی سینما بوده است.
هیچکاک عاشق فیلم دیدن بود. از تماشای فیلمهای آمریکایی و کارهای چارلی چاپلین، دی. دبلیو گریفیث و باستر کیتون لذت میبرد و فیلم محبوبش هم «سرنوشت» اثر صامت فریتز لانگ بود.
روزی خبرش آمد که یکی از بازوهای اجرایی کمپانی پارامونت استودیویی در لندن افتتاح کرده است. در نتیجه هیچکاک برای کارتهایی که وسط فیلم میآمدند طرحهایی زد و آنها را به استودیو فرستاد. آنها هم استخدامش کردند. هیچکاک در آنجا این فرصت را پیدا کرد که به عنوان همکار فیلمنامهنویس فعالیت کند.
بعدتر به عنوان دستیار کارگردان استخدام شد. اولین فیلمی که به طور مستقیم در فیلمنامه و تولیدش دخالت داشت «زن به زن» فیلم گراهام کاتس بود. سال ۱۹۲۵ بالاخره اولین فیلم بلندش را به نام «باغ لذت» (The Pleasure Garden) ساخت. «رشوه» (blackmail) اولین فیلم ناطق انگلیسی و دهمین فیلم هیچکاک بود. از این فیلم بود که مولفههای سینمای هیچکاک خودشان را نشان دادند و صحنههایی پر از تعلیق در این فیلم وجود داشت.
فیلم قایق نجات Lifeboat هیچکاک
سال ۱۹۳۹ دیوید او. سلزنیک تهیهکنندهی مشهور هالیوود قرارداد هفت سالهای با هیچکاک امضا کرد و او به آمریکا رفت. از اواسط دههی پنجاه تا اواسط دههی شصت دوران اوج کار هیچکاک بود. بهترین فیلمهایش را در این بازهی زمانی ساخت.
در دو دههی آخر زندگیاش سلامتیاش رو به افول گذاشت. یونیورسال ساخت دو فیلم «توپاز» و «پردهی پاره» را عملا به او تحمیل کرد. هر دوی آنها تریلرهای جاسوسی دربارهی جنگ سرد بودند و هیچکدام از فیلمهای شاخص هیچکاک به شمار نمیرفتند. «پردهی پاره» با بازی پل نیومن و جولی اندروز پایان تلخی برای همکاری ۱۲ سالهی هیچکاک و برنارد هرمان، آهنگساز محبوبش بود.
هیچکاک به انگلستان برگشت تا فیلم یکی مانده آخرش «جنون» (Frenzy) را در سال ۱۹۷۲ بسازد که اقتباس از یک رمان بود و بعد از دو فیلم جاسوسی بازگشت هیچکاک به حوزهی قدرتش یعنی ژانر تریلرهای جنایی محسوب میشد. آخرین فیلم هیچکاک «توطئهی خانوادگی» بود که سال ۱۹۷۶ ساخت.
هیچکاک روی یک فیلم کار میکرد که مرگ به سراغش آمد. سال ۱۹۸۰ او از طرف دربار انگلستان نشان شوالیه را دریافت کرد. هیچکاک سال ۱۹۸۰ در سن ۸۰ سالگی بر اثر بیماری کلیه درگذشت.
او رابطهی عجیب و غریبی با بازیگران فیلمهایش داشت و بدرفتاریهای هیچکاک با آنها مشهور است. برای فیلمهایش همیشه استوری بوردهای با جزییات میکشید. در جزییات فیلمنامه با فیلمنامهنویسانش حرف میزد و روی هر نسخه از فیلمنامه که آنها مینوشتند نظارت داشت. از آنها میخواست که قصهشان را بصری تعریف کنند.
یکبار به راجر ایبرت گفته بود: «وقتی فیلمنامه تمام میشود من دیگر اشتیاقم را برای ساختن فیلم از دست میدهم. همهی مزهی فیلم تمام میشود، چون من ذهنی به شدت تصویری دارم. میتوانم فیلم را تا نسخهی نهایی مجسم کنم و همهی اینها را با دقت در فیلمنامه میآورم. من فیلم را حفظم درست شبیه یک آهنگساز که نیازی ندارد به نتهایش نگاه کند. وقتی شما فیلمنامه را تمام میکنید، فیلم بینقص و کامل آماده است.»
هیچکاک برندهی دو جایزهی گلدن گلوب شد و دهها جایزهی دیگر کسب کرد، اما این که هیچوقت در زندگیاش اسکاری به خانه نبرد باعث ننگ جایزهی اسکار است.
در کتاب ۵۰۱ کارگردان آمده است: «او استاد بی، چون و چرای تعلیق است. فراتر از تجربههای فنی، مهارت واقعی هیچکاک در بازتابهای فلسفی رو تمهای جهانیاش است که از مشاهدهگری دقیق اجتماع میآید.»
تریلر و تریلرهای روانشناسانه و درامهای جنایی ژانرهای کلیدی هیچکاک هستند. از میان همکاران تاثیرگذارش باید به برنارد هرمان آهنگساز، چارلز بنت فیلمنامهنویس و جک ای. کاکس مدیر فیلمبرداری اشاره کرد.
حرکت دوربین او نگاه خیرهی پرسوناژهایش را دنبال میکرد. در حقیقت حرکت دوربین باعث میشد که تماشاگران فیلم تبدیل به شاهدان ماجرا شوند و بیشترین حد هیجان و اضطراب به تماشاگر منتقل شود. رابین وود گفته بود: «معنای فیلمهای هیچکاک در روش آنهاست. این که چطور از یک نما به نمای دیگر میروند. فیلم هیچکاکی به معنای یک ساختار و ارگانیزم است؛ که هر کل در آن وابسته به جزییات است و هر جزییاتی به کلیت فیلم مرتبط میشود.»
در نظرسنجی سال ۲۰۱۲ سایت اند ساوند بعد از سالها فیلم «سرگیجه» آلفرد هیچکاک جای «همشهری کین» را در صدر جدول گرفت.
هیچکاک یکی از مواهب سینما بود که قدرت تکنیکی و سبک فیلمهایش با امضای منحصر به فردش ترکیب میشد و همینها او را تبدیل به یکی از بزرگترین هنرمندان سینما کرد.
بیشتر بدانید : برای 115 سالگی «آلفرد هیچکاک»
بیشتر بدانید : آلفرد هیچکاکی که نمی شناسید!!
بیشتر بدانید : پشت صحنه های سه فیلم 'هیچکاک'
بیشتر بدانید : برای 111 سالگی «آلفرد هیچكاك» نابغه سینمای تعلیق
بیشتر بدانید : استاد ترس سینما ،هیچکاک از چه می ترسید؟!
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: مجله دیجی کالا