در یکی از شب‌ها همین طور که روحانی در بین قطعات مشغول صحبت بود، ناگهان صدای رادیو در سالن بلند شد و این قضیه تعجب و خنده مردم و...

به بهانه کنسرت رضا روحانی در فرهنگسرای شفق و انتشار آلبوم گروه 

*
 
قبل از کنسرت رضا روحانی نوشته بودم که ظرفیت اجرای گروه او بسیار بالاتر از کنسرت‌هایی است می‌گذارد. روحانی سه سال است که آبان ماه در فرهنگسرای شفق (دانشجو) به روی صحنه می‌رود و اغلب کسانی که موسیقی او را شنیده اند معتقدند که این موسیقی جای شنیده شدن بیش از این‌ها دارد.

*
 رضا پسر انوشیروان روحانی و برادرزاده شهداد روحانی آهنگسازان بزرگ ایران است که از نوجوانی برای تحصیل موسیقی به آلمان رفته و با رتبه عالی از دانشگاه‌هانوفر فارغ التحصیل شده است.
روحانی پیش از این یک آلبوم در بازار موسیقی ایران داشته که در زمان تحصیل در آلمان به همراه همکلاسی‌های آلمانی، اتریشی و استرالیایی‌اش در‌هامبورگ ضبط کرده است؛ "بذر ماه" که آهنگ‌های آن بر پایه موسیقی جاز و ترکیب آن‌ها با تم‌ها و ملودی‌های شرقی ساخته شده‌اند. بذر ماه اگر چه به ظاهر یک کار دانشجویی است، اما کیفیتی بالاتر از آلبو مهای موسیقی ایران دارد. از آن آلبوم، ترک نهم‌اش واقعا ً شنیدنی است: سولوی پیانویی که رضا بر اساس اثر جاودانه روح الله خالقی (ای یاران) نواخته و در آن گاه و بیگاه به موتیف‌های جاز نیز سرک می‌کشد.

*
 سازبندی گروه رضا روحانی (The Moon Beyond) تشکیل شده از یک پیانو (که خود رضا آن را می‌نوازد)، یک کمانچه (با نوازندگی کوروش بابایی)، پرکاشن و تمبک با همایون نصیری) و البته یک گیتارباس (با نوازندگی دارا دارایی که نوع ساز زدنش خوراک موسیقی‌های جاز و فیوژن است!) اما در میان همه این‌ها، رضا روحانی بیشترین میدان را به کمانچه داده و به نظر می‌رسد از این بابت دست کوروش بابایی را بیش از همه باز گذاشته است. شاید تنها خرده ای هم که بتوان به موسیقی این گروه گرفت همین باشد. این که یکه تازی‌های کمانچه کمتر مجال خودنمایی به سازهای دیگر می‌دهد. حالا یک وقت هست که نوازندگان توانایی بیش از این ندارند، اما وقتی این قابلیت در بین نوازندگان یک گروه وجود دارد که به خوبی می‌شود بار کنسرت را بر روی دوش همگی تقسیم کرد، انداختن تمام این بار به عهده یک نفر چندان منطقی به نظر نمی‌رسد.
این قضیه حتی در مورد خود روحانی هم وجود دارد. او در آلبوم "بذر ماه" نشان داده که نوازنده کم تکنیکی نیست و پیشینه خانوادگی اش هم توقعی غیر از این باقی نمی‌گذارد. اما در نهایت چیزی که در موسیقی آن‌ها می‌بینیم این است که پیانو بیشتر از آن که یک ساز ملودیک و فعال باشد، تنها به آکومپانیمان و همراهی با سازهای دیگر مشغول است و آرپژ زدن؛ و کمتر باید از آن توقع ملودی‌های سرعتی و ... داشت.
دارا دارابی هم صدای سازش در میان سازهای دیگر گروه پایین است و هرچقدر ساز او در "گل سرخ"، "زهی عشق"، "زاهد" و ... دیگر کارهای گروه رومی ‌با آهنگ‌های گروه‌های آبرنگ، پیتر سلیمانی پور و ... خود نما و غالب است (هر چه باشد او شاگرد بابک ریاحی پور بوده!) در این جا تنها وظیفه رنگ آمیزی و پر کردن زیر موسیقی را دارد.
در مورد همایون نصیری هم عین این ماجرا صدق می‌کند. او هم در این جا دیگر آن تکنوازی‌های بی نظیرش را (که در دارکوب و یا گروه عصار می‌بینیم) ندارد. البته تمام این‌ها ممکن است این گونه به نظر برسد که واقعا ً موسیقی رضا روحانی نقص دارد. اما به هیچ وجه این گونه نیست. از یک جهت این نکته مثبتی است که تمام اعضای یک گروه فارغ التحصیل از نشان دادن خودشان در راستای هدف گروه کار کنند (که دراین جا سادگی، خلوتی و لطافت است)، اما از سوی دیگر در این مورد خاص این حسرت را هم به وجود می‌آورد که کاش روحانی اندکی از توانایی‌های کم نظیر آدم‌هایش بیشتر و بهتر استفاده می‌کرد.

*
 از سوی دیگر کوروش بابایی  یکه تاز موسیقی گروه است. صدای ساز بابایی کاملا ً شخصیتی در راستای موسیقی گروه پیدا کرده و بسیار دلنشین است. او چنان بر سازش آرشه می‌کشد که علاقه مندان موسیقی ایرانی از صدای آن و طرز قرار گرفتن اش در چنین ترکیبی لذت می‌برند و کسانی هم که به این موسیقی و این ساز علاقه چندانی ندارند، از آن حس شبیه ویولن می‌گیرند و به راحتی آن را می‌پذیرند و به هیچ وجه صدای کمانچه کوروش بابایی خسته شان نمی‌کند.
شاید دلیل این مسأله پیشینه او در نواختن ویولن باشد که پیش از فراگیری کمانچه ساز اصلی او بوده است. او این کیفیت را پیش از این در گروه‌های رومی‌و ... نیز به نمایش گذاشته. هر چند که سابقه حضورش در گروه عارف (به سرپرستی پرویز مشکاتیان) نشان می‌دهد او در نواختن کمانچه به شکل کاملا ً ایرانی و سنتی‌اش هم تبحر دارد.

*
 رضا روحانی در هر پارت کنسرت 6 قطعه اجرا کرد. شهر خورشید، دیار آشنا، نفس، تانگو، دل شادو، دشتی و کولی در پارت اول؛ و دیدار جدایی، آرزوها، شیش و بش، ماهور، سایه و اشتیاق در پارت دوم.
در شب دوم هم به علت آماده نبودن کمانچه ای که بابایی با آن قطعه "دیار آشنا" را می‌نواخت، گروه به جای آن "شب آبی" را نواخت.
در کل شهر خورشید، دشتی، دیدار جدایی، ماهور و به ویژه قطعات پایانی هر پارت (یعنی کولی و اشتیاق) از پرطرفدارترین قطعات این کنسرت بودند.
روحانی هم در بین قطعات با صحبت‌هایش سعی می‌کرد که تماشاچیان را بیشتر با فضای کاری گروه و چگونگی شکل گیری آن آشنا کند. این مسأله در کنار فضای کوچک سالن فرهنگسرای شفق و همچنین این که برخی از حاضران در سالن را خانواده و یا دوستان اعضای گروه تشکیل می‌دادند؛ باعث شده بود که جو صمیمی ‌و گرمی ‌در سالن شکل بگیرد و گروه با راحتی بیشتری کارش را ارائه دهد.
در یکی از شب‌ها همین طور که روحانی در بین قطعات مشغول صحبت بود، ناگهان صدای رادیو در سالن بلند شد و این قضیه تعجب و خنده مردم و اعضای گروه را به دنبال داشت. روحانی لحظاتی ساکت ماند تا بلکه صدای رادیو قطع شود، اما وقتی دید که فایده ای ندارد، خطاب به صدابردار سالن گفت: "آقای صدابردار متوجه هستید که در سالن رادیو پخش می‌شود؟!" و با چنین جوابی از سوی صدابردار مواجه شد: "گاهی اینجوری می‌شود. بعضا ًمانیتورها خود به عنوان آنتن رادیو عمل می‌کنند و صدای فرستنده را پخش می‌کنند!" که باز هم صدای خنده مردم و گروه بلند شد. این ماجرا به همین جا ختم نشد و روحانی در فاصله آهنگ‌های بعدی که صدای رادیو قطع شده بود هم توهم می‌زد که صدای رادیو می‌آید!

*
 یکی از اتفاقات مهمی ‌که کنسرت امسال را برای روحانی و گروهش نسبت به هر سال متفاوت می‌کند، انتشار آلبوم آن‌ها هم زمان با اجرای کنسرت بود. آلبومی‌با نام "هیاهوی سکوت" که از 8 قطعه قدیمی ‌گروه تشکیل شده؛ هیاهوی سکوت، عطر بهار (ماهور)، شب آبی، نوا، سفر، تانگو دل شادو، دشتی و هفت.
آلبوم کیفیت بسیار خوبی دارد و آن را می‌توان یکی از بهترین آلبوم‌های موسیقی امسال دانست که دو سه روز پس از انتشار، آهنگ‌های آن بارها از رادیو پخش شده و می‌شود. "هیاهوی سکوت"، را "رهگذر هفت اقلیم" منتشر کرده که چند ماهی است دست به انتشار آلبوم‌های متفاوت و خوب موسیقی زده است و ماه قبل هم آلبوم "گاهی وقتا "ی شهریار مسرور را منتشر کرده بود.

*
 از این کنسرت مهمانان ویژه ای دیدن کردند. موزیسین‌هایی از جمله کریستف رضایی، علی بوستان، علیرضا عصار و ... ونیز غلیرضا شجاع نوری (تهیه کننده و هنرپیشه سینما) و ... چیزی که مشخص بود رضایت آن‌ها از موسیقی و کنسرت بود و نیز شگفتی که بابت شنیدن چنین ترکیبی داشتند. مثلا ً قطعه  "نوا" وقتی آهنگ از فضای شرقی اش، ناگهان جاز می‌شود، کریستف رضایی را می‌شد دید که در صندلی اش میخکوب شد!
اما بدون شک مهم ترین مهمان این کنسرت، انوشیروان روحانی بود که در شب‌های حضورش در سالن، به قدری مورد تشویق مردم قرار گرفت که در مورد کمتر کسی چنین استقبالی را می‌توان سراغ گرفت.
 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: ماهنامه نسیم هراز/ شماره 36
بازنشر اختصاصی سیمرغ