او از این که در این سال‌ها آنچنان که باید سعی در معرفی خودش و فعالیت‌هایش نکرده، پشیمان است و اعتقاد دارد در آن صورت شرایط یک خواننده تازه کار را نداشت و قطعا...

با امید حاجیلی و «الگرو» اش
سالها نوازندگی ترومپت در ارکستر سمفونیک تهران؛ آهنگسازی و تنظیم برای خوانندگان مثل ایلیا منفرد، رضا صادقی، شاهکار بینش پژوه، محمد زارع، وحید حاج تبار و ... یا رهبری ارکستر رضا صادقی؛ نوازندگی در کنسرت‌های ناصر عبداللهی، علیرضا عصار، حامی، گروه رومی؛ عضویت در گروه دارکوب، نوازندگی ترومپت در اکثر آلبوم‌ها و ... همه و همه نتوانسته بود به اندازه این یکی دو ماهی که از انتشار آلبوم امید حاجیلی می‌گذرد، نام او را بر سر زبان‌ها بیندازد.
او از این که در این سال‌ها آنچنان که باید سعی در معرفی خودش و فعالیت‌هایش نکرده، پشیمان است و اعتقاد دارد در آن صورت شرایط یک خواننده تازه کار را نداشت و قطعا ً آلبومش هم بیش از این‌ها می‌فروخت. با این حال «الگرو» توانسته نظر مردم و حتی کارشناسان را جلب کند. آلبومی‌ که بیشتر در سبک لاتین و سلسا ساخته شده و هم مشخصات کارهای پاپ را دارد و هم از نظر فنی و تکنیکی آلبوم قابل قبولی است. ضمن این که اولین آلبومی ‌است که در این سبک به بازار پاپ ایران آمده است.

 اول کمی ‌راجع به «الگرو» صحبت کن. از کی تولید آن را شروع کردی؟

 فکر می‌کنم الأن نزدیک 8 سال است که از شروع ساخت آلبوم می‌گذرد! حدود 6 سال مراحل مجوزگیری طول کشید. البته اینجوری نبود که در تمام این 6 سال دنبال مجوز باشم. می‌رفتم یک سری ایراد می‌گرفتند، باز می‌آمدم 3_2 ماه آنها را اصلاح می‌کردم و ... به همین خاطر این همه طول کشید.

 گیر کار کجا بود؟

گیر شعری داشت. گیر موزیک داشت و ... بعدش هم که 2 سال طول کشید تا کارها را آپدیت کنیم، تنظیم‌ها را تغییر دادیم و به روز کردیم تا شبیه 8 سال پیش صدا ندهد. البته این فاصله خیلی هم بد نشد، چون 4 تا از کارها را حذف کردم که دیگر دوست‌شان نداشتم و به حال و هوای امروز نمی‌خورد و این پکیجی که امروز درآمده آن چیزی است که خودم دوست داشته ام.

 امتیاز آلبوم را به «ایران گام» فروختی یا طبق معمول اینسرتی و درصدی بوده؟

نه امتیاز آن را واگذار کرده ام و در فروش آلبوم من سهمی ‌ندارم. فروش آن هم تا جایی که من می‌دانم خیلی خوب بوده، هر چند که هیچگونه تبلیغی روی آن نشده. نه خود شرکت برای تبلیغ آن کاری می‌کند، نه خودمان کلیپ و ... می‌توانیم بسازیم. ولی نسبت به اینکه هیچ تبلیغی نداشته، خیلی خوب فروخته.

 چطور می‌شود شرکت تبلیغی نکند؟

نمی‌دانم سیاست گذاری آنها چگونه است که هیچ کاری نمی‌کنند. چون بالأخره به نفع خودشان هم هست، ولی باز هیچ تبلیغی نمی‌کنند. البته شاید به این خاطر است که در هر صورت هزینه‌شان را در می‌آورند و ترجیح می‌دهند ریسک نکنند. مخصوصا ً که با این وضع کپی رایت و سایت‌های اینترنتی، هیچ کس نمی‌داند باید چه کار کند. شاید باور نکنی، ولی روزی که آلبوم پخش شد، 2 ساعت بعد روی یکی از سایت‌ها تمام آهنگ‌ها را دیدم که برای دانلود گذاشته‌اند! خب این فاجعه است!

 این سیستم کپی و اینترنت و ... هم مصیبتی شده برای خودش!

آره، همه از این جریان ضرر می‌بینند، هم شرکت، هم خواننده و ... به خصوص برای کسانی که آلبوم را درصدی واگذار می‌کنند. برای همه بد است. فرض کن من اگر فروش آلبومم چند برابر این بود، خب برای آلبوم بعدی‌ام هم بهتر بود. ولی ظاهرا ً کسی نمی‌تواند یا نمی‌خواهد جلوی این جریان را بگیرد! حالا ممکن است کسی بگوید همین که آلبوم به گوش مردم برسد برای من تبلیغ است. اما اینجوری هم معمولا ً شناسنامه کار گم و گور می‌شود. ممکن است آهنگ من گل کند و بین مردم دست به دست بچرخد، اما کسی اصلا ً نداند اسم آهنگ و خواننده اش چیست، یا اصلا ً همین یک آهنگ از او منتشر شده یا یک آلبوم کامل است؟ در صورتی که شاید همان آدمی‌ که از یک آهنگ من خوشش آمده، چند آهنگ دیگر آلبوم را هم بپسندد.
در این میان بزرگترین کمک را هم کلیپ می‌تواند بکند که ما متأسفانه نداریم ... یعنی داریم، اما ممنوع از کار می‌شویم! چون قانونی نیست.
 
 پس اینهایی که هم کلیپ می‌دهند، هم مجوز می‌گیرند چه جوری است؟ چند وقت پیش آلبوم فرزاد فرزین دوباره مجوز گرفت و منتشر شد.
 «شوک»؟
 آره.
خب آنها یک پروسه ممنوع از کار بودن را گذرانده اند! کلیپ که بدهی ممنوع از کار می‌شوی، حالا ممکن است کسی این دوره 6 ماهه یا یک ساله را بگذراند و از ممنوع ازکاری در بیاید و مجوز بگیرد!

 خب نمی‌ارزد تو هم چنین کاری بکنی؟

آخه حساب کتاب ندارد، ممکن است من کلیپ بدهم و 3_2 سال ممنوع از کار شوم! ولی الأن خواننده‌ای هست که کلیپ دارد، مجوز آلبوم هم می‌گیرد، کنسرت هم می‌گذارد، چون پارتی‌اش کلفت است! ولی خب ریسک است دیگر. هر چند که راه خوبی است. این که کلیپ بسازی، معروف شوی، بعد فلان شرکت بیاید برایت مجوز هم بگیرد، پول خوب هم بهت بدهند و حالا که معروف شدی کلی کنسرت برایت بگذارند! تمام کسانی هم که الأن معروف شده اند، از همین سیستم غیر مجاز آمده اند دیگر. اما ما که خواستیم قانونی کار کنیم و 6 سال خاک مجوز خوردیم به ضررمان شد.
اگر من همین آلبوم ام را (حالا با کیفیت پایین تر) 6 سال پیش منتشر کرده بودم، تا حالا حداقل آلبوم چهارم‌ام را خوانده بودم و کلی هم معروف بودم! اما خواستیم قانونی کار کنیم و سوختیم!

 حالا پشیمانی از این مسأله؟

آره، واقعا ً پشیمان‌ام! شاید این آلبوم که امروز درآمده نسبت به 6 سال پیش خیلی بهتر شده باشد، صدای من پخته‌تر شده باشد، تنظیم‌ها بهتر شده باشد و ... ولی به این 8 سال نمی‌ارزید. اگر همان موقع یک آلبوم خام و آماتور هم می‌دادم، تا الأن با آلبوم‌ها دیگرم به پختگی رسیده بودم و معروف‌تر بودم و ... این پختگی در طول زمان با آلبوم‌های دوم و سوم و ... اتفاق می‌افتاد. الأن واقعا ً پشیمانم!

 اگر برگردی به 8 سال قبل، همان مسیری را می‌روی که دیگران رفتند؟

دقیقا ً، آهنگ‌هایم را غیر مجاز پخش می‌کردم و کلی کلیپ می‌ساختم و ...! می‌دانی؟ چون قانون درستی نداریم و این فیلتر برای هم یکسان عمل نمی‌کند و این آزار دهنده است. 

 چطور 6 سال پروسه مجوزگیری تو طول کشید و هیچ خبر و سر و صدایی از تو و آلبومت نبود؟

متأسفانه کوتاهی در اطلاع رسانی از خودم بود. من 3 سال رهبر ارکستر رضا صادقی بودم، در بهترین کنسرت‌هایش مثل کاخ سعدآباد (که کل سر و صدا کرد) یا در سالن جمیرا دوبی (که یک هفته قبل آنجا استینگ کنسرت داشت) و ... ولی خیلی سعی نمی‌کردم شلوغ کنم و خودم را مطرح کنم و این به ضررم تمام شده، وگرنه الأن برای آلبوم خودم خیلی بهتر بود که همه مرا می‌شناختند. من 10 سال نوازنده ارکستر سمفونیک بودم، با خیلی‌ها کنسرت دادم و ... ولی مردم عادی شاید مرا خیلی نشناسند و فکر کنند، امید حاجیلی هم خواننده ای است که بدون سابقه موسیقایی آمده و یک آلبوم داده ... و این خیلی بد است.

 تو برای دیگران هم آهنگسازی می‌کردی، درست است؟ ایلیا منفرد و ...

آره من برای آلبوم ایلیا 3 آهنگ تنظیم کردم و همان آهنگ سرکاستی آلبومش که فضای لاتین داشت (که در آن دوره خیلی مورد توجه قرار گرفت) مال من بود. برای آلبوم «وایسا دنیا» رضا صادقی آهنگ «قدرمو می‌دونی یه روز» را تنظیم کردم. برای آلبوم «ادبیاتی دیگر» شاهکار بینش پژوه 3 تا آهنگ ساختم و تنظیم کردم، برای محمد زارع، وحید حاجی تبار و ... تنظیم کردم که همه اینها در مقطع خودشان سر و صدا کردند و یک قطعه هم در آلبوم جدید علیرضا عصار که هنوز منتشر نشده، ولی چون خیلی اهل شلوغ کاری نبودم، بیشتر مردم اینها را نمی‌دانند.
 بیشتر کارهایی هم که ساخته ای در همین فضای لاتین است. اصولا ً سبک مورد علاقه ات همین است، نه؟
آره، بیشترش همین جوری بوده، مگر این که از من خواسته اند سبک دیگری مثل ترنس یا اسلو و یا هر ریتمی‌که از من خواستند و یا خودم نسبت به آهنگ و خواننده ترجیح دادم، بسازم و ساخته ام، ولی علاقه اصلی خودم بیشتر لاتین Latin و فانک Funk  است. مخصوصا ً که آهنگساز دیگری در این سبک‌ها آهنگ نمی‌سازد ...

 آره، اکثر این آهنگ‌ها تابلو بود که کار توست!
دقیقا ً، ولی متأسفانه اطلاع رسانی خوبی نداشتم که کسی باخبر شود. 

  تو در آلبومت، ترانه هم گفته ای، این ماجرای ترانه سرایی از کجا شروع شد؟
        
از آنجه شروع شد که من چند تا آهنگ به دوستانم دادم که رویش ترانه بگویند، اما راستش نتیجه کار اصلا ً به دلم نمی‌چسبید. این شد که مجبور شدم خودم ترانه بگویم. البته اصلا ً اینجور نیست که من خودم را ترانه سرا بدانم یا برای بقیه هم شعر بگویم. اصلا ً چنینی ادعایی ندارم و هر چند که برای خودم شعر می‌نویسم، اما در حدی نیستم که بخواهم اسم خودم را بگذارم ترانه سرا. این ماجرا تقریبا ً از سر اجبار بود. به همین خاطر سعی کردم خودم چیزهایی بنویسم که لااقل روی موزیک بنشیند، هر چند که ترانه خیلی هم قوی نباشد.
 
 البته در همه جای دنیا معمولا ً اینجوری است که خواننده کار، ترانه لیریک را می‌نویسد؛ اما به خاطر اهمیتی که ما ایرانی‌ها به ادبیات و شعر می‌دهیم، این روش معمولا ً مورد استفاده قرار نمی‌گیرد.
در ایران همه روی ترانه خیلی زوم می‌کنند و ترانه حتما ً باید بار ادبی داشته باشد، وگرنه می‌گویند ضعیف است. اما من این را _ لااقل در مورد موزیک لاتین و موزیک خودم _قبول ندارم. عقیده من این است که شعر چنین موسیقی‌هایی باید خیلی راحت و صمیمی‌باشد و نیاز به فکر کردن نداشته باشد. چون یک موزیک ریتمیک است که داری باهاش حال می‌کنی و نباید آن وسط یک کلمه قلمبه سلمبه‌ای بشنوی که بخواهی درباره اش فکر کنی. چون این تورا از حال و هوای موسیقی خارج می‌کند. موزیک لاتین باید اینجوری باشد، چون موسیقی شادی است. ترانه‌های مرا هم اگر نگاه کنی، همه انگار حرف‌های روزمره اند و می‌دانم که این خیلی به مذاق ترانه سراها و ... خوش نمی‌آید و اینها را ضعیف می‌دانند. اما لااقل من از این ماجرا راضی‌ام. چون موسیقی من خیلی کلام محور نیست، یک پکیجی است که کلام هم جزئی از آن است، بدون اهمیت بیشتری از دیگر اجزای آن. اگر ترانه‌های مرا برداری و جایش تکست اسپانیایی یا انگلیسی بگذاری، موزیک دقیقا ً درست است. چون من به خاطر کلام فارسی موسیقی‌ام را قربانی نکرده‌ام. شعر فارسی خیلی با موسیقی‌های غیر ایرانی جور در نمی‌آید.

 در راک ایرانی هم نمونه همین اتفاقات را داشته ایم.

آره، من در اینجا ترجیح می‌دهم مجموعه آهنگم جفت و جور باشد تا اینکه ترانه ام ترانه قوی ولی نچسبی باشد. حالا نمی‌گویم این مجموعه را همه باید دوست داشته باشند. نه، ولی به نظرم مجموعه هماهنگ تری بوده. خیلی‌ها به من می‌گویند چرا یک آلبوم مثل بقیه آلبوم‌های پاپ نساختی که مردم با سبک آن آشنایند. من نمی‌خواستم چنین کاری بکنم. آمده ام ریسک کرده ام و آلبومی‌ ساخته ام که نظیرش را قبلا ً نداشته ایم و گفته ام این سلیقه امید حاجیلی است. حالا شاید خیلی‌ها هم با آن ارتباط برقرار نکنند، خیلی‌ها هم دوستش داشته باشند.
 یعنی فکر می‌کنی این اتفاق بیفتد که پس از «الگرو»، یکسری از خوانندگان به این سبک گرایش پیدا کنند؟
نمی‌دانم، چون این سبک خیلی سخت است. یعنی اجرای آن نسبت به آهنگ‌های پاپ معمول تر است. امیدواریم که این اتفاق بیفتد و این به نفع من است، ولی درآوردن این پکیج کمی ‌مشکل است.

 تجربه‌های قبلی چطور بود؟ آن اهنگ‌هایی که برای بقیه ساختی، فکر می‌کنی درآمده بود؟

راستش نه! چون به نظرم خود خواننده و شعر هم خیلی نقش دارد در جفت و جور شدن این موسیقی. خیلی از آنها سر و صدا هم کردند، اما به نظر خود من آن چیزی که باید می‌شد، نشد. اگر آلبوم مرا گوش کنی می‌بینی یک سری دیوانه بازی‌هایی دارد که خیلی روتین نیست! اما موزیک لاتین می‌طلبد این سر و صداها و شلوغ کاری‌ها را. حتی عکس روی جلد آلبوم هم روتین نیست. اصولا ً سعی می‌کنم هر کاری که می‌کنم خیلی عادی و مثل بقیه نباشد؛ این دقیقا ً می‌شود امید حاجیلی! 

 هنرمندان مورد علاقه خودت در سبک لاتین چه کسانی هستند؟

گلوریا استفان را خیلی دوست دارم که یکی از ملودی‌های آلبوم من هم از ملودی‌های اوست، یا آرتور ساندوال (یکی از بهترین ترومپیست‌های حال حاضر) و ... در بین پاپ ترها ریکی مارتین (بیشتر لاتینش را )، مارک آنتونی خیلی خوب است، اگر کمی ‌راک تر بخواهی، سانتانا عالی است ... 

 پس کلا ً موسیقی که گوش می‌کنی همین‌هاست؟

آره تقریبا ً به علاوه فانک. من موزیک فانکی هم خیلی دوست دارم که در آلبوم بعدی‌ام حتما ً از این سبک هم خواهم داشت. کلا ً موزیک‌های ریتمیک خیلی دوست دارم. از نمونه‌های فانک می‌توانم به استیوی واندر اشاره کنم، یا باب جیمز و ... که ممکن است خیلی به گوش مردم نخورده باشد. اینها شاید به خاطر این است که من خودم ساز بادی (ترومپت) می‌زنم. شاید اگر من ولنیست بودم، موزیسین‌های مورد علاقه ام، آهنگ‌هایم و ... همه چیز فرق می‌کرد.
 احتمالا ً به همین دلیل هم هست که می‌گویی کار خوانندگان دیگر به دلت نشسته. چون تو خودت ساز می‌زنی و  سبک تخصصی ات همین است.
درست است. من اگر روزی کنسرت بگذارم، سازم کنار دستم است و همه سولوهایم را قطعا ً خودم می‌زنم. به همین خاطر است که شاید با بقیه فرق داشته باشم.

 حالا اصلا ً چه شد که تو ترومپت را انتخاب کردی؟

خیلی اتفاقی. من از سوم دبستان پیان می‌زدم، از اول راهنمایی رفتم هنرستان موسیقی و ساز ویلن را برای شروع انتخاب کردم. خیچ علاقه خاصی هم به ویلن نداشتم! فقط چون برادرم سنتور می‌زد گفت تو ویلن بزن، با حال می‌شود! با کلی بدبختی امتحان دادم و قبول شدم و رفتم هنرستان. آنجا 3 سال ویلن زدم، افتضاح بود! چون اصلا ً دوست نداشتم. گفتند تو اصلا ً در حد 3 سال نمی‌زنی، نزدیک بود من را اخراج کنند! البته همه درس‌هایم خوب بود به غیر از ساز زدن ام. به همین خاطر یک فرصت دیگر به من دادند و گفتند بیا سازت را عوض کن، به شرطی که بنشینی و تمرین کنی. یک استادی گفت نوازنده ترومپت در ایران کم داریم، بیا برو سر کلاس ترومپت! آن زمان برایم هیچ فرقی نمی‌کرد که چه سازی بزنم. یعنی آن فوتبالی که در حیاط هنرستان بازی می‌کردیم، خیلی بیشتر لذت داشت تا اینکه بخواهم ساز بزنم! آن زمان استاد ترومپت ما خدا بیامرز امیر بهشتی بود. او گفت تو لبت کلفت است و فرم اش جوری است که به درد ترومپت نمی‌خوری! گفتم بابا دارند من را اخراج می‌کنند، بگذار همین ترومپت را امتحان کنم. خلاصه، با کلی خواهش و تمنا گفت برو یک هفته با یکی از بچه‌ها تمرین کن، در ساز فوت کن، اگر توانستی صدایش را دربیاوری، بیا سر کلاس! باز بدون هیچ علاقه ای شروع کردم به ترومپت زدن، تا اینکه امیر بهشتی از هنرستان رفت و منوچهر اسلامی ‌شد استاد ما. او با اینکه سن اش خیلی بالا بود، سر کلاس ساز می‌زد و مدل خیلی خوبی درس می‌داد و با بچه‌ها خیلی صمیمی‌ بود. تازه از آنجا بود که من به ترومپت علاقه‌مند شدم و تشویق شدم تمرین کنم. موقع دیپلم یک جور عجیب و غریبی ساز می‌زدم که الأن نسبت به آن موقع پسرفت کرده ام! جوری که نمره دیپلم من بالاترین نمره‌ای بود که تا آن دوره هیئت داوران با رضایت کامل به نوازنده یک ساز بادی داده بودند. ولی وقتی دیپلم گرفتم و آمدم بیرون دیدیم که هیچ خبری نیست و همه انگیزه ام از بین رفت! به هر حال من بسیار مدیون منوچهر اسلامی‌ام.

 نوازندگی حرفه ای و همکاری با ارکستر سمفونیک از کی شروع شد؟

قبل از این که دیپلم بگیرم وارد ارکستر سمفونیک شدم. یکی از اساتید ساز زدن من را دیده بود و سفارش کرد، رفتم امتحان دادم و قبول شدم. حدود سال 78_77 رهبر ارکستر سمفونیک مرحوم فریدون ناصری بود. هنوز هم نوازنده ارکستر هستم ولی از اول سال تا الأن بنا به دلایلی دیگر نرفته ام! همزمان در ارکسترهای پاپ هم مشغول شدم دیگر. 4 سال با ناصر عبداللهی کنسرت دادیم، در جشن صد سالگی سینما با علیرضا عصار ساز زدم، با حامی، خشایار اعتمادی و ... کم کم جریان آهنگسازی و تنظیم و ... هم شروع شد و در حوزه کلاسیک هم ارکستر فیلارمونیک (به رهبری شریف لطفی که بعد از مدتی منحل شد) بود و اخیرا ً هم یک ارکستر فیلارمونیک نادر مشایخی تشکیل داده که عضو اینها بوده و هستم. الأن استاد دانشگاه صدا و سیما هم هستم و در آنجا تدریس می‌کنم.
 یکی از بهترین اجراهایی که من از تو به یاد دارم با گروه رومی‌بود در فرهنگسرای ناوران، تابستان 82 یا 83 ... که کنسرت خیلی خوبی بود و آن قطعه ای که تو روی استیج آمدی هم با استقبال خیلی خوب مردم مواجه شد.
آره، مخصوصا ً این که سن فضای باز فرهنگسرا به جمعیت خیلی نزدیک است و من عکس العمل مردم را همان موقع از صورت‌هایشان احساس می‌کردم. البته من همان یک کنسرت را «رومی» دادم و نوازنده مهمان شان بودم. از من دعوت کردند و رفتم سر تمرین، گپی زدیم و دیدیم به نتیجه خوبی می‌رسیم. البته بزرگترین مشکل آن کنسرت صدابرداری اش بود که واقعا ً صدای همه را در آورده بود! شاید قدم من بود! (خنده)

 ماجرای آهنگی که قرار بود با ناصر عبداللهی بخوانی چیست؟

آن زمان که من آلبوم را ضبط می‌کردم در گروه ناصر بودم. او هم کارها را می‌شنید و نظر می‌داد و این آهنگ را خیلی دوست داشت که قرار شد آن را با همدیگر بخوانیم. اما هی درگیر مجوز و کنسرت‌ها و ... شدیم و آنقدر پشت گوش انداختیم که انگار قسمت نبود. الأن دلم خیلی می‌سوزد که ای کاش این یادگاری را از ناصر داشتیم. فضای کار هم با صدای او هماهنگی داشت ...  به هر حال حیف شد.
 آهنگ «التماس» را هم که با مسعود حمیدی (خواننده افغانی) خواندی، کار جالب و متفاوتی شده.
شاید اگر ان آهنگ را من تنها می‌خواندم، اینقدر جذابیت نداشت. با مسعود در همان گروه ناصر آشنا شدیم، پسرش الیاس در گروه ناصر و فرمان فتحعلیان و ... طبلا می‌زد. به ذهنم رسید که این کار اگر با صدای یک افغانی باشد، با مزه می‌شود. او به استودیو آمد و بعد از کمی ‌چک و چانه، کار با حالی از آب درآمد. به او گفتم کاملا ً افغانی بخواند، حتی شعرها را هم هر جا لازم دید عوض کند. مثلا ً من می‌گویم «پاییز» و او وقتی می‌خواند می‌گوید «خزان»... 

 چی شد که اصلا ً تو ترانه «برای عشق دیره» را برای تیتراژ برنامه «فضانوردان» استفاده کردی؟

یک ارتباطی برقرار شد و دوستی مرا به سیامک انصاری و پیمان قاسم خانی معرفی کرد. قبل از جام جهانی 2006 بود و من رفتم سر لوکیشن و با هم گپ زدیم و سیامک گفت چند تا از کارهایت را بگذار بشنویم ... 

 این آهنگ آن زمان ساخته شده بود یا بعدا ً برای آنها ساختی؟

نه، ساخته شده بود. وقتی رسیدیم، این ترک، گفت من دقیقا ً همین را می‌خواهم. گفتم باشد، این برای آلبومم است، یک آهنگ همین مدلی برایتان می‌سازم. گفت الا و بلا من همین را می‌خواهم! و هر چه چانه زدیم نشد و بالأخره همین آهنگ آنجا استفاده شد، البته نیمی ‌از آن.
 تیتراژش هم خیلی با حال درآمده بود.
آره، البته آن چیزی که مجوز گرفت و آمد بیرون، نابود شد. چون در نسخه اصلی بچه‌ها حرکات موزون بیش از حد داشتند!
 
 خب من احتمالا ً همان ورژن بدون مجوز را دیده ام و نمی‌دانم الأن به چه شکلی درآمده!
الأن اسلاید اسلاید شده که آن حرکات خیلی مشخص نباشد!

 ایده کار مال چه کسی بود؟

دقیقا ً نمی‌دانم، احتمالا ً سیامک و پیمان. آهنگ سر لوکیشن دائم پخش می‌شد و تصمیم گرفتند همه عوامل ادای نواختن سازها را دربیاورند!

 تو با آنها تمرین کرده بودی؟

آره سازها را بردم و کلی تمرین کردیم که لااقل اداها فاجعه نباشد! خیلی خوش گذشت سر ضبط آن تیتراژ!

 راجع به «الگرو» هم توضیح بده و اینکه این اسم اصلا ً از جا آمده؟

«الگرو» یک اصطلاحی است که بیشتر در موسیقی کلاسیک به کار می‌رود و وقتی بالای قطعه نوشته شود، نشانگر حس و حال و تمپوی قطعه است. «الگرو» یعنی شاد و مفهوم و تمپواش به موزیک من ربط داشت. ضمن این که یک اصطلاح اسپانیایی بود و باز به فضای کار من می‌خورد.
 جریان موسیقی زیرزمینی را چطور می‌بینی؟ اینکه یک سری آهنگ بدون هزینه و ... تولید و پخش می‌شوند و از سوی مردم هم پذیرفته می‌شوند...
از یک جهت بد نیست. چون در آنها موزیک‌های خوب و با حال هم پیدا می‌شود. ولی ...

 مثلا ً؟

به نظرم ساسی مانکن خیلی خوب است! دارد موزیک می‌سازد برای مهمانی و تکلیف خودش را با خودش مشخص کرده و دارد در این ژانر کارش را درست انجام می‌دهد. موزیک امید حاجیلی شاید مدل مهمانی‌های اینجوری نباشد، هر کس سبک و مخاطب خودش را دارد، علیرضا عصار دارد کار خودش را می‌کند. موسیقی دارد که به درد مهمانی نمی‌خورد و مخاطب خاص خودش را دارد. البته در میان این زیرزمینی‌ها موسیقی مزخرف هم زیاد داریم، اما آنها را هم مردم گوش می‌کنند و کم کم تفاوت کار خوب و بد از بین می‌رود و گوش شنونده خراب می‌شود تا حد زیادی این اتفاق افتاده. اگر این فیلترینگ درست انجام شود، هر نوع موسیقی و هر سبکی، شکل درست اش منتشر می‌شود؛ چه موسیقی مهمانی، چه موسیقی حماسی، چه موسیقی غم و غصه! همه جای دنیا این فیلترینگ توسط شرکت‌های موسیقی و شبکه‌های پخش کلیپ انجام می‌شود. به همین خاطر همه کارها یک استاندارد حداقل دارند. اما در اینجا...!
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: ماهنامه نسیم هراز/ شماره38
بازنشر اختصاصی سیمرغ
 
مطالب پیشنهادی:
گزارشی از بیم‌ها و امیدهای خواننده‌های غیرمجاز
فرزاد فرزین: ما در شوك هستیم!!
گفتگو با ماهان بهرام خان؛ خواننده‌ای که امسال خوش درخشید!!
مهم‌ترین و جالب‌ترین اتفاقات دنیای موسیقی
گزارشی از جلسه پرسش و پاسخ محسن نامجو در کانادا