این روزها انتخاب شغل از گذشته خیلی سخت تر شده است. این مسئله سه دلیل دارد: یکی اینکه امروزه شغلهای خیلی بیشتری نسبت به گذشته وجود دارد، دوم اینکه تعریف شغلهای مختلف تغییرپذیرتر هستند و آخر اینکه سطح توقع خیلی بالا رفته است. اکثر خانمها و آقایون که امروز وارد بازار کار میشوند، انتظار دارند که طی زندگی شغلی خود، سه بار یا بیشتر، شغلشان را تغییر دهند. در این مقاله 10 قدم مهم را به شما معرفی میکنیم که برای تغییر شغل باید بردارید تا شغلی که انتخاب میکنید از هر جهت برایتان مفید باشد.
1. ارزیابی ارزشها
چه چیز واقعاً برایتان اهمیت دارد؟ چه چیز سر حوصله تان میآورد؟ چه کاری را آنقدر دوست دارید که اگر برایش به شما دستمزد داده شود، احساس گناه میکنید؟ این سوالات میتواند به شما کمک کند یکی از مهمترین عناصر انتخاب شغل را پیدا کنید، یعنی ارزشها. ارزشهای شما تکیه گاه احساسی کاری است که انجام میدهید. در شغلهایی که خوب نتیجه میدهند معمولاً بین ارزشهای شخصی فرد و کاری که انجام میدهند، هماهنگی وجود دارد. جستجوی کارتان را با ارزیابی ارزشهایتان و نوشتن آنها با دقت و وضوح هرچه تمامتر، شروع کنید.
2. تشخیص مهارتها و استعدادها
مهارت چیزی است که طریق انجام آن را یاد گرفته اید. استعداد چیزی است که با آن به دنیا آمده اید. درک تفاوت بین این دو اهمیت بسیاری دارد. ممکن است در کاری مهارت داشته باشید اما برایتان جالب نباشد. اما این احتمال وجود دارد که اگر استعداد کاری را دارید، بین آن استعداد خاص و ارزشهایتان تطابق وجود داشته باشد. این یعنی شما از انجام کارهایی که در آن استعداد دارید بسیار بیشتر لذت میبرید تا کارهایی که مهارت انجام آن را آموخته باشید.
3. تعیین اولویتها
همه ما اولویتهای خاصی در زندگی خود داریم—در برخورد خود با دیگران، در طرز فکر خود و تصمیم گیریهایمان، در ارجحیت دادن به مفاهیم در مقابل انسانها یا برعکس و میزان راحتی خود با ابهامات زندگی. برای خیلی از افراد، این اولویتها در سطح ناخودآگاهشان عمل میکند اما شدیداً بر عملکرد ما با دیگران تاثیر میگذارد. شاید این سوالها بتواند در فهم این قضیه کمکتان کند: آیا خودتان را فردی شهودی میدانید؟ آیا رفت و آمدی هستید یا دوست دارید بیشتر در خانه بمانید؟ در رویارویی با تصمیم گیریها، آیا به واقعیات تکیه میکنید یا احساساتتان؟ پاسخ شما به این سوالات شما را به کاری که باید انجام دهید نزدیک تر میکند.
4. تجربه
هیچ جایگزینی برای تجربه وجود ندارد، هرچه بیشتر بهتر است. میتوان گفت تقریباً همه مشاغل از بیرون، متفاوت از درون آن به نظر میرسند. اگر به تازگی وارد بازار کار شده اید یا میخواهید شغلتان را تغییر دهید، با افرادی صحبت کنید که در آن شغل دست دارند. شغلی در آن زمینه یا صنعت برای خود پیدا کنید و مطمئن باشید همانی خواهد بود که همیشه میخواستید. و به هیچ وجه فقط به یک تجربه کاری تکیه نکنید. تا آن جا که میتوانید در زمینه کاری خود، تجربه بیندوزید. با تجربه خواهید فهمید که کاری به دردتان میخورد و با ارزشها و اولویتهایتان جور است یا نه.
5. تخصص اندوزی
در این دنیای مملو از اطلاعات تکنیکی، فشار زیادی برای تخصصی کردن علوم یعنی بیشتر و بیشتر دانستن در مورد یک رشته محدود است. این خطرناک است، چون این احتمال وجود دارد که شدیداً از رده خارج شوید.خیلی افراد کارشان را به این علت از دست میدهند که به تدریج دیدی کانونی نسبت به کس یا چیزی که هستند و تواناییهایشان پیدا میکنند. بحث قدیمی تخصص گرایی درمقابل کلی گرایی این روزها نامی تازه گرفته است: متخصص کلی گرا. یعنی کسی که باوجود داشتن شمای کلی از کار، در زمینههای مختلفی از آن تخصص پیدا کرده است. این روزها سواد به این گفته میشود. اینکه تا میتوانید درمورد موضوعی که دوست دارید در زمینه کاریتان اطلاعات جمع کنید و مقصد و هدف آن رشته را دنبال کنید.
6. در اولین شغل، اول تجربه بعد پول
شاید با معدل خیلی بالا از دانشگاه فارغ التحصیل شده باشید اما وقتی میخوهید وارد بازار کار شوید، اولویتها حرف اول را میزنند. یک راه خوب برای بالا بردن فرصتهای شغلی خود این است که از خودتان سوال کنید: "کدام مقام امکان بیشتری برایم فراهم میکند که در کارم بهترین باشم؟" و شاید آنکار همانی نباشد که حقوق دلخواهتان را به شما عرضه کند.
7. انتخاب شغلی که بتوانید 110% به آن متعهد شوید
تعهد پایین و عملکرد متوسط این روزها به هیچ وجه قابل قبول نیستند. مشکل اینجاست که ممکن است زمانی پی به مفهوم این جمله ببرید که دیگر از کار اخراج شده باشید. پس چطور باید خودتان را محافظت کنید؟ اگر کاری را پیدا کنید که بتوانید 110% به آن متعهد شوید، هیچوقت با چنین مشکلی مواجه نخواهید شد.
8. بنا کردن سبک زندگی براساس درآمدتان نه توقعاتتان
خیلی از شغلهایی که این روزها به دنبال نیروی کار است، وعده میدهد که طی دو سال حقوق میلیونی برایتان درست کند. مشکل اینجاست که خیی از تازه واردان به آن کارها با این ایده وارد آن کار میشوند و خرج و مخارجشان را هم با همان ایده انجام میدهند. یک راه بهتر برای شروع این است که درست از همان آغاز کار، سبک زندگیتان را طوری ساختار بندی کنید که بتوانید 10 درصد از حقوقتان را هر ماه کنار بگذارید. پس انداز عاقلانه همیشه یکی از بهترین راههای پیشرفت بوده است.
9. گذاشتن 5 درصد از زمان، انرژی و پولتان برای پیشرفت شغلی
نمی توانید منتظر کارفرمایتان بمانید که لقمه را به دهانتان بگذارد. نکته اینجاست که نمی توانید در این زمینه به او اطمینان کنید. کارفرمایان امروزی میخواهند هر تومانی که از جیبشان بیرون میرود، با چند تومان جایگزین شود. آنها روی شما سرمایه گذاری میکنند و وقتی بتوانند یک سود فوری و خوب یا نیرو و مهارتی خاص در شما ببینند، سریعاً دست به کار میشوند. نکته اینجاست که نمی توانید روی هیچکدام اینها حساب کنید خودتان باید دست به کار شوید و با تلاش زیاد خودتان را جلو ببرید.
10. تمایل به ایجاد تغییر و تطابق