به گزارش ایسنا، شاگرد جادوگر محصول جدید كمپانی والت دیزنی پیكچرز از 14 جولای (23 تیر) اكران جهانی خود را آغاز می كند.
این فیلم با حضور بازیگرانی چون نیكلاس كیج و مونیكا بلوچی آماده نمایش شده است.
بنابر اعلام هالیوود ریپورتر، شاگرد جادوگر بر اساس یك قصه قدیمی ساخته می شود.
نیكلاس كیج در این فیلم در نقش یك جادوگر ظاهر می گردد، اما ایفاگر نقش اصلی نیست، جی بارچل بازیگر جوان سینما نقش اصلی « شاگرد جادوگر» را بازی می كند.
كارگردانی این اثر حماسی و اكشن برعهده جان ترتلتاب بوده است و ترزا پالمر و توبی كبل از دیگر بازیگران اصلی آن هستند.
جری بروكهایمر تهیه كننده موفق و سرشناس سینما كه یك دهه قبل دو فیلم پر فروش « صخره» و «هواپیمای ویژه حمل محكومین» را با بازی نیكلاس كیج تهیه كرده، این فیلم ماجراجویانه را تهیه كرده است.
فیلمنامه « شاگرد جادوگر» را « لاورنس كانر» و« مارك رازنتل» نوشته اند، اما از آنجا كه این فیلمنامه رضایت خاطر بروكهایمر را فراهم نكرد، خود ترتلتاب آن را بازنویسی كرده است.
قصه اصلی كه قبل از این چند بار به صورت مجموعه تلویزیونی و انیمیشن ساخته شده است، درباره یك جادوگر عجیب و غریب می باشد كه در یك مكان قدیمی در جستجوی شاگرد زرنگ و مستعدی است كه فوت و فن كار خود را به او بیاموزد.
«مونیكا بلوچی» 45 ساله در این فیلم نقش زنی را بازی می كند كه به دنبال حل مشكلات خاص خود با بهره گیری از نیروی جادو است.
« جان ترتلتاب» كارگردانی آثاری چون « گنجینه ملی: کتاب رازها » و «پدیده» را در كارنامه هنری خود به ثبت رسانده است.
«نیكلاس كیج» به زودی در پروژه سینمایی «تخطی» با «نیكول كیدمن» هنرپیشه مطرح هالیوودی همبازی میشود.
نیکلاس کیج با نام اصلی «نیکلاس کیم کاپولا»، 7 ژانویهی سال 1964 در «لانگبیچ» از توابع ایالت کالیفرنیای آمریکای شمالی متولد شده است.
پدر او آگوست کوپولا استاد ادبیات و برادر فرانسیس فورد کاپولا کارگردان مشهور «پدرخوانده»ها است. مادرش هم طراح رقص بود.
کیج در خانوادهای فرهنگی و هنری رشد كرده است. (هر چند پدر و مادرش در سال 1976 از هم جدا شدند).
وی دو برادر دارد که هر دوی آنها در زمینههای هنری فعالیت میکنند: کریستوفر کاپولا کارگردان است و مارک کاپولا از شخصیتهای رادیویی در نیویورک است.
کیج در دبیرستان بورلی هیلز درس خواند و اولین فعالیتهای نمایشی غیر حرفهایاش را هم در همین دبیرستان انجام داد.
نیکلاس نوجوان عاشق بازیگری بود . تا این حد كه تحصیل در دوران دبیرستان را در سن 15 سالگی رها كرد و وارد كنسرواتوار جوانان سان فرانسیسكو شد. در آنجا در نقش یک قهرمان بوکس در اجرایی از نمایشنامه پسر طلایی ظاهر شد.
کیج بعدها تحصیلاتش را در زمینه سینما ادامه داد. او فارغالتحصیل مدرسهی سینما و تلویزیون و تئاتر مشهور و معتبر UCLA است.
کیج همان اوایل فعالیتش نامش را تغییر داد تا زیر سایهی نام کسی قرار نگیرد و به اعتبار نام خودش شهرت کسب کند. در سال 1981 با تلاش فراوان و با نام نیکلاس کوپولا در نخستین فیلمش که کاری تلویزیونی بود و «اوقات خوش در رمانت های» نام داشت بازی کرد و پس از آن بود که این شانس را پیدا کرد که در ساخته عموی نامدارش «ماهی مهاجم» در نقش یکی از اعضای گروه جوانان یاغی (کنار بازیگرانی مثل میکی رورک و مت دیلن ) نقشی را به عهده بگیرد.
او در همان اوایل دهه 80 تصمیم گرفت نام خانوادگیاش را تغییر دهد.
كیج با بازی در نقشهای کلاسیک و جذاب در اواخر دههی 80 میلادی توانست نامش را همانگونه که میخواست در دنیا مطرح کند.
او نام کیج را از کاراکتر لوک کیج، یکی از شخصیتهای کتابهای مارول کمیک، الهام گرفته است. (کلا کیج علاقهی ویژهای به کتابهای کمیک دارد و کلکسیونی از آنها جمعآوری کرده است. به عقیدهی او اسطورهشناسی شخصیتهای کتابهای کمیک میتواند بر روی آن چه که امروز در اطراف ما میگذرد تاثیر بگذارد. کیج حتی اسم پسرش را هم از روی یکی از شخصیتهای کتابهای کمیک انتخاب کرده است.)
بعد از اولین فیلمش به نام Fast Time in Ridgemont High که در آن چند دقیقه در مقابل «شون پن» ظاهر شد، در فیلمهای متعددی بازی کرد که بعضی از آنها متعلق به سینمای تجاری و پرفروش و بعضی هم فیلمهای قابل توجه و غیرمعمولی بودند.
کیج دو بار کاندیدای جایزهی اسکار شد و سرانجام هم برای بازی در نقش یک الکلی ناامید که میخواهد دست به خودکشی بزند، برای فیلم «ترک لاس وگاس» توانست اسکار را از آن خود کند.
نقش دیگری که برای آن نامزد جایزهی اسکار شد، نقش چارلی کافمن و دوقلوی خیالی او در فیلم «اقتباس» بود. با وجود این موفقیتها، خیلی از بازیهای او در فیلمهای کم خرج در مقایسه با فیلمهای تجاریش در اکران نادیده گرفته شد. برای مثال در سال 2005، کیج در دو فیلم شگفتانگیز «ارباب جنگ» و « هواشناس» بازی خارق العادهای داشت که هر دوی این فیلمها در گیشه شکست خوردند و فروش خوبی نداشتند و با وجود این که نقدهای خوبی هم بر آنها نوشته شده بود و اکران جهانی هم داشتند ولی در عمل در برابر مخاطبان شکست خوردند. یا تریلر تعلیقی مثل «8میلی متری» محصول سال 1999 گیشه و اکران موفقی نداشت ولی امروز یک فیلم کالت به حساب میآید و طرفداران خاص خودش را دارد. این هم یکی از آن نقشآفرینیهای کیج است که آن طور که باید دیده نشد.
بیشتر موفقیت مالی این بازیگر از تلاشش برای نقشآفرینی در فیلمهای ژانر حادثهای-اکشن ناشی میشود. در دومین فیلم پرفروش موفقش تا امروز یعنی فیلم «گنجینهی ملی»، نقش یک تاریخدان عجیب و غریب را بازی میکند که برای پیدا کردن گنجینهای که توسط یک سازمان آمریکایی پنهان شده، وارد ماجراهای خطرناکی میشود، یا در فیلم دیگرش «تغییر چهره» به کاگردانی «جان وو »که هم نقش قهرمان و هم نقش منفی داستان را دارد.
نیکلاس کیج سه بار ازدواج کرده است و همسر دوم او که مشهورترین آنها هم هست، لیزا مری پریسلی دختر الویس پریسلی افسانهای بود. او دوست صمیمی جانی دپ است.
در حقیقت کیج، جانی دپ را وقتی در فلوریدا گروه موسیقی داشته دیده و به گفتهی خودش، «وقتی داشتیم با هم مونوپلی بازی میکردیم فورا فهمیدم که او میتواند هنرپیشهی فوق العادهای شود. پس او را پیش مدیر برنامههایم فرستادم.»
در سالهای اخیر کیج به جز بازیگری حیطههای دیگری را هم تجربه کرده است. او برای اولین بار تجربه کارگردانی را با یک درام کم هزینه با بازی «جیمز فرانکو» تجربه کرده است.
او همچنین تهیهکنندگی چند فیلم را نیز برعهده داشته است؛ از جمله فیلم «سایهی یک خون آشام» که اولین فیلمی است که توسط کمپانی Saturn تولید شده است. این کمپانی را کیج به همراه شریکش جف لواین تاسیس کرده است.
«سایهی یک خون آشام» نامزد جایزهی اسکار هم شد.
کیج همچنین تولید فیلم « زندگی دیوید گیل» با بازی «کیت وینسلت» و «کوین اسپیسی »را هم در کارنامهاش دارد که یک تریلر مرگبار است.
چند وقتی هست که فیلمهای نیکلاس کیج به شدت در هر دو جبهه تماشاگران و منتقدان شکست میخورند.
با نگاهی به فیلمهای آینده او و چند پروژهای که با کارگردانان بزرگی همچون جان کارپنتر، ورنر هرتزوگ و رومن پولانسکی دارد میتوان امیدوار بود که دوباره به دوران اوجش بازگردد.
از دیگر کارهای او میشود به تهیه کننده و بازیگری فیلمهای «بانکوک خطرناک» و «آینده» و «ارباب جنگ» نام برد.
او در دهه 90 در چند کمدی سبک، نقشهای تحسین برانگیزی ایفا کرد؛ به ویژه با اندرو برگمان کارهای خوبی انجام داد. او در «ماه عسل در لاس وگاس» نقش مردی را که نامزدش را در بازی پوکر از دست میدهد و بر وحشتش از ازدواج چیره میشود بازی کرد.
حضور او در «پرندگان آتشین» که تقلیدی سطحی از «تاپ گان» (تونی اسکات 1986) در نقش یک خلبان بیباک هلیکوپتر تا حد زیادی به موقعیت هنری او لطمه زد.
كیج از معدود بازیگران معاصر سینمای آمریکاست که از ستاره شدن پرهیز کرده و با تغییر خصایص فیزیکیاش (مثل فرم آرایش موها و صدا و لهجه) از فیلمی به فیلم دیگر مانع از شکلگیری تصویری ثابت از خود در ذهن علاقهمندانش بوده است.
نیكلاس كیج از سرگیجه مزمن رنج میبرد و عاشق بداههگویی میباشد.
درآمد وی از فیلم WIND TALKERS در سال2002 بیست میلیون دلاربوده است .
از مطرح ترین آثار نیكلاس كیج میتوان به «بوسه به خون آشام»، «ترک کردن لاس وگاس» ،«تغییر چهره »، «توافق»، «رمزگویان باد»، «زاندالی»، «ساز کاپیتان کورل»، «سرقت در 60 ثانیه»، «شهر فرشتهها»، «صخره»، «صخره قرمز غربی» ،«قلبا وحشی»، «گنجینه ملی»، «مرد خانواده»، «مرد چوبکبریتی»، «ارباب جنگ»، «موجبات خروج از مرگ»، «هشت میلیمتری»، «هواپیمای محکومین»، «بانکوک خطرناک»، «مرد حصیری»، «روح سوار »، «بعد» و «پیشگویی» اشاره كرد.
گردآوری: گروه فرهنگ وهنر سیمرغ
www.seenorgh.com/culture
منبع: isna.ir