تفالی به شعر حافظ
عصر، عصر انتظار
عصر، عصر حضور
عصر، عصر دلتنگی و بهانه های هر روزه
این انتظار سالهاست که با ماست
این انتظار سالهاست که قلب منتظرانش را به تلاطم در آمیخته است
هر نیمه شعبان بوی حضور می دهد و آتش زیر خاکستر جانمان را به هیمه نامتناهی می کشاند که خود نیز در آن می سوزد و فریادی از دل برون می آید :
ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد، وقت است که باز آیی
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
که از دست بخواهد شد پایاب شکیبایی...
و شکیباییمان پایان یافته، درد روزگار بر جانمان پنجه در افکنده و روحمان در آزاری التیام ناپذیر، رو به زوال ارزشهای والای عرفانی گام نهاده است...
و اما امید حضورت همچنان باقی است.
همه عاشقان آن حضرت منتظرند؛ چه لذت بخش است انتظار، برای کسی که اگر بیاید تمام رنجها و بی عدالتیها رخت بر میبندد، برای موعودی که امام عصر خویش است. او همیشه حاضر است و ما غایب...
گروه فرهنگ و هنر سیمرغ با تبریک این جشن بزرگ به عاشقان آن حضرت تفالی به شعر حافظ می زند:
مژده ای دل كه مسیحا نفسی میآید
كه ز انفاس خوشش بوی كسی میآید
از غم هجر مكن ناله و فریاد كه دوش
زده ام فالی و فریادرسی میآید
هیچ كس نیست كه در كوی تواش كاری نیست
هر كس آنجا به طریق هوسی میآید
كس ندانست كه منزلگه عشّاق كجاست
این قدر هست كه بانگ جرسی میآید
جرعه ای ده كه به میخانه ی ارباب كرم
هر حریفی ز پی ملتمسی میآید
دوست را گر غم پرسیدن بیمار غم ست
گو بران خوش كه هنوزش نفسی میآید
خبر بلبل این باغ بپرسید كه من
ناله ای میشنوم كز قفسی میآید
یار دارد سر فصد دل حافظ یاران
شاه بازی به شكار مگسی میآید
بیشتر بدانید : بهمناسبت 20 مهر، روز حافظ
بیشتر بدانید : بهترین تصحیح دیوان حافظ شیرازی در بازار کدام است؟
بیشتر بدانید : مردان ناپیدای شعر حافظ
بیشتر بدانید : حافظ را بیشتر بشناسیم
تهیه و تدوین: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ