یکی از مهمترین ویژگیهای یک مجری تلویزیونی رفتار او در مقابل دوربین است. این رفتارها مجموعهای از واکنشها، نگاهها و استفاده از حرکات مثل حرکت دست و سر هستند که مجری میتواند با کمک از آنها در مدیوم تصویر بر گفتوگوی خود با مخاطب و یا با مهمان تاثیر بگذارد.
در کشور ما بر خلاف کشورهای دیگر برای انتخاب مجری هیچ چیز مشخصی وجود ندارد. اگر هم وجود داشته باشد هیچ وقت رعایت نمیشود و بیشتر برای اجرا به ویژه اجرای برنامههای خاص وقتی دستشان به «فرزاد حسنی» و «رضا رشیدپور» و … نمیرسد دنبال چهرههای تلویزیونی و سینمایی میروند تا برنامه را اجرا کند. آنها هم هر چه در کار خود استاد هستد ولی بلد نیستند چطور مقابل دوربین در یک برنامهی «تاک شو» عمل کنند و کار را خراب میکنند.
این مقدمه را چیدم تا دربارهی رفتار جلوی دوربینِ «عادل فردوسیپور» بعد از دوازده سال تجربهی او در برنامهی «۹۰» بنویسم.
این که چه چیزی باعث میشود که مردم دوست داشته باشند صدای غیر استاندارد فردوسیپور را بشوند و از صدای استاندارد «جواد خیابانی» دوری کنند برمیگردد به نوع گزارش و سطح اطلاعات این دو گزارشگر و البته برند و اعتباری که فردوسیپور از برنامهی «۹۰» همراه خود دارد.
دوازده سال پیش «۹۰» اتفاقی در رسانهی تلویزیون بود، البته همین حالا هم «۹۰» اتفاق است چون تنها برنامهی چالشی و گفتوگو محوری است که سالهاست ادامه دارد و مردم میتوانند طمع یک گفتوگوی جنجالی را در تلویزیون بچشند. اصولا در کشوری مثل ایران برای ساخت برنامهی مثل «۹۰» زحمت زیادی نباید کشیده شود، وقتی برنامهی گفتوگو محور باشد و موضوعاش هم فوتبال، فقط کافی است شروع بشود تا بتواند سالها ادامه پیدا کند، آن هم در اینجا که فوتبال آن قدر صحنههای خندهآور و حاشیهای دارد که نان برنامهسازان ورزشی همیشه در روغن است.
این گفته به معنی ندیده گرفتن هوش فردوسیپور در برنامهسازی نیست، اتفاقا او هشیار است، آسانی کار را از آن جهت مثال زدم که آنها کمتر با نگو و نپرس سر و کار دارند و خوشبختانه موضوعات ورزشی در ایران کمتر دستخوش این میشود که نپردازید، اگر هم نپردازید دارند، مقطعی است، اما برنامههای سیاسی و اجتماعی رسانهای این طور نیستند.
در برنامههای گفتوگو محور مهم مهمان است و در جریانات ورزشی اغلب این مهمان فراهم است و وقتی مهمانی فراهم باشد و بحثی داغ، مردم مینشینند و دعوا و مرافعه دوستان را با هم میبینند و لذت میبرند یا دو ساعت نگاه به تلویزیون میکنند تا ببیند «علی دایی» چطور از پروندهی شخصیاش دفاع میکند و حال دیگران را میگیرد.
فردوسیپور هم که نقش خندیدن به ریش همه را دارد از این که دومیلیون نفر به برنامهاش پیامک بزنند خوشحال است و مسرور. (در این برنامهی خاص البته)
بگذریم، بحث چیز دیگری است. «عادل فردسیپور» به گمان من ممکن است یک استاد دانشگاه خوب و یا مفسر ورزشی خوب باشد اما هیچ گاه مجری خوبی نبوده و نیست، او خوب فکر میکند ولی خوب اجرا نمیکند و بعد از دوازده سال مقابل دوربین حرکاتی میکند که حیرتآور است. او هنوز نتوانسته با دوربین کنار بیاید و این یکی از مشکلات اوست، مشکلی که اگر سعی در حل آن داشته باشد بسیار به کار برنامهسازیاش میخورد. حتما شما هم چند بار برنامهی «۹۰» را دیدهاید، پس مواردی را مثال میزنم تا شاید شما هم به یادتان بیاید چه میگویم.
فردوسیپور بعد از این همه سال هنوز دوربین را میبیند نه مردم یا مهمان تلفنی را. او هنوز نمیتواند در دوربین زل بزند، اغلب سرش پایین است و وقتی مهمانِ تلفنی حرف میزند با خودکار دایره و خط روی کاغذ میکشد. همچنین در پاس دادنهای به اتاق فرمان همین گونه عمل میکند و وقتی میگوید کدام بخش را ببینیم سرش را میاندازد روی کاغد و چیزی میکشد یا می نویسد.
البته شاید این مشکلات برای مخاطبهای «۹۰» چیز مهمی نباشد، اما نکته اینجاست که آیا برای تلویزیون هم نباید مهم باشد؟ او حتا در گفتوگویی که با یکی دیگر از برنامههای تلویزیون انجام داد به جای نگاه کردن به گزارشگر و یا دوربین نگاهاش به خارج از کادر بود و به شدت عصبی نشان میداد.
قوز فردوسیپور به سمت میز، نقاشی کردنهای او به هنگام گفتوگو و استرساش هنگام کلوزآپها عجیب است، شاید به همین دلیل است که کارگردانهای برنامه کمتر یا اصلا از او کلوز نمیگیرند چون او را به شدت به هم میریزد.
در برگشتها به استودیو هم اغلب سرش پایین و در کاغذ است و برای پرسیدن سوال، بیخود تقویماش را جا به جا میکند و نشان میدهد دارد روی کاغذها را میخواند. در بیان هم آن قدر از «ام» استفاده میکند که گاه واقعا آزار دهنده است.
نکتهی مثبت او در این برنامه هوش اوست که متاسفانه در خدمت اجرا نیست اما خب هوش او ایدههای خوبی مثل استفاده از فیلمها و عکسهای مردم در اختیارش میگذارد که بسیار عالی است.
در کشور ما بر خلاف کشورهای دیگر برای انتخاب مجری هیچ چیز مشخصی وجود ندارد. اگر هم وجود داشته باشد هیچ وقت رعایت نمیشود و بیشتر برای اجرا به ویژه اجرای برنامههای خاص وقتی دستشان به «فرزاد حسنی» و «رضا رشیدپور» و … نمیرسد دنبال چهرههای تلویزیونی و سینمایی میروند تا برنامه را اجرا کند. آنها هم هر چه در کار خود استاد هستد ولی بلد نیستند چطور مقابل دوربین در یک برنامهی «تاک شو» عمل کنند و کار را خراب میکنند.
این مقدمه را چیدم تا دربارهی رفتار جلوی دوربینِ «عادل فردوسیپور» بعد از دوازده سال تجربهی او در برنامهی «۹۰» بنویسم.
این که چه چیزی باعث میشود که مردم دوست داشته باشند صدای غیر استاندارد فردوسیپور را بشوند و از صدای استاندارد «جواد خیابانی» دوری کنند برمیگردد به نوع گزارش و سطح اطلاعات این دو گزارشگر و البته برند و اعتباری که فردوسیپور از برنامهی «۹۰» همراه خود دارد.
دوازده سال پیش «۹۰» اتفاقی در رسانهی تلویزیون بود، البته همین حالا هم «۹۰» اتفاق است چون تنها برنامهی چالشی و گفتوگو محوری است که سالهاست ادامه دارد و مردم میتوانند طمع یک گفتوگوی جنجالی را در تلویزیون بچشند. اصولا در کشوری مثل ایران برای ساخت برنامهی مثل «۹۰» زحمت زیادی نباید کشیده شود، وقتی برنامهی گفتوگو محور باشد و موضوعاش هم فوتبال، فقط کافی است شروع بشود تا بتواند سالها ادامه پیدا کند، آن هم در اینجا که فوتبال آن قدر صحنههای خندهآور و حاشیهای دارد که نان برنامهسازان ورزشی همیشه در روغن است.
این گفته به معنی ندیده گرفتن هوش فردوسیپور در برنامهسازی نیست، اتفاقا او هشیار است، آسانی کار را از آن جهت مثال زدم که آنها کمتر با نگو و نپرس سر و کار دارند و خوشبختانه موضوعات ورزشی در ایران کمتر دستخوش این میشود که نپردازید، اگر هم نپردازید دارند، مقطعی است، اما برنامههای سیاسی و اجتماعی رسانهای این طور نیستند.
در برنامههای گفتوگو محور مهم مهمان است و در جریانات ورزشی اغلب این مهمان فراهم است و وقتی مهمانی فراهم باشد و بحثی داغ، مردم مینشینند و دعوا و مرافعه دوستان را با هم میبینند و لذت میبرند یا دو ساعت نگاه به تلویزیون میکنند تا ببیند «علی دایی» چطور از پروندهی شخصیاش دفاع میکند و حال دیگران را میگیرد.
فردوسیپور هم که نقش خندیدن به ریش همه را دارد از این که دومیلیون نفر به برنامهاش پیامک بزنند خوشحال است و مسرور. (در این برنامهی خاص البته)
بگذریم، بحث چیز دیگری است. «عادل فردسیپور» به گمان من ممکن است یک استاد دانشگاه خوب و یا مفسر ورزشی خوب باشد اما هیچ گاه مجری خوبی نبوده و نیست، او خوب فکر میکند ولی خوب اجرا نمیکند و بعد از دوازده سال مقابل دوربین حرکاتی میکند که حیرتآور است. او هنوز نتوانسته با دوربین کنار بیاید و این یکی از مشکلات اوست، مشکلی که اگر سعی در حل آن داشته باشد بسیار به کار برنامهسازیاش میخورد. حتما شما هم چند بار برنامهی «۹۰» را دیدهاید، پس مواردی را مثال میزنم تا شاید شما هم به یادتان بیاید چه میگویم.
فردوسیپور بعد از این همه سال هنوز دوربین را میبیند نه مردم یا مهمان تلفنی را. او هنوز نمیتواند در دوربین زل بزند، اغلب سرش پایین است و وقتی مهمانِ تلفنی حرف میزند با خودکار دایره و خط روی کاغذ میکشد. همچنین در پاس دادنهای به اتاق فرمان همین گونه عمل میکند و وقتی میگوید کدام بخش را ببینیم سرش را میاندازد روی کاغد و چیزی میکشد یا می نویسد.
البته شاید این مشکلات برای مخاطبهای «۹۰» چیز مهمی نباشد، اما نکته اینجاست که آیا برای تلویزیون هم نباید مهم باشد؟ او حتا در گفتوگویی که با یکی دیگر از برنامههای تلویزیون انجام داد به جای نگاه کردن به گزارشگر و یا دوربین نگاهاش به خارج از کادر بود و به شدت عصبی نشان میداد.
قوز فردوسیپور به سمت میز، نقاشی کردنهای او به هنگام گفتوگو و استرساش هنگام کلوزآپها عجیب است، شاید به همین دلیل است که کارگردانهای برنامه کمتر یا اصلا از او کلوز نمیگیرند چون او را به شدت به هم میریزد.
در برگشتها به استودیو هم اغلب سرش پایین و در کاغذ است و برای پرسیدن سوال، بیخود تقویماش را جا به جا میکند و نشان میدهد دارد روی کاغذها را میخواند. در بیان هم آن قدر از «ام» استفاده میکند که گاه واقعا آزار دهنده است.
نکتهی مثبت او در این برنامه هوش اوست که متاسفانه در خدمت اجرا نیست اما خب هوش او ایدههای خوبی مثل استفاده از فیلمها و عکسهای مردم در اختیارش میگذارد که بسیار عالی است.
گردآوری : گروه ورزش سیمرغ
www.seemorgh.com/sport
منبع:asriran.com