گلایههای رضا کیانیان از حال و روز ایمنی و سلامت در سینمای کشورمان
«شهر، شهر فرنگ است؛ از همه رنگ است؛ بیا و تماشا کن....» مرد میخواند و مردم یکییکی جمع میشوند تا از دریچه باریک شهر فرنگ به دنیای تخیل و خیال پا بگذارند. حالا سالهای سال است که شهر فرنگیها رفتهاند و جای خود را به پرده نقرهای سینما دادهاند؛ سینمایی که 77سال از اکران اولین فیلم بر پرده نقرهایاش میگذرد. به همین بهانه، سرک کشیدهایم به اوضاع سلامت و ایمنی اهالی سینما، اهالی شهر پرزرق و برقی که خیلیها آرزوی صدور جواز ورود به آن را دارند...
تمام وسوسههای زمین، پاتال و آروزهای كوچك، كیمیا، مادرم گیسو، سلطان، سینما سینماست، آژانس شیشهای، روبان قرمز، بوی كافور، عطر یاس، چتری برای دو نفر، خانهای روی آب، فرش باد، گاهی به آسمان نگاه كن، جایی برای زندگی، ماهیها عاشق میشوند، یك تكه نان، یه بوسكوچولو، كارگران مشغول کارند و نقطه مشترک همه آنها یعنی «بازی رضا کیانیان». او امروز تنها یک بازیگر نیست؛ چرا که نامش با کتابهای «بازیگری در قاب»، «ناصر و فردین»، «این مردم نازنین» و «شعبده بازیگری» در بین اسامی نویسندگان هم قرار گرفته است. کیانیان عکس هم میگیرد؛ مجسمه هم میسازد و خلاصه اینکه او کسی بود که انتخاب شد تا در روز سینما از ایمنی و سلامت اهالی سینما بگوید؛ از اینکه فرق حال بد دوربین و وسایل با حال بد بازیگر از کجا تا به کجاست؟!
از سادهترین شکل تضمین سلامت یک فرد شروع کنیم. آیا بازیگرها و عوامل سینمایی در حین کار بیمه میشوند؟
چند سالی است در بعضی قراردادها رسم شده به طور محدود افرادی را بیمه کنند.
میگویید تعداد محدودی؛ یعنی همه عوامل و بازیگرها بیمه نمیشوند؟
در بعضی از کارها- که تعدادشان هم کم نیست- اکثرا بیمه نمیشوند، مگر اینکه خود فرد پافشاری کند برای بیمه کردن.
اتفاقهای زیادی ممکن است در حین کار برای یک بازیگر بیفتد. باید سختگیری برای بیمه شدن عوامل از طرف خود تهیهکننده و کارگردان صورت بگیرد. چرا این کار صورت نمیگیرد؟
چون بازیگرها صاحب ندارند! همان زمان که پگاه آهنگرانی سر صحنه فیلم آتشسبز از ارتفاع افتاد و حادثه خیلی بزرگی از سرش گذشت، من یادداشتی نوشتم با این مضمون که اگر قرار بود به جای پگاه، دوربین را داخل آن سبدی که پگاه را گذاشتند، بگذارند حتما قبل از آن بارها فیلمبردار، کارگردان و تهیهکننده میآمدند و چک میکردند تا اتفاقی برای دوربین نیفتد چون دوربین میلیونها تومان قیمت دارد و اگر صدمهای ببیند باید غرامت آن را بپردازند اما بازیگر صاحب ندارد تا از او حمایت کند و اگر آسیبی ببیند، دیده و لازم نیست به کسی جوابگو باشند. دیه بازیگر هم که مثل هر انسان دیگری یک دهم قیمت دوربین است.
اما بازیگرها هم صنف و تشکیلات مختلف دارند. آنها کاری نمیتوانند بکنند؟
صنف و انجمن که قدرت قانونی ندارد و آنها بیشتر تشکیلاتی معنوی هستند، در حالی که در کشورهای دیگر سندیکاهایی وجود دارد که ساعت کار را مشخص میکند، درباره غذا، زمان استراحت، اسکان و... قوانین تصویب شده دارد که اگر رعایت نشود میتواند شکایت کند، در حالی که هیچوقت چه قبل و چه بعد از انقلاب چنین سازمانی به وجود نیامد، یعنی نگذاشتند که چنین سازمانی شکل بگیرد چرا که اگر به وجود میآمد، خیلیها باید جوابگو میبودند چون دیگر بحث یک نفر در مقابل یک تشکیلات نبود، تشکیلات در مقابل تشکیلات قرار میگرفت و باید جواب میداد!
حالا که هیچ انجمن و صنفی نیست که به طور قانونی بتواند از بازیگرها در حوزه سلامتشان دفاع کند و یا تهیهکننده را مجبور به بیمه کردن عوامل کند، چرا همه بازیگرها روی بیمه شدن و رعایت نکات ایمنی کار پافشاری نمیکنند؟
چون کسی به حرف آنها گوش نمیدهد و آخرش این است که اگر بازیگر جوان و تازه کاری باشد جایگزینی دیگری برایش پیدا میکنند.
اما خیلی از بازیگرها مثل شما به هر حال شناخته شده هستید و هر کارگردان و تهیهکنندهای راضی به از دست دادن حضور افرادی مثل شما نیست.
در این موارد میشود گفت که پافشاری جواب میدهد اما آن هم نه همیشه، گاهی وقتها!
اصلا خود شما اهل این پافشاری هستید یا نه؟
تا جایی که امکان داشته باشد زیر بار کار در شرایط نامناسب و ناامن نمیروم اما گاهی مجبور میشوی برخلاف میل خودت و به اصرار دیگران کار را در شرایط بسیار نامناسب انجام دهی؛ مثلا سر فیلم زاگرس شرایط بسیار بدی وجود داشت و ما صحنههای زیادی را زیر سد میگرفتیم؛ در حالی که هیچ وسیله ایمنی سر صحنه وجود نداشت. من مدام اعتراض میکردم و میگفتم حداقل یک جعبه کمکهای اولیه بیاورید اما با این حرف روبهرو میشدم که حالا یک سکانس دیگر بگیریم، سخت نگیر و... خلاصه به سکانس آخر رسیدیم که سختترین جای کار بود، احتمال زمین خوردن و هزار حادثه دیگر وجود داشت، به اینجا که رسید، گفتم: «من تا وقتی که یک جعبه کمکهای اولیه نیاورید بازی نمیکنم.» هرچهقدر اصرار کردند، قبول نکردم و خلاصه، جعبه کمکهای اولیه را آوردند؛ آن هم چه جعبه کمکهای اولیهای! توی آن یک باند بود و یک چسب و پماد و چهار تا چیز به درد نخور دیگر!
بالاخره چه کار کردید؟
بازی کردم!
و اگر اتفاقی برایتان میافتاد، چه؟
اگر اتفاقی هم برای یک بازیگر بیفتد، دیگران میآیند تا او را راضی کنند به ادامه کار و گرفتن یک سکانس دیگر! در صورتی که اگر برای یک چراغ، ریل، دوربین و یا هر وسیله دیگری اتفاق کوچکی بیفتد، کار تعطیل میشود چون وسایل سریعا باید به بیمارستان رسانده شوند و تحت درمان قرار بگیرند. اینجاست که میگویم بازیگرها صاحب ندارند.
با همه این احوال تا به امروز شاهد اتفاقی بودهاید که سر صحنه برای خودتان یا اطرافیان بیفتد!؟
خوشبختانه ،نه؛ هنوز، نه!
میخواستم بپرسم تا به حال سرصحنه فیلمی، پزشکی حضور داشته یا نه، اما وقتی میگویید یک جعبه کمکهای اولیه نیست، حتما پزشک هم نیست، دیگر!
(خنده) آره، دیگه ....همین را هم بنویس که خودت از سوال خودت، خندهات گرفت!
تمام وسوسههای زمین، پاتال و آروزهای كوچك، كیمیا، مادرم گیسو، سلطان، سینما سینماست، آژانس شیشهای، روبان قرمز، بوی كافور، عطر یاس، چتری برای دو نفر، خانهای روی آب، فرش باد، گاهی به آسمان نگاه كن، جایی برای زندگی، ماهیها عاشق میشوند، یك تكه نان، یه بوسكوچولو، كارگران مشغول کارند و نقطه مشترک همه آنها یعنی «بازی رضا کیانیان». او امروز تنها یک بازیگر نیست؛ چرا که نامش با کتابهای «بازیگری در قاب»، «ناصر و فردین»، «این مردم نازنین» و «شعبده بازیگری» در بین اسامی نویسندگان هم قرار گرفته است. کیانیان عکس هم میگیرد؛ مجسمه هم میسازد و خلاصه اینکه او کسی بود که انتخاب شد تا در روز سینما از ایمنی و سلامت اهالی سینما بگوید؛ از اینکه فرق حال بد دوربین و وسایل با حال بد بازیگر از کجا تا به کجاست؟!
از سادهترین شکل تضمین سلامت یک فرد شروع کنیم. آیا بازیگرها و عوامل سینمایی در حین کار بیمه میشوند؟
چند سالی است در بعضی قراردادها رسم شده به طور محدود افرادی را بیمه کنند.
میگویید تعداد محدودی؛ یعنی همه عوامل و بازیگرها بیمه نمیشوند؟
در بعضی از کارها- که تعدادشان هم کم نیست- اکثرا بیمه نمیشوند، مگر اینکه خود فرد پافشاری کند برای بیمه کردن.
اتفاقهای زیادی ممکن است در حین کار برای یک بازیگر بیفتد. باید سختگیری برای بیمه شدن عوامل از طرف خود تهیهکننده و کارگردان صورت بگیرد. چرا این کار صورت نمیگیرد؟
چون بازیگرها صاحب ندارند! همان زمان که پگاه آهنگرانی سر صحنه فیلم آتشسبز از ارتفاع افتاد و حادثه خیلی بزرگی از سرش گذشت، من یادداشتی نوشتم با این مضمون که اگر قرار بود به جای پگاه، دوربین را داخل آن سبدی که پگاه را گذاشتند، بگذارند حتما قبل از آن بارها فیلمبردار، کارگردان و تهیهکننده میآمدند و چک میکردند تا اتفاقی برای دوربین نیفتد چون دوربین میلیونها تومان قیمت دارد و اگر صدمهای ببیند باید غرامت آن را بپردازند اما بازیگر صاحب ندارد تا از او حمایت کند و اگر آسیبی ببیند، دیده و لازم نیست به کسی جوابگو باشند. دیه بازیگر هم که مثل هر انسان دیگری یک دهم قیمت دوربین است.
اما بازیگرها هم صنف و تشکیلات مختلف دارند. آنها کاری نمیتوانند بکنند؟
صنف و انجمن که قدرت قانونی ندارد و آنها بیشتر تشکیلاتی معنوی هستند، در حالی که در کشورهای دیگر سندیکاهایی وجود دارد که ساعت کار را مشخص میکند، درباره غذا، زمان استراحت، اسکان و... قوانین تصویب شده دارد که اگر رعایت نشود میتواند شکایت کند، در حالی که هیچوقت چه قبل و چه بعد از انقلاب چنین سازمانی به وجود نیامد، یعنی نگذاشتند که چنین سازمانی شکل بگیرد چرا که اگر به وجود میآمد، خیلیها باید جوابگو میبودند چون دیگر بحث یک نفر در مقابل یک تشکیلات نبود، تشکیلات در مقابل تشکیلات قرار میگرفت و باید جواب میداد!
حالا که هیچ انجمن و صنفی نیست که به طور قانونی بتواند از بازیگرها در حوزه سلامتشان دفاع کند و یا تهیهکننده را مجبور به بیمه کردن عوامل کند، چرا همه بازیگرها روی بیمه شدن و رعایت نکات ایمنی کار پافشاری نمیکنند؟
چون کسی به حرف آنها گوش نمیدهد و آخرش این است که اگر بازیگر جوان و تازه کاری باشد جایگزینی دیگری برایش پیدا میکنند.
اما خیلی از بازیگرها مثل شما به هر حال شناخته شده هستید و هر کارگردان و تهیهکنندهای راضی به از دست دادن حضور افرادی مثل شما نیست.
در این موارد میشود گفت که پافشاری جواب میدهد اما آن هم نه همیشه، گاهی وقتها!
اصلا خود شما اهل این پافشاری هستید یا نه؟
تا جایی که امکان داشته باشد زیر بار کار در شرایط نامناسب و ناامن نمیروم اما گاهی مجبور میشوی برخلاف میل خودت و به اصرار دیگران کار را در شرایط بسیار نامناسب انجام دهی؛ مثلا سر فیلم زاگرس شرایط بسیار بدی وجود داشت و ما صحنههای زیادی را زیر سد میگرفتیم؛ در حالی که هیچ وسیله ایمنی سر صحنه وجود نداشت. من مدام اعتراض میکردم و میگفتم حداقل یک جعبه کمکهای اولیه بیاورید اما با این حرف روبهرو میشدم که حالا یک سکانس دیگر بگیریم، سخت نگیر و... خلاصه به سکانس آخر رسیدیم که سختترین جای کار بود، احتمال زمین خوردن و هزار حادثه دیگر وجود داشت، به اینجا که رسید، گفتم: «من تا وقتی که یک جعبه کمکهای اولیه نیاورید بازی نمیکنم.» هرچهقدر اصرار کردند، قبول نکردم و خلاصه، جعبه کمکهای اولیه را آوردند؛ آن هم چه جعبه کمکهای اولیهای! توی آن یک باند بود و یک چسب و پماد و چهار تا چیز به درد نخور دیگر!
بالاخره چه کار کردید؟
بازی کردم!
و اگر اتفاقی برایتان میافتاد، چه؟
اگر اتفاقی هم برای یک بازیگر بیفتد، دیگران میآیند تا او را راضی کنند به ادامه کار و گرفتن یک سکانس دیگر! در صورتی که اگر برای یک چراغ، ریل، دوربین و یا هر وسیله دیگری اتفاق کوچکی بیفتد، کار تعطیل میشود چون وسایل سریعا باید به بیمارستان رسانده شوند و تحت درمان قرار بگیرند. اینجاست که میگویم بازیگرها صاحب ندارند.
با همه این احوال تا به امروز شاهد اتفاقی بودهاید که سر صحنه برای خودتان یا اطرافیان بیفتد!؟
خوشبختانه ،نه؛ هنوز، نه!
میخواستم بپرسم تا به حال سرصحنه فیلمی، پزشکی حضور داشته یا نه، اما وقتی میگویید یک جعبه کمکهای اولیه نیست، حتما پزشک هم نیست، دیگر!
(خنده) آره، دیگه ....همین را هم بنویس که خودت از سوال خودت، خندهات گرفت!
کیانیان در یک نگاه
• متولد 30 خرداد 1330 در تهران
• فارغ التحصیل رشته تئاتر از دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران
• آغاز فعالیت هنری در سال 1345 با حضور در تئاتر و بازی در نمایشهای آنتیگونه، خرده بورژوا، چهرههای سیمون ماشا، ازدواج آقای می سی سی پی، یادگار سالهای شن و...
• آغاز فعالیتهای سینمایی در سال 1368 با حضور در «تمام وسوسه های زمین» ساخته حمید سمندریان و ادامه این فعالیت با بازی در فیلمهای پاتال و آروزهای کوچک، مرد ناتمام، کیمیا، سلطان، سینما سینماست، آژانس شیشهای، روبان قرمز، بوی کافور عطر یاس، خانهای روی آب، فرش باد، گاهی به آسمان نگاه کن، ماهیها عاشق میشوند، یک تکه نان، یک بوس کوچولو، کارگران مشغول کارند، همیشه پای یك زن در میان است، 3 زن و خاک آشنا
• برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیستمین جشنواره بین المللی فیلم فجر برای بازی در فیلم خانهای روی آب و برنده جایزه شانزدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم آژانس شیشهای و کاندید جایزه برای بازی در فیلم کیمیا در سیزدهمین جشنواره فیلم فجر و برگزاری نمایشگاههای متعدد عکس و مجسمههای چوبی و...
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: salamatiran.com
مطالب پیشنهادی:
افتتاحیه خصوصی نمایشگاه رضا کیانیان با حضور بازیگران
همه حرفهای حامد بهداد!
خطرناکترین فیلمهای دنیا!! +تصویر
درختانی که جلوی دوربین رفته اند!
راهنمای دیدن فیلم برای وقتهایی که مریض هستید!!