این قصه تلخ مربوط به چه کسی می‌تواند باشد؟! باور کردنی نیست اما این قصه را یکی از بهترین کمدین‌های این روزگار می‌گوید؛ کسی که بازی‌هایش او را به مرد 25 میلیون دلاری هالیوود تبدیل کرده...

«مادری بیمار داشتم و همیشه می‌خواستم او احساس بهتری داشته باشد، اوایل فکر می‌کردم اگر استراحت کند و یک مشت قرص و دارو بخورد، حال‌اش بهتر می‌شود. گاهی کنارش‌ می‌رفتم و برایش دعا می‌کردم. گاهی وقت‌ها هم دلقک‌بازی درمی‌آوردم. از در و دیوار آویزان می‌شدم تا خنده به لب‌اش بیاید....
 من اولین بچه خانواده 6 نفری‌مان بودم. پدرم ساکسیفون می‌زد و به خاطر پرداخت چک‌هایش همیشه مقروض بود و در سن 51 سالگی همین شغل‌‌اش را هم از دست داد. از دست دادن شغل پدرم، زندگی‌مان را تحت تاثیر قرار داد. 16 ساله بودم که مدرسه را ترک کردم. خیلی وضعیت بدی بود. انگار ترمز دستی خانواده‌ام را کشیده بودند. ما در حال تجربه فقر و بدبختی بودیم
این قصه تلخ مربوط به چه کسی می‌تواند باشد؟! باور کردنی نیست اما این قصه را یکی از بهترین کمدین‌های این روزگار می‌گوید؛ کسی که بازی‌هایش او را به مرد 25 میلیون دلاری هالیوود تبدیل کرده، کسی که صفت‌های بچه بی‌پروا، صریح، رک‌گوی خوشحال و «یکی از بزرگ‌ترین کمدین قرن اخیر» را به خودش اختصاص داده: جیم کری.
 
جیم‌کری، کارهای خنده‌دار بسیاری را به طور ذاتی از خودش بروز می‌دهد و به غیر از صفت‌های گفته شده، به خودخواهی، کله‌خرابی و احساساتی بودن هم معروف است و شما می‌توانید دورن او ذره‌ای از هر کدام از این صفت‌ها را به مقدار کم و زیاد پیدا کنید.

جیم کری و فلسفه زندگی
او درباره فلسفه زندگی‌اش می‌گوید: «تنها در لحظه باش و در زمان حال زندگی کن؛ به خاطر اینکه همه چیز در این لحظه وجود واقعی دارد و تو باید از زمان حال خودت لذت ببری؛ مثل کاری که بچه‌ها می‌کنند و دست آخر اینکه برای خودت باید معتبر باشی!» جیم کری ادامه می‌دهد: «اگر شما در لحظه‌های زندگی‌تان حضور نداشته باشید، یا در حال نگاه کردن به آینده‌ای محتوم هستید و یا برگشتن به گذشته‌ای که پر از درد است و تاسف و پشیمانی!» کری با تمام وجودش این دو نگاه را درک کرده و از میان این نگاه به گذشته و آینده هر دو را کنار زده و زندگی در «حال» را انتخاب کرده است.

جیم کری و افسردگی

او در پاسخ به این سوال که «چه چیزی کمک کرد که استعداد تو کشف شود؟» می‌گوید: «افسردگی! من مادری مریض و بیمار داشتم. می‌خواستم مادرم حال بهتری داشته باشد. اوایل فکر می‌کردم اگر استراحت کند و یک مشت قرص و دارو بخورد حال‌اش خوب می‌شود، گاهی برایش‌ دعا می‌کردم، گاهی از در و دیوار آویزان می‌شدم تا او بخندد و حال‌اش بهتر شود اما همه مشکل زندگی‌ام بیماری مادرم نبود. پدرم که نوازنده ساکسیفون بود کارش را در 51 سالگی از دست داد و همه زندگی ما تحت تاثیر بی‌کاری و بی‌پولی پدرم قرار گرفت. 16 ساله بودم که مدرسه را ترک کردم و من و خانواده‌ام در معرض تجربه‌ای تازه قرار گرفتیم: فقر و بیچارگی‌! من اولین بچه در خانواده 6 نفری‌مان بودم. درس و مدرسه را در 16 سالگی ترک کردم و همه برای گذراندن زندگی کاری پیدا کردیم. بیشتر اهالی خانه‌مان در گارد امنیتی کار پیدا کردند و من از این موضوع خیلی عصبانی بودم و بیشتر از همه از دنیا عصبانی بودم؛ دنیایی که کار پدرم را از او گرفته و ما را به این وضع انداخته بود. آن‌قدر حال‌ام بد بود که دل‌ام می‌خواست سر یک نفر را به دیوار بکوبم!» اما چه شد که جیم‌ کری از آن همه درد و بدبختی و غم رها شد و تبدیل به کسی شد که با فیلم‌ها و بازی‌هایش صدها هزار نفر را دور تا دور دنیا می‌خنداند؟ پاسخ او این است: «هر آدمی برای انجام هر کاری نیاز به انگیزه دارد و من فکر نمی‌کنم هیچ آدمی بتواند بدون داشتن اندکی افسردگی بفهمد که چه می‌خواهد. به نظر من، افسردگی یک جزء لازم برای فهم و درک زندگی و ساختن آن است. اگر شما دچار این افسردگی نباشید، نمی‌توانید هیجان را هم درک کنید.» او در 17 سالگی دچار این حالت شد؛ زمانی که سعی می‌کرد تا هم خودش و هم خانواده‌اش را حمایت کند و در کلوپ کمدی تورنتو کار کند. او در 21 سالگی اولین تجربه بازی‌اش را در «نمایش امشب» به اجرا گذاشت؛ بازی‌ای که درخشان، خیره کننده و موفقیت‌آمیز بود اما کری نمی‌خواست یک چهره مشهور باشد. نمی‌خواست سرمشق و الگوی دیگران باشد: ‌«من توانستم 2 هزار نفر را در کار خودم پایین بکشم اما نمی‌‌خواستم به دنیا بگویم من از آنها برترم، بلکه به نظر خودم همه آنها از من جذاب‌‌تر و بامزه‌‌تر بودند‍!» کری تا به امروز 28 فیلم بازی کرده و میلیون‌ها دلار پول به دست آورده، جایزه اول گلدن گلاب را برده اما هنوز در حال گذراندن کلاس‌های بازیگری است و می‌گوید هدف‌اش لذت بردن مردم از بازی‌های جدید او است: «در زندگی قله‌های بسیاری وجود دارد و دره‌های بسیاری. خیلی از آنها می‌توانند تو را لت‌وپار کنند و این شروع مرحله ناامیدی است؛ مثلا وقتی نمی‌توانی جوابی برای سوال‌هایت از کائنات پیدا کنی. اما تو می‌توانی بخندی چون سالمی. من هم توی این مرحله. قرار گرفتم؛ مثل همان وقتی که مادرم مریض بود و پدرم کارش را از دست داده بود. اما از آن گذشتم. ولی خیلی‌ها در همان ناامیدی می‌مانند برای سال‌ها و سال‌ها و گاهی برای همیشه!»
 
جیم کری درباره گذشتن از افسردگی می‌گوید: «راستش من فقط به خودم می‌گفتم همه چیز خوب است! البته مدتی هم قرص مصرف کردم و مدتی هم تحمل کردم. من زندگی سالمی دارم. تنها نوشیدنی‌ای که می‌خورم قهوه است و خیلی جدی با نوشیدنی‌های الکی مخالف‌ام. اهل هیچ موادی نیستم و فکر می‌کنم، زندگی به خودی خودش‌، خیلی زیبا است و یقین دارم که معجزه اتفاق می‌افتد؛ حتی اگر شما به آن معتقد نباشید!»

جیم کری و اسکروچ

او امسال در فیلم «کریسمس کارول» بازی داشت؛ فیلمی که بر اساس شخصیت‌ کلاسیک یکی از داستان‌های چارلز دیکنز به نام رابنز اسکروچ ساخته شد. کری در این فیلم نقش اسکروچ را دارد. شخصیتی عصبی، بداخلاق و بدتر از همه، خسیس. کری درباره بازی در این نقش می‌گوید: «مهم‌ترین نکته‌ای که نقش اسکروچ دارد این است که همه ما یک اسکروچ کوچک درون خودمان داریم. من هم این اسکروچ را داشتم، اسکروچ در طی فیلم درون من رشد کرد و روز به روز بزرگ‌تر شد!»
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: salamatiran.com
 
مطالب پیشنهادی:
«سرود کریسمس» روایت دیگری از اسکروچ خودمان!
5 نفر از دیوانه‌ترین بیمارهای روانی در فیلم‌های‌ هالیوود!! (+عکس)
گفت‌وگو با رابین ویلیامز + عکس
 هالیوود به سلامت می‌اندیشد!
چهره‌های سینمایی و حوادث تلخ زندگی‌شان