از جشن «سده» چه می‌ دانید؟
در این اسطوره دو عامل متضاد زندگی ایرانی در برابر هم قرار می گیرند، اهریمن، مار را كه مظهر و هم ریشه مرگ است پدید می آورد و اورمزد در برابر آن و برای مقابله با آن آتش را می آفریند و به آفریدگان خویش می بخشد.

تاریخچه جشن سده/جشن سده چه روزی است؟

سده از بزرگترین و كهن ترین آیین های باقی مانده از دوران باستان است و در توصیف آن همواره از گذشته های بسیار كهن یاد شده، حتی گروهی از محققان قدمت آن را تا حدود 6 هزار سال پیش تخمین می زنند. (1)

اما آنچه تاریخی نسبتاً دقیق از زمان پیدایی سده به دست می دهد، آن است كه براساس روایات ملی و خصوصاً شاهنامه فردوسی، جشن سده قبل از ظهور دین زرتشت برقرار بوده زیرا فردوسی كشف و پیدایش آتش را كه موجب برپایی جشن سده شده، مربوط به دوره هوشنگ شاهنشاه پیشدادی می داند و این می رساند ایرانیان از آن هنگام كه نخستین آتشكده ها را قبل از ظهور زرتشت بنا نهادند به برپایی این آیین همت گماردند، در واقع قدیمی ترین و نخستین آتشكده ایران، آتشكده ای است كه هوشنگ شاه، نوه كیومرث، پس از پیدایش آتش بنا نهاد. (2)

هوشنگ آتش را شناخت و با دیدن ارزش آن نخستین آتشكده را بنا نهاد و به مناسبت پیدایی آن جشن سده را بر پا نمود، تا زمان هوشنگ پیشدادی مردم آتش را نمی شناختند، تا روزی هوشنگ با گروهی از یاران خود به سوی كوه می رفت، مار هول انگیزی پدیدار شد، هوشنگ سنگی به سوی او پرتاب كرد، سنگ به سنگی دیگر خورد و شراره های آتش از آن برخاست، هوشنگ جهان آفرین را ستایش كرد و گفت این فروغ، فروغ ایزدی است، باید آن را گرامی بداریم و بدان شاد باشیم. چون شب فرارسید فرمان داد تا به همان گونه شراره از سنگ جهاندند و آتشی بزرگ برپا كردند و به پاس فروغی كه یزدان بر هوشنگ آشكار كرده بود، جشن ساختند و شادی كردند. (3)

جشن سده از نگاه فردوسی

    فردوسی در این مورد می فرماید:
    نشد مار كشته ولیكن ز راز
    پدید آمد، آتش از آن سنگ باز
    جهاندار پیش جهان آفرین
    نیایش همی كرد و خواند آفرین
    بگفتا، فروغی است بین ایزدی
    پرستید باید اگر بخردی
    شب آمد برافروخت آتش چو كوه
    همان شاه در گرد او با گروه
    یكی جشن كرد، آن شب و باده خورد
    سده نام آن جشن فرخنده كرد
    ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار (4)

فردوسی این كار هوشنگ و آیین به جا مانده از او را می ستاید و هوشنگ را مظهر هوش و فرزانگی می داند.

گرانمایه را نام هوشنگ بود
تو گویی همه هوش و فرهنگ بود. (5)

«در این اسطوره دو عامل متضاد زندگی ایرانی در برابر هم قرار می گیرند، اهریمن، مار را كه مظهر و هم ریشه مرگ است پدید می آورد و اورمزد در برابر آن و برای مقابله با آن آتش را می آفریند و به آفریدگان خویش می بخشد»(6)

بدین ترتیب در كرانه های دور و تاریك تاریخ، سنتی بنیاد می گیرد كه تا به امروز در ایران باقی مانده است. «واژه سده از واژه پهلوی سدك مایه گرفته است(؟) یعنی منسوب به عدد سد (صد) پس معنی خود جشن نیز باید از عدد صد دریافته شود، ایرانیان سال را به دو قسمت تقسیم می كردند فصل گرم و فصل سرد یا تابستان بزرگ و زمستان بزرگ. فصل تابستان بزرگ هفت ماه بود كه از فروردین ماه آغاز می شد و تا پایان مهر ماه ادامه داشت و فصل سرد یا زمستان بزرگ از یكم آبان ماه آغاز می شد و تا پایان اسفند ماه ادامه داشت. روز دهم بهمن ماه یعنی آبان روز میان زمستان است و غالباً سرما در آن هنگام بشدت خود می رسد و به همین سبب، آن شب را «گزنه» هم می گویند، در این روز درست سد روز (صد روز)، از زمستان بزرگ می گذرد و این روز را از این رو سده نامیده اند. البته روایت دیگری هم در مورد جشن سده آن است كه چون در بعضی نواحی گرمسیر از اوایل اردیبهشت اقدام به درو غلات می كنند، تاریخ این جشن را صد روز به برداشت محصول در «ده بهمن» نیز می دانند. به طوری كه در بعضی نقاط هنگامی كه گرد آتش می گردند و جشن سده را برپا می كنند، این جمله را تكرار می نمایند «پنجه به نوروز، صد به غله».(7)
 

دلایل جشن سده

عده ای از محققین بر این باورند كه برپایی و پیدایی جشن سده دلایل فراوان دیگری نیز دارد كه «همزمانی آنها بر اهمیت جشن افزوده است، نخست آن كه جشن سده در چهلمین روز شب یلدا «شب زایش خورشید» «انقلاب زمستانی» برگزار می شود و جشن چهلمین روز تولد خورشید است. دیگر آن كه میزان شدن مدت روز و شب هر كدام 12 ساعت در روز دهم بهمن به وقوع می پیوندد، دیگر به ستوه آمدن مردم از یخبندان و كاستن شدت آن است. همچنین می دانیم كه در باورهای مردمی سردترین هنگام زمستان یا «چار و چار» از چهار روز پیش از سده تا 4 روز پس از آن ادامه دارد و سده درست درمیانه سردترین هنگام سال واقع شده است.(8)

دانشمندان ایرانی روز برگزاری جشن سده را آبان روز از بهمن ماه و در دهم بهمن ماه دانسته اند و در بیان دقیق تاریخ جشن سده دقت كافی به كار برده اند. همان طور كه می دانیم هر یك از سی روز ماه نام ویژه ای دارد كه نام دوازده ماه سال نیز در میان آنها است. نام های سی روز ماه همگی از اوستا سرچشمه گرفته و بنابراین آبان روز یعنی دهم هر ماه و ابوریحان بیرونی ضمن بیان تاریخ روز جشن سده آن را تنها آبان روز نگفته و می گوید: «سده آبان روز است از بهمن ماه و آن دهم باشد كه اندر شبش كه روز دهم است و میان روز یازدهم آتش ها زنند به كوز (جوز) (گردو) و بادام و گرد بر گرد آن شراب خورند و لهو و شادی نمایند» و بدین ترتیب دقیقاً تاریخ برگزاری جشن سده با بیان دقیق ابوریحان بیرونی مشخص می گردد. ابوریحان بیرونی این مطلب را در كتاب «التفهیم لاوائل صناعه التنجیم» كه برخلاف بیشتر آثارش به زبان فارسی نوشته ذكر كرده است، مراسم این جشن در آغاز شامگاه دهم بهمن ماه است كه ایرانیان بر بام ها، كوهها و بلندی ها، آتش می افروزند و كوه های بزرگی از آتش برپا می كنند و برخلاف جشن چهارشنبه سوری كه آن را در حیاط خانه و كوچه ها با بوته های كوچك آتش برگزار كرده و از روی آن می پرند آتش سده را بسیار بزرگ مهیا نموده و در اطراف آن به پایكوبی و خواندن آواز می پردازند، «جشن سده در روزگار ساسانیان باشكوه بسیار برگزار می شده و این جشن را تنها خانواده ها بر بالای بلندی ها و پشت بام ها برگزار نمی كردند، بلكه مردم در كاخ سده گرد می آمدند و در گرد آتش به شادی می پرداختند.(9)
    

جشن سده بعد از اسلام

جشن سده در بعد از اسلام نیز باشكوه فراوان برگزار می شد، حتی خلفا در مقر خلافت اسلامی یعنی در بغداد، این جشن را به همراه جشن های نوروز و مهرگان گرامی می داشتند.(10)

همچنین مورخان و نویسندگانی چون بیرونی، بیهقی، گردیزی و مسكویه و غیره از برگزاری جشن سده در دوره غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان و آل زیار بسیار نوشته اند یكی از جشن های بزرگی كه برای سده گرفته شده و در تاریخ ضبط است، جشنی است كه «مرداویج زیاری» در اصفهان برپا كرد، می دانیم كه مرداویج می خواست تمام سنت های ایرانی پیش از اسلام را دوباره زنده كند، وی فرمان داده بود تا این جشن را باشكوهی تمام برپا سازند و بر دو جانب زاینده رود و پشته های اطراف آن، توده های بزرگی از خار و هیزم گردآورده بودند و نفت اندازان و رامشگران فراهم آورده بودند و شهر و گنبدها و مناره ها را با شمع و مشعل آراسته و تنه های توخالی نخل ها را به خار و خاشاك انباشته بودند و گردوهای توخالی را به نفت و قیر انباشته و آن ها را به پای پرندگان بسته و آتش زده بودند و خوان بزرگی آراسته و هزاران گاو و گوسفند بریان بر آنها نهاده بودند، ولی این مردآویج را كه می خواست جشن شكوه بیشتری داشته باشد، خوش نیامد و این همه آراستگی و آتش را برای جشن سده، خرد و كوچك دید (11) .غزنویان نیز جشن سده را با عظمت بسیار برگزار می كردند.
    

گستره جشن سده

جشن سده را در گذشته در تمامی گستره ایران برگزار می كردند، این جشن در حال حاضر نیز در بسیاری از نقاط در سرتاسر ایران، چه در محدوده مرزهای سیاسی و چه در خارج از آن و در مناطق مختلفی از جهان برگزار می شود و در میان عشایر و كشاورزان لرستان و كردستان رواج دارد و همچنین در افغانستان و آسیای میانه و خصوصاً در سلیمانیه كردستان و روستاهای اطراف آن این جشن را برگزار می كنند، یكی از محققان كه خود در سال 80 و 81 در مراسم برپایی جشن سده در روستای «آزادور» جوین حضور داشته مشاهدات خود را اینچنین بیان كرده است: «یكی از مناطقی كه در حال حاضر جشن سده را برگزار می كنند، روستاهای دشت جوین در خراسان و بویژه روستای آزادور است، این روستا در جنوب شرقی جاجرم و در كنار خط آهن خراسان و ایستگاه آزادور واقع شده است.

در این روستای كهنسال و روستاهای اطراف آن جشن سده پس از چند هزار سال همچنان با شكوه فراوان برگزار می شود چشم انداز دشت جوین در آغاز شامگاه دهم بهمن ماه شادی و آوازخوانی مردم و جوانان بسیار زیبا و دیدنی است، بام خانه ها و فراز كوه های اطراف، آكنده از بوته های فروزانی است كه سراسر دشت را آتش باران و چراغانی كرده اند، هیزم این مراسم از بوته خاصی فراهم می شود كه به نام خود جشن «سره» نامیده می شود.(12)

در حال حاضر در كردستان، لرستان، مازندران، سیستان و بلوچستان، كشاورزان، چوپانان و عشایر نزدیك غروب یكی از روزهای زمستان (آغاز نیمه یا پایان زمستان) روی پشت بام، دامنه كوه، نزدیك زیارتگاه، كنار چراگاه ها یا كشتزارها، آتش افروخته و بنا بر سنت كهن پیرامون آن گرد می آیند و مراسمی نمادین همچون سده را برگزار می كنند، همچنین جشن سده با شكوه فراوان درحال حاضر در سیرجان برپا می شود و در تهران و كرمان نیز بویژه زرتشتیان، آن را برگزار می كنند.

چندین آتشكده بزرگ قبل از ظهور زرتشت ایجاد شدند كه عبارت بودند از : آتشكده های تهمورث، فریدون، تور و آذرگشسب، ایرانیان با همه ناملایماتی كه تا به امروز داشته اند، بعضی از آنها را در محدوده ایران نگاه داشته اند یكی از آتش های قدیمی ، آتش ایرانشاه است كه ایرانیان پس از حمله اعراب با خود به هند برده و اكنون پس از چند بار جابه جایی در «اود واداد» در یكصد كیلومتری بمبئی تخت نشین شده است، این آتش را آتش بهرام هم می گویند. (به نقل از كتاب نور، آتش، آتشكده، تالیف آقای موبد، دكتر جهانگیر اوشیدری، انتشار 1379، صفحه 9).
    
پی نوشت ها:
1- رضا مرادی غیاث آبادی، كتاب جشن های مهرگان و سده، پژوهش های ایرانی، چاپ نخست، تهران 1384 صفحه 28.
2- موبد دكتر جهانگیر اوشیدری، كتاب نور، آتش، آتشكده، چاپ سعدی، چاپ اول 1379 صفحه 13.
3- احسان یارشاطر، متون و داستان های شاهنامه صفحه 10 و 11.
4- شاهنامه فردوسی به تصحیح محمد رمضانی، صاحب موسسه خاور، چاپ اول 1312، تهران، چاپ دوم تهران 1354 جلد اول صفحه 17.
5- شاهنامه فردوسی همان، صفحه 14.
6- دكتر بهرام فره وشی كتاب جهان فره وری (بخشی از فرهنگ ایران كهن)، شركت انتشارات كاریان، اردیبهشت 1364 صفحه 19.
7- همان، صفحه 41.
8- رضا مرادی غیاث آبادی همان، صفحه 30 تا 32.
9- دكتر بهرام فره وشی همان، صفحه 40 تا 41
10- دكتر سیدتقی نصر، ابدیت ایران، چاپخانه كیهان، تهران 1358 صفحه 40.
11- دكتر بهرام فره وشی همان، صفحه 42.
12- رضا مرادی غیاث آبادی همان، صفحه 27 و 28

 

گردآوری:گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: روزنامه ایران