خاطره های آشنا از ماه رمضان
بیدار شدن های غیرمعمول در نیمه شب و چشم های خواب آلود وقت سحر، گوش دادن به زمزمه و مناجات اشک آلود پدر، جمع شدن اعضای خانواده دور هم و غذاخوردن های شبانه، جرعه جرعه آب خوردن تا به گوش رسیدن صدای اذان، تلاش و رقابت با خواهر و برادرها برسر زودتر مسواک زدن، صدای آشنای دعای سحر، طعم دلنشین خواندن نماز صبح اول وقت، خوابیدن های نیمروز وقتی سستی و بی حالی غلبه کرده، چشم انتظاری دلنشین برای شنیدن صدای اذان و حلاوت وقت افطاری های ساده و بی پیرایه کنار اعضای خانواده و... همه خاطره های آشنایی از ماه خداست، خاطره هایی از سال های دور که همه ما فقط یک بار در سال تجربه اش می کردیم و برای ما یادآور شروع ماه مهمانی خدا بود. البته این روزها همراه با تغییر در زندگی آدم ها ماه رمضان هم تغییر کرده و گویی آداب ماه رمضان هم مدرن شده است.
از سحرخوانی تا ساعت های الکترونیک
در سال های گذشته در روزهایی که هنوز بیدار شدن از خواب با صدای موبایل و ساعت های الکترونیکی باب نبود مردم در شهرهای کوچک و بزرگ کشورمان با شیوه های جالبی از زمان سحر و افطار مطلع می شدند.
قدیمی های ما خبرآمدن ماه رمضان را نه از اخبار تلویزیون و روزنامه ها بلکه از «چاووش خوان ها» دریافت می کردند. چاووش خوان ها کسانی بودند که از دو سه روز قبل از آمدن ماه رمضان به خیابان ها می رفتند و آمدن ماه رمضان را نوید می دادند تا کسانی که می خواهند روزه بگیرند خود را برای ماه رمضان آماده کنند و کسانی هم که به هر دلیلی نمی توانند روزه بگیرند تظاهر به روزه خواری نکنند. به گفته هوشنگ جاوید، پژوهشگر عرصه موسیقی آیینی و نواحی، سحرخوان ها از یک ساعت مانده به اذان صبح روی بام خانه خود می رفتند و اذان می گفتند و مردم را به صلوات فرستادن دعوت می کردند البته گاهی علاوه بر آن نقاره هم می نواختند تا حنجره شان کمی استراحت کند.
سحرخوان ها تا نزدیک اذان به خواندن ادامه می دادند و سپس هنگامی که وقت اذان نزدیک می شد ابیاتی را می خواندند که پایان هر بیت آن با یک صلوات همراه بود و همین علامتی بود تا کسانی که تازه بیدار شده اند بفهمند وقت کمی برای سحری خوردن دارند. سپس دعاخوان ها دعای سحر می خواندند و بعد موذن اذان می گفت. تا چند سال پیش نیز هنوز در بعضی شهرهای کشورمان نقاره می نواختند و همسایه ها با ذکر صلوات، همسایه شان را از خواب بیدار می کردند. البته در بعضی از روستاها از طبل برای اعلام وقت سحر و افطار استفاده می شد هر چند هنوز در بعضی روستاها این رسوم کم و بیش معمول است ولی در شهرهای بزرگ دیگر این نواهای دلنشین شنیده نمی شود.
این پژوهشگر موسیقی آیینی صلوات خوانی، بسم الله خوانی و منقبت خوانی را از نمونه های دیگر موسیقی این ماه می شمارد که در سال های اخیر روی آنها را گرد فراموشی گرفته است. جاوید ذکرخوانی را مهم ترین ویژگی موسیقی رمضان می داند و هدف از آن را تقویت نیروهای معنوی و سوق دادن روزه داران به سمت خوبی تفسیر می کند. گذشتگان ما با نغمه ها و آواهای دلنشین و ذکرهای مخصوص این ماه، نوجوانان و جوانانشان را با واژگان و جملات مقدس روحانی آشنا می کردند و سمت نور و پاکی سوق می دادند.
بنا به گفته پژوهشگران این عرصه، موسیقی رمضان در ایران پر از شادی بود چرا که می کوشید انسان را به معنویت نزدیک کند و اشعار حزن انگیز فقط به ایام قتل امیرالمومنین(ع) اختصاص داشت. منقبت خوانی ویژه شب های قدر بود و در رثای علی ابن ابی طالب خوانده می شد و در نیمه رمضان هم مولودی خوانی و مناجات رواج داشت. در زمان افطار هم از یک ساعت پیش از غروب آفتاب سه بار بر طبل می نواختند و این نواختن ها هر بار تندتر می شد تا مردم بدانند که چقدر به زمان افطار نزدیک شده اند و چه وقت می توانند دست از کار روزانه بردارند. گذشتگان ما برای اجرای این مراسم از آلات موسیقی مانند دوتار، دف، تنبور، طبل و... استفاده می کردند.
چراغ هایی که وقت سحر روشن بود
در گذشته اعضای خانواده با شنیدن صدای نقاره یا سحرخوان ها از بزرگ تا کوچک بیدار می شدند و خود را برای خوردن سحری آماده می کردند. در حالی که کدبانوی خانه نه با آنها که از ساعت ها قبل در کار تدارک و تهیه سحری بود، غذا روی چراغ سه فتیله، خوب جا افتاده بود و پلوی داغ چند ساعت قبل از بیدار شدن اعضای خانواده دم شده بود، قل قل سماور و عطر خوش چای تازه دم هم این نوید را می داد که همه چیز برای خوردن سحری آماده است.
کسی که زودتر بیدار می شد بقیه اعضای خانواده و حتی گاه همسایه ها را بیدار می کرد، سال هایی که رادیو به میان خانواده ها آمد، خانواده ای که رادیو داشت آن را روشن می کرد و اهالی یک محله با صدای رادیو بیدار می شدند. بچه ها از شوق بیدار شدن سحر و جانماندن از خوردن سحری شب ها زودتر می خوابیدند و وقت سحر همه اعضای خانواده از کوچک و بزرگ آماده بودند، حتی کسانی که نمی توانستند روزه بگیرند هم بیدار می شدند تا از فیض سحر محروم نمانند و حداقل اندکی در ثواب روزه داران شریک شوند، همین باعث می شد وقتی از پنجره خانه به بیرون نگاه می کردی چراغ همه خانه ها روشن بود اما این روزها که دیگر خبری از آوای دلنشین چاووش خوان ها و سحرخوان ها نیست گویی بیدار شدن برای سحر هم در حال از مد افتادن است.
حالاوقتی برای سحر از خواب بیدار می شویم شاید کمتر خانه ای چراغش روشن باشد. حالازندگی شهری و شاغل بودن اعضای خانواده باعث شده حتی در وعده سحر هم کمتر دور هم جمع شویم و در میان بسیاری از خانواده ها افراد ترجیح می دهند در ساعات پایانی شب غذایی تناول کنند تا لذت خواب شیرین بر لذت بیدار شدن هنگام سحر بچربد. اگر خانواده هایی هنوز به روال گذشته برای سحر بیدار می شوند نه از ساعت ها قبل از اذان، بلکه فقط دقایقی قبل از اذان بیدار می شوند و ترجیح می دهند غذای از قبل آماده شده را در ماکروویو گرم کرده و با عجله تناول کنند و بعد از خواندن نماز بلافاصله به رختخواب برگردند.
همه اینها در حالی است که در منابع روایی ما به خوردن سحری بسیار سفارش شده و فصلی با عنوان خوردن وجود دارد و از مجموع روایات چنین بر می آید که خوردن سحری برای روزه ماه رمضان مستحب است.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: روزنامه جام جم