اما یک درخت، همه تصمیم‌هایش را عوض می‌کند؛ بله، یک درخت! در جاده‌های شمال کشور که پر است از درخت‌های گردن کلفت پیر، یکی از آن‌ها که کلی نخ و پارچه...
 
عاشورا و تاسوعای امسال ماجرای دخیل بستن به بعضی درختان ادامه داشت. اعتقادی خرافی که ماجرای قطع کردن دو درخت مشابه در گیلان هم تأثیری در آن نداشت.
کم نیستند آدم‌هایی که برای باز کردن گره از مشکلات نا گشایشان به هر وسیله ای متوسل می‌شوند؛ از اصولی ترین و منطقی ترین روش‌ها گرفته تا بی پایه‌ترین و بی ریشه‌ترین راه‌ها! قضیه دخیل بستن به درختان تا چند هفته پیش و تا قبل از موج سواری یک خبر روی تلکس‌ها از نظر بعضی‌ها کاملا ً طبیعی بود و نشأت گرفته از باورهای عامه مردم تلقی می‌شد و کسی انتقادات دیگر به این اعتقاد خرافی و انحرافی بودن این کار را جدی نمی‌گرفت اما قطع چند اصله از این درختان برای مبارزه با خرافه پرستی بحث جدیدی را به وجود آورد که آیا قطع درختان می‌تواند تأثیری در ضعیف شدن این باور خرافی در بین مردم داشته باشد یا نه. اقدامی‌ که فارغ از درست یا نا درست بودن آن - که در این صفحه به آن پرداختیم - حداقل در کوتاه مدت تأثیر خاصی نداشته است. همین عاشورا تا تاسوعای امسال بود که مردم برای دخیل بستن به چنار امامزاده زینعلی از شب قبل در این امامزاده خوابیدند.

این حرف‌های بعضی‌ها واقعیت ندارد
درخت امامزاده زینعلی از درخت‌هایی است که بعضی‌ها اعتقاد خرافی به آن دارند.
پونک مثل همه عاشوراهای سال‌های قبل جا برای سوزن انداختن ندارد. ملت آمده اند تا آن درختی را که می‌گویند هر سال در این روز از آن خون می‌آید، ببینند اما دریغ از حتی یک قطره خون. خیلی‌ها سرخورده از دیدن درخت چنار معمولی، گوشه ای نشسته اند و با حسرت نگاه می‌کنند و عده ای دیگر هم انگار به هر راسته‌ای که می‌رسند دخیل می‌بندند، حالا امامزاده زینعلی که جای خود دارد. برای همین پسرها و به میزان چشمگیری دخترها از انواع راه‌های مختلف از درخت چنار بالا می‌روند تا با دعایی دخیل ببندند که شاید فرجی باشد بر همه مشکلات.
حاجی فدایی از قدیمی‌های محله پونک با این که خودش هر ساله دسته عزاداری حسینیه اش را به امامزاده زینعلی می‌برد اما از خرافاتی که ملت برای این امامزاده ساخته اند، سر در نمی‌آورد؛ «من 60 سال است که در این محله زندگی می‌کنم و به مناسبت‌های مختلف هر سال در حسینیه‌ام دسته عزاداری راه می‌اندازم و نصف عمرم را هم در امامزاده زینعلی گذرانده‌ام اما تا امروز ندیده ام حتی یک بار از این درخت خون بیاید».
آقای فدایی البته به دیدن جمعیت زیادی که هر سال به این امامزاده می‌آیند، عادت کرده است؛ «شاید امامزاده زینعلی شلوغ ترین امامزاده تهران باشد چون هم به محلات اطراف تهران نزدیک است و هم این که مردم به دخیل بستن به این امامزاده اعتقاد زیادی دارند».

این ریش سفید محله پونک هم چنین به رسوم و آداب عزاداری‌های مردم در روز عاشورا اشاره می‌کند و می‌گوید: «از قدیم رسم بر این بود که وقتی دسته‌های عزاداری از مناطق دیگر به امامزاده زینعلی می‌آمدند، دسته‌های عزاداری ما به استقبال آن‌ها می‌رفتند و از ورود آن‌ها به منطقه استقبال می‌کردند. اما از سال‌های گذشته این امامزاده آن چنان شلوغ می‌شود که کمتر دسته عزاداری ای می‌تواند خودش را به امامزاده برساند».
آقای فدایی دلیل این ازدحام را رواج بعضی اعتقادات خرافی بین مردم می‌داند؛ «بعضی پیدا شده و گفته اند که روز عاشورا از درخت چنار این امامزاده خون می‌آید؛ در حالی که اصلا ً چنین چیزی نیست. در روزهایی از سال شیره درخت چنار می‌ریزد و این درخت هم از این قاعده مستثنا نیست؛ برای همین بعضی‌ها از خودشان حرف درآورده اند که از این درخت خون می‌آید!».

خبر قطع دو درخت قدیمی ‌در رضوانشهر گیلان اولین بار در بخش خبری 20:30 به عنوان اقدامی ‌مثبت از سوی اداره کل اوقاف و امور خیریه گیلان پخش شده؛ علت قطع این درختان هم مبارزه با خرافه پرستی اعلام شد و این که قائل شدن کرامت برای درخت در دین اسلام هیچ جایگاهی ندارد و در سیره پیامبر و معصومان هم اشاره ای به آن نشده و دلیل و مدرکی برای آن نداریم. خبر تکمیلی یعنی شناسایی درختان مشابه و قرار داشتن قطع آن‌ها در دستور کار هم بیشتر کمک کرد تا همه بفهمند که قضیه کاملا ً جدی است. البته کاملا ً قابل پیش بینی بود که خون هوادارن دو آتشه محیط زیست جوش بیاید و از آن به بعد بود که بیانیه‌ها و جوابیه‌ها پشت سرهم صادر می‌شدند. در این میان مصطفی خوش نویس _ مجری طرح ملی شناسایی و حفاظت از درختان کهنسال ایران _ نگرانی اش را اعلام کرد و بلافاصله کار به گروه جنگل دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران کشید. البته چیزی که این وسط کمتر به آن توجه شد، فارغ از اهمیت زنده ماندن یا نماندن درخت‌های قدیمی، این بود که آیا با این کارها، ریشه این اعتقادات خرافی خشک خواهد شد یا نه.

درخت‌های دروغین
نیت اصلی مسئولان این کار، کاملا ً پذیرفتنی و منطقی بود والبته نوع اقدام آن‌ها نه؛ «ما برای شکستن قداست و معنویت [دروغین] این درخت‌ها، به صورت نمادین آن‌ها را قطع کردیم. مردم معتقد بودند که این درخت‌ها حاجت می‌دهند و هر کس شاخه آن‌ها را ببرد، دستش قطع می‌شود؛ برای آن که نشان دهیم این درختان دارای کرامت نیستند و هیچ قداستی ندارند، قطعشان کردیم، چوبشان را هم فروختیم و برای امور خیریه همان منطقه خرج کردیم». البته وسط این ماجرا، قوه قضاییه هم وارد میدان شد و دستور دادستان کل کشور برای توقف قطع درختان کهنسال صادر شد.
خبرهای ضد و نقیض دیگری هم به گوش می‌رسید که مثلا ً یک  سرو زرین 500 ساله در منطقه پنج امامزاده (نزدیک مسجد جمکران قم ) با قطر 3 متر و ارتفاع 13 متر، شبانه قطع شد. چیزی که مسئولان منابع طبیعی استان آن را تأیید نکردند. اتفاقی که نشان می‌داد، مبارزه با این خرافه‌ها _ فارغ از روش انتخابی برای مبارزه _ در بین مردم هم طرفدار جدی دارد.

 صادره از زمین 
حالا نکته بامزه این درخت‌های پر حاشیه، علت اصلی این قداست دروغین است که بعضی به آن‌ها نسبت داده‌اند؛ قداستی که بیشتر به خاطر عمر طولانی و کهنسال بودن آنهاست.
«دیرزیست»؛ این اسمی ‌است که دکتر قصریانی _ عضو هیأت علمی ‌مؤسسه تحقیقات، جنگل و مراتع کشور_به این درخت کهنسال می‌دهد؛ «دیرزیست یعنی درختانی که به خاطر مقاومتشان صدها سال در مناطق مختلف ایران که هزار بار خاکش مورد تهاجم قرار گرفته و توفان، خشکسالی و یخبندان‌های متعدد داشته، پا بر جا مانده اند و به همین دلیل مقاومتشان، امروز حکم آینه تمام نمای تاریخ ناحیه اکولوژیک یک منطقه را دارد».
دکتر قصریانی هر درخت کهنسال را یک میراث طبیعی _ ملی می‌داند و رازهایی که در دل این درختان وجود دارد، دلیل بسته بودن جان محیط زیستی‌ها به جان آن‌ها. اما این موضوع که این درختان توانسته‌اند روی هر چه بلای طبیعی را کم کنند و محکم سرجایشان بایستند، تنها دلیل اهمیتشان نیست و این پایداری نشان دهنده این مسأله مهم نیز هست که ژن‌های این درختان پس از سال‌ها مقاومت، خود به خود اصلاح شده و اگر روزی قرار باشد منابع طبیعی کشور احیا شود، کار باید با استفاده از این ژن‌ها شروع شود. حالا این دلایل علمی ‌را با کرامت و معنویت چه کار، باید از همان‌هایی که به این درخت‌ها اعتقاد دارند پرسید.

فرهنگ سازی هم بد نیست
 مینا آدم اصلی فیلم «کنعان» است؛ دختری که زندگی او، شاید رؤیای نیمه شب تابستان خیلی از دخترها باشد. اما او به شدت عاصی است و می‌خواهد طلاق بگیرد و برود، به این بهانه که نمی‌خواهد کسی نگرانش باشد؛ می‌خواهد از شوهرش طلاق بگیرد، بچه ای را که در شکم دارد، سقط کند و بگذارد و برود پی کار خودش. اما یک درخت، همه تصمیم‌هایش را عوض می‌کند؛ بله، یک درخت! در جاده‌های شمال کشور که پر است از درخت‌های گردن کلفت پیر، یکی از آن‌ها که کلی نخ و پارچه به شاخه‌هایش آویزان است، به چشم مینا می‌آید و مانتوی پاره شده هم مدد می‌کند تا دخیل بسته شود؛ نیت هم طلاق نگرفتن و سقط نکردن بچه و ماندن در ایران است.
می‌بینید؟ یک درخت چه کارها که نمی‌تواند بکند! همه این اتفاقات و ماجراها و نشانه‌هایی که از این باور بعضی‌ها، در سینما و داستان و جاهای دیگر شاهد هستیم، نشان می‌دهد باورهای عامه آن قدر تکرار شده که برای تغییر آن‌ها به سال‌ها فرهنگ سازی نیاز است. قطع درختان دیرزیست درست همان حذف صورت مسأله برای حل آن است.

درخت هیچ کاره است
بستن دخیل به درختان، نذر و نیاز و واسطه قرار دادن هر چیز برای توسل و گرفتن توجه خداوند این روزها مسأله ای است که نمی‌شود به راحتی برایش حکمی ‌صادر کرد اما برای روشن شدن این که اصلا ً تراشیدن واسطه‌های این چنینی چه حکمی ‌دارد و آیا می‌توان جایی را در دین به آن‌ها اختصاص داد یا نه، دکتر میر باقری _ استاد دانشگاه و مفسر قرآن _ یادداشتی نوشته اند و در آن اشاره کرده اند که این گونه خرافات چقدر خطرناک هستند و چقدر شدت عمل برای خنثی کردن آن‌ها لازم است.
در تاریخ همیشه در کنار مسائل حق و اعتقادات صحیح _ به دلایل مختلف _ انحرافی نیز ایجاد شده است. در میان پیروان همه انبیا و اولیای الهی هم اختلاف بوده است. خداوند در آیه 213 سوره مبارکه بقره با اشاره به همین موضوع می‌فرماید: «... مردم امتی یکپارچه بودند، خداوند پیامبران را فرستاد که به آن‌ها بشارت و هشدار دهند. همراه پیامبران کتاب را به حق نازل کرد بین مردم و در موارد اختلاف حکم کند. امت پیامبران در خود این کتاب و دین الهی اختلاف کردند؛ همان کسانی که کتاب و قوانین الهی به آن‌ها داده شده بود...».
این مسأله گویا به  خاطر روح تجاوزی است که بین آن مردم وجود داشته و این گونه همین نور الهی که باعث هدایت است، موجب اختلاف می‌شود. این آیه همچنین نشان می‌دهد که بین پیروان انبیا اختلاف وجود دارد و چون در بین این اختلافات همیشه یک راه حق است و بقیه باطل، باید برای انتخاب حق از میان باطل‌ها دقت نظر داشت.

اما مسأله این است که انحراف‌ها در درجات و مراحل مختلف خود را نشان می‌دهند؛ از جمله این که گاه چیزی که به دین خدای رحمان ارتباط ندارد، مقدس جلوه می‌کند. اما نکته دیگری که در مسأله خرافات وجود دارد، درجات خرافه‌های مختلف است؛ آن‌هایی که به اصل دین برمی‌گردند، بسیار خطرناک هستند؛ مثل خرافه‌هایی که معاد را به شکل دیگری تعبیر می‌کنند و گاهی امامت را به شکل دیگری برمی‌گردانند.
اما در مراحل بعدی انحرافاتی وجود دارد که تأثیر منفی آن‌ها در این حد نیست. برخی از این‌ها کارهای عامیانه ای هستند که نیازمند بررسی دقیقند تا مشخص شود که آیا قادرند به اصول، صدمه بزنند یا نه؛ مثلا ً در شیوه عزاداری که اصل آن مقدس است، در طول زمان تغییراتی اعمال شده که این تغییرات ممکن است تابع شرایط زمانی یا قومیت‌های مختلف باشد. اما باید هوشیار بود که این شرایط باعث مغایرت شیوه عزاداری‌ها با اصول و مبانی نباشد. همان طور که در بحث عزاداری نیاز به اعمال یک فرهنگ سازی عمیق احساس شد، در چنین مواردی هم نیاز است که فرهنگ سازی شود. البته در این موارد نیاز به اعمال رفتارهای تند احساس نمی‌شود اما به هر حال باید مواظب بود که چیزی که جزو دین نیست، به آن وارد نشود و روی آن تأثیر نگذارد؛ حتی اگر بستن یک روبان پارچه ای به یک درخت باشد. به هر حال قطع درختان نمی‌تواند مسأله انحراف در رسوم دینی را حل کند زیرا درختان مقصر نیستند.
 
 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع:  مجله همشهری جوان/ شماره 198
بازنشر اختصاصی سیمرغ
 
مطالب پیشنهادی:
از پرستش تا ازدواج با درخت