6 بازیگر در حالی كه لباسی شبیه به یونیفرم سربازان آمریكایی بر تن دارند، با سلاح‌‌هایشان ورود تماشاگر به سالن را كنترل می‌كنند، تماشاگران را تهدید می‌كنند و حتی...

   
نگاهی به نمایش مانیفست ‌چو نوشته محمد رحمانیان
سال گذشته و همزمان با نخستین روزهای جشنواره تئاتر فجر، مانیفست‌چو و صحبت درباره اجرا شدن یا نشدن آن به یك بحث حاشیه‌ساز و مهم تبدیل شد و محمد رحمانیان و اصرارش برای شركت در جشنواره، نمایشنامه‌ خوانی متن و اعتراض در جمع اهالی رسانه به این حواشی دامن زدند و به هر حال این نمایش با همه جنجال‌هایش اجرا نشد تا این‌كه پس از گذشت یك‌سال، این‌بار پس از تلاش‌های مكرر كارگردان برای روی صحنه بردن نمایش در خارج از كشور، شرایط اجرای مانیفست‌چو فراهم شد.
 
این نمایش در حال حاضر با اندكی تغییر در گروه بازیگران آن در تالار چهارسو مجموعه فرهنگی هنری تئاتر شهر روی صحنه است.
در نمایش مانیفست‌چو به كارگردانی محمد رحمانیان، واقعه مستند قتل عام از سوی یك دانشجوی كره‌ای در دانشگاه ویرجینیای آمریكا را با شیوه‌ای غریب و معلق در میان واقعیت و ذهنیت‌های خوفناك قهرمان داستان روایت می‌كند. سونگ هوی چو، دانشجوی 23 ساله ادبیات انگلیسی در دانشگاه ویرجینیا، پس از كشتن یك دختر و پسر دانشجو، فیلمی كه در آن مانیفست خود را بازگو كرده برای شبكه تلویزیونیNBC  می‌فرستد و پس از قتل‌عام 33 دانشجو و استاد دانشگاه خودش را نیز می‌كشد.

اضطراب در صحنه

موضوع تكان‌دهنده این كشتار بی‌سابقه و بحث درباره علت‌ها و انگیزه‌های مختلف ارتكاب آن محور اصلی توجه و پرداخت نمایش محمد رحمانیان است. خشونت، فریاد و رعب و وحشت از همان لحظه ورود تماشاگر به سالن و پیش از نشستن مخاطب روی صندلی‌ها نمایش را آغاز كرده است. 6 بازیگر در حالی كه لباسی شبیه به یونیفرم سربازان آمریكایی بر تن دارند، با سلاح‌‌هایشان ورود تماشاگر به سالن را كنترل می‌كنند، تماشاگران را تهدید می‌كنند و حتی سلاحشان را روی شقیقه تماشاگران می‌گذارند و به این ترتیب شرایط را برای ورود به فضای غریب و خوفناك نمایش فراهم می‌كنند.
در ادامه نیز تمام تلاش مانیفست‌چو در قالب مكاشفه‌ای جامعه‌شناسانه و روانشناسانه به بررسی انگیزه‌ها و پرسش‌های احتمالی درباره انگیزه‌های قهرمان برای ارتكاب این جنایت معطوف می‌شود. نمایش رحمانیان در فضایی معلق میان واقعیت‌های بی‌رحمانه جامعه‌ای كه چو در آن زندگی می‌كند، غرابت خوفناك ذهنیت‌های متاثر از واقعیت شخصیت قهرمان و موقعیت‌هاو عوامل و انگیزه‌های نمایشی احتمالی، سعی دارد تا واقعه كشتار دانشگاه ویرجینیا را از منظر گوناگون مورد توجه قرارداده و بدون آن‌كه درباره هیچ یك از آنها به جستجوی قطعی یا دستیابی به نتیجه بپردازد، مدام دریچه‌های جدیدی از تلاش قهرمان برای قرار گرفتن در كنار جامعه یا گریز از آن را به مخاطبش نشان بدهد.
چنین رویكردی بدون توجه به مشخصات و متعلقات واقعه مستند، داستان و روایت‌های نمایش را به كلیتی مستقل تبدیل می‌كند كه بدون وابستگی به مختصات واقعه می‌توانند یك داستان هدفمند و دارای اندیشه و تحلیل را روایت كنند كه از مناظر روانشناختی و جامعه شناختی خودش را نشان می‌دهد.

بازسازی موقعیت

نمایش رحمانیان را یك راوی در مقام هدایت كننده گروه بازی‌سازان روایت می‌كند. بازیگران با بازسازی موقعیت‌های مختلف مربوط به زندگی قهرمان  تحت نظارت راوی كه تصویر او در انتهای صحنه حضور دارد  شكل‌گیری تدریجی انگیزه‌های خشونت یا بهانه‌های انجام جنایت در او به نمایش می‌گذارند. جذابیت، جدیت و در عین طنز مضحك و حركت هراسناك چو در مسیری كه جامعه و اطرافیانش برای او رقم می‌زنند، ضمن جذب تماشاگر و درگیر كردن او با اتفاقات نمایش به طرح پرسش‌های متعدد درباره تغییر قهرمان و گرایش امور در مواجهه با جامعه، منجر می‌شود.
در واقع نمایش یك شخصیت را در جامعه‌ای نشان می‌دهد كه مدام او را پس می‌زند. مسخره‌كردن چو در دانشگاه، پرسش‌های بی‌ربط و شاید تحقیرآمیز كارمندهای پست درباره ملیت و شخصیت‌ او و دیگر برخوردهای جامعه با او مهم‌ترین دلایلی است كه رحمانیان آنها را درتوجیه تغییر شخصیت قهرمان و درباره مانیفست او ارتكاب جنایت مورد پرداخت قرار می‌دهد. اما حضور راوی و راهنمایی‌ها برای ادامه بازی و تلاش برای رسیدن به پاسخ پرسش‌ها، باز هم قطعیت موضوع را با تردید مواجه كرده، سوالات بسیار دیگری را درباره قهرمان و عمل او مطرح می‌كند.
 
چنین رویكرد و پرداختی را در طراحی حركت‌ها و میزانسن‌های نمایش نیز می‌توان مشاهده كرد. افشین هاشمی  بازیگر نقش چو  از ابتدای نمایش تا پایان آن مهره‌ای است كه رفته‌رفته جایگاهش را درمقابل دیگر بازیگران و شخصیت‌های نمایش تغییر می‌دهد. چو در صحنه نمایش از میان دیگر بازیگران حضورش را به نمایش می‌گذارد و در تكرار مداوم حركات، رفته‌رفته از آنها جدا می‌شود و تا پایان نمایش كاملا از آنها فاصله می‌‌گیرد و حتی در مقابلشان می‌ایستد.
اجرای مانیفست چو به زبان انگلیسی كه تعداد زیادی از تماشاگران نمی‌توانند آن را بفهمند پرسش‌هایی را درباره انگیزه‌های‌ رحمانیان پیش می‌كشد
این چینش حضور شخصیت‌ها در صحنه یا جایگاه قهرمان در مقابل دیگر اشخاص نمایش از سویی می‌‌تواند حاصل تحلیل یا نگاه بازیسازان درباره او باشد و از سوی دیگر در بخش‌هایی از نمایش نیز نتیجه تقابل حضور و ذهنیت‌های خود قهرمان در جامعه پیرامون اوست.
 
محمد رحمانیان علاوه بر آنچه براساس واقعیت‌های موجود درباره قهرمان، جامعه و زندگی او در صحنه نمایش‌اش قرار داده، همواره سعی داشته با تكثیر ذهنیت‌ها و واكنش‌های درونی قهرمان در مقابل رفتارهای جامعه به فضایی غریب و نامتعارف از دنیای این قهرمان دست پیدا كند كه در آن احتمالات و پس‌زمینه‌ها و تصورات به اندازه واقعیت‌ها اهمیت و ارزش پیدا كنند و امكان وقوع‌ آنها نیز به اندازه حدس و گمان درباره علت‌ها منطقی به نظر برسد.

بازیسازی

فرآیند بازیسازی و خلق موقعیت‌های مختلف توسط بازیگران كه با اعلام صحنه در ابتدای آن آغاز می‌شود نیز ساختاری است كه چنین انتظاراتی را از روایت نمایش برآورده می‌كند. احتمالا دستیابی به این ساختار نیز حاصل شیوه كار گروه تئاتر پرچین به گسترش اشتراكی و گروهی طرح و ایده اولیه در جریان تمرین است كه رحمانیان به عنوان مدیر این گروه بارها درمورد آن صحبت كرده است.
در این ساختار، شخصیت راوی  تصویر احمدآقالو  در مقام كارگردان  بازیگران، بازیسازان را در رسیدن به یك نقطه مشترك و هدفمند راهنمایی می‌كند و در طول اجرای یك صحنه آن را آزاد می‌گذارد تا موقعیت را به واسطه نقش‌ها و تحلیل‌های گروهی‌شان از موضوع، گسترش بدهند و روایت كنند.
حضور بازیگران خلاق و پرانرژی چون افشین هاشمی، اشكان خطیبی، سیما تیرانداز، مهتاب نصیرپور، ترانه علیدوستی و هومن برق‌نورد‌ هم در چنین ساختاری یك غنیمت بزرگ به شمار می‌آید، چراكه در مجموع این بازیگران و راس آنها مثلث هاشمی، علیدوستی و تیرانداز براحتی قادرند با انرژی و مهارت در خلق موقعیت‌های مختلف به سرعت تغییر كنند و در عین حال نگاه و برداشتشان نسبت به رویداد اصلی را نیز از دریچه تحلیل شخصی و وابسته به نظر گروه به نمایش بگذارند.
افشین هاشمی در نقش چو، بدون این كه تماشاگر متوجه چگونگی روند تغییرات باشد از ابتدای نمایش تا انتهای آن از یك دانشجوی ساده و شاداب خارجی كه تمایل زیادی به ارتباط گرفتن با گروه دارد به یك جنایتكار منزوی و آشفته تبدیل می‌شود. این انزوا و خشم پنهان در رفتار را می‌توان در هر لحظه از حضور هاشمی در صحنه مانیفست چو ملاحظه كرد.
در مجموع بازیگران نمایش رحمانیان را، به استثنای مهتاب نصیرپور و هومن برق‌نورد كه به واسطه مشكل تكلم به زبان انگلیسی گهگاه خودشان را پنهان می‌كنند و امكان بروز همه توانایی‌هایشان را ندارند، باید از مهم‌ترین نقاط قوت كار دانست.
اجرای مانیفست چو به زبان انگلیسی و در اجرای عمومی برای تماشاگرانی كه مسلما تعداد زیادی از آنها به خوبی نمی‌توانند این زبان را بفهمند، مباحث و پرسش‌هایی را درباره انگیزه‌های محمد رحمانیان پیش می‌كشد.
 پاسخ دقیقی هم برای آن نمی‌توان پیدا كرد! واقعا اجرای نمایش به زبان انگلیسی براساس چه ضرورتی صورت گرفته و زبان چه كاركردی در این نمایش دارد؟ شاید تمایل به شركت نمایش در بخش بین‌الملل جشنواره فجر یا تصمیم رحمانیان برای اجرای نمایش در خارج از ایران دلیل چنین انتخابی بوده باشد! اما مسلما نمایش به زبان فارسی و برای مخاطبان ایرانی می‌توانست به موفقیت بیشتری در زمینه ارتباط با مخاطب دست پیدا كند!
 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir
 
مطلب مرتبط:
اجرای نمايشی مبتذل در «تئاتر شهر»!
نمایش مانیفست چو به کارگردانی محمد رحمانیان(گزارش تصویری)