این طوری نفس در سینه تماشاگر حبس می‌شود...؛ یعنی الأن چی می‌شه؟ این کار پینتر خصوصا ً به این دلیل حسابی جواب می‌دهد که شخصیت پردازی‌های او اصولا...
 
با سکوت‌هایی سرشار از ناگفته‌ها
 ‌هارولد پینتر یکی از آخرین بازمانده‌های نمایشنامه نویسی مدرن بود که چند هفته پیش درگذشت.
هارولد پینتر انگلیسی که شب کریسمس در سنین 78 سالگی در گذشت، یکی از آخرین بازمانده‌های عصر طلایی تئاتر مدرن جهان بود. ما که عادت کرده ایم نام او را در کنار نام نمایشنامه نویسان بزرگی مثل ساموئل بکت و اوژن یونسکو به خاطر بسپاریم و مثل بیشتر مخاطبان آثارش، او را یکی از قله‌های بلند بالای تئاتر به اصطلاح پوچی یا معنا باخته (ابسورد) به حساب بیاوریم اما خودش در این باره اصلا ً زیر بار نمی‌رفت که نمی‌رفت. پینتر البته فقط نمایشنامه نویس نبود بلکه کارگردان، بازیگر، فیلمنامه نویس، شاعر و چهره‌ای فعال در عالم سیاست هم بود. در طول نیم قرن فعالیت مستمری که در عالم هنر داشت، 29 نمایش و 26 فیلم نامه نوشت. فعالیت‌هایش در عالم سیاست را هم 2 نفر هیچ گاه فراموش نخواهند کرد؛ یکی جورج دبلیو بوش که روزهای آخر حضورش در کاخ سفید را پشت سر می‌گذارد و دیگری تونی بلر، نخست وزیر سابق انگلستان. پینتر یکی از کسانی بود که چشم دیدن هیچ کدام از این دو را نداشت که نداشت.

«هیچ کدام از نمایشنامه‌هایم را نمی‌توانم برای کسی خلاصه کنم؛ توضیحی هم درباره شان نمی‌توانم بدهم. نمایشنامه همان اتفاقاتی است که رخ می‌دهد؛ همان دیالوگ‌هایی است که شخصیت‌ها به زبان می‌آورند؛ همان کارهایی است که آنها انجام می‌دهند». خب آقای پینتر از همان اول آب پاکی را روی دست همه‌مان ریخته است. پس آگاه باشید که نمایشنامه‌های آقای نویسنده را نه می‌شود خلاصه کرد و نه می‌شود شرح داد اما خیال کرده؛ حالا طوری حال و هوای نمایشنامه‌های معروفش را شرح می‌دهیم که خودش از تعجب شاخ در بیاورد. اما خارج از شوخی، کمی ‌حق با پینتر است.

3 نمایشنامه طلایی برای شروع
دلیل شرح ناپذیری نمایشنامه‌های پینتر این است که برخلاف هم عصرهایش که بیشتر به سمت ایده‌های انتزاعی می‌رفتند- خصوصا ً بکت- او رئالیستی تر کار می‌کرد. به همین خاطر شنیدن شرح نمایشنامه‌هایش لطف چندانی ندارد. به جای تعریف کردن داستان نمایشنامه‌هایش شاید بهتر باشد که به توصیف حال و هوای آنها بپردازیم؛ گیرم پینتر گفته باشد که نتیجه این کار هم چیز دندان‌گیری از کار در نخواهد آمد. اصلا ًاز ما می‌شنوید، همان خواندن نمایشنامه‌هایش عاقلانه ترین کار است. پینتر نمایشنامه نویسی را با نگارش 3 اثر در سال 1957 شروع کرد و هر سه را هم در همان سال روی صحنه فرستاد؛ «اتاق»، «جشن تولد» و «بالا برغذا». با خواندن این سه نمایشنامه، بیشتر ویژگی‌های به اصطلاح پینتری دستگیرمان می‌شود. اما این ویژگی‌های پینتری کدام‌ها هستند که حتی به یاد او واژه «پینتری» هم به لغتنامه‌های انگلیسی اضافه شده؟

دنیای دیوانه دیوانه دیوانه
استنلی: پس چایی چی؟/ مگ: چایی می‌خوای؟ (استنلی به روزنامه خواندن ادامه می‌دهد.) بگو لطفا ً./ استنلی: لطفا ً. / مگ: اول معذرت خواهی کن. / استنلی: اول معذرت خواهی می‌کنم. / مگ: نه، فقط معذرت خواهی کن./ استنلی: فقط معذرت می‌خواهم! (از« جشن تولد ») در نمایشنامه‌های پینتر، شخصیت‌ها در جهان کمدی تهدید (comedy of menace) زندگی می‌کنند؛ همه چیز مثل یک شوخی بزرگ به نظر می‌رسد که بد جوری حقیقت دارد. توصیف چنین حالتی این می‌شود که دوست شما شش لولی بیخ گوشتان بگذارد و شما در ابتدا مطمئن باشید که شش لول او اسباب بازی است اما به مرور شک برتان دارد که اگر شش لول او راستکی باشد چی؟ دست آخر هم بفهمید که بله، شش لول راستکی بوده و او آمده شما را بکشد! در دنیای کمدی‌های تهدید هرولد پینتر، همه چیز با شوخی‌های روزمره و سر به سر گذاشتن‌های معمولی شروع می‌شود اما چیزی ته ماجراست که دست آخر دمار از روزگار شخصیت‌ها در می‌آورد. پینتر این حالت را از فضای تراژدی _کمدی‌های قرن بیستمی ‌وام گرفته و ویژگی‌های تازه و منحصر به فردی به آن بخشیده است. بخشی از این دنیای کمیک و تراژیک به وسیله دیالوگ‌هایی خلق می‌شود که بین شخصیت‌ها رد و بدل می‌شود. دیالوگ‌ها در ظاهر همان دیالوگ‌های روزمره‌ای هستند که شخصیت‌ها با لودگی آن‌ها را به زبان می‌آورند اما یواش یواش تماشاگر و خواننده با خودش می‌گوید که نکند پشت این دیالوگ‌های معمولی و گاهی به ظاهر بی اهمیت، رازی هولناک پنهان باشد. حالا متاسفانه یا خوشبختانه، در بیشتر مواقع چیزی از آن پشت خیز برداشته تا روی سر تماشاگر یا خواننده بپرد؛ آن هم درست زمانی که او اصلا ً انتظارش را ندارد. این وسط برای هولناک‌تر کردن قضیه، پینتر از مکث‌ها و سکوت‌های مشهور خود استفاده می‌کند. مکث‌ها و سکوت‌هایی از این دست، امضای آثار پینتر هستند؛ مثلا ً شخصیت اول دیالوگ تعیین کننده‌ای می‌گوید و تماشاگر منتظر شنیدن واکنش شخصیت دیگر است اما او مکث می‌کند و سکوت حکم فرما می‌شود. این طوری نفس در سینه تماشاگر حبس می‌شود ...؛ یعنی الأن چی می‌شه؟ این کار پینتر خصوصا ً به این دلیل حسابی جواب می‌دهد که شخصیت پردازی‌های او اصولا ً کمی‌ گنگ است و همیشه باید منتظر واکنش‌های غیر منتظره از شخصیت‌های او باشیم.
این طوری می‌شود که در جهان پینتر حتی به شخصیت‌های به ظاهر سالم هم نمی‌شود اعتماد کرد؛ دنیای او پر از دیوانه‌هایی است که هنرمندانه لودگی می‌کنند. اما بین خودمان باشد، به همین چند دلیلی که گفتیم، نمایشنامه‌هایش جان می‌دهد برای خواندن در یک جلسه. کتاب را باز کنی و از سر تا ته یک نفس بخوانی؛ یا چند تا دوست دور هم جمع بشوید و مثل نمایشنامه خوانی‌های امروزی، آن را با هم بخوانید مطمئن باشید برای شروع نمایشنامه خوانی، آثار جناب پینتر موجودات دوست داشتنی و خواندنی ای از آب در می‌آیند و دست آخر تجربه خوبی دستگیرتان می‌شود.

خشونت با طعم سیاست
«به نظرم منتقدان، جمع کاملا ً بی‌خاصیتی هستند ما نیازی به منتقدان نداریم که به مخاطبان بگویند چطوری فکر کنند». از همان روز اول به پینتر گفتند که نمایشنامه‌هایش مضامین سیاسی دارد. او هم مثل همیشه این حرف را رد کرد؛ البته حق با منتقدان بود و در دل نمایشنامه‌های او که خشونت هم در آن‌ها موج می‌زند، همیشه جایی برای موضوعات سیاسی هست. پینتر بعدها حتی یک سیاسی نویس درست و حسابی شد و مثل نوام چامسکی _ زبان شناس مشهور آمریکایی _ به چهره فعال دنیای سیاست تبدیل شد. این وسط به نظر می‌آید پینتر با رد ادعاهای منتقدان قصد داشته راه را برای مخاطبان خود باز بگذارد. او از پیش فرض‌های تعیین شده دل خوشی نداشت. ما هم چیزی از داستان نمایشنامه‌هایش تعریف نکردیم تا خودتان با دنیای ناب و بکر پینتر آشنا شوید؛ فقط از همین الأن خودتان را برای غافلگیری‌های زیادی آماده کنید. انتظار نتیجه گیری‌های کلاسیک و درست  و درمان را هم نداشته باشید چون پینتر عادت دارد ته ماجرا یک سری سؤال‌ها را بی جواب بگذارد تا همیشه در ذهن مخاطب وول بزنند. اگر آماده اید از همین امروز شروع کنید.

ایستاده با اقتباس
فیلم شناسی ‌هارولدپینتر
هارولد پینتر یک فیلمنامه نویس شش دانگ بود و در زمینه اقتباس از آثار ادبی در بین نمایشنامه نویسان هم عصر خود حرف اول را می‌زند. این 5 فیلم تنها گوشه ای از کارنامه پربار او در این زمینه است.

 بازرس / 2007
قبلا ً جوزف ال منکه ویچ در سال 1972 بر اساس نمایشنامه زیرکانه و دقیق آلن شیفر فیلمی ‌با بازی سرلارنس اولیویه و مایکل کین ساخته بود. حالا وقتی قرار می‌شود کنت برانا با حضور مایکل کین و جودلا و اقتباس دیگری از این نمایشنامه بسازد، چه کسی بهتر از پینتر می‌تواند نمایشنامه را بر الی پرده عریض سینما اقتباس کند؟ نسخه ای که پینتر نوشته، چند وقت پیش از تلویزیون خودمان هم پخش شد.

محاکمه / 1993

پس از اورسن ولز نوبت دیوید هیوجونز بود که بخواهد رمان مشهور فرانتس کافکا را به فیلم برگرداند. ویژگی اصلی این اقتباس هم وفاداری بیشتر آن به اصل رمان است. فیلمنامه را پینتر نوشته چون فضای نمایشنامه‌های پینتر به دنیای وهم آلود کافا خیلی نزدیک است.

همسر ستوان فرانسوی / 1981
این جا هم پینتر وظیفه اقتباس از یک رمان پیچیده و درهم و برهم را برعهده دارد؛ رمان جان فاولز، نویسنده معاصر انگلیسی که داستان پر رمز و راز آن در انگلستان قرن نوزدهم می‌گذرد. جرومی ‌آیرونز و مریل استریپ بازیگران این ساخته کارل رایتز هستند.

 آخرین قارون / 1976
تازگی‌ها دیوید فینچر اقتباسی از داستان کوتاه اف اسکات فیتز جرالد _ نویسنده آمریکایی _ را با نام «مورد عجیب بنجامین باتن» راهی سالن سینماها کرده. «آخرین قارون» اقتباس‌ هارولد پینتر یکی از رمان‌های اف اسکات فیتز جرالد است که الیا کازان آن را ساخته است. رابرت دنیرو هم نقش یک تهیه کننده رو به زوال سینما را در آن بازی می‌کند.

داستان، سیاست، زندگی
برش‌هایی از زندگینامه ‌هارولد پینتر
* متولد 10 اکتبر 1930 در لندن از پدری خیاط و مادری خانه دار.
*پس از 2 سال تحصیل در آکادمی ‌سلطنتی هنرهای نمایشی لندن بی خیال قضیه می‌شود.
*در سال 1950 چند تا از شعرهایش را این ور و آن ور چاپ می‌کند؛ بازیگری را هم در این دوره شروع می‌کند.
* در سال 1975 اولین نمایشنامه خود به نام «اتاق» را ظرف 4 روز می‌نویسد.
* اجرای «جشن تولد» _ دومین نمایشنامه او _ چندان مورد توجه منتقدان قرار نمی‌گیرد و بعد از یک هفته بساط اجرایش جمع می‌شود.
* در سال 1963 پینتر جایزه بزرگ تلویزیون ایتالیا را به خاطر نمایشنامه «عاشق» دریافت می‌کند.
* در سال 1965 نمایشنامه «بازگشت به خانه» را روی صحنه می‌برد که خیلی‌ها همین اثر را شاهکار او می‌دانند.
* در سال 1971 پینتر کارگردانی نمایشنامه‌های نویسندگان دیگری مثل سیمون گری را شروع می‌کند و سال‌ها بی وقفه در عالم تئاتر و سینما فعالیت می‌کند.
* در سال 1991 در مجلس عوام انگلستان درباره بحران نیکاراگوئه صحبت صحبت می‌کند. پینتر سیاسی‌تر از همیشه می‌شود.
* در سال 2001 در سخنرانی خود در دانشگاه فلورانس سیاست‌های دولت آمریکا را به باد انتقاد می‌گیرد.
* در سال 2005 برنده جایزه نوبل ادبیات می‌شود؛ به علت بیماری نمی‌تواند به مراسم دریافت جایزه برود؛ البته ویدئوی ضبط شده‌ای از سخنان او در این مراسم پخش می‌شود. اما پینتر در حرف‌هایش جورج دبلیو بوش را به خاطر حمله به عراق «جنایتکار جنگی» می‌خواند و تونی بلر را هم به جرم همراهی با بوش، جنایتکار و فردی ابله خطاب می‌کند.
* سرطان بالأخره در 24 دسامبر 2008‌هارولد پینتر را زمین می‌زند.

بیست ساعت بعد از «خیانت»
نمایشنامه‌های جناب پینتر
نمایشامه نویسی بهترین کاری بود که مرد در تمام عمرش انجام داد؛ نوشتن نمایشنامه‌هایی که می‌شود همان طور که در صندلی تان فرو رفته اید بخوانیدشان و از شبیه بودن موقعیت‌های تان با شخصیت‌های جناب پینتر شگفت زده شوید.

 جشن تولد:
«جشن تولد» مهم ترین و اولین نمایشنامه پینتر است. اما اواسط دهه 90 میلادی که در لندن نمایشش اجرا شد، مردم به طرف بازیگرها گوجه فرنگی پرت کردند. متن نمایشنامه به طور وحشتناکی پر از بگو مگوی شخصیت‌هاست. «پتی» و «مگ» 2 تا دلقک (دلقک نما) هستند که در موقعیت‌های مختلف با آدم‌های عجیب روبرو می‌شوند. اگر از خواندن این نمایشنامه جان سلام به در بردید، پس به دنیای پینتر خوش آمدید! 

 بازگشت به خانه: تدی بعد از سال‌ها فلسفه خواندن در آمریکا به خانه‌شان در لندن بر می‌گردد، پیش پدر و عمو و برادرهایش. اما معلوم نیست چرا خانواده تدی با زن تدی عجیب و غریب رفتار می‌کنند؛ یک دم اذیتش می‌کنند، یک دم می‌گذارندش روی سرشان. خود پینتر گفته: «این نمایشنامه درباره عشق و فقدان عشق است».

خیانت: روزی که محمد یعقوبی این نمایشنامه را در خانه هنرمندان روخوانی کرد، کمتر از 20 ساعت بعدش پینتر مرد. «خیانت» 3 شخصیت دارد و ماجرا از آخر به اول تعریف می‌شود و راز داستان در همان پرده اول برملا می‌شود. در طول نمایش، رنج شخصیت‌ها و سر در آوردن شان از وضعیت تراژیک یک ماجرای عشقی، ما را به ادامه خواندن وادار می‌کند.

درد مختصر: ویز و ویز بی موقع یک زنبور همه کارها را خراب می‌کند. زنبور با آب جوش کشته می‌شود، صبحانه شیرین زهرمار می‌شود و بیخود و بی جهت صدای شیپور جنگ بین «اردوارد» و «پیرمرد کبریت فروش» بلند می‌شود. «درد مختصر»، با موقعیت‌های ابسوردش درد مختصری از نوع پینتری‌اش را به سلول‌های مغزتان تزریق می‌کند.

 اتاق: شخصیت‌های پینتر انگار همین حالا از آدم کشتن یا دزدی برگشته‌اند؛ همیشه ترسیده‌اند. عصبی‌اند، به هم می‌پرند، الکی می‌خندند و منتظر تهدید و مصیبتند. در نمایشنامه اتاق، «برت» و «رز» مانند زوج‌های سر به راه مثلا ً دارند زندگی شان را می‌کنند اما یک نفر از زیرزمین خانه پیدایش می‌شود و زندگی نه چندان آرام آن‌ها را ناآرام تر می‌کند و آدم‌ها آن روی خودشان را خوب نشان می‌دهند.

 وقت ضیافت: یک نمایشنامه کوتاه با 9 تا شخصیت. داستان در شب یک مهمانی اتفاق می‌افتد. گفتم داستان؟ داستانی وجود ندارد. در واقع 9 نفر برای یک مهمانی زیر یک سقف جمع شده اند و دارند پر حرفی می‌کنند. یکی از باشگاه تنیسش تعریف می‌کند و آن یکی از شوهرش. پر حرفی کار دست همه شان می‌دهد و پرده بر می‌افتد و مثل سرنوشت همه شخصیت‌های پینتر، آن روی سکه معلوم می‌شود. 
 
 
 گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
 www.seemorgh.com/culture
منبع: مجله همشهری جوان/ شماره 198
بازنشر اختصاصی سیمرغ