مقابل دوربین، جای آموختن فنون بازیگری نیست
پرویز پورحسینی از بازیگرانی است كه همیشه سعی كرده آهسته و پیوسته مسیر خود را ادامه دهد و از این رو كمتر به دنبال حاشیه بوده است. او تا به حال نقشهای متفاوت زیادی بازی كرده است. هرچند هنوز نقشهایی هست كه او دوست دارد آنها را تجربه كند.
پورحسینی كمتر اهل گفتوگوست و این بار به بهانه پخش سریال «راه طولانی» موافقت كرد با او همكلام شویم.
شما فعالیت بازیگری را با حضور در كلاسهای شبانه بازیگری آغاز كردید. از این كلاسها برایمان بگویید.
ابتدا باید بگویم اداره هنرهای دراماتیك در دهه 30 تاسیس شد و بسیاری از استادان بازیگری از دل این مركز برخاستهاند. سال 1339 من در كلاسهای بازیگری این مركز شروع به آموختن كردم. آن زمان حمید سمندریان كه تازه از آلمان به ایران برگشته بود، مدیریت این كلاسها را به عهده داشت.
از همدورههایم میتوانم به فخارزاده، پورصمیمی و محرابی اشاره كنم. بعدها دانشآموختگان این كلاسها، گروه تئاتری را تشكیل دادند و نمایشهای بسیاری را روی صحنه بردند. كارگردانهای این گروه هم آقای سمندریان و خانم صابری بودند. اسم این گروه، پاسارگاد بود و نمایشهایی چون مرغ دریایی، آندرو، طبیب اجباری و... توسط این گروه روی صحنه رفت.
پس با حمید سمندریان از همان كلاسهای شبانه بازیگری آشنا شدید؟
بله. ایشان در آن كلاسها به عنوان استاد حضور داشتند و شروع آشنایی من با سمندریان از همان دوران بود.
چرا در سالهای ابتدایی، بیشتر در تئاتر فعالیت داشتید و كمتر در سینما حضور پیدا میكردید؟
چون از نظر ما در آن سالها، سینما خیلی جدی نبود و تنها چند فیلم سینمایی متفاوت ساخته شد مانند گاو، پستچی، شب قوزی، رگبار و ... كه بازیگران نامی تئاتر نقشهای اصلی آنها را بازی كردند، وگرنه فیلمهای دیگر خیلی چنگی به دل نمیزد.
بازی در سینما چطور برایتان پیش آمد، منظورم فیلمهای اولتان یعنی «چشمه»، «اندوه دوربین» و ... است؟
چشمه فیلم متفاوتی بود. به قول امروزیها هنری و با اكرانی محدود. در دهه 50، یك گروه تئاتری به نام بازیگران شهر داشتیم كه كارگردانی این گروه به عهده آوانسیان بود و بازیگرانی چون مهدی هاشمی، داریوش فرهنگ، علیرضا مجلل، فهیمه راستكار، سوسن تسلیمی، فریده سپاهمنصور و... در آن حضور داشتند.
بعدها بیژن مفید هم به عنوان كارگردان به این گروه دعوت شد. به هر حال كارگردان فیلم چشمه از من برای كار در این فیلم دعوت كرد و دیگر بازیگران آرمان، مشایخی و خانم نجومی بودند. تا این كه سال 62 در فیلم «كمالالملك» علی حاتمی بازی كردم و میتوانم بگویم از همان سال هم سینمای نوین ایران شكل گرفت. برای همین آن سال من، هم در سینما و هم در تئاتر كار میكردم و بعدها هم كه ساخت سریال در تلویزیون آغاز شد با «امیركبیر» به تلویزیون آمدم.
از میان فیلمهایی كه بازی كردهاید، كدام یك را بیشتر میپسندید؟
از فیلمهایم باشو غریبه كوچك، كمالالملك، ایستگاه و طلسم را بیشتر دوست دارم.
به نظر میرسد شما از جمله بازیگرانی هستید كه از ابتدا ترجیح دادید آهسته و پیوسته حركت كنید. درست است؟
معتقدم بازیگر تا به پختگی نرسیده نباید در سطح وسیع كارش را عرضه كند و باید از قبل تمریناتش را در كلاس انجام دهد. مقابل دوربین، جای آموختن بازیگری نیست.
بازی در سریال «مریم مقدس» توانست نگاههای زیادی را به سمت شما جلب كند بخصوص منولوگهای خاصی كه در این كار داشتید. میشود گفت بازی شما در این كار ماندگارترین نقشتان است.
فقط میتوانم بگویم مریم مقدس چون یك سریال بود، بازیها بیشتر دیده شد و واقعا نمیدانم نقشم ماندگار است یا خیر. قضاوت این موضوع، كار من نیست.
شما در سریالهای تاریخی زیادی مانند امیركبیر، شب دهم، روزی روزگاری و... بازی كردهاید. بازی در كارهای تاریخی را دوست دارید یا تنها برایتان یك تجربه است؟
من اصولا اهل تجربه كردن هستم. در تئاتر هم مدتها كار تجربی میكردم. به هر حال دوست دارم در زمینههای مختلف تجربه كسب كنم.
پس از اجرای نقشهای مختلف، آیا توانستهاید نقش خودتان را پیدا كنید؟ آیا هنوز نقشی هست كه شما را وسوسه كند؟
عرصه ادبیات نمایشی دریای بیكرانی است كه پایانی بر آن نیست. خیلی نقشها را دوست داشتم كه بازی كنم اما امكانش برایم فراهم نشد.
از همكاری با چه كارگردانی لذت بیشتری بردید؟
از همه كارگردانهایی كه اجازه دادند با تجربههایشان در كار شریك شوم.
مهمتـرین تفاوت سینمای دهه 60 و 70 با سینمای امروز از نگاه شما چیست؛ فیلمنامه، كارگردانی، بازیگری یا ...؟
در تخصص من نیست كه این دوران را با هم مقایسه كنم. اما معتقدم هنوز با وجود مشكلات زیاد فیلمهای خوب و ماندگار زیادی ساخته میشود و از طرفی نباید استعدادهای جوان و تازهنفس را نادیده بگیریم.
آیا میشود گفت با شرایطی كه سینمای امروز دارد، تلویزیون انتخاب شایستهتری است؟
تلویزیون به دلیل داشتن مخاطب عام، مشكلات خاص خودش را دارد، اما چون تلویزیون مانند سینما به گیشه نیاز ندارد، با كمی جرات و خطر كردن (البته از طرف مسئولان تلویزیون) میشود، كارهای خوبی تولید و پخش كرد، مثل شب دهم.
آیا شما برای انتخاب كارهایتان در تلویزیون معیارهای خاصی دارید؟
معیار متن و كارگردان خوب است، ولی با این حال از كار كردن با كارگردانهای جوان و بااستعداد استقبال میكنم، چون آنها سرمایههای آینده هنری ما هستند.
چه شد در سریال راه طولانی بازی كردید؟
به قول معروف، حرف مرد یكی است، چون متن و كارگردان خوبی داشت، بازی در این سریال را پذیرفتم.
نقشتان را در این سریال چقدر دوست دارید و به نظرتان چه ویژگی خاصی نسبت به سایر كارهایتان دارد؟
نوه كوچكی دارم كه هر وقت از او میپرسم چقدر من را دوست داری، انگشتان دستش را نشانم میدهد. كاش میشد من هم انگشتان دستم را در نوشتههایتان نشان میدادم، اما نقشی كه من در این سریال بازی میكنم، یك انسان شریف است كه در دنیای امروز مانند او كم پیدا میشود. حتی شاید بتوان گفت نسل اینگونه آدمها منقرض شده است. به هر حال از بازی در این نقش بسیار لذت بردم.
آقای پورحسینی! اساسا با ظهور سریالهای هر شبی چقدر موافق یا مخالف هستید؟
به نظرم سریالهای هر شبی اگر جذاب باشند، قطعا میتوانند با مخاطب ارتباط برقرار كنند.
با شتاب كار در تلویزیون چطور كنار میآیید؟
شتابزدگی یكی از ویژگیهای كارهای مناسبتی است، چون بیشتر اینگونه كارها دیر كلید میخورد، به همین دلیل در بین راه دچار شتابزدگی میشود. برای همین ترجیح میدهم در اینگونه كارها شركت نكنم تا آسایش بیشتری داشته باشم.
آیا هنوز هم مشتاق بازی در كارهایی چون مریم مقدس، كمالالملك و... هستید؟
بله، چراكه نه. واقعا یاد و خاطره این كارها بخیر.
سریال راه طولانی همان چیزی شد كه ابتدا تصور میكردید؟
نمیدانم. پاسخ این سوال را پس از پایان سریال به شما خواهم گفت.
آیا این سریال میتواند جزو آثار ماندگار شما باشد؟
شاید، اما قضاوت نهایی به عهده مخاطبان این مجموعه است.
پرویز پورحسینی از بازیگرانی است كه همیشه سعی كرده آهسته و پیوسته مسیر خود را ادامه دهد و از این رو كمتر به دنبال حاشیه بوده است. او تا به حال نقشهای متفاوت زیادی بازی كرده است. هرچند هنوز نقشهایی هست كه او دوست دارد آنها را تجربه كند.
پورحسینی كمتر اهل گفتوگوست و این بار به بهانه پخش سریال «راه طولانی» موافقت كرد با او همكلام شویم.
شما فعالیت بازیگری را با حضور در كلاسهای شبانه بازیگری آغاز كردید. از این كلاسها برایمان بگویید.
ابتدا باید بگویم اداره هنرهای دراماتیك در دهه 30 تاسیس شد و بسیاری از استادان بازیگری از دل این مركز برخاستهاند. سال 1339 من در كلاسهای بازیگری این مركز شروع به آموختن كردم. آن زمان حمید سمندریان كه تازه از آلمان به ایران برگشته بود، مدیریت این كلاسها را به عهده داشت.
از همدورههایم میتوانم به فخارزاده، پورصمیمی و محرابی اشاره كنم. بعدها دانشآموختگان این كلاسها، گروه تئاتری را تشكیل دادند و نمایشهای بسیاری را روی صحنه بردند. كارگردانهای این گروه هم آقای سمندریان و خانم صابری بودند. اسم این گروه، پاسارگاد بود و نمایشهایی چون مرغ دریایی، آندرو، طبیب اجباری و... توسط این گروه روی صحنه رفت.
پس با حمید سمندریان از همان كلاسهای شبانه بازیگری آشنا شدید؟
بله. ایشان در آن كلاسها به عنوان استاد حضور داشتند و شروع آشنایی من با سمندریان از همان دوران بود.
چرا در سالهای ابتدایی، بیشتر در تئاتر فعالیت داشتید و كمتر در سینما حضور پیدا میكردید؟
چون از نظر ما در آن سالها، سینما خیلی جدی نبود و تنها چند فیلم سینمایی متفاوت ساخته شد مانند گاو، پستچی، شب قوزی، رگبار و ... كه بازیگران نامی تئاتر نقشهای اصلی آنها را بازی كردند، وگرنه فیلمهای دیگر خیلی چنگی به دل نمیزد.
بازی در سینما چطور برایتان پیش آمد، منظورم فیلمهای اولتان یعنی «چشمه»، «اندوه دوربین» و ... است؟
چشمه فیلم متفاوتی بود. به قول امروزیها هنری و با اكرانی محدود. در دهه 50، یك گروه تئاتری به نام بازیگران شهر داشتیم كه كارگردانی این گروه به عهده آوانسیان بود و بازیگرانی چون مهدی هاشمی، داریوش فرهنگ، علیرضا مجلل، فهیمه راستكار، سوسن تسلیمی، فریده سپاهمنصور و... در آن حضور داشتند.
بعدها بیژن مفید هم به عنوان كارگردان به این گروه دعوت شد. به هر حال كارگردان فیلم چشمه از من برای كار در این فیلم دعوت كرد و دیگر بازیگران آرمان، مشایخی و خانم نجومی بودند. تا این كه سال 62 در فیلم «كمالالملك» علی حاتمی بازی كردم و میتوانم بگویم از همان سال هم سینمای نوین ایران شكل گرفت. برای همین آن سال من، هم در سینما و هم در تئاتر كار میكردم و بعدها هم كه ساخت سریال در تلویزیون آغاز شد با «امیركبیر» به تلویزیون آمدم.
از میان فیلمهایی كه بازی كردهاید، كدام یك را بیشتر میپسندید؟
از فیلمهایم باشو غریبه كوچك، كمالالملك، ایستگاه و طلسم را بیشتر دوست دارم.
به نظر میرسد شما از جمله بازیگرانی هستید كه از ابتدا ترجیح دادید آهسته و پیوسته حركت كنید. درست است؟
معتقدم بازیگر تا به پختگی نرسیده نباید در سطح وسیع كارش را عرضه كند و باید از قبل تمریناتش را در كلاس انجام دهد. مقابل دوربین، جای آموختن بازیگری نیست.
بازی در سریال «مریم مقدس» توانست نگاههای زیادی را به سمت شما جلب كند بخصوص منولوگهای خاصی كه در این كار داشتید. میشود گفت بازی شما در این كار ماندگارترین نقشتان است.
فقط میتوانم بگویم مریم مقدس چون یك سریال بود، بازیها بیشتر دیده شد و واقعا نمیدانم نقشم ماندگار است یا خیر. قضاوت این موضوع، كار من نیست.
شما در سریالهای تاریخی زیادی مانند امیركبیر، شب دهم، روزی روزگاری و... بازی كردهاید. بازی در كارهای تاریخی را دوست دارید یا تنها برایتان یك تجربه است؟
من اصولا اهل تجربه كردن هستم. در تئاتر هم مدتها كار تجربی میكردم. به هر حال دوست دارم در زمینههای مختلف تجربه كسب كنم.
پس از اجرای نقشهای مختلف، آیا توانستهاید نقش خودتان را پیدا كنید؟ آیا هنوز نقشی هست كه شما را وسوسه كند؟
عرصه ادبیات نمایشی دریای بیكرانی است كه پایانی بر آن نیست. خیلی نقشها را دوست داشتم كه بازی كنم اما امكانش برایم فراهم نشد.
از همكاری با چه كارگردانی لذت بیشتری بردید؟
از همه كارگردانهایی كه اجازه دادند با تجربههایشان در كار شریك شوم.
مهمتـرین تفاوت سینمای دهه 60 و 70 با سینمای امروز از نگاه شما چیست؛ فیلمنامه، كارگردانی، بازیگری یا ...؟
در تخصص من نیست كه این دوران را با هم مقایسه كنم. اما معتقدم هنوز با وجود مشكلات زیاد فیلمهای خوب و ماندگار زیادی ساخته میشود و از طرفی نباید استعدادهای جوان و تازهنفس را نادیده بگیریم.
آیا میشود گفت با شرایطی كه سینمای امروز دارد، تلویزیون انتخاب شایستهتری است؟
تلویزیون به دلیل داشتن مخاطب عام، مشكلات خاص خودش را دارد، اما چون تلویزیون مانند سینما به گیشه نیاز ندارد، با كمی جرات و خطر كردن (البته از طرف مسئولان تلویزیون) میشود، كارهای خوبی تولید و پخش كرد، مثل شب دهم.
آیا شما برای انتخاب كارهایتان در تلویزیون معیارهای خاصی دارید؟
معیار متن و كارگردان خوب است، ولی با این حال از كار كردن با كارگردانهای جوان و بااستعداد استقبال میكنم، چون آنها سرمایههای آینده هنری ما هستند.
چه شد در سریال راه طولانی بازی كردید؟
به قول معروف، حرف مرد یكی است، چون متن و كارگردان خوبی داشت، بازی در این سریال را پذیرفتم.
نقشتان را در این سریال چقدر دوست دارید و به نظرتان چه ویژگی خاصی نسبت به سایر كارهایتان دارد؟
نوه كوچكی دارم كه هر وقت از او میپرسم چقدر من را دوست داری، انگشتان دستش را نشانم میدهد. كاش میشد من هم انگشتان دستم را در نوشتههایتان نشان میدادم، اما نقشی كه من در این سریال بازی میكنم، یك انسان شریف است كه در دنیای امروز مانند او كم پیدا میشود. حتی شاید بتوان گفت نسل اینگونه آدمها منقرض شده است. به هر حال از بازی در این نقش بسیار لذت بردم.
آقای پورحسینی! اساسا با ظهور سریالهای هر شبی چقدر موافق یا مخالف هستید؟
به نظرم سریالهای هر شبی اگر جذاب باشند، قطعا میتوانند با مخاطب ارتباط برقرار كنند.
با شتاب كار در تلویزیون چطور كنار میآیید؟
شتابزدگی یكی از ویژگیهای كارهای مناسبتی است، چون بیشتر اینگونه كارها دیر كلید میخورد، به همین دلیل در بین راه دچار شتابزدگی میشود. برای همین ترجیح میدهم در اینگونه كارها شركت نكنم تا آسایش بیشتری داشته باشم.
آیا هنوز هم مشتاق بازی در كارهایی چون مریم مقدس، كمالالملك و... هستید؟
بله، چراكه نه. واقعا یاد و خاطره این كارها بخیر.
سریال راه طولانی همان چیزی شد كه ابتدا تصور میكردید؟
نمیدانم. پاسخ این سوال را پس از پایان سریال به شما خواهم گفت.
آیا این سریال میتواند جزو آثار ماندگار شما باشد؟
شاید، اما قضاوت نهایی به عهده مخاطبان این مجموعه است.
www.seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir
مطالب پیشنهادی:
گفتگو با كارگردان سریال راه طولانی
مطالب پیشنهادی:
گفتگو با كارگردان سریال راه طولانی
بازی در کنار کیانیان و بایگان جای پایم را محکم کرد
گزارش تصویری: سریال راه طولانی خانه
گزارش تصویری: سریال راه طولانی خانه
درباره سریال «راه طولانی»
ستاره اسکندری برای همه بچه ها مادری میکند!
ستاره اسکندری برای همه بچه ها مادری میکند!