اگر تا همین 2-3 سال گذشته فیلمسازانی چون حسن فتحی و علی عطشانی به دنبال به خدمت گرفتن بانو سوسانو و یانگوم بودند تا گامی در جهت اعتلای سینمای ایران بردارند این روزها فیلمسازان کشورمان به بازار داغ سریالهای کشور دوست و همسایه یعنی ترکیه چشم امید بستهاند تا شاید گره از کار فروبسته سینما بگشایند.
بعد از حضور سینان تازچو در پروژه نافرجام «لاله» و شنیدن زمزمههایی مبنی بر دعوت از کیوانچ تاتلیتوگ هنرپیشه و مدل ترکیهای برای بازی در یک سریال نمایش خانگی این بار علیرضا امینی اراده کرده تا با برند(!) چنار «عمر گل لاله» فروش فیلم تازهاش را تضمین کند؛ هر چند این کارگردان جوان (که درست به فاصله چند روز پس از راه نیافتن آخرین ساختهاش «بلوک 9 خروجی 2» به جشنواره فیلم فجر از سپردن نقش اصلی فیلم تازهاش به تولگاهان سایشمن خبر داد تا حکم ترکیدن بمب خبری این روزهای سینما باشد) تنها هدف این اقدام را گامی جهت افزایش تعامل سینمای کشورمان با سینمای جهان میداند.
مردم بازیگران ترکیهای را در همان چارچوب و مدلی که دیدهاند میخواهند و نه در فرم ایرانیزه شده آن
اینکه این روزها دیدن سریالهای ساخت کشور ترکیه از طریق ماهوارهها اغلب خانوادههای ایرانی را به خود مشغول کرده و تماشاگران بالقوه سینمای ایران را جذب رسانههای رقیب کرده است بر کسی پوشیده نیست اما آیا میتوان جذابیتهای سریالهای ماهوارهای را صرفا متعلق به بازیگران آن دانست و ناتوانی سینمای ایران در جذب مخاطب را با دعوت از نقشآفرینان آثار رقیب جبران کرد؟
امیر قادری منتقد سینمای ایران در پاسخ به این سوال میگوید: من بعید میدانم که چنین اقداماتی تاثیری بر گیشه سینما داشته باشد. همیشه مشتری در چنین مواردی ثابت کرده است که هر کس را در جایگاه خودش میخواهد یعنی اینکه مثلا وقتی احمدرضا عابدزاده و یا شادمهر عقیلی در اوج شهرت بازی میکنند فیلمشان نمیفروشد.
وی در ادامه میافزاید: مردم اگر هم بازیگران ترکیهای را دوست دارند در آن چارچوب و مدلی که در ماهواره دیدهاند میخواهند و نه در فرم ایرانیزه شده آن. من تصور نمیکنم که استقبالی از این کارها شود.
تحمیل فرهنگ مردمی بر مدل رسمی رسانهای کشور
این منتقد سینما در ادامه غلبه فرهنگ عمومی مردم بر فرهنگ رسمی کشور را مهمترین نکته این اتفاق عنوان میکند. قادری در این باره توضیح میدهد: نکته مهمی که چنین اتفاقی ایجاد میکند و از یک منظر خیلی هم خوب است تحمیل فرهنگ مردمی بر فرهنگ رسمی است. من فکر میکنم وقتی این اتفاق میافتد یعنی مردم با همین آنتنها و تلویزیونهایشان خوب یا بد ( چون خودم تماشاگر این سریالها نبودهام نمیتوانم درباره کیفیتشان قضاوت کنم) بر مدل رسمی رسانهای کشور و فرهنگی که میخواهد بگوید مردم این مدل را دوست ندارند غلبه پیدا کردهاند؛ که به اعتقاد من یک اتفاق خوب است و نوعی پیروزی برای مردم ما به حساب میآید. یعنی این که فرهنگ صاحب مجوز را مجبور کرده تا آنچه خواسته مردم است را برای رونق خود استفاده کند.
قادری ادامه میدهد: در دورانی که پول نفتی وجود ندارد که بخواهد جایگزین خواست مردم شود مطمئن باشید که اشکال دیگر تحمیل خواست فرهنگ واقعی بر فرهنگ رسمی را خواهیم دید و به قول معروف این از نتایج سحر است...
با هنرمند محصول دوران سانسور نمیتوان انتظار جهانی شدن داشت حتی اگر دی کاپریو را بیاورید
قادری در پایان در پاسخ به این سوال که آیا چنین تعاملاتی میتواند اسباب جهانی شدن سینما ما را فراهم کند میگوید: اصلا. برای رسیدن به این هدف باید از مسیرهای دیگری وارد شد و هنرمندان صاحب فردیتی ساخت که ارتباط طبیعی با فرهنگ خودشان دارند. با هنرمند محصول دوران سانسور و فراوری شده توسط دولت نمیشود انتظار چنین اتفاقاتی را داشت، حال شما بازیگر ترک که هیچ لئوناردو دیکاپریو را هم به فیلمتان دعوت کنید.
با ممیزیهای بیش از اندازه و سوژههای تکراری عرصه را بر مخاطب تنگ کردهایم
به گزارش شبکه ایران فارغ از قضاوت در باره محتوی، پیام و استاندارد بودن یا نبودن این ساختهها به لحاظ کیفی، مخاطب ایرانی در این آثار المانهایی بعضا خط قرمزی میبیند که آثار ایرانی فاقدشان است. در شرایطی که با ممیزیهای بیش از اندازه و سوژههای تکراری عرصه را تنگ کردهایم نمیتوان امید داشت که با چنین کارهایی مانع گریز مخاطب ایرانی از پای آثار درون مرزی شویم. بله، صرفا برای جذب مخاطب هم نمیتوان متوسل به تمام جذابیتهای کاذب سریالهای ماهوارهای شد اما میتوان تنوع موضوع و جذابیت در قصه را بالا برد. وقتی فیلمها و سریالهای ما شبیه به یکدیگر شدهاند باید به مخاطب حق بدهیم که ناخودآگاه به سمت آثاری کشیده شود که به خاطر تازگی برایش جذابیت دارد.
بعد از حضور سینان تازچو در پروژه نافرجام «لاله» و شنیدن زمزمههایی مبنی بر دعوت از کیوانچ تاتلیتوگ هنرپیشه و مدل ترکیهای برای بازی در یک سریال نمایش خانگی این بار علیرضا امینی اراده کرده تا با برند(!) چنار «عمر گل لاله» فروش فیلم تازهاش را تضمین کند؛ هر چند این کارگردان جوان (که درست به فاصله چند روز پس از راه نیافتن آخرین ساختهاش «بلوک 9 خروجی 2» به جشنواره فیلم فجر از سپردن نقش اصلی فیلم تازهاش به تولگاهان سایشمن خبر داد تا حکم ترکیدن بمب خبری این روزهای سینما باشد) تنها هدف این اقدام را گامی جهت افزایش تعامل سینمای کشورمان با سینمای جهان میداند.
مردم بازیگران ترکیهای را در همان چارچوب و مدلی که دیدهاند میخواهند و نه در فرم ایرانیزه شده آن
اینکه این روزها دیدن سریالهای ساخت کشور ترکیه از طریق ماهوارهها اغلب خانوادههای ایرانی را به خود مشغول کرده و تماشاگران بالقوه سینمای ایران را جذب رسانههای رقیب کرده است بر کسی پوشیده نیست اما آیا میتوان جذابیتهای سریالهای ماهوارهای را صرفا متعلق به بازیگران آن دانست و ناتوانی سینمای ایران در جذب مخاطب را با دعوت از نقشآفرینان آثار رقیب جبران کرد؟
امیر قادری منتقد سینمای ایران در پاسخ به این سوال میگوید: من بعید میدانم که چنین اقداماتی تاثیری بر گیشه سینما داشته باشد. همیشه مشتری در چنین مواردی ثابت کرده است که هر کس را در جایگاه خودش میخواهد یعنی اینکه مثلا وقتی احمدرضا عابدزاده و یا شادمهر عقیلی در اوج شهرت بازی میکنند فیلمشان نمیفروشد.
وی در ادامه میافزاید: مردم اگر هم بازیگران ترکیهای را دوست دارند در آن چارچوب و مدلی که در ماهواره دیدهاند میخواهند و نه در فرم ایرانیزه شده آن. من تصور نمیکنم که استقبالی از این کارها شود.
تحمیل فرهنگ مردمی بر مدل رسمی رسانهای کشور
این منتقد سینما در ادامه غلبه فرهنگ عمومی مردم بر فرهنگ رسمی کشور را مهمترین نکته این اتفاق عنوان میکند. قادری در این باره توضیح میدهد: نکته مهمی که چنین اتفاقی ایجاد میکند و از یک منظر خیلی هم خوب است تحمیل فرهنگ مردمی بر فرهنگ رسمی است. من فکر میکنم وقتی این اتفاق میافتد یعنی مردم با همین آنتنها و تلویزیونهایشان خوب یا بد ( چون خودم تماشاگر این سریالها نبودهام نمیتوانم درباره کیفیتشان قضاوت کنم) بر مدل رسمی رسانهای کشور و فرهنگی که میخواهد بگوید مردم این مدل را دوست ندارند غلبه پیدا کردهاند؛ که به اعتقاد من یک اتفاق خوب است و نوعی پیروزی برای مردم ما به حساب میآید. یعنی این که فرهنگ صاحب مجوز را مجبور کرده تا آنچه خواسته مردم است را برای رونق خود استفاده کند.
قادری ادامه میدهد: در دورانی که پول نفتی وجود ندارد که بخواهد جایگزین خواست مردم شود مطمئن باشید که اشکال دیگر تحمیل خواست فرهنگ واقعی بر فرهنگ رسمی را خواهیم دید و به قول معروف این از نتایج سحر است...
با هنرمند محصول دوران سانسور نمیتوان انتظار جهانی شدن داشت حتی اگر دی کاپریو را بیاورید
قادری در پایان در پاسخ به این سوال که آیا چنین تعاملاتی میتواند اسباب جهانی شدن سینما ما را فراهم کند میگوید: اصلا. برای رسیدن به این هدف باید از مسیرهای دیگری وارد شد و هنرمندان صاحب فردیتی ساخت که ارتباط طبیعی با فرهنگ خودشان دارند. با هنرمند محصول دوران سانسور و فراوری شده توسط دولت نمیشود انتظار چنین اتفاقاتی را داشت، حال شما بازیگر ترک که هیچ لئوناردو دیکاپریو را هم به فیلمتان دعوت کنید.
با ممیزیهای بیش از اندازه و سوژههای تکراری عرصه را بر مخاطب تنگ کردهایم
به گزارش شبکه ایران فارغ از قضاوت در باره محتوی، پیام و استاندارد بودن یا نبودن این ساختهها به لحاظ کیفی، مخاطب ایرانی در این آثار المانهایی بعضا خط قرمزی میبیند که آثار ایرانی فاقدشان است. در شرایطی که با ممیزیهای بیش از اندازه و سوژههای تکراری عرصه را تنگ کردهایم نمیتوان امید داشت که با چنین کارهایی مانع گریز مخاطب ایرانی از پای آثار درون مرزی شویم. بله، صرفا برای جذب مخاطب هم نمیتوان متوسل به تمام جذابیتهای کاذب سریالهای ماهوارهای شد اما میتوان تنوع موضوع و جذابیت در قصه را بالا برد. وقتی فیلمها و سریالهای ما شبیه به یکدیگر شدهاند باید به مخاطب حق بدهیم که ناخودآگاه به سمت آثاری کشیده شود که به خاطر تازگی برایش جذابیت دارد.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: inn.ir
مطالب پیشنهادی:
www.seemorgh.com/culture
منبع: inn.ir
مطالب پیشنهادی:
آهنگ جدید بنیامین به یاد همسر مرحومش
شقایق فراهانی همراه پدر و مادرش در فیلم «خانوم» + تصاویر
اولین بازیگر مردی هستم که نقش زن را بازی کردم + تصاویر
اولین بازیگر مردی هستم که نقش زن را بازی کردم + تصاویر
لعیا زنگنه و پوریا پورسرخ در فیلم «عاشق ها ایستاده می میرند» + تصاویر
مانع تراشی برای دیدار سیندرلای آوای باران و پدرش