مگر می‌شود کسی به یاد زی زی گولو بیفتد و آقای پدر و مادر خانمی ‌را به نیاورد؟ امیر حسین صدیق یا همان آقای پدر، کسی که با «زی زی گولو» مرضیه برومند شناخته و...
   
امیرحسین صدیق باز هم در نقش یک مرد خوشحال در آخرین سریال مرضیه برومند بازی می‌کند...
مگر می‌شود کسی به یاد زی زی گولو بیفتد و آقای پدر و مادر خانمی ‌را به یاد نیاورد؟ امیر حسین صدیق یا همان آقای پدر، کسی که با «زی زی گولو» مرضیه برومند شناخته و بعد به یکی از پایه‌های ثابت مجموعه‌های خانم کارگردن تبدیل شد. او این روزها با مجموعه «همه بچه‌های من» مهمان خانه‌های ماست. بازی روان و خوب او در این سریال و گریم خاصش که او را مسن‌تر و متفاوت‌تر از همیشه نشان می‌دهد، دلیل خوبی است که سراغش برویم.
گفت و گوی ما بالأخره بعد از پیگیری‌های مدام، در راه پله‌های ساختمانی که لوکیشن تله فیلم «شرخر» بود، اتفاق افتاد. آن قدر از او راجع به برومند و سریال‌هایش سؤال کردیم که در نهایت با خنده و کمی‌ کلافگی گفت: «به خدا من با کارگردان‌های زیادی علاوه بر خانم برومند کار کرده‌ام، به آنها هم اشاره کنید!».
البته اگر به کارنامه می‌بینید که درست گفته است اما نقطه عطف کارهایش با مجموعه‌های خانم برومند بوده و این خود دلیلی بود برای کنجکاوی ما درباره همکاری پیاپی و مشترک آنها. امیدواریم با پرداختن جزئی ما به این ماجرا، اگر شما هم حس ما را داشته‌اید، کنجکاوی‌تان برطرف شود... .

شما با «قصه‌های تا به تا» شناخته شدید؛ به همین دلیل همیشه در کارهای برومند حضور دارید؟

من همیشه ترجیح داده ام که با خانم برومند کار کنم؛ یعنی اگر 2 کار همزمان به من پیشنهاد شود و یکی از آنها کار خانم برومند باشد، کار او برایم اولویت دارد. برای این که فکر می‌کنم کارهایش کیفیت قابل قبولی دارند و سعی می‌کنم همیشه در کنار او حضور داشته باشم؛ حالا چه به عنوان دستیار کارگردان و برنامه ریز، چه به عنوان یک بازیگر؛ چون که مرضیه برومند یک سری از مسائل را رعایت می‌کند؛ مسائلی که در خیلی از جاها و کارها رعایت نمی‌شوند ولی ایشان برای آن مسائل در کارشان احترام قائلند.

 چه مسائلی؟

احترام به تماشاگر، اهمیت متن، تمرین با بازیگر؛ طوری که وقتی سریال‌ها را می‌بینم به خودم می‌گویم بازیگرها بهترین بازی‌هایشان را دارند. خانم برومند برای کارش درجه ای از کیفیت را در نظر دارد و قبول نمی‌کند از آن درجه نزول کند و به هر حال یک درصد زیادی از آن کیفیت را رعایت می‌کند.

شاید این حس دوطرفه است چون یک بار خواندم مرضیه برومند گفته بود که امیرحسین صدیق بهترین بازیگر من است و قبل از این که به او بگویم چه می‌خواهم، آن چیزی را که می‌خواهم اجرا می‌کند.

نه! (خنده) من مطمئنم که خانم برومند راجع به من چنین نظری ندارند؛ این نظر ایشان شاید به این دلیل باشد که چون سال‌های سال است که ما با هم کار می‌کنیم و من با سلیقه ایشان آشنا شده‌ام و بالعکس.

با
وجود این که گفتید کیفیت کار برایشان اهمیت دارد اما سریالی مثل «کتابفروشی هدهد» نتوانست مخاطب زیادی جذب کند.
این را می‌گذارم به حساب این که آن سریال احتیاج به مخاطب فرهیخته داشت و درصد فرهیختگان ما در جامعه روز به روز کمتر می‌شود.

یعنی شما فقط همین موضوع را دلیل موفق نبودن کتابفروشی هدهد می‌دانید؟

بله، یکی از علت‌هایش این بود و یکی دیگر این که سطح سلیقه مخاطب تلویزیونی هم روز به روز به سمت سریال‌هایی می‌رود که باعث شوند کمی ‌از وقتش را پر کنند و در این میان یک لبخند هم بزند و در نهایت به راحتی از آن سریال رد شود. مخاطب، امروز حوصله نگاه کردن عمیق به یک سریال را ندارد.

اما مجموعه ای مثل «خودروی تهران 11»، هم مخاطب خاص دارد و هم عام ... .

خودروی تهران 11، اپیزودیک بود و در هر قسمت آن یک اتفاق می‌افتاد و تنها خط ربط داستان، اتومبیل موجود در قصه بود، یعنی مخاطب می‌توانست به راحتی 3 قسمت سریال را نبیند و بیننده قسمت‌های بعدی شود و چیزی را از دست ندهد؛ اما در کتابفروشی هدهد، یک سری داستان‌های پیوسته وجود داشت و روابط خانوداگی و اتفاق‌هایی که برای شخصیت‌های اصلی می‌افتاد، در کنارش هم داستان‌های حاشیه‌ای رخ می‌داد. برای همین اگر بیننده به لطف ساعت‌های خوب پخش که قربانش بروم (!) تماشاگرپران است، چند قسمت را از دست می‌داد، نمی‌توانست با آن ارتباط برقرار کرده و آن را پیوسته دنبال کند.

همین همکاری چندین و چند ساله شما با مرضیه برومند، باعث شده که در پیش تولید کارهایش  حضور داشته باشید؟

بله، معمولا ً در جریان متن و همه کارهای اخیری که در طی این چند سال گذشته انجام داده‌اند، بوده‌ام و خودم هم دوست دارم باشم تا یاد بگیرم و اگر کمکی از دستم بر می‌آید، انجام دهم.

اتفاق مثبتی که در زی زی گولو برای امیرحسین صدیق افتاد، در کارهای دیگر هم برای او تکرار شد؟

من معتقدم آن اتفاق مختص همان برهه زمانی بود، گرچه الأن هم که من سریال در حال پخش دارم، بعضی از برخوردها را دیده‌ام که تماشاگر گفته است بابای زی زی گولو دارد بازی می‌کند؛ یعنی نقش آقای پدر و زی زی گولو یک سابقه ذهنی شده. نمی‌دانم آیا اتفاق مثبتی باز هم افتاده یا آن دوره موفق‌تر از الأن بوده ام؟ این را باید تماشاگر بگوید ولی زی زی گولو به خاطر توفیق نسبی‌اش در ذهن‌ها حک شد و شاید به همین دلیل است که هنوز من را به عنوان بابای زی زی گولو می‌شناسند و خیلی‌ها که سریال تا به تا را کمتر دیده‌اند، من را با پسری که در اپیزود محبوبه خانم «خودروی تهران 11» بود، می‌شناسند.

 کارتان چقدر بداهه است؟

در کارهای طنز سعی می‌کنم چیزی را که دوست ندارم، تغییر دهم و خودم نکاتی را به شخصیت اضافه کنم اما بعضی از شخصیت‌های دیگر را که بازی می‌کنم، اگر طنزی در آن نباشد و نقش اجازه دهد، خودم به آن چیزی اضافه می‌کنم تا مایه‌های طنز بگیرد چون کار کمدی را دوست دارم. از کار جدی، اشک و آه و پدرم مرد، مادرم مرد خوشم نمی‌آید؛ مثلا ً در کار فعلی‌ام هیچ طنزی وجود ندارد اما تلاشم بر این است با توجه به شخصیت چیزی به آن اضافه کنم. معمولا ً طنزهایی که در کارهایم وجود دارد از فیلتر خودم رد شده.

به خاطر همین، سابقه تان در طنز بیشتر است؟

بله، خودم کارهای طنز را بیشتر قبول می‌کنم، (اگر پیشنهاد داشته باشم). البته شاید بتوان گفت مدتی است که سعی کرده‌ام این کلیشه را از ذهن مخاطب و تهیه کننده و کارگردان‌ها دور کنم تا نگویند امیر حسین صدیق فقط بلد است کارهای کمدی انجام دهد. به خاطر همین این اواخر سعی کرده‌ام کمتر کار کمدی انجام دهم؛ گرچه معتقدم کمدی دریچه جدیدی باز می‌کند و به درصد هوش بیشتری در بازی نیاز است تا مردم را بخندانیم. گریاندن مردم راحت و خنداندن آنها سخت است. آدم وقتی به زندگی کمدی نگاه کند، زندگی برایش راحت‌تر می‌گذرد چون آخر اشک و آه و ناله، یک ساختمان 12 طبقه و پرت شدن به پایین است؛ یعنی همان افسردگی و خودکشی!

 از این که مخاطب با دیدن شما در قالب نقش‌های طنز خسته شود، نمی‌ترسید؟

فکر می‌کنید برای من این اتفاق افتاده؟

هم آره، هم نه!

من سعی می‌کنم انتخاب‌های متفاوتی بکنم تا متفاوت باشم. نمی‌گویم همیشه موفق بوده‌ام چون بالأخره این شغل من است و گاهی اوقات پیش آمده به خاطر درآمد هم نقش‌های تکراری انتخاب  کنم.

چند تا از این کارهای متفاوت را اسم می‌برید؟

مثلا ً همین نقشی که در تله فیلم «شرخر» مشغول بازی آن هستم یا قبل از این فیلم تلویزیونی در یک کمدی پر از حرکت بازی کردم به نام «شکر با قهوه» (علیرضا امینی) که با کارهای گذشته‌ام کمی ‌متفاوت بوده و شاید نزدیک به کارهای رامبد جوان باشد. یا حتی تله فیلم «آسفالت» که رامبد کارگردانی کرد و در رابطه با مواد مخدر بود.

البته این‌ها که پخش نشده؛ مثلا ً نقش تان را در سریال «ماه عسل» متفاوت تر می‌دانید؟

در سریال ماه عسل یک انگیزه مالی قوی پشت نقش بود که مجبور شدم بروم؛ مخصوصا ً که من در آن دوره یک چک برگشتی داشتم. با شناختی که نسبت به مجید اوجی (تهیه کننده) داشتم، آن را پذیرفتم. وقتی ایشان به من پیشنهاد بازی دادند، گفتند فیلم نامه را بخوان و هر کدام از شخصیت‌هایی را که می‌خواهی انتخاب کن. من هم نقش «خسرو » را خواستم ولی اصلا ً آن نقش را طنز بازی نکردم.

 ولی شما با بازی تان همیشه حس طنز را به مخاطب منتقل می‌کنید.

اگر این را منتقل کرده باشم که خیلی خوب است چون قرار بود خسرو آدم مثبتی باشد. بحثی وجود دارد که من هم به آن اعتقاد دارم؛ این که 50 درصد هر نقش و شخصیتی را که به یک بازیگر پیشنهاد می‌شود، بازیگر با خودش می‌آورد؛ حالا من هم نه، نمونه‌های مشابه من آل پاچینو! (خنده) یک بازیگر، با فیزیک و چهره خودش وارد یک نقش می‌شود، حالا هر چقدر هم گریم و لباس ظاهر یک بازیگر را تغییر دهند. از 50 درصد باقی مانده هم اگر در شرایط فعلی ما بازیگر بتواند 30 درصد آن را خوب از آب درآورد، جای تحسین دارد.

 با این همه علاقه ای که به طنز دارید، اگر طنزهای روتین نود شبی پیشنهاد شود، می‌پذیرید؟

نه، چون آن طنز کلامی ‌و هجو را نمی‌پسندم. یک بار این اشتباه را بازی در سریال «بدون شرح» مرتکب شدم.

آن هم چند قسمت بیشتر نبود.

بله و بعد هم بیرونم کردند! (خنده). یعنی چند قسمت آخر سریال باقی مانده بود که بیرون آمدم. ماجرا هم این بود که یک روز به ما گفتند متن هنوز نرسیده، شما اینجا بایستید و با هم شوخی کنید تا 20 دقیقه ضبط کنیم. من به آقای (مهدی) مظلومی‌ گفتم: «ببخشید، من اینجوری قرارداد نبستم که الأن این جوری بازی کنم.» ایشان گفتند: «باید برنامه را به شب برسانیم». من هم گفتم: «ببخشید، من پول خونم را نگرفته‌ام که با این کار تیشه به ریشه خودم بزنم». به او برخورد و یک سری مثال‌ها زد و من هم مثال‌هایی آوردم و به نتیجه نرسیدیم.

همین تجربه باعث شد که دیگر هیچ کار روتینی انجام ندهید؟

نه، مثلا ً تا به حال 2 بار از طرف آقای مدیری پیشنهاد همکاری داشته ام اما متأسفانه فرصت نشد که با او کار کنم چون سر کار بودم. ضمن این که من طنز او را دوست دارم و واقعا ً علاقه دارم که با آقای مدیری همبازی باشم چون خودش هم آدم جالبی است. یک بار برای سریال «شب‌های برره» نقش «زورو» را پیشنهاد دادند و یک بار هم برای «مرد 2 هزار چهره»، که آن موقع برای سریال «ماه عسل» شمال بودم.

به غیر از برومند و مدیری، طنز کدام یک از کارگردان‌هایی را که کار طنز می‌سازند می‌پسندید؟

رامبد جوان. الأن دیگر چه کسی را داریم که کار طنز بکند؟
 مثلا ً رضا عطاران.
کارهایش سلیقه من نیست. خوب یا بدش را نمی‌دانم اما این گونه کارها را دوست ندارم.

 قصد ندارید یک بار دیگر هم کارگردانی کنید؟

قصد دارم اما حالش را ندارم! (خنده). متن و تهیه کننده هم دارم اما فعلا ً نمی‌رسم.

این که گفتید حالش را ندارید، یعنی چی؟

به هر حال شغل من بازیگری است و هر از گاهی به کارگردانی گریزی می‌زنم. طرح کاری که می‌خواهم کارگردانی کنم مال خودم است و دنبال نویسنده خوبی هستم تا آن را بنویسد.

موضوع طرح تان چیست؟

یک بار طرحم را گفتم. چند فیلم مانند آن ساخته شد، اجازه دهید این بار نگویم.

در بین نقش‌هایی که بازی کرده اید فکر می‌کنید کدام‌شان به خودتان نزدیک تر است؟

در همه نقش‌هایم درصدی از خودم هم بوده ولی به نسبت اقبال عمومی، خودم نقش قاسم را در اپیزود محبوبه خانم «خودروی تهران 11» دوست داشتم چون برای خودم هم قابل باور بود و مردم هم آن را دوست داشتند.

حالا چرا در سینما کم کار هستید؟

چون نقش‌های زیادی به من پیشنهاد نمی‌شود، آنهایی را هم که پیشنهاد می‌شود خیلی دوست ندارم. یک سری اخلاق‌ها را هم ندارم؛ مثلا ً این که دسته گل بگیرم و به فلان دفتر سینمایی بروم یا وقتی کاری از یک کارگردان پخش می‌شود با او تماس بگیرم و تعریف و تمجید کنم؛ مثلا ً در فیلمی‌ مثل «اخراجی‌ها» هرگز بازی نمی‌کردم. در هیچ دسته و گروهی هم عضو نمی‌شوم. این جوری از خودم راضی هستم. 

 در اجرا، مثل سری دوم «خانه ای با طرح نو» هم چندان موفق نبودید.

در آن اجرا بیشتر جنبه نمایشی کار برایم اهمیت داشت. در بخش‌های دیگر برنامه هم خودم بودم. در اجرا متن و سؤالی نداشتیم؛ به همین علت هم آن را پذیرفتم. برخوردهای متفاوتی با آن برنامه دیدم؛ بعضی‌ها آن را خیلی دوست داشتند و بعضی‌ها هم اصلا ً نگاه نمی‌کردند. اجرای نوروز 87 را هم به خاطر پشتوانه مالی قبول کردم و رامبد هم گولم زد!   

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: هفته نامه همشهری جوان/ شماره 214
بازنشر اختصاصی سیمرغ
 
مطالب پیشنهادی:
پای صحبت‌های سازندگان «همه فرزندان من» بنشینید!!
درباره سریال همه بچه‌های من
همه بچه محل‌های من!
مصاحبه با لیلا اوتادی در مورد بازیگری در تلویزیون و سینما
موجود عجیب و غریب مهمان صبح‌های جمعه‌!