مجموعه‌های فصل پاییز تلویزیون امسال دو مولفه مشترك را با خود یدك كشیدند؛ یكی جسارت در....

 

 

مجموعه‌های فصل پاییز تلویزیون امسال دو مولفه مشترك را با خود یدك كشیدند؛ یكی جسارت در انتخاب مضامین و دیگری ركورددار شدن در برانگیختن واكنش‌ها همراه با اعتراض و انتقاد. تلویزیون پس از ركود تابستانی، پاییز را با دست پر آغاز كرد. ركود در مضمون و ساختار مجموعه‌ها شاید در آمارهای رسمی رسانه ملی لحاظ نشد یا چندان به چشم نیامد، ولی نفس ناماندگاری این آثار پس از گذشت تنها یك فصل كه مخاطب را وادار به جستجوی بایگانی ذهنی برای پیدا كردن نام مجموعه‌های این فصل می‌كند، به خوبی گویای این است كه تابستان تلویزیون اصلاً گرم نبود. از معدود مجموعه‌های این فصل كه به واسطه "ساختار" تعداد قسمت‌های طراحی شده، در فصل‌های پاییز و زمستان همچنان به پخش خود ادامه می‌دادند، می‌توان به "چهل سرباز" و "چارخونه" اشاره نمود. دو مجموعه در حیطه‌های مختلف كه اولی مقطع تاریخی ایران باستان و دومی طنزی سهل‌الوصول را محور كار قرار دادند.

"چهل سرباز" به كارگردانی محمد نوری‌زاد

و تهیه‌كنندگی محمد اسماعیلی در 28 قسمت ساخته شده و چهار دوره تاریخ ایران را به تصویر می‌كشد، دوره اساطیری كه روایتگر جنگ رستم و اسفندیار است. بعد از هشت قسمت داستان وارد دوره اسلامی شده و زندگی پیامبر از زمان هجرت به تصویر كشیده می‌شود، یعنی زمانی كه امیرالمؤمنین(ع)، فاطمه(س) را از مكه به مدینه می‌برد و بعد از جنگ خندق و خیبر داستان مباهله نشان داده می‌شود. مجموعه در مقطع سوم وارد زندگی پیامبر می‌شود و به بررسی علت نوشتن شاهنامه و عشق فردوسی به حضرت علی(ع) و تشیع می‌پردازد و چهارمین دوره داستان امروز را روایت می‌كند. داستان مردانی از جنس امروز با همان پشتوانه تاریخی و اساطیری كه روایت‌گر اتفاقاتی خواهند بود. نكته جالب درباره این مجموعه آن‌كه از قبل از پخش، كارگردان در پیام‌های مختلفی مخاطبان این مجموعه را به صبر و حوصله و به نوعی تحمل كار دعوت كرد كه رویكردی خاص است. "چهل سرباز" از همان ابتدای پخش به خاطر جذابیت پیدا نكردن روایت و داستان، جلوه‌های ویژه ابتدایی و ... نه توانست مخاطب عام را و نه علاقمندان به تاریخ كهن ایران و اسلام را جذب كند.
"در این سریال با وجودی كه می‌بایست بر جایگاه اسطوره‌ها تأكید شود، ملغمه‌ای از موارد مختلف و گیج‌كننده به چشم می‌خورد و شخصیت‌های شاهنامه به آن شكل كه باید برای مخاطب قابل لمس
نیست. حتی نقش رستم تاثیر منفی بر مخاطب می‌گذارد."


"واقعیت این است كه سازندگان و افرادی كه علاقمند به بازآفرینی متون كهن در دنیای امروز هستند ارتباط چندانی با پژوهشگران و اسطوره‌شناسان ما برقرار نمی‌كنند و از جزییات این آثار اطلاعی ندارند."
"چارخونه" مجموعه‌ای طنز به كارگردانی سروش صحت و تهیه‌كنندگی محسن چگینی از تابستان روانه پخش شد. این مجموعه از این وجه اهمیت داشت كه به نوعی اولین كار مستقل چگینی پس از جدا شدن از برادران گلیان و مهران مدیری بود و این وجه رقابتی بر حاشیه و متن این مجموعه تأثیر گذاشت. اما "چارخونه" با در اختیار گرفتن برخی نویسندگان كارهای طنز قبلی چون محمدرضا آریان، علیرضا ناظرفصیحی، حمید برزگر، علیرضا بذرافشان و ... در حالی كه مهره‌های شاخص این عرصه (برادران قاسمخانی، خشایار الوند، امیرمهدی ژوله) درگیر قرارداد خود با برادران گلیان بودند. اما این تركیب هر چند از حضور صحت به عنوان نویسنده هم گاهی بهره می‌برد، نتوانست گامی رو به جلو در عرصه طنزهای روتین محسوب شود. حضور ستاره‌های تلویزیونی عرصه طنز كه در كارهای قبل خوب جواب داده بودند مانند حمید لولایی، مریم امیرجلالی، رضا شفیعی‌جم، جواد رضویان و ... هم نتوانست كار را از ورطه سقوط نجات دهد چرا كه "چارخونه" مصداق "خانه از پای بست ویران است" شد. این مجموعه از ابتدا با شرط ساخت كمتر از 90 قسمت از سوی مسوولان شبكه سه به تولید رسید، ولی این نكته به تدریج كمرنگ شد و تا آغاز ماه رمضان به پخش ادامه داد. در ایام تعطیلی هم اعلام شد كه 90 قسمت دوم این مجموعه تا آغاز ماه محرم تولید و پخش می‌شود. "چارخونه" با وجود راضی نبودن مخاطب همواره در آمارهای رسانه ملی از درصد رضایتمندی مناسب برخوردار بود و بالاخره در روزهای آغاز زمستان با پخش پشت صحنه به كار خود پایان داد. اما مجموعه‌های پاییزی تلویزیون را كه از نظر می‌گذرانیم، در نگاه اول وجه جسارت و نوآوری در انتخاب مضامین پررنگ می‌شود و البته این جسارت تاوان سنگینی هم دارد كه بیشترین واكنش‌ها را به این مجموعه‌ها وارد كرده است. "حلقه سبز"، "ساعت شنی"، "روزگار قریب"، "شهریار"، "بیداری" و "بی‌صدا فریاد كن" مجموعه‌های جدید این فصل هستند كه در كنار آنها مجموعه تكراری "مار و پله" پس از پایان "پول كثیف" هم پخش شد. "حلقه سبز" دومین مجموعه ابراهیم حاتمی‌كیا كارگردان سینمای دفاع مقدس دیروز و سینمای اجتماعی امروز است كه پس از "خاك سرخ" روی آنتن تلویزیون رفت. مجموعه‌ای كه با انتخاب یك روح به عنوان كاراكتر محوری، رویكردی ماورایی به موضوع پیوند اعضا دارد. هر چند مجموعه جدید حاتمی‌كیا در حد و اندازه‌های انتظاراتی كه از یك كارگردان سینما و حتی توقعاتی كه از سازنده "خاك سرخ" می‌رفت، ظاهر نشد. اما نكته مهم‌تر و جنجالی این مجموعه واكنش‌های زودهنگام پس از پخش اولین قسمت آن بود. از اعضا انجمن پیوند تا پزشكان و ... در واكنش‌های مختلف به این مجموعه موضع گرفتند و سهل‌انگاری در پرداختن به زوایای پنهان و آشكار پیوند اعضا را موجب از رونق افتادن توجه متقاضیان به امر پیوند دانستند. "حلقه سبز" هر چند واكنش برانگیز بود، به پخش خود ادامه می‌دهد و در حال حاضر بیشترین جذابیت خود را از حضور حمید فرخ‌نژاد در نقش یك روح كه مخالف اهداء قلب خود به دیگری است، دریافت می‌كند. حضوری كه باز هم تحت تأثیر دامنه‌های تخیل‌پردازی نویسنده، زیر سایه بزرگ شدن سن و سال این روح، تغییر ظاهر و چهره‌پردازی و گویش وی جلوه خود را از دست می‌دهد. این مجموعه همچنین به جهت این‌كه پس از مجموعه ماه رمضانی "اغماء" پخش شد كه هم به ارواح و هم به بیمارستان و اتاق عمل می‌پرداخت، نوعی پس زدگی در مخاطب ایجاد كرد كه بی‌اختیار از این فضاهای تكراری و موقعیت‌های ماورایی خسته شده بود. "ساعت شنی" به نویسندگی احمد رفیع‌زاده و كارگردانی بهرام بهرامیان، به نوعی جنجالی‌ترین مجموعه این فصل است. این مجموعه با محور قرار دادن موضوع رحم جایگزین كه در عرصه رسانه ملی و جامعه موضوعی تازه و البته جسورانه است، از ابتدا مورد بحث و نقد قرار گرفت. این مجموعه با شیوه پخش در روزهای زوج به نوعی جوی خاص را وارد فضای جامعه كرد و واكنش‌ها از همان زمان آغاز شد. هر چند می‌توان شیوه دراماتیك كردن چنین موضوع حساس و خاصی را در "ساعت شنی" مورد نقد و تحلیل قرار داد ولی بیشتر واكنش‌های ایجاد شده به نوع پرداختن به معضلات اجتماعی در مجموعه و به گفته این منتقدان سیاه‌نمایی آن بازمی‌گردد. رسانه ملی در اوج انتقادات در حالی كه شورای نظارت پخش بر برنامه‌های این رسانه هم اعتراض خود را به مهندس ضرغامی اعلام كرد، شروع به پخش میزگردهای تحلیلی كرد كه از حضور صاحب‌نظران و مسوولان مرتبط هم بهره می‌برد. در این میان رییس رسانه ملی هم خود به صورت شفاف به انتقادات پاسخ داد و راه را برای مباحثه با معترضان باز گذاشت. مجموعه "ساعت شنی" با ركورددار شدن در اعتراض و انتقاد هم از سوی سخنگوی دولت، غلامحسین الهام مورد نقد قرار گرفت و البته هنوز پرونده پخش هفتگی این مجموعه در شب های شنبه باز است و ... ابهام و نگرانی از ادامه نیافتن آن همچنان بر قوت خود باقی است. "روزگار قریب" به نویسندگی و كارگردانی كیانوش عیاری با پشت سر گذاشتن نزدیك به شش سال تولید در فصل پاییز آغاز به پخش كرد. عیاری كه متخصص نمایش واقع‌گرایانه زندگی بر پرده سینما و تلویزیون است، با تلاش بی‌وقفه و تمركز بر وجوه پنهان زندگی دكتر محمد قریب، بنیانگذار پزشكی نوین كودكان در ایران، انتظارات برای دیدن این مجموعه را بالا برد. مجموعه عیاری از معدود كارهایی است كه می‌تواند در حد و اندازه‌‌های نام و اعتبار كارگردان و البته انتظاراتی كه به واسطه طولانی شدن زمان تولید و ... می‌رود، ظاهر شود. مجموعه‌ای كه توانست نمایش زندگی دكتر قریب را به روایتی دراماتیك بدل كند كه اصلاً وجه نمایشی آن توی ذوق نمی‌زند. به علاوه عیاری كه استاد انتخاب درست بازیگر و بازی گرفتن طبیعی از بازیگران است در "روزگار قریب" توانست بازی تحسین‌آمیز از مهدی هاشمی، آفرین عبیسی، مهران رجبی و ... بگیرد. این مجموعه از جهت اختصاص پنج بازیگر مختلف به مقاطع مختلف سنی قهرمان اصلی هم ركورددار است و در مجموعه‌هایی چون "حضرت یوسف"، "شهریار" و ... این تعداد به بیش از سه بازیگر نرسیده است. این مجموعه هر چند از وجه اعتراض و انتقاد مجموعه‌های قبل بی‌بهره بوده ولی حاشیه‌های دیگری داشته كه واكنش‌هایی را به همراه داشته است. به تصویر درآمدن كاراكتر مهندس مهدی بازرگان كه رضا بابك با چهره پردازی تحسین شده بسیار به ظاهر او نزدیك شده، از نكاتی بود كه مشاهده این شخصیت سیاسی را پس از گذر سالیان از اتفاقات آغاز انقلاب، مورد توجه و البته انتقاد قرار داد. "شهریار" به نویسندگی مهدی سجاده‌چی و كارگردانی كمال تبریزی با تولیدی دو ساله پخش خود را آغاز كرد. زندگی شاعر معاصر آذری زبان كه نقاط اوج و فرود دراماتیك فراوانی حتی در نقل قول‌های دهان به دهان دارد، به نظر محوری مناسب برای ساخت یك مجموعه‌ای است كه در عین حال می‌تواند وجهی از تاریخ معاصر ایران را هم در بربگیرد. اما به نظر می‌آید همین وجه موجب ضربه زدن به وجه دراماتیك زندگی شهریار شده و ادغام شدن این وجوه در یكدیگر و پرش‌های نابهنگام در روایت موجب شده نه تنها حق مطلب درباره زندگی شهریار ادا نشود بلكه ترسیم اوضاع سیاسی اجتماعی آن روزگار هم به كاریكاتوری از واقعیت بماند. همان وجهی كه در "روزگار قریب" با هوشمندی و نگاهی متعادل به تاریخ و درام نقطه قوت كار شده، در "شهریار" كار را به شكست كشانده است. دوگویشی بودن مجموعه كه با زیرنویس‌های فارسی همراه است، انتخاب نامناسب بازیگران و مجموعه‌ای از عوامل این شك را تبدیل به یقین می‌كند كه تبریزی وسواس و توجه همیشگی را برای ساخت این مجموعه به كار نبرده و به نوعی سفارشی بودن كار به شدت توی ذوق می‌زند. "بیداری" به نویسندگی و كارگردانی بهرام عظیم‌پور در میان مجموعه‌های این فصل شاید بی‌سر و صدا و كم‌حاشیه‌ترین محسوب شود. عظیم پور كه دستیاری، انتخاب بازیگران و بازیگردانی در پروژه‌های كارگردانان سینما و تلویزیون را به عهده داشته با ساخت این كار وارد عرصه كارگردانی شده تا سلایقش را از وجهی دیگر مورد توجه مخاطب قرار دهد. "بیداری" از وجه جسارت مضمون انتخابی اگر در فصلی غیر از پاییز امسال، مثلاً همین تابستان گذشته به نمایش درمی‌آمد، می‌توانست مورد توجه بیشتری قرار بگیرد و بیشتر در موردش صحبت شود. چیدمان شرایط ازدواج یك دختر روستایی با پسری پولدار و تهرانی در جای خود با نوع پرداخت انجام شده، تازگی و جسارت دارد. به خصوص وقتی در همان قسمت‌های ابتدایی با حذف پسر جوان و مرگ او، شرایطی غیرقابل پیش بینی برای "ترنگ" و مخاطب پیش می‌آید. این مجموعه جز مضمون از زبان و لحن تصویری خاصی هم بهره می‌برد. این وجه از بازی‌های سرد، تخت و دور از احساسات‌زدگی بازیگران مجموعه تا نوع كارگردانی، انتخاب نما و قاب‌هایی خاص و حفظ فاصله از موضوع مركزی هر سكانس نشأت می‌گیرد.
مجموعه‌ای كه با ریتمی مناسب و تداوم ماجراسازی باورپذیر در روند داستان می‌تواند مخاطب را به نوع جدیدی از مجموعه‌ها پیوند دهد. "بی‌صدا فریاد كن" به نویسندگی و كارگردانی مهدی فخیم‌زاده از دیگر مجموعه‌های این فصل است. این مجموعه در ادامه "خواب و بیدار" و "حس سوم" به نوعی ضلع سوم این مثلث را تشكیل می‌دهد. مجموعه‌ای با حضور یكسری بازیگران ثابت كه حضور همیشگی فخیم‌زاده را هم در میان كاراكترهای محوری یدك می‌كشد و البته تعقیب و گریز و اكشن حرف اول را در آن می‌زند. در مورد كارهای فخیم‌زاده به خصوص مجموعه‌های تلویزیونی‌اش ذكر این نكته لازم به نظر می‌آید كه او یك نوع خاص از مضمون، پرداخت تصویری و كلاً مجموعه‌سازی را مورد توجه قرار داده و تلاشی هم نمی‌كند فراتر از معیارهای شناخته شده و تعریف شده آن حركت كرده و به گفته دیگر، ساختارشكنی یا آشنازدایی كند. مجموعه‌ای كه در سطحی خاص و قابل پیش بینی مخاطب را به ماجراجویی‌های هفتگی در محدوده زمان پخش خود دعوت می‌كند و از وجوه جدانشدنی آن شخصیت‌پردازی‌های ساده‌انگارانه، دیالوگ‌نویسی سطحی، جلوه‌های ویژه سهل و ... است. "بی‌صدا فریاد كن"‌ یادآوری می‌‌كند كه گاهی فیلمسازان حد و اندازه‌های خاص برای رشد دارند و همیشه نباید از آنها انتظار حركت رو به جلو داشت. گاهی درجا زدن بهتر از عقبگرد است. نكته‌ای كه "حلقه سبز"، "شهریار" و ... آن را ثابت كردند.
گر دآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ.
منبع:Taban.net